eitaa logo
☆novel☆
127 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
756 ویدیو
0 فایل
(Welcome to my kanal) 🌚🖤
مشاهده در ایتا
دانلود
اولین یلدا بدون شهید آرمان🖤🌹
رفاقت با شهدا دو طرفه‌ست عاشق شهدا باشی و شبیه شهدا زندگی‌ کنی آخرش عاقبت به خیر می‌شوی سلام صبح و عاقبتمون شهدایی 🌷 ❤️ 🤲
بہ‌وقت‌7سال‌پیش.. وقتی‌توبودی‌وحتی‌فڪرنبودنت‌ ثانیہ‌ای‌از‌ذهنمان‌خطور‌نمیڪرد چه‌زوددل‌ڪندی‌دلبندم...🌱 ❤️ 🤲
💠 قابی دیگر از آن روز ها... ❤️
ها چند نفرو میفرستین این ور؟ داریم کم میشیم😢😢😢 {\__/} ( • - •) /つ ༼C᭄@ea_mhdeiC᭄ امروز سوپرایز داریم البته اگر بشیم 410😍😍
برای‌خدانازکن؛ شهدابرای‌خدانازمیکردن گناه‌نمیکردن‌ولی‌عوضش برای‌خدانازمیکردن خداهم‌نازشونومیخرید ..(:
شهدا امام زاده های عشق اند ... +امام خمینی {ره}
خاطره🌿 شهید آرمان علی وردی♥️ مادر شهید: روز مادر بود... میدانستم آرمان یادش نمیرود... آمد توی خانه پیشم؛ گفت مامان چشمات رو ببند. گفتم چی کار داری؟ گفت حالا شما ببند. چشم هامو بستم. آروم خم شد و شروع کرد به بوسیدن دستم... گفتم: مادر نکن! دست هاشو باز کرد و یه انگشتر عقیق سرخ رو توی دستانم گذاشت و گفت: مبارکه! الانم اون انگشتر رو در دست دارم بعد رفت پایین پام که پاهام رو ببوسه اجازه نمیدادم میگفت: مگه نمیگن بهشت زیر پای مادرانه! دوست نداری من بهشت برم؟!
نه انقلاب مخملی نه انقلاب دخملی پاینده باد سید علی❤️🌹
میدونی چیھ ؟ انگشتر ِ حاج قاسم بعد از اون انفجار سنگین سالم موند . . داداش آرمان ؛ چجوری زدنت که انگشترت شکست (:💔؟
+ حسنم؟ - مادرمن‌حسین‌ام:)💔😭 • !
لباس مسی رو دیدین؟ قهرمانی آرژانتینم کار خودشونه :)))😅
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
از ماشین پیاده شدم و رفتم خونه سهیلا داوود منتظر شد تا وارد بشم بعد خودش بره یه قدم دیگه مونده بود برسم در خونشون که دو مرد جلوم ایستادن ترسیده بودم که یکیشون گف: -دیدی پیدات کردیم کوچولو فک کردی می تونی فرار کنی؟ قدمی یه عقب رفتم که به جسمی برخورد کردم برگشتم که داوود رو دیدم عصبانی -به به داداش شجاع اومدی از خواهر کوچولوت دفاع کنی؟ دیانا تو مشت ماست داوود غیرتی شده بوده: -اسم خواهرمو به دهن کثیفت نیار نمیذارم دست تو و امثال تو بیوفته خوشحال از اینکه پشتوانه ای دارم یهو... دوست داری ادامشو بدونی پس منتظر چی هستی وارد کانال زیر شو👇🏻 @fereshtehchadori رمان هیجانیه عشقی نهفته💜
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
این کانال ایتارو ترکوووند🤩✅ گاندویی ها از دستش ندنااا😍👌🏻 فصل اولش اینجوری گذشت👇🏻 رسول عاشق خواهر محمد (آوا) شده و محمد عاشق خواهر رسول (عطیه) شده😐❤️ آوا فکر میکنه رسول بهش خیانت کرده...👀 رسول با جاسوس پرونده ازدواج میکنه.. با وجود اینکه با آوا ازدواج کرده😢 محمدو عطیه دارن مامان بابا میشن😍 محمد با رسول به یه ناموریت میره و بدون اون برمیگرده..! رسول ناگهان نا پدید میشه.. اتفاقی میوفته که همه فکر میکنن رسول شهید شده اما...