برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۸۸)
اخلاص
فصل در تعریف اخلاص
بدان که از برای «اخلاص» تعریفهایی کردند که ما ذکر بعضی از آنها را که پیش اصحاب سلوک و معارف متداول [است ] می کنیم به طریق اجمال.
جناب عارف حکیم سالک، خواجه عبد الله انصاری، قدّس سرّه، فرماید:
الإخلاص تصفیة العمل من کلّ شوب «اخلاص صافی نمودن عمل است از هر خلطی.»
و این اعم است از آن که شوب به رضای خود داشته باشد، یا شوب به رضای مخلوقات دیگری.
و از شیخ اجل بهائی منقول است که اصحاب قلوب از برای آن تعریفاتی کرده اند:
قیل: تنزیه العمل أن یکون لغیر الله فیه نصیب.
یعنی:
«گفته شده است که آن پاکیزه نمودن عمل است از اینکه از برای غیر خدا در آن نصیبی باشد.»
و این نیز قریب به تعریف سابق است.
و قیل: أن لا یرید عامله علیه عوضا فی الدّارین.
و «گفته شده که آن این است که اراده نکند عامل آن عوضی برای آن در دو دنیا.»
و از صاحب غرائب البیان نقل شده است که «مخلصان آنها هستند که عبادات خدا کنند به طوری که نبینند خود را در عبودیت او و نه عالم و اهل آن را، و تجاوز نکنند از حدّ عبودیت در مشاهده ربوبیت.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۸۹)
فصل در بیان اخلاص بعد از عمل است
بدان که آنچه در حدیث شریف است که:
الإبقاء علی العمل حتّی یخلص أشدّ من العمل»
تحریص بر آن است که انسان از اعمالی که می کند باید مراعات و مواظبت نماید، چه در حین اتیان آن و چه بعد از آن. زیرا که گاه شود که انسان در حال اتیان عمل آن را بی عیب و نقص تحویل دهد و خالی از ریا و عجب و غیر آن باشد، ولی بعد از عمل به واسطه ذکر آن به ریا مبتلا شود.
چنانچه در حدیث شریف کافی وارد است:
عن أبی جعفر، علیه السّلام، أنّه قال: الإبقاء علی العمل أشدّ من العمل.
قال: و ما الإبقاء علی العمل؟ قال: یصل الرّجل بصلة و ینفق نفقة لله وحده لا شریک له، فکتب له سرّا، ثمّ یذکرها فتمحی، فتکتب له علانیة، ثمّ یذکرها فتمحی، فتکتب له ریاء.
«از حضرت باقر العلوم، علیه الصلاة و السلام، روایت شده که فرمود:
«مراعات عمل سخت تر است از عمل.»
راوی گفت: «مراعات عمل چیست؟»
فرمود: «مرد صله می کند یا انفاقی می نماید برای خدای واحد بی شریک (یعنی ریا در عمل نمی کند.)، پس نوشته شود آن عمل برای او پنهانی و ثواب پنهانی به او دهند،
پس از آن ذکر می کند آن عمل را، پس محو شود آن و نوشته شود برای او آشکارا. (یعنی ثواب عبادت آشکارا به او دهند.)
پس از آن ذکر کند آن را، پس محو شود آن و نوشته شود برای او ریا.»
انسان تا آخر عمرش هیچ گاه از شرّ شیطان و نفس مأمون نیست. گمان نکند که عملی را که به جا آورد برای خدا و رضای مخلوق را در آن داخل نکرد، دیگر از شرّ نفس خبیث در آن محفوظ ماند، اگر مواظبت و مراقبت از آن ننماید، ممکن است نفس او را وادار کند به اظهار آن.
و گاه شود که اظهار آن را به کنایه و اشاره نماید. مثلا نماز شب خود را بخواهد به چشم مردم بکشد، با حقه و سالوس از هوای خوب یا بد سحر و مناجات یا اذان مردم ذکری کند، و با مکاید خفیه نفس عمل خود را ضایع و از درجه اعتبار ساقط کند.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۹۰)
ادامه........... فصل در بیان اخلاص بعد از عمل است
انسان باید مثل طبیب و پرستار مهربان از حال خود مواظبت نماید، و مهار نفس سرکش را از دست ندهد که به مجرد غفلت مهار را بگسلاند و انسان را به خاک مذلت و هلاکت کشاند، و در هر حال به خدای تعالی پناه برد از شرّ شیطان و نفس امّاره.
إنّ النفس لأمّارة بالسّوء إلّا ما رحم ربّی
و بباید دانست که تخلیص نیت از تمام مراتب شرک و ریا و غیر آن، و مراقبت و ابقاء بر آن، از امور بسیار مشکل و مهم است، بلکه بعض مراتب آن جز برای خلّص اولیاء الله میسر و میسور نیست.......
