📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
📖 قضاوتهای حضرت علی (علیه السلام)
📚 انتشارات پیام حق
1⃣ (قسمت اول) مولا و غلام
🔻 در زمان خلافت امیرالمؤمنین (علیه السلام) مردی با غلام خود به حج می رفتند ، در بین راه غلام مرتکب تقصیری شده مولایش او را کتک زد. غلام بر آشفته ، به مولای خود گفت : تو مولای من نیستی بلکه من مولا و تو غلام من می باشی و پیوسته یکدیگر را تهدید نموده، به هم می گفتند : ای دشمن خدا ! بر سخنت ثابت باش تا به کوفه رفته تو را به نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) ببرم. چون به کوفه آمدند هر دو با هم نزد علی رفتند و مولا ( ضارب ) گفت : این شخص ، غلام من است و مرتکب خلافی شده او را زده ام و بدین سبب از اطاعت من سر برتافته ، مرا غلام خود می خواند .
دیگری گفت : به خدا سوگند دروغ می گوید و او غلام من می باشد و پدرم وی را به منظور راهنمایی و تعلیم مسائل حج با من فرستاده و او به مال من طمع کرده مرا غلام خود می خواند تا از این راه اموالم را تصرف نماید .
🔻 امیرالمؤمنین (علیه السلام) به آنان فرمود : بروید و امشب با هم صلح و سازش کنید و بامدادان به نزد من بیایید و خودتان حقیقت حال را بیان نمایید.
چون صبح شد ، امیرالمؤمنین(علیه السلام) به قنبر فرمود : دو سوراخ در دیوار آماده کن !
🔻و آن حضرت (علیه السلام) عادت داشت همه روزه پس از ادای فریضه صبح به خواندن دعا و تعقیب مشغول می شد تا خورشید به اندازه نیزه ای در افق بالا می آمد. آن روز هنوز از تعقیب نماز صبح فارغ نشده بود که آن دو مرد آمدند و مردم نیز در اطرافشان ازدحام کرده می گفتند : امروز مشکل تازه ای برای امیرالمؤمنین روی داده که از عهده حل آن بر نمی آید ! تا اینکه امام (علیه السلام) پس از فراغ از عبادت به آن دو مرد رو کرده ، فرمود : چه می گویید ؟
آنان شروع کردند به قسم خوردن که من مولا هستم و دیگری غلام.
✨ علی (علیه السلام) به آنان فرمود : برخیزید که می دانم راست نمی گویید و آنگاه به آنان فرمود : سرتان را در سوراخ داخل کنید ، و به قنبر فرمود : زود باش شمشیر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را برایم بیاور تا گردن غلام را بزنم ، غلام از شنیدن این سخن بر خود لرزید و بدون اختیار سر را بیرون کشید و آن دیگر همچنان سرش را نگهداشت .
✨ امیرالمؤمنین (علیه السلام) به غلام رو کرده ، فرمود : مگر تو ادعا نمی کردی من غلام نیستم ؟ گفت : آری ، ولیکن این مرد بر من ستم نمود و من مرتکب چنین خطایی شدم .
پس آن حضرت (علیه السلام) از مولایش تعهد گرفت که دیگر او را آزار ندهد و غلام را به وی تسلیم نمود.
↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 الهی عظم البلا | نماهنگ ویژه دعای فرج الهی عظم البلا با صدای دل نشین علی فانی
🍃أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیِڪْ الْفَرَج🍃
💠 مقام معظم رهبری: یاد میرزاکوچکخان میافتادیم، نیرو میگرفتیم!
👈 شخصیّت و قیامِ میرزا کوچکخان جنگلی از دیدگاه رهبر معظّم انقلاب:
🔹 قضیّهی مرحوم میرزا كوچك جنگلی یك قضیّهی ویژه است؛ اگرچه كه در آن دورهی خاص - یعنی در دورهی فاصلهی بین مشروطیّت و سرِ كار آمدن رضاخان - حوادث گوناگونی در كشور بهوجود آمده و همزمان با نهضت جنگل، چند كار بزرگ دیگر هم در گوشه و كنار كشور اتّفاق افتاده، امّا آن صبغهی مردمی و نجابتی كه در كار مرحوم میرزا كوچك خان جنگلی هست، در هیچ كدام از این دو سه كار دیگری كه همزمان در آن دوره اتّفاق افتاد در سرتاسر ایران، نظیر ندارد.
