برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۶۳)
ادامه سخن در ذکر بعض احادیث در فضیلت ذکر خدا
کافی بإسناده عن ابن فضّال رفعه قال: قال الله عزّ و جلّ لعیسی، علیه السّلام: یا عیسی، اذکرنی فی نفسک، أذکرک فی نفسی، و اذکرنی فی ملاک أذکرک فی ملا خیر من ملا الآدمیّین، یا عیسی، ألن لی قلبک و أکثر ذکری فی الخلوات، و اعلم أنّ سروری أن تبصبص إلیّ، و کن فی ذلک حیّا و لا تکن میّتا.
یعنی:
می گوید: «خدای عزّ و جلّ به عیسی فرمود: «ای عیسی، یاد کن مرا پیش خود تا یاد کنم تو را در نزد خودم، و یاد کن مرا در جمعیت تا یاد کنم تو را در جمعیتی بهتر از جمعیت آدمزادگان. ای عیسی، نرم کن از برای من دل خود را، و بسیار یاد من کن در خلوتها، و بدان که خشنودی من آن است که تبصبص کنی به سوی من.
(تبصبص حرکت دم سگ است از خوف یا طمع. و این کنایه از شدت التماس و مسکنت است)
و زنده باش در این ذکر نه مرده.»
مقصود از «زندگی» در ذکر، توجه و حضور قلب است.
کافی بإسناده عن أبی عبد الله، علیه السّلام، قال: إنّ الله عزّ و جلّ یقول: من شغل بذکری عن مسألتی، أعطیته أفضل ما أعطی من سألنی.
یعنی:
حضرت صادق، علیه السلام، فرماید: «خدای عزّ و جلّ می فرماید: «کسی که باز بماند به واسطه ذکر من از سؤال من، عطا می کنم او را افضل چیزی که عطا می کنم کسی را که سؤال کرده مرا.»
عن أحمد بن فهد فی عدّة الدّاعی، عن رسول الله، صلّی الله علیه و آله، قال: ... و أعلموا أنّ خیر أعمالکم [عند ملیککم ] و أزکاها و أرفعها فی درجاتکم و خیر ما طلعت علیه الشّمس ذکر الله سبحانه و تعالی، فإنّه أخبر عن نفسه فقال: أنا جلیس من ذکرنی.
یعنی:
«فرمود حضرت رسول، صلّی الله علیه و آله،: «بدانید بهترین اعمال شما پیش خداوند و پاکیزه ترین آنها و رفیع ترین آنها در درجات شما و بهتر چیزی که طلوع کرده آفتاب بر او، ذکر خداوند سبحان است، زیرا که خبر داده خدای تعالی از خودش، پس فرمود: من همنشین کسی هستم که یاد کند مرا.»
اخبار فضیلت ذکر و کیفیت آن و آداب و شرایط آن به قدری زیاد است که در حوصله احصای این اوراق در نیاید. و الحمد لله أوّلا و آخرا و ظاهرا و باطنا.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۶۴)
حدیث ۱۹ غیبت
الحدیث التاسع عشر
عن أبی عبد الله، علیه السّلام، قال قال رسول الله، صلّی الله علیه و آله:
الغیبة أسرع فی دین الرّجل المسلم من الأکلة فی جوفه.
قال و قال رسول الله، صلّی الله علیه و آله: الجلوس فی المسجد انتظار الصّلاة عبادة ما لم یحدث.
قیل: یا رسول الله و ما یحدث. قال: الاغتیاب.
ترجمه
«سکونی گوید فرمود حضرت صادق، علیه السلام، فرمود رسول خدا، صلّی الله علیه و آله: «غیبت سریعتر است در دین مرد مسلمان از مرض «اکله» در جوفش.»
گفت و فرمود رسول خدا، صلّی الله علیه و آله،: «نشستن در مسجد برای انتظار نماز، عبادت است مادامی که احداث نکند.»
گفته شد: «ای رسول خدا، چه چیز را احداث نکند؟» فرمود: «غیبت را.»
فصل در تعریف غیبت است:
بدان که فقها، رضوان الله علیهم اجمعین، از برای «غیبت» تعریفهای بسیاری کردند...
شیخ محقق سعید شهید در کشف الریبة می فرماید از برای آن دو تعریف است:
اوّل- و آن مشهور بین فقهاست-:
حاصل معنی آن است که «غیبت عبارت است از ذکر کردن انسان را در حال غایب بودنش به چیزی که خوش آیند نیست نسبت دادن آن را به سوی او، از چیزهایی که پیش عرف مردم نقصان است، به قصد انتقاص و مذمت او.»
و حاصل معنی دوم آن است که:
«آن عبارت است از آگاهی دادن بر چیزی که چنین باشد.»
