این مُهر قرمزا که معلم میکوبید پای دیکتهمون
بهترین اتفاق عالم بود
@nostalzhi60
قدیما عشقمون این بود که این قلکا پر شه و هرچی دلمون میخواد باهاش بخریم، یا بابا مامانا قبل از خرید هفت سین یه قلک برامون میخریدن و میگفتن عیدی هاتو بریز این تو گم نشه...
آخر تعطیلاتم خود قلک گم میشد...
اختلاس همیشه بود، مگه نه😂
@nostalzhi60
مادرلباس کودکانش را با گیره به بند کشید، تا باد آنها را نبرد...
زمان گذشت؛
کودکان،لباسها،گیرهها و بندها ماندند؛
باد مادر را با خودش برد!!
➕قدر پدر و مادرا رو بدونیم!
خیلی زود دیر میشه...
@nostalzhi60
تازه فهمیدم که
بازی های کودکی حکمت داشت
🔺زوووو:
تمرین روزهای نفس گیر زندگی
🔺آلاکلنگ:
دیدن بالا و پایین دنیا
🔺سرسره:
تمرین سخت بالا رفتن و راحت پایین آمدن
🔺هفت سنگ:
تمرین نشانه گرفتن به هدف
🔺وسطی:
تمرین همیشه در وسط میدان بودن
🔺گل یا پوچ:دقت در انتخاب
🔺خاله بازی: آیین مهمانداری
🔺آسیا بچرخ :
حمایت از همدیگر و متحد شدن
🔺یه قول دو قل :
مشکلات اگر مانند سنگ سخت باشد
یکی یکی از پس آن برمی آییم.....
🔺یادش بخیر، اون روزا.....
یاد گرفتن زندگی چه ساده بود...
@nostalzhi60
بچه که بودم به مادرم التماس میکردم تا بده من دستشو بچرخونم😁
ته تکنولوژی و شگفتی هم اون قسمتی بود که نخ رو دور قرقره میپیچوند😂
@nostalzhi60