eitaa logo
حيات طیبه
112 دنبال‌کننده
44 عکس
65 ویدیو
0 فایل
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاكيزه‏ اى حيات [حقيقى] بخشيم) جهت ارتباط با مدیر@aliiii313
مشاهده در ایتا
دانلود
‏❌ عمروعاص به ابوموسی اشعری گفت: نه تو رأی بده، نه من... ابوموسی فریب خورد و رأی نداد و عمروعاص حکمیت را با رأی خود به نفع معاویه تمام کرد! مراقب عمروعاص‌ها باشیم!‎
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 دیدن این کلیپ زیبا رو از دست ندید... 💠 شرکت در انتخابات 🎤 استاد قرائتی
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌یکی از دلایل اصلی اضطراب جوانان😔😰 ✅چگونه از فرزندان خود ، تست نقطه جوش 😡بگیریم؟ خیلی خیلی مهم 😱😰🙁 دکتر عزیزی ┄┄┅┅🌱✿❀♥️❀✿🌱┅┅┄┄ 👨‍👩‍👦‍👦 @khanevadearame 👨‍👩‍👦‍👦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انصافا تا حالا برای حضور در انتخابات، اینجوری توجیه نشده بودم😂👌 ✌️ انتشار با شما 💢 شیخ
بسم‌الله «ولی من رای میدم. چون پسرم اتیسم داره.» همینکه جمله‌ام تمام شد با ترمز محکم و ناگهانی راننده، همه هُل خوردیم سمت جلو. نمی‌دانم خشونت توی ترمزش به خاطر تعجب بود یا از مخالفت صریح و قاطعم با حرف‌هایش جا خورد. مسافران در حال نچ نچ داشتند خودشان را به عقب بر می‌گرداندند که راننده پنجره‌اش را پایین کشید تا صدای «گوسفند» گفتنش به ماشین جلویی برسد. از پنجره باز شده، سوز هوای بهمن‌ماه می‌خورد توی صورتم و مرا با خودش به بهمن پارسال می‌برد؛ وقتی که توی همین تاکسی‌های سبز رنگ نشسته بودم و بین انگشت‌هایمْ کاغذ آدرس داروخانه‌ای در کوچه پس کوچه‌های جنت‌آباد شمالی را فشار می‌دادم. یک واسطه بهم اطمینان داده بود که آنجا رسپیریدون دارد؛ قرصی کوچکتر از عدس. اندازه نقطه‌ای که توی زندگی پسرم بین کلمه مرگ و زندگی فاصله می‌انداخت. پسر دو ساله من، درکی از ارتفاع نداشت. این یک نوع کم‌حسی در اتیسم است. بدون آن قرص، ممکن بود خودش را از هر بالا بلندی به پایین پرتاب کند. آن سطح مرتفع می‌خواست مبل باشد یا قله‌ی سرسره‌ای در پارک. می‌توانست پشت بام خانه‌ای سه طبقه باشد یا پنجره باز ماشین در حال حرکت. وقتی به مقصد رسیدیم هوا تاریک شده بود. رفتم توی داروخانه خلوت. ناخودآگاه با صدای پایین‌تر از معمول از مرد پشت شیشه پرسیدم رسپیریدون دارید؟ مرد چند ثانیه‌ای به من نگاه کرد. انگار می‌خواست از دزاژ استیصال صورتم شناسایی‌ام کند که آیا واقعا کودک اتیستیک دارم یا نه. منتظر جواب دستگاه خیالی دروغ‌سنجی‌اش نماندم. نسخه را از کیفم بیرون کشیدم و گفتم «آقا بخدا برای همین کاغذ ۳۷۰ تومن پول ویزیت روانپزشک اطفال دادم. ثبت اینترنتی هم هست. می‌تونید کدملی بچه‌مو چک کنید.» بغض اگر چهره داشت، در آن لحظه حتما شکل من بود. سراغ رایانه‌اش نرفت. فقط جوری با احتیاط و آهسته برگه قرص را روی پیشخان گذاشت که انگار داریم کوکائین رد و