#روی_موج_صداقت ۱۷ 🔺 تمرین کن دروغ نگی... حتی به شوخی! حتی به مصلحت! حتی یهویی... تا آدم به دروغ مبتلا باشه؛ محاله دستش به کیمیای سعادت برسه. @Ostad_Shojae

جلسه ی اول کلاس دفاع شخصی بهمن ماه ،متبرک به پرچم حرم اباعبدالله(ع) حضرت عباس (ع) و حضرت زینب(س) همراه با مراسم زیارت عاشورا در باشگاه ولی عصر(ع) برگزار شد #جابر #کانون_فرهنگی_تبلیغی_نورالهدی #جهاد_فرهنگی سروش: http://sapp.ir/noorolhodaa ایتا: https://eitaa.com/noorolhodaa بله: ble.im/join/MThlMGVjYj تلگرام: https://telegram.me/NoorAlhoda85

#شرح_خطبه ۲۰۲ #نهج_البلاغه ✔️قسمت دوم ❣امام علیه السلام در ادامه، خطاب به پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله عرض مى کند: ✨قَلَّ، يَا رَسُولَ اللّهِ، عَنْ صَفِيَّتِکَ صَبْرِي، وَرَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي إِلاَّ أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِکَ، وَ فَادِح مُصِيبَتِکَ، مَوْضِعَ تَعَزٍّ✨ 💠اى رسول خدا! از فراق دختر برگزيده و پاکت، پيمانه صبرم لبريز شده و طاقتم از دست رفته است، هر چند پس از رو به رو شدن با غم بزرگ فراق و مصيبت دردناک تو، اين مصيبت براى من قابل تحمّل شده است. ✍اشاره به اينکه گرچه مصيبت زهرا عليها السلام فوق العاده جانکاه است; ولى درد مصيبت تو از آن، سنگين تر و جانکاه تر بود و تحمّل آن، راه را براى تحمّل اين، هموار ساخت. 🔹 به يقين مصيبتى بزرگ تر از مصيبت رحلت پيامبر براى على عليه السلام، هر چند فاطمه زهرا همسرى بسيار گرانقدر و بى مانند بود; پيامبر به منزله پدر علی علیه السلام و افزون بر آن، رهبر، راهنما، معلم، استاد و خلاصه، همه چيز آن حضرت بود، لذا در حديثى آمده است که پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله خطاب به امام فرمود: 🔹اى پدر دو گل خوشبو... به زودى دو ستون حياتت درهم مى شکند» و هنگامى پيامبر اکرم رحلت فرمود على عليه السلام فرمود: اين يکى از آن دو ستونى است که پيامبر فرمود» و چون فاطمه زهراعليها السلام شربت شهادت نوشيد، فرمود: اين ستون ديگرى است که رسول الله فرمود ═══✙❆🍂❆✙═══ @nahjol_balagheh ═══✙❆🍂❆✙═══

سلام مجیدی هستم اجرا ی شمارو توی احمدآباد یزد دیدم نمیدونم چطوری بیان کنم فقط میدونم اینقدرخوب بازی کردید که حس میکردم همون ساعت با شهید جابرسعیدی وفرمانده ودوستانش دارم زندگی میکنم وعضوی ازخانواده اون شهیدم بازی شماهاواقعآزنده وعالی وخدایی بود فهمیدیم شهدامون تا آخرین نفس ازغیرت و ناموس ودینمون دفاع کردن وپشتیبان رهبر ومردم بودند،ماهم باید اینچنین باشیم تا کشورمان ازفتنه دشمنان درامان باشه خیلی عوض شدم قلبم میشکنه وقتی یادم میادشهیدانی همچون جابرسعیدی ازغیرت و مردانگیشون مسموم راه کینه شدند،باید چگونه زندگی کنم که قطره های خون این شهیدان درقیامت دامنم رو نگیره وشرمنده اونا نشم اگه ازنمره های این دنیامیخواهیدکه هرچه بگم بی شماره ولی انشاالله خدابهتون نمره بده که مطمئنم نمره های آخرت........... اجرتون باارباب شهدا

