eitaa logo
نوستالژی
40.5هزار دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
8.1هزار ویدیو
1 فایل
عکس ها و مطالب قدیمی برای بچه های دهه ۵۰ و ۶۰ برای ارسال پست و عکس نوستالژی به ادمین کانال: @nostalzhi60_admin تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/nostalzhi1402
مشاهده در ایتا
دانلود
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون بسیار زیبا و خاطره انگیز یوگی و دوستان از خاطره انگیزترین کارتون های کودکی است. یوگی به همراه سایر دوستانش با کشتی پرنده خود .. @nostalzhi60
این چه رازیه که سفر دسته جمعی با فامیل تو پیکان مدل ۵۷ از لاکچری ترین ماشین امروز بیشتر خوش می‌گذشت؟ @nostalzhi60
. شصتی ها ببینید چی براتون اوردم😃 قصه های آقای حکایتی یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود روبروی بچه ها قصه گو نشسته بود قصه گو قصه میگفت از کتاب قصه ها قصه های پرنشاط قصه های آشنا قصه ی باغ بزرگ قصه ی گل قشنگ قصه ی شیر و پلنگ قصه ی موش زرنگ قصه ی باغ بزرگ قصه ی گل قشنگ آقای حکایتی اسم قصه گوی ماست زیر گنبد کبود شهر خوب قصه هاست ستاره بود بالا شکوفه بود پایین قصه ی ما تموم شد قصه ی ما بود همین پایین اومدیم آب بود رفتیم بالا آسمون تا قصه های دیگه خدانگهدارتون @nostalzhi60
قبول داری😍🥰 @nostalzhi60
🙂محله ای در یزد سال 1355 @nostalzhi60
خونه باید همینجوری باشه ساخت دهه‌ی پنجاه با یه حیاط سرسبز و مشجر کافیه؟ نه... معمارش یه حیاط هم وسط خونه طراحی و اجرا کرده تا نور کافی به تمام قسمتهای خونه برسه @nostalzhi60
تو خونه با کلاس ها بود 😍😂 @nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خونه‌های قدیمی واقعا ساخته شده بودند تا گوشه دنجی فارغ از قیل و قال بیرون باشند 😍 آن صفا و صميمت خونه و محله قديم كجا و آپارتمان و همسایه‌های غريبه الان كجا.... @nostalzhi60
دلم از این پیک نیک رفتنا میخواد 🥺😍 @nostalzhi60
قدیم‌ترها مه سرما سرما بود و باران می‌زد و برف می‌زد و هوا این طور مه سرب نبود، ما بودیم و یک کُرسیِ گرم در خانه عزیز و یک دیگ آش گرم.دور تا دور مینشستیم و میگفتیم و می‌خندیدیم و بزرگترها تعریف می‌کردند… قدیم‌ترها دور آن کُرسیِ، زیر لحاف چهل تیکه که هر تکه‌اش قصه‌ای داشت و فقط عزیز بلد هر قصه‌اش بود. کوچیکترها بازی‌هایی میکردند که هنوز در خاطرمان مانده.بیرونِ کرسی سرمای سخت بودو زیر کرسی آن امنیتی به تو برمی‌گشت که سال‌هاست دریغ شده. شمارا نمی‌دانم اما من هربار کرسی می‌بینم احساس امنیت می‌کنم.کرسی به نوعی معکب زندگی بود،بگذار حالا فراتر بروم:هربار کرسی می‌بینم حس میکنم آدم هنوز زنده است. @nostalzhi60
عَروسک ها بُزرگ نمی شوند ، اَما ،،، خاطره هایش چرا ... @nostalzhi60