بدل می‌کنیم. تشکرکنان قرص را توی دستم فشار دادم. هنوز در خروجی را باز نکرده بودم که صدای مرد توی داروخانه پیچید: «خانم این آخریش بود. دیگه اینجا نیاین.» آنجا به اشک‌هایم اجازه ریختن ندادم. اما کمتر از یک هفته بعدْ دیگر دلیلی برای اختفای اضطرابم نداشتم و می‌شد راحت و رها گریه کنم. توی تاکسی بودم. قرص‌های تو برگه یا بهتر بگویم، روزهای آرامش خانه‌مان، تمام شده بود. صبح زود، کاسه‌ی چه کنم را برداشته بودم تا آن را سمت متصدی داروخانه سیزده آبان بگیرم. راننده، رادیو را برای اخبار ساعت هفت روشن کرد. گوینده اخبار، اول مطمئن‌مان کرد که اینجا تهران است؛ و صدا، صدای جمهوری اسلامی ایران. بعد جوری که انگار مخاطبش فقط خود خود من باشم متن اولین خبر را خواند: «دانشمندان ایرانی توانستند قرص رسپیریدون را بومی‌سازی کنند. ماده اولیه این دارو در لیست جدید تحریم‌ها علیه ایران قرار داشت. این دارو برای درمان و کنترل اتیسم به کار می‌رود...» نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. شیرین‌تر این که تنها بیست روز بعد، همسرم با سه برگه رسپیریدون از داروخانه‌ی محله‌مان به خانه آمد. من رای می‌دهم چون پسرم اتیسم دارد. چون می‌دانم اگر با صندوق‌های خالی اقتدار و امنیت این مملکت خال بردارد، هزاران مادر نگران مثل من، باید برای داروهای ساده‌ای مثل تب‌بر و سرماخوردگی، مسیر پر رنج مرا طی کنند. تازه معلوم نیست آن موقع اصلا سیزده آبانی باشد... صدای بوق ممتد راننده مرا به بهمن ۱۴۰۲ و حوالی انتخابات برگرداند. زنی با غیظ داشت راجع به چای دبش و قیمت گوشت و شاسی‌بلندهای نماینده‌ها حرف می‌زد. پسر جوان کنارش که نگاه خیره‌ی معذب‌کننده‌ای به یقه‌ی باز زن داشت، در تایید حرفش گفت: «آدم یه گوسفند توی مراتع سوییس باشه شرف داره به اینکه یه شهروند باشه تو این مملکت خراب شده» خواستم بگویم خیلی از مردمان سرزمین‌های جنگ زده اطرافمان هم رفتند سوییس؛ منتها مثل گوشت گوسفندی، قلب و چشم و کلیه‌شان با قاچاق اعضای بدن رفت توی فریزرهای اروپا نه مراتع سرسبزش! اما نمی‌شد. چون هم به مقصد رسیده بودم و هم بعید بود پسرک خبری از آمار شهروندان ربوده شده یا مفقود شده‌ی لیبی و عراق و سوریه، در خلال جنگ‌های داخلی‌شان داشته باشد. در را که برای پیاده شدن باز کردم از راننده پرسیدم: «این عبارت *آهسته ببندید* که زیر دستگیره نوشته رو خودتون میدید بزنن یا سازمان تاکسی‌رانی برای همه ماشینا میزنه؟» راننده که انگار سر درد و دلش باز شده باشد گفت: «نه خواهر من! خودم زدم. خون دل خوردم تا این ماشینو خریدم. مردم مراعات نمی‌کنن که! باید خودم حواسم بهش باشه. به امید به این و اون باشیم که کلامون پس معرکه است.» با خنده‌‌ام تاییدی نثارش کردم و گفتم: «چقدر خوبه آدم به چیزی که مال خودش می‌دونه تعلق و تعصب داشته باشه، حالا چه ماشینش باشه، چه وطنش!» نویسنده نامعلوم... ولی خوندنیِ..