💠 تعهد هنرمند به انسانیت او برمی‌گردد 🔘 «بعضی کسان می‌گویند در هنر متعهد، کلمه‌ی اول با کلمه‌ی دوم تناقض دارد. هنر، یعنی آن چیزی که مبتنی بر تخیل آزاد انسان است و متعهد، یعنی زنجیر شده؛ این دو چگونه با هم می‌سازد!؟ این یک تصور است؛ البته تصور درستی نیست. بحث مسئولیت و تعهد هنرمند، قبل از هنرمند بودن او به انسان بودن او برمی‌گردد. بالأخره یک هنرمند قبل از این‌که یک هنرمند باشد، یک انسان است. انسان که نمی‌تواند مسئول نباشد. اولین مسئولیتِ انسان در مقابل انسان‌هاست. اگرچه انسان در مقابل طبیعت و زمین و آسمان هم تعهد دارد، اما مسئولیت بزرگ او در قبال انسان‌هاست.» 📝 ۱۳۸۰/۵/۱ #کلام_ولی #انجمن_سواد_رسانه_طلاب ✅ @savad_rasaneh

امروز نود و چهارمین اجرای تئاتر #جابر، میزبان طلاب عزیز، دانشجویان و دبیرستانی های کانون نورالهدی برگزار شد. 🌺

تئاتر تون خیلی. خیلی خوب بود ممنون که اومدید به شهرمون بجنورد انشالله مأجور باشید وزیر سایه امام زمان مستدام این رو همسرم براتون نوشتن

تئاتر امروزتون بسیار عالی بود خیلی تحت تاثیر قرارگرفتم ازهمه ی دست اندر کاران تشکرمیکنم و دست مریزاد میگم اجرکم عندالله امیدوارم بتونیم راه شهدای عزیزمون رو ادامه بدیم

سلام دیروز نمایش و دیدم.از دیروز سر درد دارم گیجم منگم.نمیدونم چه کنم.فقطم همین سوالا میاد تو ذهنم که من چرا اینجام باید چه کار کنم اصن من کی هستم.تو نمایش یه لحظه ی خیلی کوتاه یه جمله ی کوچیک از زبون خود شهید پخش شد تا قبل از اون عادی بودم ولی وقتی اون صدا پخش شد و وقتی تو ذهنم مرور شد تمام اون صحنه ها واقعیت بوده همه ی اون ظلما همه ی اون تلاشا یه هو یه بغض سنگین راه گلومو بست نمی خواستم بزارم بشکنه دوست ندارم کسی گریه مو ببینه تمام بدنم میلرزید قلبم نزدیک بود سینه مو بشکافه من موفق شدم نزاشتم اشکم سرازیر شه اما همین که از سالن بیرون اومدم دیگه نتونستم مانع اون بغض لعنتی بشم.با خودم میگفتم هه اینم مثل قبلنه دو سه روز بگذره یادت میره.اما امروزم همونطورم و تنها چیزی که به ذهنم رسید فقط این بود که چن وقت پیش میخواستم برم و پرونده ی بسیج مو از آموزش پرورش بگیرم و به دانشگاه منتقل کنم فعلا فقط همین به فکرم میرسه.میخوام ازشون درباره ی قرارگاه علمی فرهنگی بپرسم امیدوارم چنین چیزی به گوششون خورده باشه.به عنوان یه دانشجو میدونم الان این تنها چیزیه که به شدت نیازه یعنی خدمت به کشور و ملت.به قول جابر که میگفت میخواسته خار چشم دشمنا بشه و شده خار چشمه خودیا پس الان دو نوع دشمن هست یکی که بوده و هست یکیم که مثل یه کرمه که داره این سیب و از داخل خالی میکنه.بیش تر ازین به هم ریختم که منم یه دانشجوام و اون همه زمانی که جابر دنبالش بود تا بیشتر خدمت کنه به وطن و رهبرش من یه تنه دارم هدرش میدم. این نمایش یه تلنگره.دیگه وقت خواب نیست دیگه وقتشه بیدارشیم.هرچند نمیدونم چی میخوام و چه کار باید بکنم فقط اینو میدونم اینی که الان هستم اونی نیست که باید باشم.یعنی این زندگی نمیتونه انقدرم بی ارزش باشه!!! باید دعا کنیم همه مون برای هم برای اراده هم برای بیداری هم.چون جنگ جنگ اراده هاست.کاش این تلنگر یکی دو روزه نباشه چون واقعا دیگه دلم نمیخواد بخوابم. خداقوت بچه های نمایش جابر.این سر و صدا خیلیا رو بیدار کرده و آماده فقط نیاز به دعا دارن.

