🟣
● انسان باید به اندازهای که هست، خود را نشان بدهد و خجالت زده نباشد از آنچه که دارد و از آنچه که ندارد.
به اندازهٔ بود باید نمود
خجالت نبرد آن که ننمود و بود
● اگر با اینکه جست و جو و تلاش کردید، نتوانستید بیابید، از آنچه که نیافتید خود را رنج ندهید.
به نایافت رَنجه مَکُن خویشتَن
که تیمارِ جان باشَد و رَنجِ تَن!
● و این نکته را از حافظ بشنو که دچار رنج و بلا می شوید اگر طلب روزی ننهاده کنید. در "نکته" معنای گفتن و رفتن است و نباید در آن اصرار کرد؛ همانگونه که نباید در روزی ننهاده اصرار نمود.
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
نــــــــورمـــــاه
🟣 ● انسان باید به اندازهای که هست، خود را نشان بدهد و خجالت زده نباشد از آنچه که دارد و از آنچه که
و حریص را راحت نیست، زیرا که او چیزی میطلبد که شاید وی را ننهادهاند.
#تاریخ_بیهقی
🟣
توئی دَر دیدهام چون نور و مَحرومَم زِ دیدارَت
نَمیدانَم زِ نَزدیکی کُنَم فَریاد یا دوری!
تضاد جذابی که در خورشید نهفته است و بزرگان برای تقریب ذهن مخاطب به مطلب، از این نوع تضاد خورشید بهره گرفته اند، بین "شدت ظهور" و با "عدم رویت" آن است؛ یعنی با وجود اینکه خورشید شدت ظهور بالایی دارد ولی رویت آن ممکن نیست و حجابی به نام نور برای خورشید وجود دارد که نمی گذارد چشم انسان در آن نفوذ کند: «الحجاب، الستر و كل ما احتجب به. كل ما حال بين شيئين حرز يكتب فيه شيء و يلبس وقاية لصاحبه في زعمهم من تأثير السلاح او العين أو غير ذلك حجاب الشمس: ضوءها».
در حقیقت این تضاد اینگونه بیان می شود که خورشید با وجود شدت ظهوری که دارد پنهان است و یک نکته ی لطیفی که برخی به آن توجه داده اند این است که می گویند: ممکن است گاهی چیزی بسیار نزدیک و واضح باشد اما انسان از دیدن آن عاجز باشد، مانند نزدیکی مردمک چشم به چشم انسان که باعث می شود انسان نتواند مردمک خود را ببیند. گفته اند: عاشق و معشوق نیز چنین اند و چون یکی اند، گویا یکدیگر را نبینند همانند حضرت یعقوب که یوسف را نمی دید: «وقتی یعقوب برای دیدار یوسف به مصر آمد و یوسف را دربرگرفت، در آن حالت فریاد می زد که یوسف کجاست؟ به او گفتند: تو اینک یوسف را دربرگرفته ای، تو که بوی پیراهنش را از کنعان شنیدی، چگونه اکنون او را دربر خود نمی بینی؟ گفت: آن روز من یعقوب بودم ولی امروز یوسفم، به همین جهت آن روز بوی او می شنیدم ولی امروز او را نمی بینم زیرا هیچکس نمی تواند خود را ببیند».
یا مانند ماهی داستان ما که هر روز از آب میشنید و هر روز بدنبال آب میگشت و با خود میگفت: پس این آب کجاست؟ و نمیدانست که درآب شناور است و هر کجا که میرود، در آب قرار دارد !
ماهیان ندیده غیر از آب
پُرس پُرسان زهم، که آب کجاست؟
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
در خطاب به کسانی که از نواقص ظاهری خود رنج می برند....!
● سعدی می گوید: آنچه که هستید را سعی نکنید تغییر بدهید.
چون قضاء و قدر الهی تو را اینگونه زشت آفریده است، وسائل آرائشی بر روی زشت خود استفاده نکنید.