😨 آنچه در فصل دوم رمان خواهید خواهند:: _ بهترین عضو گروهت جاسوسه! کسی که مثل برادرت دوسش داری.. کسی که مث چشات بهش اعتماد داری.. بهت خیانت کرده.. جاسوسیتونو کرده _یعنی هرچی بهم گفت همش دروغ بود... _اول اعتمادتونو جلب کرد.. بعد بهتون خیانت کرد.. _من همیشه در هر شرایطی کنارتم قربونت برم... _رسول مریضه... _ای کاش همش کابوس بود... _دارن میبرنم جایی که خودم رئیسش بودم.. _من از همون اولم دوست نداشتم! _احساس کردم قلبم نمیزنه... _این همه بلا سرت اورد بازم نگرانشی بازم دوسش داری؟! _محکم زدم تو گوشش... _پدر بچمه.. _من حاملم... بخوام برمم نمیتونم.. _باید ازش متنفر باشم اما.. هنوز دوسش دارم... @rooman_gando_1400 @rooman_gando_1400 تازه شروع به نوشتن کرده بدووو عضو شو تا جا نموندییی😍👌🏻
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
ی لحظه صب کن!! 🙂♡ "بسم رب الشهداء" چه زیباست با حاج قاسم بودن.. ♥️ ۱۳/۱۰/۱۴۰۰تولد محفلون: ۱٠/۱۳ شهادت حاج قاسم♥️ ۱/۱/۱۴۰۱اولین عیدانه نوروز محفلمون: ٠۱/٠۱ تولد حاج قاسم♥️ هدف خادم کانال و چیزی که دوست داره اینه که بتونه وسیله ای باشه برای هدایت دوستان به راه راست و قوی کردن دین مردم که این کانال هم وسیله خادم کاناله که ان شاءالله بتونه این حرکت زیبا رو انجام بده انگیزشی•🌸•استوری•🌸•شهدایی و..... راستی!!!! با ذکر صلوات برای ظهور آقا و دعا برای شهادت خادم کانال آزاده🙃 @The_lovers_of_martyrdom1400 🌷عاشقان شهادت🌷 همونطور که گفته شد کپی با ذکر صلوات برای ظهور آقا ودعا برای شهادت خادم کانال آزاد هستش پس شماهم قدمی بردارید و مطالب کانال رو به دوستانتون برسونید «البته اگر فروارد کنید که بهتره» ♡♡♡♡♡♥♡♡♡♡♡♥♡♡♡♡♡♥♡♡♡♡♡ کمکم میکنید؟
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
- هاے- مذهبے🤩❣🌪 ریحانه گفت: +راحت باش هیچکی نمیاد در بیار لباساتو ب حرفش گوش کردم و مانتومو در اوردم زیرش یه تیشرت سفید و تنگ داشتم موهامم بافته بودم🙎‍♀️ کتابمو باز کردم سکوت کرده بودیم و هر دو مشغول بودیم📖 سعی کردم بیشتر روش تمرکز کنم تمام حواسمو بهش جمع کردم .✏ که یهو یه صدای وحشتناک هم رشته افکارم و پاره کرد🗣 هم بند بند دلم و🌪 منو ریحانه یهو باهم جیغ کشیدیم😰 و برگشتیم طرف صدا🗣 چشام ۸ تا شده بود👀 یا شایدم بیشترررر 😨 با دهن باز و چشایی که از کاسه بیرون زده بود به در خیره شده بودم 😱 چهره وحشت زده و خشک شده ی محمد و تو چهار چوب در دیدم که....😲 🤯😍 ❕برای خوندن این رمان جذاب و هیجانی به کانال زیر بپیوندید 👇🏻 🌱|@khacmeraj رمان جذاب و پرطرفدار ♥️ انلاین🤗 🎀 وجذاب💫 ازدستش نده این قصه رو🙊🙈😻 رمان درکانال سنجاق شده🖇🧷
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
یَعنـ‌ی‌میخـٰ‌ای‌ْبِگـ‌ی‌عُضـ‌و‌نیستـ‌ی،! نِصف‌ایتـ‌ا‌گَردیت‌که‌بَرباده😐! تففف اون‌متنـ‌اے‌دلنشیـ‌ن‌هست، ڪلیپـ‌اش‌این‌چنـ‌له‌دیـ‌گه [ 🖇 https://eitaa.com/joinchat/3535077511Cb3afe5ec9f ''♥️] ارههه، قبـ‌ول‌چنـ‌لای‌دیگـ‌م‌هس بیـ‌ن‌خودمــ‌ون‌بمونـ‌ه، مالـه‌اینجایچیه‌دیگـ‌س😐🔪 •• [' https://eitaa.com/joinchat/3535077511Cb3afe5ec9f ] بلـ‌‌نیسی‌عضـ‌و‌چنلای‌خفـ‌ن‌باشـ‌ی بهـ‌و‌نـ‌ه‌نیـ‌ار، والا!🚶‍♀💔
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
