🔶 گـــــرد و غــــــبــار نــــمـــد
در گذشته نزدیک عید که می شد قالی ها را روی طناب می انداختند و با چوب روی قالی ها می کوبیدند تا گرد و غبار ها بیرون بریزد و فرش ها سبک و پاک بشند.
گاهی سختی ها و مشکلات هم مانند چوب اند که به قصد پاک کردن و تکان دادن آدمی اصابت می کنند و تنها کافی است که مانند فرش و نمد صبوری کنید تا گوارا و پاکیزه شوید: «الصبر یعقب خیرا فَاصبِرُوا تَظفَرُوا»
بر نَمَد ، چوبی که آن را مَرد زد
بر نَمَد آن را نزد ، بر گَرد زد
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 شــــنــــاخـــت مــــردان بـــــزرگ
در دو جا مردان بزرگ شناخته می شوند: در وقت خشم و در هنگام غلبه ی شهوات.
در این دو حال مردانِ خویشتندار اندک هستند.همه جا به دنبال چنین مردانی می گردم...
گفت خواهم مرد بر جاده دو رَه
در رهِ خشم و به هنگام شَرَه
وقت خشم و وقت شهوت مرد کو
طالب مردی دوانم کو به کو
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 یــــونـــــان زدگـــــــی!
شاعر و عارف، حکیم سنایی با آنچه آن را یونان زدگی یا به تعبیر امروزی غرب زدگی می نامند به شدت مخالفت کرده و به همین مناسبت می گوید:
شراب حکمت شرعی خورید اندر حریم دین
که محرومند از این عشرت هوس گرایان یونانی
برون کن طوق عقلانی به سوی ذوق ایمان شو
چه باشد حکمت یونان به پیش ذوق ایمانی
_____ نـــــــورمـــــــاه | @normah ______
🔶 عـــاشــقـــی ســـعــدی و بــــافـــقــی
سعدی می گوید: وفادارم به آن کس که دل از ما برید و جان ماست هنوز.
اگر چه دل به کسی داد، جان ماست هنوز
به جان او که دلم بر سر وفاست هنوز
اما بافقی می گوید: آنکه رفت، رفت! که از دل و جان ما نیز بُرون رفت.
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم
____ نـــــــورمـــــــاه | @normah _____