بسم رب زینب!🌸
زینب خداۍ عشق و جان عاݪمین است
ذکࢪ طپش هاۍ دݪ زینب حسین است
چون طینٺ او از ازݪ شد نینوایۍ
ࢪوحشحسینۍاستوقݪبشکربلایۍ(:🌱
@bihhhsjjeisndjhbd
اگهدنباݪیهڪاناݪمذهبۍهسٺۍکهٺوش همهچۍداشٺهباشهبڪوبرولینڪ باݪا🩶👆🏻
♡به نام عشق واقعی♡
*میدونم این روزا خیلی دنبال کانالی هستی که فعالیت هایی مثل... 👇🏼
رمان🌿مذهبی
پروفایل🌿مذهبی
شهیدانه🌿
تلنگر🌿
کلیپ و عکس نظامی 🌿
مشاوره🌿
پروف چریکی 🌿
داشته باشه...!
میدونم، کم پیدا میشه😕
ولی ی خبر خوب😍!
من پیداش کردم✋🏼
بزن رو پیوستن👇🏼
مطمئن باش پشیمون نمیشی رفیق🙂🌿
@sajadeheshg❤️🎶
سلاممادوخواهرکانالیزدیمبرایمهدیِفاطمه:)
انتظار داریم کانال حضرت قائم رو حمایت کنید🌱🤍
کانال میمونه به وقت ظهور قائم:)
هرچند که امام زمان لقبشون قائم هست یعنی ظهور کرده/ و اینماییم که عقب میندازیم:))) ❤️🩹
این کانال شامل ¹نهجالبلاغه ²برطرفیشبهات ³امامقائمِمون ⁴و ائمهاطهار ⁵سخنرانیهایاستادرائفیپور ⁶برطرفیشبهاتواقعهفاطمیه ⁷داستان هایعجیبشفاعتامامزمان ⁸وخوابایت...حلی وهمچنین پارت هایی از زندگی پس از زندگی و داستانعجیبشهادتتامفسدفیالارضشدن..
و کــلی مــطـالب دیــگه💚🌱
برای اطلاعات بیشتر به سنجاق کانال دقت بفرمایید
✾ @yafatemehjanm ✾
اصلا گیریم که کانال برای امام زمان زیاد داریم ولی دلیل میشه که حمایت نکینم ؟🙃
درخواستی هم میپذیرم🤝🏻🌱
عضو نشدی درعوض یه صلوات برای ظهور امام زمان بفرست💚🌱
💚شیمیو فانتزی طور بخون💚
😉🎁🎁یه کانال پر از جایزه و هدیه های رنگی
کافیه توی کانال عضو بشی و توی ناشناس پیام بدید🎉🎉🎉🎁🎁
با شیمی آشتی کن و قورتش بده😋
دبیرستانیا به گوش به هوش📣📣
✔دوازدهم
🟢تست
🟢جزوه
🟢خلاصه درس
آیدی چنل 😋😋👇👇
@rad_chemistry
#شیمی
#شیمی_دوازدهم
#شیمی_دهم
#شیمی_یازدهم
⭕️⭕️⭕️⭕️😍😍تازه علاوه بر شیمی تمام درس های دبیرستان رو هم قراره باهم کار کنیم
https://eitaa.com/rad_chemistry/13
سریع تر عضو شو
🎉🎁🎈به ۴۰ نفر اولی که عضو بشن و توی ناشناس پیام بدن یه هدیه هم در نظر گرفتیم یه هدیه خفن😍😍😍
https://eitaa.com/rad_chemistry/13
خداییش این چه رمانیه؟😂
اگه کارگردانی اینو میبینه بره رمانشو بخونه ازش یه فیلم بسازه من دیگه طاقت ندارممم😂🤣
خدا ازت نگذره ارباب قلم😂✌️
هیچی نمیگم فقط بدونین رسول یه چک خابوند تو گوش محمد🙂😂👇
https://eitaa.com/joinchat/2256404616Cfa22d5a388
رفقاۍدهہهشتادۍیھچنلاوردممخصوص
خودتونزودتندسریععضوشوید🍊🚌
https://eitaa.com/joinchat/3851550876C32b8e1b594
مطالبۍنابمخصوصچریکیون !
بیزحمتانگشتمبارکتونرویلینکفشاربدید😐🌱
https://eitaa.com/joinchat/3851550876C32b8e1b594
باحمایتخودتونخوشحالمونکنید😌💚
#حمایتکنرفیق . .