🔺 منشأ حركت میرزا كوچك خان یك منشأ صددرصد دینی و اعتقادی است. رفتار او هم یك رفتار دینی و اعتقادی است. (۱۳۹۱/۰۸/۲۹)
🔹 این مرد تنها، این مرد باایمان و باصفا، اگرچه در وسط جنگلهای گیلان در مظلومیت مُرد، اما شخصیت خودش را در تاریخ ایران تثبیت کرد؛ مُرد، اما یک مشعل شد.
🔺 ما در دوران مبارزه خودمان، هر وقت نام #میرزا_کوچکخان را به یاد میآوردیم و شرح حال او را میخواندیم، نیرو میگرفتیم. او از همت و اراده و شخصیت و هویّت خود خرج کرد، برای اینکه به یک نسل هویّت و شخصیت و نیرو و اراده ببخشد. این بسیار ارزش دارد.
🔸 امثال او تعدادی بودند که در غربت مبارزه کردند، در غربت هم مُردند؛ اما میبینید که امروز غریب نیستند. جریان تاریخ، جریان عجیبی است. نگذاشت و نخواهد گذاشت شیخ فضلاللهها و میرزاکوچکخانها و خیابانیها و امثال اینها، همچنان که غریب مُردند، غریب بمانند. (۱۳۸۰/۰۲/۱۲)
#امام_خامنهای
#میرزا_کوچکخان
💠🌸🍃🌺🍃🌸💠
💠مسئله شهدای ما فقط دفاع از مرز جغرافیایی نیست، شهدا در دفاع از مرزهای معنوی وارد میدان شدند. ۱۴۰۰/۰۸/۳۰
☀️#امام_خامنهای
🌹پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
هنگامی كه اذان نماز را شنیدی- هر چه سریعتر- به مسجد بیا، گر چه سینه خیز باشد.
(كنز العمال ج۷ ص۵۷۸ حدیث ۲۰۳۳۷)
🌼رسول خدا(صلی الله علیه و آله):
اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم،در نظرم محبوب تر از عبادت و شب زنده داری تا صبح است.
(کنز العمال ج۸ حدیث۲۲۷۹۲)
نورالزهراء
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 📖 قضاوتهای حضرت علی (علیه السلام) 📚 انتشارات پیام حق 1⃣ (قسمت ا
📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
📖 قضاوتهای حضرت علی (علیه السلام)
📚 انتشارات پیام حق
2⃣ (قسمت دوم) دو مادر و یک فرزند
🔻در زمان خلافت عمر دو زن بر سر کودکی نزاع می کردند و هر کدام او را فرزند خود می خواند ، نزاع به نزد عمر بردند ، عمر نتوانست مشکلشان را حل کند از این رو دست به دامان امیرالمؤمنین (علیه السلام) گردید .
✨ امیرالمؤمنین (علیه السلام) ابتدا آن دو زن را فراخوانده، آنان را موعظه و نصیحت فرمود ولیکن سودی نبخشید و ایشان همچنان به مشاجره خود ادامه می دادند .
🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) دستور داد ارّه ای بیاورند ، در این موقع آن دو زن گفتند : یا امیرالمؤمنین ! می خواهی با این اره چه کنی ؟ امام (علیه السلام) فرمود : می خواهم فرزند را دو نصف کنم؛ برای هر کدامتان یک نصف !
🔻 از شنیدن این سخن یکی از آن دو ساکت ماند ، ولی دیگری فریاد برآورد : خدا را خدا را ! یا اباالحسن ! اگر حکم کودک این است که باید دو نیم شود من از حقّ خودم صرف نظر کردم و راضی نمی شوم عزیزم کشته شود .
✨ آنگاه امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود : اللّه اکبر ! این کودک پسر توست و اگر پسر آن دیگری میبود او نیز به حالش رحم می کرد و بدین عمل راضی نمیشد ، در این موقع آن زن هم اقرار به حق نموده، به کذب خود اعتراف کرد و به واسطه قضاوت آن حضرت (علیه السلام) حزن و اندوه از عمر برطرف گردیده برای آن حضرت دعای خیر نمود.
↩️ ادامه دارد...
🌺اهمیت دادن معصومین به نماز اول وقت
▫️چند نمونه:
🔸️حضرت علي عليه السلام فرمودند : «رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) هيچ چيز را نه شام و نه غير آن را، بر نماز مقدم نمي داشت؛ هرگاه وقت نماز فرا مي رسيد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) ديگر نه خانواده را مي شناخت و نه دوست صمیمی.»
