هدایت شده از mobasher
✅ این حرفهای آقای پورابراهیمی را خوب بخوانید!⁉️
🎙#پورابراهیمی: تراز تجاری کشور بعد از سه سالِ منفی، مثبت شد. ➕
اقداماتی که در دستور کار قرار گرفته نویدبخش رشد اقتصاد ایران است.
👆👆 ایشان یکی از سالم ترین نمایندگان مجلس هستند که تحت هیچ جناحی نیستند و اگر مواضع ایشان را بخوانید متوجه می شود که کاملاً بی طرف هستند. تخصص ایشان در مباحث اقتصادی هم کاملا مشخص است برای همه...
❇️ این حرفها ، حرفهای چنین فردی است که شهادت می دهد با اقدامات اقتصادی دولت ، تراز تجاری کشور مثبت شده است ، چنین کارشناسی چنین نگاه مثبت و روشنی به آینده دارد ، اما حالا عده ای که حتی نمی دانند معنی کاهش تورم چیست ، می آیند و نظرات تخصصی اقتصادی می دهند و وضع را سیاه جلوه می دهند !!!
◀️ همانطور که رهبری فرمودند ریل گذاری جدیدی در دولت آغاز شده است و نوید آینده ای روشن می دهد.
👈👈 راستی !
چرا چنین دستاوردهای مثبتی از دولت توسط انقلابیون نشر داده نمی شود؟؟؟
اینها مصداق امید دادن به مردم است که رهبری از ما خواسته است.
#⃣ #پیچ_تاریخی 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
کپی کن💯نشر حداکثری
روشنگری؛ آگاهی؛ ضدشبهه: #بصیرت_افزایی
هدایت شده از اللهم صل علی محمد و آل محمد
✍ ۲۶ رجب سالروز وفات ابوالائمه حضرت ابوطالب سلام الله علیه تسلیت باد.
نثار حضرت ابوطالب👈 ۵ صلوات
هدایت شده از اللهم صل علی محمد و آل محمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍پس کی میایی اباصالح
اللهم عجل لولیک الفرج
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : نسبت به اصول دین نباید تنازل داشت
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_عاملی
💠 @samtekhoda3
هدایت شده از f.z.h
◾️ ۲۶رجب بنا بر نقلی، سالروز رحلت مؤمنِ قریش، #یار و #پشتیبان رسولخدا صلی الله علیه وآله و #پدر والامقام أمیرالمؤمنین علیهالسلام، حضرت #ابوطالب سلاماللهعلیه است.💠🔸🔹
✨ رتبهی ایمان آن مرد بزرگ به حدی است که #امام_باقر علیهالسلام در این باره فرمودند:🌹
✨والله إن ایمان أبی طالب لو وضع فی کفه میزان و إيمان هذا الخلق فی کفه میزان، لرجّح ایمان أبی طالب علی ایمانهم.¹» 🔸
✅به خدا قسم! به درستی که اگر #ایمان أبی طالب در یک کفه ترازو قرار گیرد و ایمان این مردم در کفه دیگر، ایمان أبی طالب علیهالسلام بر ایمان این مردم برتری یابد.
✅گرچه آن بزرگوار، ایمان خود را از مشرکان قریش پنهان میداشت تا بتواند از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله دفاع و حمایت کند، با این حال کتب شیعه و سنی شواهدی قطعی مبنی بر اعتقاد راسخ آن حضرت به اسلام و نبوت پیامبر نقل کرده اند؛
✅از جمله این شعر را حضرت أبوطالب در وصف رسول اکرم صلی الله علیه وآله سروده اند:
«حمیتُ الرسولَ رسولَ الإله ببیض تلألأ مثلَ البروق
أذبّ و أحمـی رسول الإلــه حمـایة عَمّ علیه شفـوق.»
✅حمایت کردم رسول را، رسول خدا را به شمشیر سفیدی که مانند برق میدرخشند.
دفاع میکنم و حمایت میکنم فرستاده خدا را، حمـایت عمویی که بر او مهربان است.
✨مقام آن حضرت به حدی است که أمیرالمومنین عليهالسلام درباره ایشان می فرمایند:
«والذی بعث محمداً صلی الله علیه وآله بالحق نبیاً، لو شفع أبی فی کل مُذنب علی وجه الأرض لشفعه الله فیهم.»
▫️#قسم به خدایی که #محمد صلی الله علیه وآله را در حق به نبوت برگزید، اگر پدرم درباره هر گنهکاری روی زمین #شفاعت کند، هر آینه خداوند شفاعت او را در حق آنان می پذیرد.