کسی که دارای حب جاه و ریاست است و این حب ملکه نفسانیّه و شاکله روح او شده است، غایت آمال او رسیدن به آن مطلوب است، و افعال صادره از او تابع آن غایت است و داعی و محرک او همان مطلوب نفسانی است و اعمال او برای وصول به آن مطلوب از او صادر گردد.
مادامی که این حب در قلب اوست، عمل او خالص نتواند شد. و کسی که حب نفس و خود خواهی ملکه و شاکله نفس اوست، غایت مقصد و نهایت مطلوب او رسیدن به ملایمات نفسانیه است و محرک و داعی او در اعمال همین غایت است، چه اعمال او برای وصول به مطلوبات دنیویه باشد، یا مطلوبات اخرویه از قبیل حور و قصور و جنّات و نعم آن نشئه. بلکه مادامی که انانیت و خودخواهی و خود بینی در کار است، اگر برای تحصیل معارف و کمالات روحیه نیز اقدامی کند یا قدمی زند، برای خود و نفسانیت خویش است، و آن نیز خود خواهی است نه خدا خواهی.
و معلوم است خود خواهی و خدا خواهی با هم جمع نشود. بلکه اگر خدا را خواهد، برای خود خواهد و غایت مقصد و نهایت مطلوب خود و نفسانیت است.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی (۱۹۱)
ادامه........... فصل در بیان اخلاص بعد از عمل است
پس، معلوم شد که تخلیص نیت از مطلق شرک کار بسیار بزرگی است که از هر کس نیاید، و کمال و نقص اعمال تابع کمال و نقص نیّات است، زیرا که نیّت صورت فعلیه و جنبه ملکوتیه عمل است، و در حدیث شریف اشاره به همین مطالب می نماید آنجا که فرماید:
و النّیّة أفضل من العمل.
ألا، و إنّ النّیّة هی العمل.
«نیت از عمل افضل است، بلکه نیت تمام حقیقت عمل است.»
و این مبنی بر مبالغه نیست،....، بلکه مبنی بر حقیقت است، زیرا نیت، صورت کامله عمل و فصل محصّل او است، و صحت و فساد و کمال و نقص اعمال به آن است.
چنانچه عمل واحد به واسطه نیت گاهی تعظیم و گاهی توهین است، و گاهی تامّ و گاهی ناقص است، و گاهی از سنخ ملکوت اعلی و صورت بهیّه جمیله دارد، و گاهی از ملکوت اسفل و صورت موحشه مدهشه دارد.
ظاهر نماز علی بن أبی طالب، علیه السلام و نماز فلان منافق در اجزاء و شرایط [و] صورت ظاهری عمل هیچ تفاوتی ندارد، لیکن آن یک با آن عمل معراج إلی الله کند و صورتش ملکوت اعلی است، و دیگری با آن عمل به جهنم سقوط کند و صورتش ملکوت اسفل است و از شدت ظلمت شبیه ندارد.
به واسطه چند قرص نان جوین که خانواده عصمت(ع) در راه خدا می دهند، چندین آیه خدای تعالی در مدح آنها فرو می فرستد.
جاهل گمان می کند دو سه روز گرسنگی و غذای خود را به فقرا دادن امر مهمی است. با این که صورت این قبیل اعمال از هر کس می شود صادر شود و چیز مهمی نیست، اهمیت آن به واسطه قصد خالص و نیت صادقانه است.
روح عمل قوی و لطیف و از قلب سلیم صافی صادر است که دارای این قدر اهمیت است. صورت ظاهر نبی اکرم، صلّی الله علیه و آله، و سایر مردم فرقی نداشت، و لهذا بعضی از اعراب غریب که به حضور مبارکش می رسیدند و آن حضرت با جمعی نشسته بودند، می پرسیدند: کدام یک پیغمبر هستید؟
آنچه پیغمبر (ص) را از غیر ممتاز می کند، روح بزرگ قوی لطیف آن سرور است، نه جسم مبارک و بدن شریفش......
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی (۱۹۲)
ادامه........... فصل در بیان اخلاص بعد از عمل است.
پس، تمام حقیقت اعمال همان صور اعمال و جنبه ملکوتیه آنها است که نیت است. و از این بیان معلوم شد که حضرت صادق، علیه السلام، در این حدیث شریف اوّل نظر به صور اعمال و مواد آنها فرموده، و فرموده است جزء صوری افضل از جزء مادی و نیت افضل از عمل است،
چنانچه گوییم روح افضل از بدن است. و لازم نیاید که عمل بی نیت صحیح باشد، و بدن بی روح بدن باشد، بلکه به تعلق نیت به عمل و روح به بدن آن یک عمل و این یک بدن گردد.
و این معجون مختلط از نیت و عمل و روح و بدن، جزء صوری ملکوتی هر یک افضل از جزء مادی ملکی آن است.
و این معنی حدیث مشهور است: نیّة المؤمن خیر من عمله
و در ثانی آن حضرت نظر فرموده به فنای عمل در نیت و ملک در ملکوت و مظهر در ظاهر، و فرموده است:
ألا، و إنّ النّیّة هی العمل.
