🟣
● آنچه که در دل جانان اثر می گذارد، فغانی در دل شب یا آه سحرگاهی است.
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان اثری
● یکی از ویژگی های قرآنی حضرت ابراهیم همین بود که بسیار آه می کشید(إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ)؛ آهی که به درگاه الهی می رسد و آن را باز می کند.
آه من میرفت تا راهم گشاد
حلقه میزد تا که درگاهم گشاد
● انسان از کثرت گناه، فاصلهاش تا بهشت، بیش از فاصله زمین تا عرش میشود. پس هرگاه از خوف خدا گریه کند و پشیمان باشد، میان او و بهشت نزدیک میشود، مثل مژگان به چشم.
إنّ الرّجل لیکون بینه و بین الجنّة أکثر ممّا بین الثّری إلی العرش لکثرة ذنوبه، فما هو إلّا أن یبکی من خشیة الله، عزّ و جلّ، ندما علیها حتی یصیر بینه و بینها أقرب من جفنه إلی مقلته
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
نــــــــورمـــــاه
🟣 ● خورشید لحظه ای در نورافشانی خودش شک نمی کند. اغلب الظنین فی ترجیح ذا لا تماری الشمس فی توضیحه
🟣
چرا وقتی روی زمین راه می روید، بدون تردید گام برمی دارید؛ اما وقتی که روی دیوار و بلندی قرار می گیرید، به راحتی سقوط می کنید؟
بر زمین گر نیم گز راهی بود
آدمی بی وهم آمن میرود
بر سر دیوار عالی گر روی
گر دو گز عرضش بود کژ میشوی
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بزرگی داد یک درهم گدا را
که هنگام دعا یاد آر ما را
یکی خندید و گفت این درهم خرد
نمیارزید این بیع و شرا را 🙂
#پروین_اعتصامی
🟣
همانا اين دل ها همانند بدن ها افسرده مى شوند، پس براى شادابى دلها، سخنان زيبا(لطیف) حكمت آميز را بجوييد.
إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ، فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ [الْحِكْمَةِ] الْحِكَمِ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
🟣
● سخاوت درختی است در دل بهشت، و تو گویی انگار درختی که شاخه آن به سوی دیوار دنیا افتاده باشد؛ و هر کس آن شاخه را بگیرد، میتواند خود را به باغ بهشت برساند.
إنَّ السَّخاءَ شَجَرَةٌ مِن أشجارِ الجَنَّة لَها أغصانٌ مُتَدَلِّيَةٌ في الدنيا ، فمَن كانَ سَخِيّا تَعَلَّقَ بِغُصنٍ مِن أغصانِها، فَساقَهُ ذلكَ الغُصنُ إلى الجَنَّةِ
● همان که بعدها مولانا گفت:
این سخا شاخیست از باغ بهشت
وای آن کز کف چنین شاخی بهشت
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
نــــــــورمـــــاه
🟣 ● برای کسی که یوسفی در پیراهن خودش گم نکرده است، اگرچه هم ایمان بیاورد برای او آورده ای نیست. هر
🟣
● برای اینکه غنچه فروبسته، برگ ها و ورق های خودش را باز کند، باید نسیم بهاری از جانب حضرت دوست روان باشد که نوید آمدن بهار است.
رسید باد صبا، غنچه در هواداری
ز خود برون شد و بر خود درید پیراهن
● انسان نیز همان غنچه ای است که در پیرهن جسم اسیر گشته و تا مادامی که نوید حضرت دوست را نیابد و از تعقلات خارج نشود، از پیراهن خود هم برون نمی آید.
تو هنوز ناپدیدی ز جمال خود چه دیدی
سحری چو آفتابی ز درون خود برآیی
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________