◼️ #مصیبت فقدان این عموی مهربان و دلسوز چنان برای رسول اکرم صلی الله علیه وآله دشوار و ناگوار بود که آن حضرت، سال وفات ایشان و حضرت #خدیجه سلام الله علیها را #عام_الحزن «سال اندوه» نامیدند.
📙۱. إيمان أبي طالب، شيخ مفيد، ص۴؛ 📚شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج۱۴، ص۶۸.
🌸اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنا به
----------🍃✨✨🍃-----------
🌺@qoran114moballge🌺
----------🍃✨✨🍃----------
هدایت شده از علی زنجانی
داستان اخلاقي ناب و آموزنده
داستانی که نگاه شما را به قیامت عوض خواهد کرد
بعضیها فکر میکنن که بهشت رو فقط میشه در مسجد و بر سر سجاده بدست آورد، در حالی که با خواندن این داستان خواهید فهمید که راههای نزدیکتر دیگری برای رسیدن به خدا هست که از آن غافلیم،
این داستان را «ابن جوزی»
نقل میکند که:
در بلخ مردی علوی (از سادات منتسب به امیرالمؤمنین علی ع) زندگی میکرد تا اینکه بیمار شد و بعد از دنیا رفت.
همسرش گفت: با دخترانم به سمرقند رفتم، تا مردم کمتر ما را سرزنش کنند و در سرمای شدید وارد این شهر شدم و دخترانم را به مسجد بردم و خودم برای تهیّه چیزی بیرون آمدم.
دیدم مردم در اطراف شیخی اجتماع کرده اند، پرسیدم: او کیست؟ گفتند: شیخ شهر است. من نیز نزد او رفتم و حال و روزم را شرح دادم ولی او گفت: دلیلی بر سیادتت بیاور؟ و توجّهی به من نکرد و من هم به مسجد بازگشتم.
در راه پیر مردی را در مغازهای دیدم که تعدادی در اطرافش جمعاند،
پرسیدم: او کیست؟ گفتند: او شخصی مجوسی است،
با خود گفتم: نزد او بروم شاید فرجی شود؟ لذا نزد وی رفته و جریان را شرح دادم.
او خادم را صدا زد و گفت: برو و همسرم را خبر کن، تا به اینجا بیاید،
پس از چند لحظه بانویی با چند کنیز بیرون آمد. شوهرش به او گفت: با این زن به فلان مسجد برو و دخترانش را به خانه بیاور؟
سیده میگوید: همراه این زن به منزل او آمدیم و جایی را در خانهاش به ما اختصاص داد و به حمام برد و لباسهای فاخر بر ما پوشاند
و انواع خوراکها را به ما داد و آن شب را به راحتی سپری کردیم.
در نیمه های شب شیخ مسلمان شهر در خواب دید، قیامت برپاست و پرچم پیامبر(ص) بر بالای سرش بلند شد.
در آنجا قصری سبز را دید و پرسید: این قصر از آن کیست؟ پیامبر(ص)فرمود: از آن یک مسلمان است. شیخ جلو میرود و پیامبر(ص) از او روی میگرداند
عرض میکند: یا رسول اللَّه(ص) من مسلمانم چرا از من اعراض میکنی؟ فرمود: دلیل بیاور که مسلمانی؟ شیخ سرگردان شد، و نتوانست چیزی بگوید.
پیامبر(ص)فرمود: فراموش کردی، آن کلامی را که به آن زن علوی گفتی؟ این قصر از آن آن مردی است که این زن در خانه او ساکن شده؟
در این موقع شیخ از خواب بیدار شد و بر سر و صورت خود میزد و میگریست. آنگاه خود و غلامانش برای یافتن زن علوی در سطح شهر به تجسّس پرداختند، تا اینکه فهمیدند، او در خانه یک مجوسی است.
شیخ نزد مجوسی رفت و تقاضای دیدن وی را نمود، مجوسی گفت: نمیگذارم او را ببینی؟ شیخ گفت: میخواهم این هزار دینار را به او بدهم.
گفت: نه، اگر صد هزار دینار هم بدهی نمیپذیرم. وقتی اصرار شیخ را دید، گفت: همان خوابی را که دیشب تو دیدهای من هم دیدهام من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که فرمود: این قصر منزل آینده تو است.
سوگند به خدا من و همه اهل خانه به دست او مسلمانشدهایم
📕 إرشاد القلوب إلی الصواب، ج2، ص: ۴۴۵