روزمرگے یہ ماھ خانومِ خوشگل♥️:))
یہ چنل ڪہ مزھ :
هاتچاڪلت با ڪیك توت فرنگے میدھ🍓!'
➻ https://eitaa.com/joinchat/2948268230C34ca650faa ^^
دوست داشتید بیاید🌱 ! ◡◡
_بِسمـࢪبعماࢪهاےآقاسیدعلۍ👀✊🏻
ٺاامامعاشقانغایباسٺ؛
اطاعٺازخامنہا؎واجباسٺ!:)🕶✋🏻
اهم اهم🤨📣
صدا میاد ...💭😐😂
ٺجمع دخترا؎ پایہ😎
مهربوטּ🕶✌️🏿
شیطوטּ😜😌
باشمایڪۍبیشتࢪ!
بسیجیون ِ ساندیس خور به ما افتخار حضورتون رو میدید ؟😐😂😎🤝🏼
💛 ⃟🌙_ @Anese_313 _💛 ⃟🌙
💛 ⃟🌙_ @Anese_313 _💛 ⃟🌙
💛 ⃟🌙_ @Anese_313 _💛 ⃟🌙
✿🍃رܩانـے کـہ با صداے نم نم بارونـ و بوے شکلاتـ داغ ترکیب شده!🍃✿
________________________________________
در حیاط باز شد و طاها با پریشانی وارد شد.
چشمانش سرخ بود و صورتش سفید!
با نگرانی، وحشیانه به پیراهنش چنگ زدم و با بغض گفتم:
_ چی...چی شده... طاها؟ چی... شده؟؟؟
طاها بدون اینکه چیزی بگوید، روی صندلی چوبی که در گوشه ای از حیاط وجود داشت نشسته و آرام آرام شروع به گریستن کرد.
پس از لحظه ای سرش را پایین گرفت و با لحنی تأسف بار، غمگین و سرد گفت:
+ چه دنیای وحشتناکی! اخه... آخه چرا این اتفاق... باید برای ما می افتاد؟ چرا؟ آخه...اینطور یتیم شدن حق ما بود؟
با شنیدن کلمه یتیم، دیوانه وار بر روی زمین افتادم.
ناگهان همه جا برایم تار شد.
صدا های مبهمی از طرف طاها می شنیدم...
________________________________________
داستان دختری که تو زندگیش با مشکلات زیادی رو به رو شده اما یاد میگیره چطور با مشکلاتش مبارزه کنه💜🍃
بیا اینــجا و ادامه رمـ✨ـان رو بخون دختر!😉💕
https://eitaa.com/joinchat/1519386809Ce938a23d96
#رمانهایرؤیانویسـ
بهترین کانال مذهبی در ایتا😱
هر کس اومده اینجا دیگه پشیومون نشده😍
کلی فعالیت های کیوت مثل
ویژگی ماه تولدت🎉
انیمه های دخترونه🧕🏻
تم های گوگولی🧚🏻♀
پروفایل هایی که هیجا پیدا نمیکنی🔥💯
انقدر این کانال باحاله تمام کانال ها از اینجا پست برمیدارن💖
پس تو چرا عضو این کانال نشی؟
بیا اینم لینکش❄️
@atrnabkhoda
#پسرهرفتهماموریتودخترهنگرانشه...
من: یعنی چی نرگس؟اقا امیر رفته مرز؟مرز افغانستان؟
همونطور که هق میزد جواب داد: ن..نمی...خوا...نمیخواست ت..تو...بف..بفهمی..
من: وای....ابلفضل گفت تو مرز درگیری سختی شده و خبری از امیر آقا نیست؟
نرگس سری تکان داد
نگران شدم...ولی چرا؟مگه چه صنمی باهام داشت؟به عنوان همخونه نگرانش شدم؟یا....
سری به طرفین تکان دادم تا این فکر و خیال از سرم دور شه ولی مثل اینکه موفق نبودم
زهرا با ابلفضل اومدن تو اتاق: زهرا میای بغلم؟
همونطور که هق هق میکرد پرید بغلم: م..من د..داداشم....ر..رو ...می..میخوام
بو*سه ای رو سرش زدم که تلفنم زنگ خورد
صفر های زیادی داشت
جواب دادم: بله؟
پسری که پشت خط بود چیزایی به به زبونی گفت که نفهمیدم
من: زبونتون رو نمیفهمم
فارسی ادامه داد: اگه جون این پسره مهمه تنهایی بیا......
#میخوایبدونیچیمیشه؟
پسبیاتوکانالمون
@modafanvelayatt