عمل همان نیت است، و غیر نیت چیزی در کار نیست. و تمام اعمال در نیات فانی هستند و از خود استقلالی ندارند.
پس از آن، استشهاد فرمود به قول خدای تعالی:
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ .
هر کس بر شاکله خود عمل می نماید، و اعمال تابع شاکله نفس است.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی (۱۹۳)
ادامه........... فصل در بیان اخلاص بعد از عمل است.
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ .
هر کس بر شاکله خود عمل می نماید، و اعمال تابع شاکله نفس است.
.... شاکله نیّت است. و از اینجا ظاهر شود که طریق تخلیص اعمال از جمیع مراتب شرک و ریا و غیر آن، منحصر به اصلاح نفس و ملکات آن است، که آن سرچشمه تمام اصلاحات و منشأ جمیع مدارج و کمالات است.
چنانچه اگر انسان حبّ دنیا را به ریاضات علمی و عملی از قلب خارج کند، غایت مقصد او دنیا نخواهد بود، و اعمال او از شرک اعظم، که جلب انظار اهل دنیا و حصول موقعیت در نظر آنهاست، خالص شود و جلوت و خلوت و سرّ و علن او مساوی شود.
و اگر با ریاضات نفسانیه بتواند حبّ نفس را از دل بیرون کند، به هر مقداری که دل از خودخواهی خالی شد خدا خواه شود و اعمال او از شرک خفی نیز خالص شود. و مادامی که حب نفس در دل است و انسان در بیت مظلم نفس است، مسافر إلی الله نیست، بلکه از مخلّدین إلی الارض است.
و اوّل قدم سفر إلی الله ترک حبّ نفس است و قدم بر انانیت و فرق خود گذاشتن است. و میزان در سفر همین است.
و بعضی گویند یکی از معانی آیه شریفه
وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِه مُهاجِراً إلَی الله وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی الله.
این است که کسی که خارج شد از بیت نفس و هجرت به سوی حق کرد به سفر معنوی، پس از آن او را فنای تامّ ادراک کرد، اجر او بر خدای تعالی است.
و معلوم است برای چنین مسافری جز مشاهده ذات مقدس و وصول به فناء حضرتش اجرای لایق نیست، چنانچه از زبان آنها گفته شده:
«در ضمیر ما نمی گنجد به غیر دوست، کس
هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس»
و السّلام
پایان شرح حدیث ۲۰
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی (۱۹۴)
حدیث ۲۱ شکر
الحدیث الحادی و العشرون
بالسّند المتّصل إلی حجّة الفرقة و إمامهم، محمّد بن یعقوب الکلینیّ، کرّم الله وجهه، عن حمید بن زیاد، عن الحسن بن محمّد بن سماعة، عن وهیب بن حفص، عن أبی بصیر، عن أبی جعفر، علیه السلام، قال: کان رسول الله، صلّی الله علیه و آله، عند عائشة لیلتها، فقالت: یا رسول الله لم تتعب نفسک و قد غفر الله لک ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر؟ فقال: یا عائشة، أ لا أکون عبدا شکورا؟
قال: و کان رسول الله، صلّی الله علیه و آله، یقوم علی أطراف أصابع رجلیه، فأنزل الله سبحانه و تعالی: «طه . ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشقی.»
ترجمه:
«از ابی بصیر نقل شده که فرمود حضرت باقر، علیه السلام:
بود رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، پیش عایشه در شب او، پس گفت: «ای رسول خدا چرا به زحمت می اندازی جان خود را و حال آنکه آمرزیده است خداوند برای تو آنچه پیش بوده است از گناه تو و آنچه پس از این آید؟» فرمود: «ای عایشه آیا نباشم بنده سپاسگزار! فرمود حضرت باقر، علیه السلام، و بود رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، که می ایستاد بر سر انگشت های دو پای خود، پس فرو فرستاد خدا سبحانه و تعالی: طه . ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرآنَ لِتَشْقی.» (یعنی محمد- یا ای طالب حق هادی- ما فرو نفرستادیم بر تو قرآن را تا به مشقت افتی.)
قد غفر الله لک اشاره است به قول خدای تعالی در سوره «فتح»:
إنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبینا. لِیَغْفِرَ لک الله ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ
«ما گشودیم برای تو گشودنی آشکارا، تا بیامرزد برای تو آنچه پیشی گرفته از گناه تو و آنچه پس از این آید.»
بدان که علما، رضوان الله علیهم، توجیهاتی در آیه شریفه فرموده اند که منافات نداشته باشد با عصمت نبی مکرّم. و ما به ذکر بعضی از آنها که مرحوم علامه مجلسی، رحمه الله تعالی، نقل فرمودند می پردازیم، و پس از آن آنچه اهل معرفت به حسب مسلک خود بیان کردند مجملا بیان می نماییم.
ان شاالله شرح این حدیث شریف را از شماره آینده آغاز خواهیم کرد.
@nyaz_ir