24.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌🎥 خواص لحظه شناس مثل حاج مهدی رسولی... بدون لکنت و با صراحت حرفش را زد! در حرم امام رضا علیه السلام و در حضور خیل مردم هم زد، پاسخش را هم به خوبی از مردم گرفت... درود بر غیرت و بصیرتت، حقا که یار واقعی ولی امرت هستی ‌‎‎‌‎‎
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷هر عملی که موجب خشم کفار شود، اجر دارد و عمل صالح است ... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
✨ پیامهای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) به امام خمینی (ره)، راز رهبری قاطعانه و پیروزمندانه‌ی امام راحل در پیروزی انقلاب ☑️ آیت الله سید علی اکبر قرشی در مصاحبه ای گفت: ▪️ سال‌ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یک روز در ارومیه شنیدم که آیت‌الله خزعلی در یک سخنرانی عمومی مطلبی قریب به این مضمون گفته است: 🔸 «امام زمان (عج) در جریان پیروزی انقلاب دوبار به رهبر انقلاب، امام خمینی پیام پیروزی داده است و هدایت فرموده است و این دو پیام به وسیله‌ی شخصی بزرگوار و معنوی به نام «لطیفی» که ساکن تهران است و من او را می‌شناسم، به امام خمینی ابلاغ گردیده است». ▪️ این مسئله برای من خیلی عجیب آمد و سعی کردم به حقیقت آن پی ببرم. تا اینکه چند ماه بعد در مجلس خبرگان، آیت‌الله خزعلی را دیدم و در آن مورد از ایشان سؤال کردم. آقای خزعلی مسئله را کاملاً تأیید کرد. گفتم: 🔹 «پس اگر من این موضوع را کتبی برای شما بنویسم، جواب مکتوب می‌نویسید؟». ▪️ گفت: 🔸 «بله، مانعی ندارد، شما بنویسید، من هر دو قضیه را در جواب شما می‌نویسم.» ▪️ من نوشتم: 🔹 «بسم الله الرحمن الرحیم. حضرت آیت‌الله خزعلی دامت برکاته. سلام علیکم و رحمة‌الله. راجع به اینکه آقای لطیفی دو دفعه مژده‌ی پیروزی را از طرف امام زمان (عج) به حضرت امام آورد، توضیح فرمایید.» ▪️ ایشان با خط خود در جواب نوشت: 🔸 «بسم الله الرحمن الرحیم. ❇️ ۱- پیام به پاریس که (آقای لطیفی از طرف امام زمان (عج) به امام خمینی) فرمودند: 🔶 «شاه می‌رود، نگران نباشید». ▫️ امام راحل سؤال می‌کند: 🔷 «با خونریزی یا بی‌خونریزی؟» ▫️ می‌گوید: 🔸 «امام علیه السلام فرمود: 🔶 «بی‌خونریزی» » ❇️ ۲- روز بیست و یکم بهمن (۱۳۵۷) پیام مبنی بر اینکه «در خانه نمانید، بیرون بریزید وگرنه کشته خواهید شد» (که از طرف امام زمان (عج) به امام خمینی (ره) ابلاغ شد). ▫️ به وسیله‌ی همین پیام، امام خمینی(ره) اعلام فرمود: 🔸 به حکومت نظامی اهمیت ندهید و بریزید بیرون. ▫️ در نتیجه مردم تهران، بیرون ریختند، حتی خانواده‌های خود را آوردند و در خیابان‌ها نشستند، دیگر در تهران به هیچ وجه امکان آمدن تانک و امثال اینها نبود؛ بنابراین آن توطئه‌ی خطرناکی که در نظر بود تا صدها تانک را وارد تهران کنند و با خونریزی انقلاب را از بین ببرند و محل اقامت امام را بمباران نمایند، منتفی شد. » ▪️ این موضوع را آقای خزعلی هم شفاهی شهادت داد و هم به‌صورت کتبی نوشت و تأیید کرد. ☑️ مسئله‌ی دیگر در همین موضوع، خاطره‌ی آقای «مرتضایی‌فر» است که در یکی از مجلات سپاه پاسداران نقل شده و پیام پیروزی امام زمان (عج) به امام خمینی(ره) را تأیید می‌کند. 