سلام خیلی عالی بود خیلی خوش اومدین به شهر ما خیلی نیاز داره اینطور تئاتر ها در این روزگار از همه عوامل این تئاتر تشکر ویژه دارم دست مریزاد

با سلام و احترام و خیرمقدم به گروه تئاتر جابر . کار خیلی عالی بود جای تقدیر بسیار دارد .نکته های اخلاقی اشاره شده بود.(غیبت،حجاب ، اخلاق و رفتار با خانواده ).به امید اینکه تئاترهای بیشتری باموضوع مدافعین حرم و شهادت کار شود .و حضور هر چه بیشتر اینگونه تئاترها را شهر بجنورد شاهد باشیم.و پیشنهادم اینکه در تئاتر به اهمیت مسئله نماز برای شهداء هم اشاره شود. با کمال تشکر

سلام واقعا واقعا خسته نباشید خیلی تأتر خوبی بود واقعا بعد از مدتها دلم یه همچین چیزی میخواست...دلم گریه ی واقعی میخواست...خداقوت به همه تون...دعا میکنم همیشه موفق باشید و خدا پشت پناهتون باشه...

سلام چه قدر عالی بود تئاتر ...خداقوت هر وقت یادش میفتم براتون دعا میکنم. چه قدر قلبم بهم ریخت...پراز حسرت و آرزو شدم‌‌..چه قدر جای خالیه جابر رو حس کردم...چه قدر تو نوجوونیام دنبال همچین راهنمای دلسوزی بودم....اونوقتی که حتی از سرگروهیه حلقه ام کنار رفتم چون جای خالیه یه استاد رو برا خودم حس میکردم و حس کردم خودم نیاز به راهنما دارم و راهنمایی دیگران کار من نیست...طلبه شدم ...ازدواج کردم مادر شدم اما هنوز محتاج استادی مثل جابرم ! خوشبحال شاگردای جابر..‌خوشبحال خود جابر...

من واقعا نمیتونم تعریف نکنم از تأترتون... دوستمم میگفت که نقش جابر خیلی خیلی خیلی خوب و حرفه ای بازی شد...اصلا خیلی به دلم نشست...طوری که فکر کنم حتی یه مرد هم نتونه انقد خوب نقش ایشون رو بازی کنه...منی که از هرچی تأتر بود فراری بودم و اصلا ازشون خوشم نمیومد ولی این یه چیز دیگه بود...عالی براش کمه...ترکونده تأترتون...چند تا دیگه از دوستامم قبلا اومده بودن و دیده بودن خیلی خیلی از تأتر خوششون اومده بود...خدا قوت حسابی...دعا میکنم خدا نیروتون رو چندهزار برابر افزایش بده...اجرتون با امام حسین(ع)

از اون روز که اومدم وجدان درد گرفتم گفتم نکنه حرفایی که زدم یه وقت فکر کرده باشن اجرا بد بوده😱 اتفاقا خیلی عالی بود از اون روز همش تو کفم😄 تازه میفهمم تئاتر چقدددددر موثر تر از فیلمهای ضبط شده است! واقعا اثرش از تبلیغ چهره به چهره خیلی بالاتره... اثرگذاریش تا اعماق روح آدم معرکه است خصوصا وقتی رنگ و بوی شهدا داشته باشه انصافا کارتون خعلی باحال بود دمتون گرم🌹🌹🌹🌹

