🟣
(زیانکارترین مردم) آنها هستند که (عمر و) سعیشان در راه دنیای فانی تباه گردید و به خیال باطل میپنداشتند که نیکوکاری میکنند.
الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
دَر قیْدِ غَمَم؛ خاطرِ آزاد! کُجائی؟!
تَنگَسْت دِلَم؛ قُوَّتِ فَریاد! کُجائی؟! ...
بیرونِ وُجود، امْن و اَمانِ عَجَبی بود؛
هَسْتی رَهِ ما زَد؛ عَدَمآباد! کُجائی؟!
کو هَمْنَفَسی، تا نَفَسی شاد بَرآرَم؟
مَجْنون! تو کُجا رَفتی و فَرهاد! کُجائی؟! ...
#حزین_لاهیجی
#غزلیات
#سور_سخن
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
💠 محکمه الهی
در محکمه ها که نگاه کنید، مأموری متهم را به دادگاه می آورد و کاتبی سخنان او را مکتوب می کند!
حال آنکه ما همیشه دو مامور در کنار خود داریم؛ کسی با عنوان "سائق" که آدمی را رو به جلو و محشر می راند و و کسی دیگر با عنوان "شهید" که شاهد است و کلمه و کلمه سخنان شما را مکتوب می کند.
«کُلُّ نَفْس مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِيدٌ»
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
فرد خود نیاموخته، چون حرف های حکیمان را بگوید مانند کسی است که لباس زیبا از دیگری عاریت گرفته و بر تن کرده باشد...
حرف حکمت بر زبان ناحکیم
حله های عاریت دان ای سلیم
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣 حمله گروهی شیاطین
شیاطین گاهی فردی هجوم می آورند و گاهی گروهی...
وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ
و بگو: «پروردگارا! از وسوسههای شیاطین(متعدد) به تو پناه میبرم!»
وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ
و پروردگارا، از اينكه [آنها] به پيش من حاضر شوند به تو پناه مىبرم
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
💠 خسته شدن حافظ از عربی و مدرسه
🙈🤓🙈
کشاف نام کتابی است که در حوزه بلاغت زبان عربی و قرآن نگاشته شده است. حافظ بیان می دارد که اکنون دیگر وقت درس گرفتن عربی نیست، پس بهتر آنکه دفتر شعر دست بگیری و به صحرا روی:
کُنون که بر کفِ گُل جامِ بادهٔ صاف است
به صدهزار زبان بلبلش در اوصاف است
بخواه دفترِ اشعار و راهِ صحرا گیر
چه وقتِ مدرسه و بحثِ کشفِ کَشّاف است؟
💠 ارزش ادب
ادبی ناچیز محضر حضرت موسی که باعث هدایت و شهادت ساحران فرعون گشت.
قرآنی که معمولا به جزئیات اشاره ندارد، در اینجا به اظهار ادب این ساحران می پردازد:
قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَىٰ
(ساحران) گفتند: «ای موسی! آیا تو اول (عصای خود را) میافکنی، یا ما کسانی باشیم که اول بیفکنیم؟!»
و مولوی از این ادب چنین یاد کرده است:
لیک موسی را مقدّم داشتند
ساحران ، او را مکرّم داشتند
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________