ۍڪانال‌آوࢪدم‌بࢪاتون‌باࢪمانھاۍ‌گـاندۅیـۍ جذااااب😍🤩 ھمࢪاھ‌با‌ڪلۍ‌یزید‌بازے‌و‌اتفاقاٺۍ‌ڪھ‌بࢪاۍ‌شخصیٺ‌هامیوفتھ😄😈 # اوݪ‌ازهمہ‌گـاندویۍ😍 # شڪنجھ🔪 # اسݪـحھ🔫 # خــون💉 # گࢪوگان‌گیࢪے⛓ # خنجࢪ🗡 # بیماࢪسٺان🚑 # عـشق💔 # بمـب💣 # ࢪویاهاوآࢪزوها🔮 # بݪاومصیبت🖤 # عࢪوسۍ👰🏻 # ٺعقیب‌وگࢪیز🚨 # وصیٺ‌نـامھ📜 # خواهـࢪوبࢪادࢪ👫 # فࢪمانده👮🏻‍♂ # ودࢪآخࢪ ،،، شهادٺ🥀 وحالاباڪلۍماجࢪاےدیگـہ....https://eitaa.com/joinchat/387776678C2445b20d3d بزن‌ࢪولینڪ‌وعضوشو😉 پشیمون‌نمیشۍ👌🏻♥️ رفقــا منتظرتونیــــم😍 •••ۅࢪۅد آقایاݩ ممنۅ؏❌❌
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
بِسْمِڪَ‌یٰا‌اللّٰھ♥️🌱 سلااام 🙃 یـہ ڪانال برات آوردم مملوء از یاد خدا و مطالب حال خوب کن و قشنگ.. 💚🌿 و پره از: انگیزشـے هایـے براے باانگیزگان🌻 عاشقانه هایے بین عبد و معبود 🌸 امام حسینـے هایـے با حال و هوای حرم🌚 چادرانـہ هایـے با چاشنـے گرد روے چادر🦋 شهیدانـہ هایـے مـ؏ـطر به عطر شهدا🙂 آیـہ هایـے از دل قرآن ڪریم🍒 دل دادگـے هایـے با بنده و خدا🌼 این جا را بـڪاویدღ↻ -خُداے خوبَمـ😍 ⊰{🪐 @Z1470N 🤍}⊱ ↵ عع راستی یادم رفت چالشم داریم 🤩 با جایزه های ناب (پرداخت و ...) شرایط کپـے:حلالت رفیق🌻😌 ورود آقایان هم ممنو؏ـہ🙂🚫 منتظر حضور گرمتون هستیم 🍁✨ Ⓩ①④⑦⓪Ⓝ
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
رمان:جانانم تویی❤️ پارت:... با رفتن بیرون خیلی خودمو کنترل میکنم گریم نگیره اما نمیشه و قطره اشک سمجی از گوشه ی چشمم میاد که سریع پاکش میکنم، مرتضی میاد سمتم و نگاهی بهم میکنه و میگه -نگران نباشید من مطمعنم این پسره اوکی میده لبخند خونسردی میزنه و همینطور که آسانسور میره بیرون میگه -شما فکر کردی من همون یکی رو دارم از روش ده تایی زدم و اصلیشم جای خودم مخفیه لبخندی مصنوعی زدم و راهی خونه شدیم. گوشیم و بعد از دو روز روشن کردم که یک عالمه پیام و تماس بی پاسخ داشتم، خواستم به شبنم زنگ بزنم که خودش تماس گرفت و سریع جواب دادم -الو؟ -الو مردی ایشاالله؟ دو روزه کجا بودی؟ نمیگی نگرانت میشم خنگول؟ لبخندی میزنم و میگم -نفس بگیر خواهر من، منو فحش بارون کردی دو دقیقه بزار جوابت و بدم -حقته، توضیح بده همچی رو بدو؟ -بابا دو روزه حوصله ی خودمم نداشتم گوشیمو خاموش ..... اگه ادامشو میخوای یه سر به کانال زیر بزن 👇 @shohadaakarbala3 تازه کلی متن و عکس و ادیت و تم و مداحی های زیبا هم داره ❤️
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
اونقدِ‌این‌عکسا‌وایبِ‌آرامش‌میدن.^^/ منبع بیو و پروف انگیزشی☺️🌱 https://eitaa.com/joinchat/4207739070C4c9f4cf121 یه‌فِریم‌از‌چیز‌هایی‌ِ‌ڪه‌دوست‌دارَم‌🧘🏻‍♀💞 فقَط‌متناش‌برا‌بیو🍾⛲️' https://eitaa.com/joinchat/4207739070C4c9f4cf121 یه‌مَتنایی‌دارِه‌که‌عُمق‌ِ‌وجودت‌پر‌ از #عِشق میشھ🕶🥤 کلیک کلیک🌻🍓
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
اروم در رو بستم. - چه عجببببب تشریف اوردید اقا. لبخند ژکوندی تحویلش دادم و گفتم: - سلام. - علیک. الان وقت اومدنه؟ - کار پیش اومد دیگه. خواستم وارد خونه بشم که با صداش برگشتم سمتش. - کجااا؟ دیر اومدی؟ تنبیه ات اینه توی حیاط بخوابی. - عهههه دلت میاد؟! - توچطوردلت اومد منو سه ساعت یه لنگه پا نگه داری؟ همینکه گفتم! - - ادامه👀🍂: https://eitaa.com/joinchat/1918304436C774851832d وقتی دوتا مامور امنیتی با هم ازدواج میکنن🙂😂☝️🏾