یک راهکاری هست اسمش آسمون درمانی..
قابل تجویز برای همه حال بدا
امتحانش کن
_چی موجب میشه که هرکلمه ای رو در شأن خودمون بدونیم و ازش استفاده کنیم؟
این حجم از فحش و بی ادبی به والله که گنگ بودن نیست!
خانواده صبور 🇵🇸🕊
_چی موجب میشه که هرکلمه ای رو در شأن خودمون بدونیم و ازش استفاده کنیم؟ این حجم از فحش و بی ادبی به
اینو نوشتم سوء تفاهم ایجاد کردم..
ابدا حرف هایی که به این روسیاه زده میشه چه تعریف و تمجیدش چه ناسزا و بد دهنی(که همه ما در معرضش هستیم) موجب بالا پایین شدنم نمیشه
حالا هر ازگاهی چند تا ناشناس میاد که معلومه اون بنده خدا در شرایط سختی هست
گاهی ممکنه عصبی باشه، تو فشار و ناملایمات زندگی باشه.. اصلا شاید اگر ماهم در شرایط اون باشیم همینطور برخورد کنیم
اون حرفی که زده شد
فقط در مجازی نیست، در زندگی روزمره خیلی از ماها جاری... حیفه دهانی هست که صلوات بفرسته و فحشم بده
خانواده صبور 🇵🇸🕊
اینو نوشتم سوء تفاهم ایجاد کردم.. ابدا حرف هایی که به این روسیاه زده میشه چه تعریف و تمجیدش چه ناسز
یک بنده خدایی تعریف می کردن که
یک مدت خیلی مراقبه داشتن، می گفتن تو اون زمان معاشرت با مردم برام سخت بود
بسکه دهان شون بوی متعفنی می داد
بعد می گفتن این بوها باهم متفاوت بود
اونی که فحش می داد یک بو
اونی که دروغ می گفت یک بو
اونی که از روی حیله و مکر زبان بازی می کرد یک بو
اونی که..
می گفت بدترینش بوی دهان اونی بود که غیبت می کرد، بوی یک مردار متلاشی رو می داد دهان..
از اون طرف می گفتن که وقتی در معاشرت با آدمی بودم که اهل ذکر بود
نه تنها دهان بلکه کل وجود این آدم بوی خوش داشت
می گفت بعضی وقت ها از شدت این بوی خوش من گریم می گرفت..
باز بین این انسان ها اونایی که مداومت داشتن روی صلوات از همه خوش بو تر بودن
آدم ها اینجوری هستند، تا وقتی که اعتبار و آبروی خودشون در معرض قرار نگیره بی خیال هستند! یعنی زنگ خطر همه انسان ها آبرو و اعتبار اون هاست
ممکنه بگید نه برای من اینطور نیست
هست اما
فقط اعتبار و آبروی ما پیش چه شخصی؟ چه کسانی؟
جواب این سؤال میشه همون ترس از به خطر افتادنش..
ماها فکر می کنیم انسان های باطن بین، انسان هایی که درون آدم رو می بینن، انسان هایی که متوجه بوی اعمال آدم میشن خیلی کم هستند!
در واقع اما واقعا این طور نیست
اصلا اینطور نیست، گاهی یک فرد به خاطر یک عملی خدا بهش همچین نعماتی روهم میده
مثلا اونایی که میرفتن محضر آیت الله بهجت می گفتند که ما واقعا خجالت می کشیدیم که آقا باطن مارو ببینند
از همین رو یک سری تدابیری انجام می دادند.. یا حتی مراقبه هایی از مدتی پیش از دیدار داشتند
چرا؟
چون انسان خجالت می کشه، اعتبار و آبروش در معرض قرار می گیره
خیلی از آدم هایی که کنار ما زندگی می کنند از این نعمات و ویژگی ها برخوردار هستند و قطع به یقین هم که حرفی نمی زنند!
به خاطر آبرو و اعتبار هم که شده در اجتماع در خانواده خویشتن دار تر باشید
هر چیزی رو عیان نکنید
هر حرفی رو نزنید
هرجایی نرید
هر دروغی نگید..
یک سری ها هستند که شما فکرش روهم نمی کنید اما متوجه حالات و درون شما میشن..