راستی کی میآیی؟
برایم بنویس
قربانت بروم اگر بیایی از خوشی پر میگیرم
اگر بیایی زندگی میکنم
میبوسمت از صبح تا شب
میبوسمت از سر تا پا میبوسمت
سینهات آرامگاه من است
آغوشت جاییست که مرا به خواب راحت و بیدغدغه و بیاضطراب و بیغم میخواند
اگر داد بزنم صدایم آسمان را پاره میکند
آن قدر از عشق به تو و از میل به تو و از درد تو پُرم که اگر داد بزنم صدایم آسمان را پاره پاره میکند...
|فروغ فرخزاد|
تقصیر تو نبود...
خودم نخواستم چراغ قدیمی خاطرهها خاموش شود
خودم شعرهای شبانه اشک را، فراموش نکردم
خودم کنار آرزوی آمدنت اردو زدم
حالا نه گریههای من دِینی بر گردن تو دارند،
نه تو چیزی بدهکار دلتنگیِ این همه ترانهای!
|یغما گلرویی|
- وهمِسبز
تقصیر تو نبود... خودم نخواستم چراغ قدیمی خاطرهها خاموش شود خودم شعرهای شبانه اشک را، فراموش نکردم خ
نمیدونم اینو تاحالا گذاشتم یا نه، ولی خیلی دوسش دارم(: