مداحی آنلاین - ز کدام باده ساقی به من خراب دادی - رسولی.mp3
6.05M
#میلاد_امام_حسین(ع)
ز کدام باده ساقی
به من خراب دادی
🎤 #مهدی_رسولی
#میلاد_امام_حسین_ع_مبارک
@Allah_Almighty
══💝══════ ✾ ✾ ✾
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐تصاویری از گلآرایی حرم مطهر اباعبدالله حسین(ع) در شب ولادت حضرت
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
🆔 @pedarefetneh2 🔜 #پدرفتنه
https://www.instagram.com/pedarefetneh2
Ha.19.mp3
11.71M
♦️منبر کامل♦️
ولادت امام حسین علیه السلام
🔸سیره اخلاقی امام حسین علیه السلام
#امام_حسین علیه السلام
#استاد_هاشمی_نژاد
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
پای منبر استاد هاشمی نژاد👇
http://eitaa.com/joinchat/1107755021C6f97430499
هشت ويژگي امام حسين ادر زيارت ناحيه.mp3
20.43M
هشت ویژگی امام حسین علیه السلام
#ماه_شعبان
🎙 #استاد_رفیعی
#ولادت_امام_حسین علیه السلام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
👇کانال سخنرانی تاثیرگذار👇👇
👌رسانه دینی 👇💯
╭┅─────────┅╮
🌺 @mediamenbar
╰┅─────────┅╯
میلاد قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس (ع) و روز جانباز مبارک باد
🌹❤️🌹❤️🌹
بوسه زده ست، حضرت مولا به دست تو
پس آن کجا و بوسهی ماها به دست تو!
در این جهان برای علمداری آمدی
رحمت بر آنکه داد، علم را به دست تو
من نوکر حسین و اباالفضلیِ توام
من را سپرده حضرت زهرا به دست تو
@Habiliyan
🔴 تندگویان شهید نشده، کاش شهید میشد!
🔰گفت: به خاطر آنكه قاب عكس صدام را شكسته بودم، مرا به گودالی كه هشتاد پله از زمین فاصله داشت، بردند آنجا شبیه یك مرغدانی بود وقتی مرا در سلولم حبس كردند، از بس كوچك بود، میبایست به حالت خمیده در آن قرار میگرفتم. آن سلول درست به اندازه ابعاد یك میز تحریر(یک متر در دو متر) بود شب فرا رسید و كلیههایم از شدت سرما به درد آمده بود. به هر طریق كه بود، شب را به صبح رساندم. تحملم تمام شده بود...با پا محكم به در سلول كوبیدم... نگهبان كه فارسی بلد بود، گفت:چیه؟... چرا داد میزنی؟... گفتم: یا مرا بكشید یا از اینجابیرون بیاوریدكه كلیهام درد میكند. اگر دوایی هست برایم بیاورید! دارم میمیرم... او در سلول را باز كرد و چندمتر جلوتر در یك محوطه بازتر مرا كشاند و گفت: همین جا بمان تا برگردم... در آنجا متوجه یك پیرمرد ناتوان شدم. او در حالی كه سكوت كرده بود، به چشمانم زل زدو بیمقدمه پرسیدایرانی هستی؟... جوابش را ندادم. دوباره تكرار كرد. گفتم: آره، چه كار داری؟ پرسید: مرا میشناسی؟ گفتم: نه از كجا بشناسم؟ گفت: اگرایرانی باشی، حتما مرا میشناسی... گفتم: اتفاقا ایرانیام؛ ولی تو را نمیشناسم. پرسید: وزیر نفت ایران كیست؟ گفتم: نمیدانم. گفت: نام محمد جواد تندگویان را نشنیدهای؟ گفتم: آری، شنیدهام. پرسید:كجاست؟... گفتم: احتمالاً شهید شده سری تكان داد و گفت: تندگویان شهید نشده و كاش شهید میشد گفت من تندگویان هستم و یازده سال است که ازاین سیاه چال به اون سیاه چال در رفت و آمد هستم وفعلا در این سیاه چال، که 4طبقه زیر زمین در پادگان هوا نیروزعراق به نام الرشید استمحبوس هستم دیگر همه چیز را فهمیدم. بغض گلویم را گرفته بود. فقط نگاهش میكردم. نگاه به بدنی كه از بس با "اتوی داغ به آن كشیده بودند، مثل دیگ سیاه شده بود"گفتم: اگر پیامی داری بهم بگو... گفت: پیـام من مرزداری از وطن است... صبوری من است... نگذارید وطن به دست نااهلان بیفتد... نگذارید دشمن به خاك ما تعرض كند... استقامت، تنها راه نجات ملت ماست... بگذارید كشته شویم، اسیر شویم؛ ولی سرافرازی ملت به اسارت نیفتد...گفتم: به خدا قسم... پیامت رابه همه ایرانیان میرسانم خم شدم دستش را ببوسم كه نگذاشت...
🔺کتاب خاطرات دردناک ناصر کاوه
📚منبع : راوی: عیسی عبدی، کتاب ساعت به وقت بغداد، ج1، ص89
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🔷🔹خوشا به حال آن كس كه مسووليتهای واجب را در پيشگاه خدا به انجام رسانده، و در راه خدا هرگونه سختی و تلخی را به جان خریده... (آنان حزب خداوندند، و همانا حزب خدا رستگار است.)
📜 #نهج_البلاغه، بخشی از نامه۴۵
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#مهدوی_ارفع
🆔 @mahdavi_arfae