🔰 ایشان در آن خاطره می‌گوید: ▫️ «ما روز ۲۱ بهمن ۱۳۵۷، در منزل آیت‌الله طالقانی نشسته بودیم. به ایشان گفتند: 🔸 «امام پیام داده که مردم در خانه‌های خود نمانند، بیرون بریزند و به حکومت نظامی اهمیت ندهند». ▫️ آقای طالقانی گفت: 🔹 «امام مدت پانزده سال از ایران دور بوده‌اند و توجه ندارند که این دژخیمان رژیم چه بی‌رحم هستند. اگر مردم بیرون بریزند، همه را قتل عام می‌کنند؛ بنابراین صلاح در آن است که در منازل و خانه‌ها بنشینیم، ببینیم عاقبت کار چه می‌شود؟». ▫️ بعد مرحوم طالقانی با امام حدود نیم ساعت تلفنی گفتگو کرد تا شاید امام را قانع کند که مردم را از خانه‌هایشان بیرون نیاورند. ما حرف‌های آقای طالقانی را شنیدیم که سعی داشت امام را هرطور شده، از تصمیم خود مبنی بر بیرون آمدن مردم از خانه‌ها و اهمیت ندادن به حکومت نظامی، منصرف نماید. 📞 تا اینکه آقای طالقانی گوشی را گذاشت و در گوشه‌ای زانوانش را بغل گرفت و ساکت ماند! حتی سرش را روی زانوانش تکیه داد و به فکر فرو رفت. 💭 ما با خود گفتیم: 🔸 حتماً امام حرفی زده و مثلاً به ایشان گفته شما دخالت نکنید و ...؛ بنابراین آقای طالقانی ناراحت شده است. ▫️ امّا چیزی نگفتیم تا اینکه ایشان یک دفعه سر از زانوانش برداشت و به حال طبیعی و عادی برگشت. سؤال کردیم: 🔸 «آقا چه شده؟ آیا امام به شما پرخاش کردند یا حرفی گفتند که شما ناراحت شدید؟» ▫️ آقای طالقانی گفت: 🔹 «نه، نه، اصلاً مسئله این نیست. من اصرار کردم که امام اعلامیه‌هایش را پس بگیرد و امام هرچه می‌گفت، من قانع نمی‌شدم، در آخر فرمود: 🔶 «آقای طالقانی! اصرار نکن! احتمال بده که این دستور از طرف امام زمان (عج) است!» 🔹 تا امام این جمله را گفت، من به خود لرزیدم و بی‌اختیار گوشی را گذاشتم و حالم دگرگون شد!». 💡 بنابراین، راز رهبری قاطعانه و پیروزمندانه‌ی امام راحل در پیروزی انقلاب در تأیید غیبی ایشان نهفته و ایشان منظور نظر حضرت صاحب‌الزمان (عج) بود. 📚 منبع: کتاب خاطرات آیت الله سید علی اکبر قرشی، گروه تحقیقی زیتون، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۸، ص.ص۱۳۶-۱۳۳ 🏷 (عج) (ره)
🟡 شما سوار یه اتوبوسی میشی، میشینی کنار یکی، بو سیگارش اذیتت میکنه! میری اونور تر کنار یکی دیگه میشینی، دهنش بو سیر میده! 🟢 میری اونورتر میشینی میبینی یکی بچش خرابکاری کرده! 🔹درسته تحمل این وضع سخته... اما شما نمیتونی از اتوبوس بری بیرون چون اصل اتوبوس سالمه! 🔰چون راننده اتوبوس سالمه! شما برای رسیدن به مقصد نیاز به اتوبوس سالم و راننده سالم داری. درسته؟ 🌸جمهوری اسلامی و رهبری این نظام مصداق اتوبوس سالم و راننده سالم هست. اگه این اتوبوس رو ترک کنید اتوبوسهای دیگه شما رو به مقصد نمیرسونن. سوار کدام اتوبوس میخواهید بشید؟ اتوبوس سلطنت طلبا؟ اتوبوس سازمان منافقین و مسعود رجوی؟ اتوبوس تجزیه طلبا؟ اتوبوس غرب‌پرستا؟ اتوبوس آمریکا؟ اتوبوس انگلیس؟ 🟢 پس باید بود، صحنه را ترک نکرد و البته خلاف هر مسافری رو هشدار داد و جلوگیری کرد... ولی مراقب بود اتوبوس را خراب نکنیم 👌🏻👌🏻 (برگرفته از بیانات استاد قرائتی) 🧊مباحث تحلیلی جهاد تببین https://eitaa.com/fatemi222/11744
21.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه ترکی بلد باشی این فیلم برای لذت دنیا و آخرتت کافیه🥲