🔹️ امیرالمؤمنین در جنگ صفين، مشغول نبرد بود و ميان دو جناح درگير، مرتب به خورشيد نگاه مي كرد. ابن عباس عرضه داشت: يا على چرا ايستادهاى و نمیجنگى؟ فرمود: منتظر دخول وقتم تا نماز بخوانيم؟! «ابن عباس» گفت: آيا اكنون وقت اين حرفها است، در حالى كه ما به كار جنگ مشغوليم؟ امام فرمود: « براى چه چيز مىجنگيم؟ مگر نه جنگ ما براى نماز است.»
📚1 - (مجموعة ورام ؛ ج2 ؛ ص78)
📚2 - (إرشاد القلوب إلى الصواب، ج2، ص 217)
🤲الهی نفسی ده که حلقه
بندگیِ تو گوش کند و جانی ده
که زهرِحکمتِ تو نوش کند.
دانایی ده که در راه نیفتیم و
بینایی ده که در چاه نیفتیم
اگر بعضی اوقات
حالِ قرآن خواندن نداری ،
وضو بگیر و قرآن را لمس کن ،
یکدفعه شما را بیدار میکند ..
⤴️| حاج اسماعیل دولابی(ره)
نورالزهراء
📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 📖 قضاوتهای حضرت علی (علیه السلام) 📚 انتشارات پیام حق 2⃣ (قسمت د
📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
📖 قضاوتهای حضرت علی (علیه السلام)
📚 انتشارات پیام حق
3⃣(قسمت سوم)توطئه هایی که فاش شد
🔻در زمان خلافت عمر دو نفر امانتی را نزد زنی به ودیعت گذاشتند و به وی سفارش نمودند که تنها با حضور هر دوی آنان ودیعه را تحویل دهد.
🔻پس از مدتی یکی از آن دو به نزد زن رفت، مدّعی شد که دوستش مرده است و ودیعه را مطالبه نمود. زن در ابتدا از دادن سپرده امتناع ورزید، ولی چون آن مرد زیاد رفت و آمد می نمود و مطالبه می کرد ، ودیعه را به وی رد کرد.
🔻پس از گذشت زمانی مرد دیگر به نزد زن آمده خواستار ودیعه گردید ، زن داستان را برایش بازگو نمود که نزاعشان در گرفت ، خصومت به نزد عمر بردند ، عمر به زن گفت : تو ضامن ودیعه هستی.
✨ اتفاقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) در آن مجلس حضور داشت ، زن از عمر خواست تا علی (علیه السلام) بین آنان داوری کند. عمر گفت : یا علی ! میان آنان قضاوت کن . امیرالمؤمنین (علیه السلام) به آن مرد رو کرد و فرمود : مگر تو و دوستت به این زن سفارش نکرده اید که سپرده را به هر کدامتان به تنهایی ندهد ، اکنون ودیعه نزد من است ، برو دیگری را به همراه خود بیاور و آنرا تحویل بگیر و زن را ضامن ودیعه نکرد و از این راه توطئه آنان را آشکار نمود ؛ زیرا آن حضرت (علیه السلام) می دانست که آن دو با هم تبانی کرده و خواسته اند هر دو نفرشان از زن مطالبه کنند تا او به هر دو غرامت بپردازد.
↩️ ادامه دارد...
دم به دم دم از ولای مرتضی❤️ باید زدن
دست دل در دامن آل عبا باید زدن
نقش حُب خاندان بر لوح جان باید نگاشت
مُهر مِهر حیدری❤️ بر دل چو ما باید زدن
دم مزن با هر که او بیگانه باشد از علی❤️
گر نفس خواهی زدن با آشنا باید زدن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دلیل سخت شدن زندگی
🎙#استاد_عالی
مدح حضرت زینب کبری سلام الله علیها
.
.
.
صغیر اصفهانی
.
زینت آغوش زهرا دخت حیدر زینب است
گوشوار عرش را فرخنده خواهر زینب است
.
عصمت و شرم و حیا و صبر و تسکین و وقار
این همه اوصاف، اَلْحق جلوهگر در زینب است
.
هر زنی را در جهان فخر است از شوهر بلی
لیک اینجا فخر عبداللّه جعفر زینب است
.
آنکه گفت از جان بلی بهر بلای کربلا
از پی ترویج دین تا شام محشر زینب است
.
آنکه از روز ازل کردی اسیری را قبول
از پی اثبات دین آن نیکاختر زینت است
.
آنکه از جور و جفای مشرکین یکروز دید
داغ نو داماد و عباس دلاور زینب است
.
آنکه چون در قتلگه بالین شاه دین نشست
خواست تا جانش رود بیرون ز پیکر زینب است
.