🟣
تو هنوز ناپدیدی ز جمال خود چه دیدی
سحری چو آفتابی ز درون خود برآیی
#مولانا
#سحرگاهی
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
● حافظ سوال می کند که در این جهان گل بی خار کجاست؟
حافظ از بادِ خزان، در چمنِ دهر مَرَنج
فکرِ معقول بفرما، گلِ بی خار کجاست؟
● و سعدی پاسخ می دهد که اگرچه در چمن و بستان گل بی خار یافت نمی شود، لیک در این جهان مردم نیکو سیرت گل بی خاراند.
گل بی خار میسر نشود در بستان
گل بی خار جهان مردم نیکوسیرند
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
روزی که دانشجویی دیر به کلاس رسید، شروع به اظهار شرمندگی و سرافکندگی کرد.
و استاد در خطاب به این دانشجو گفت:
غمین نباشم اگر دیر امدی که مرا
سعادتی چو تو البته دیر می اید
#خطاب
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
نسخه عطار برای رهایی از غم، سوزاندن منیت است. اگر آدمی منیت خود را بسوزاند، به سخن دیگران واکنشی نشان نخواهد داد و همواره تعادل خود را حفظ می کند.
تا نسوزد خویش را یک بارگی
کی تواند رست از غم خوارگی
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت
چندان که باز بیند دیدار آشنا را
#سعدی
#سحرگاهی
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
ما فرصتی برای گریه و اندوه نداریم...!
● عطار حکایتی می آورد از کسی که او را به پای دار می بَرند؛ در حالی که می خندید در جایی که جای خوشحالی نبود. سائلی از او پُرسید: وقت مرگ خود چرا چنین خوشحالی؟ و او در پاسخ گفت: آن قدر زمان و عمر برای من باقی نمانده است که به غم آن را سِپری کنم.
گفت چون عمر از قضاماند این قدر
کی توان برد این قدر در غم بس
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________