چو دست قضا زشترویت سرشت
میندای گلگونه بر روی زشت
کسی که بدبخت است نمی تواند با زور و فریاد خودش را خوشبخت کند و کسی که کور است، نمی تواند خودش را بینا کند.
که حاصل کند نیکبختی به زور؟
به سرمه که بینا کند چشم کور؟
خوبی از آدم های بد رگ و بد ذات و خبیث سَر نمی زند و کار سگ دریدگی است و کارش دوزندگی نیست(سگ برای انفصال آمده و نه برای اتصال)؛ یعنی انتظاری که شما از وسائل آرایشی دارید برآورده نمی شود.
نیاید نکوکاری از بد رگان
محال است دوزندگی از سگان
فیلسوفان یونان و روم ندانند که چگونه از درخت زقوم(درخت بد بو و آتشین در دوزخ)، عسل درست کنند.
همه فیلسوفان یونان و روم
ندانند کرد انگبین از زقوم
از آدم وحشی نمی توان توقع انسان شدن داشت و اگر بکوشید که او را تربیت کنید، سعی و تلاش شما زائل می شود.
ز وحشی نیاید که مردم شود
به سعی اندر او تربیت گم شود
آینه زنگار گرفته را می توان پاک کرد ولی سنگ را نمی توان تبدیل به آینه کرد چون ذاتا چنین اقتضائی را ندارد.
توان پاککردن ز زنگ آینه
ولیکن نیاید ز سنگ آینه
هر چقدر هم تلاش کنید درخت بید، گل سرخ نمی دهد و زنگی(کسانی که از قبائل سیاه پوست آفریقای شرقی هستند) به حمام برود هیچگاه اگر سنگ پای قزوین هم بکشد سفید نمی شود.
به کوشش نروید گل از شاخ بید
نه زنگی به گرمابه گردد سپید
وقتی تقدیر و سرنوشت یک نفر تغییر نمیکند، هیچ چیز جز رضایت او نمیتواند به او کمک کند؛ یعنی چیزی که موجب می شود شما آسیب کمتری ببینید همان رضا دادن به رضای الهی است
چو رد مینگردد خدنگ قضا
سپر نیست مر بنده را جز رضا
#خطاب
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
نــــــــورمـــــاه
🟣 در خطاب به کسانی که از نواقص ظاهری خود رنج می برند....! ● سعدی می گوید: آنچه که هستید را سعی نکن
4.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به کوشش نروید گل از شاخ بید
نه زنگی به گرمابه گردد سپید
🟣
در خطاب به کسانی که شیفته و عاشق زیبایی صورت خود یا دیگران هستند...!
● عطار با اینکه فقیه نیست و صرفا عارف و شاعر است، فقیهانه می گوید:
ای کسی که عاشق صورت و جمالی شده است، از سَر تا پا در کدورت و تاریکی فرو رفته اید.
گفت ای دربند صورت ماندهای
پای تا سر در کدورت ماندهای
هر جمالی هرچقدر هم زیبا باشد، نقصان دارد و روزی پژمرده می شود. و شما اگر عاشق چنین جمالی بشوید، باید تاوان آن را هم بپردازید در روزی که این عشق را از دست می دهید یا پیر می شوید.
هر جمالی را که نقصانی بود
مرد را از عشق تاوانی بود
وقتی می خواهند کسی را زیبا بخوانند، می گویند: او ماه تمام است که چیزی از او کاسته نشده است و حال آنکه صورت آدمی ترکیبی از خون و پوست است و انسان نام این پوست را ماه تمام و بدون عیب گذاشته است!
صورتی از خلط و خون آراسته
کرده نام او مه ناکاسته
و اگر روزی از این خون و پوست کم شود، از او زشت تر در این جهان پیدا نخواهی کرد.
گر شود آن خلط و آن خون کم ازو
زشتتر نبود درین عالم ازو
#خطاب
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________