باسلام عرض خداقوت دارم خدمت دوستان بزرگوار. امروزبرای اولین بارتئاتری رو با دل وجان مشاهده کردم. تئاترخیلی خوب وپرمحتوایی بود.نشون دادیه خانواده مذهبی درعین داشتن غیرت دربیرون میتونه درون خانه راحت وباصمیمیت رفتارڪنه.طرزبرخوردخوب ومناسب باهمسروخانواده وحتی دوستان روعالی نشون دادند. وهمچنین ارزش حجاب وچادروارزش جهادفرهنگی وعلمی رونشون داد. ان شاالله ب حق شهدا خداوندهمه روحاجت روابه خیرڪند. 🙏🙏🌹

سلام 🌹 برای اجرای تئاتر سپاسگذارم. برای من تلنگری بود برای فعالیت های بیشتر. اجرتون با خانوم فاطمه زهرا

سلام خسته نباشید واقعا خسته نباشید خیلی برنامه شما عالی واقعا زحمت کشیدید ممنون گروه بسیج خانمهای خودم خیلی تعریف کردن موفق باشید

سلام و عرض ادب و احترام به مهربانوهای گروه تئاتر جابر؛ به گنجینه هنر و فرهنگ، باب الرضا خوش آمدید. خدا قوت به اراده، پشتکار و تلاش تان در القای فهم درست از فرهنگ مقاومت، ایثار و شهادت برای عزیزان این سرزمین؛ خوش بدرخشید و پایدار بمانید. انشاءالله با استعانت از حضرت ولی عصر ارواحنا فداه، روز به روز با انرژی مضاعف به اجرا بپردازید و طرح های جدیدی را با توجه به منویات رهبری که "هنر باید میدان دار باشد" هنرمندانه به منصه ظهور بنشانید. دعای خیر ما و عنایت امام رضا علیه السلام بدرقه راهتان.

اینجا پرده هفتم از تئاتر #جابر وداع خانواده و دوستان با پیکر جابر است زینب به پیشگاه برادر میرود برادر خوابیده در تابوت زینب ایستاده در برابر بردار این بار آغوش نگشوده برای خواهر... خواهر از پا می افتد زینب صدایش می‌زند برادری که سر و صورتش خونین است و بدنش از ضربات چاقوهای مکرر، زخمی و کبود و.... اما... زینب! جابرِ تو، اکنون هم سر در بدن دارد هم بدنش تکه تکه نیست هم استخوان ها زیر سم اسبان له نشده، هم به امنیت در تابوت آرمیده! آرام باش زینب آرام! قرار نیست شقی ترین نامردان روزگار، به ضرب تازیانه از کنار برادر بلندتان کنند! با خیال آسوده گریه کن زینبِ جابر! رفقای جابر، هستند...... آآآه از زینبِ حسین و تن تکه تکه و بی سر و حرامزاده های................

مسافر: سلام کارنمایش‌امروزتون‌عالی‌بود ولی‌کاش‌توشهرستانهاهم‌برنامه‌بذارین‌ حیفه‌که‌بقیه‌ازدیدنش‌محروم‌بمونن

رفیقم فقط خـــــــــداست: سلام کار نمایشتون عالی بود تشکر میکنم از بچه های تئاتر واقعا که برای من یک تلنگری بود که بفهمم چه کسایی برای مدافع چادر مادرمون حضرت زهرا رفتن اجرتون با مادر پهلو شکسته

سلام خدا قوت. میخام بعنوان یک مادر که دوتا دختر نوجوون دارم از همه عزیزانی که برای تئاتر جابر زحمت کشیدن تشکر کنم. من و دخترام دوبار تئاتر زیباتون رو دیدیم . هربار از ته دل خندیدم و گریه کردم. هم شادی داشت هم غصه و درد... من کاری از دستم برنمیاد فقط دعاتون میکنم. برید خدا پشت و پناهتون ولی لطفا باز هم برگردید و نمایشهای زیبای دیگری رو برامون اجرا کنید... برای عاقبت بخیری خودم و دخترانم دعا کنید. منتظر حضور گرمتون هستیم.