و تعریف دوّم اعم است از اوّل در صورتی که «ذکر» به معنی قول باشد، چنانچه متفاهم عرفی است...
حضرت ابی ذر گوید: «گفتم ای رسول خدا، چیست غیبت؟
فرمود: «ذکر تو است برادر خود را به چیزی که مکروه است.»
گفتم:
«یا رسول الله، اگر باشد در او آنچه ذکر شده، غیبت است؟»
فرمود:
«اگر باشد غیبت است، و اگر نباشد تهمت است.»
عایشه گوید: «یک زنی پیش ما آمد، چون رو برگرداند، به دستم اشاره [کردم] که کوتاه قامت است.
رسول الله، صلّی الله علیه و آله، فرمود که غیبت او را کردی.»
باقی ماند یک مطلب. و آن این است که از اطلاق بسیاری از اخبار معلوم می شود که کشف سرّ مؤمنین حرام است.
یعنی، عیوبی که از مؤمنین مستور و مخفی است، چه خلقی یا خلقی یا عملی باشد، حرام است اظهار آن را و افشا آن را، چه شخص متصف راضی به آن باشد یا نه، و چه قصد انتقاص در کار باشد یا نباشد.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۶۵)
فصل
بدان که حرمت غیبت فی الجمله اجماعی، بلکه از ضروریات فقه است. و از کبائر و موبقات است. و بحث در اطراف آن و مستثنیات آن از وظیفه این اوراق خارج است.
آنچه لازم است در این مقام ذکر آن، تنبه دادن بر فساد این سیّئه موبقه و تبعات آن است که بلکه ان شاء الله با تفکر در آن بدان مبتلا نشویم،
یا اگر خدای نخواسته شدیم، بزودی رجوع کنیم، توبه کنیم و قلع ماده فساد آن را کرده نگذاریم با این آلودگی و ابتلای به این کبیره ایمان کش از این عالم منتقل شویم،
که از برای این موبقه کبیره در عالم غیب و پس پرده ملکوت صورت مشوّه زشتی است که علاوه بر بدی آن موجب رسوایی در ملأ اعلی و محضر انبیاء مرسلین و ملائکه مقربین می شود.
صورت ملکوتی آن همان است که خداوند تبارک و تعالی در کتاب کریمش اشاره به آن می فرماید و احادیث شریفه نیز صراحتا و اشارتا بیان آن را کرده اند.
قال الله عزّ و جلّ: وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ. فرمود:
«غیبت نکند بعض شما بعضی را. آیا دوست دارد یکی از شما که گوشت برادر خود را بخورد در صورتی که مردار است؟ پس کراهت دارید او را البته.»
ما غافلیم از آنکه اعمال ما عینا با صورتهای مناسبه با آنها در عالم دیگر به ما رجوع می کند. نمی دانیم که این عمل صورت مردار خوردن است.
صاحب این عمل همان طور که چون سگهای درنده اعراض مردم را دریده و گوشت آنها را خورده، در جهنم نیز صورت ملکوتی این عمل به او رجوع می کند.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۶۶)
در حرمت غیبت
«رسول خدا [صلّی الله علیه و آله] به واسطه زنا مردی را سنگسار فرمود.
یکی از حضار به رفیقش گفت:
«این شخص در جایگاه خود کشته شد مثل سگ.»
پس از آن پیغمبر [صلّی الله علیه و آله] با آن دو نفر به مرداری عبور کردند. فرمود به آنها:
«با دندانهای خود از گوشت این مردار بکنید.»
عرض کردند:
یا رسول الله، ازگوشت مردار بخوریم؟!
فرمود:
«آنچه از برادرتان به شما رسید، گندش بیش از این است!»
آری، رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، به قوّت نور بصیرت و مشاهده می دید عمل آنها را که گندش از مردار بیشتر است و صورت آن فضیحتر و فظیعتر است.
و در روایت دیگر است که غیبت کننده در روز قیامت گوشت خود را می خورد.
و در وسائل از مجالس صدوق طائفه، رضوان الله علیه، سند به حضرت امیر، علیه السلام، رساند در ضمن مواعظش به نوف البکالی:
نوف گوید: «گفتم به مولی علیه السلام:
«زیاده از این موعظه فرما مرا.»
فرمود:
«دوری کن از غیبت، زیرا که آن نانخورش سگهای آتش است.»
پس از آن فرمود:
«ای نوف، دروغگوست کسی که گمان کند زاییده حلال است و حال آنکه گوشت های مردم را می خورد به غیبت.»
و منافات میانه این روایات شریفه نیست، همه این ها ممکن است واقع شود:
هم گوشت مردار بخورد، و هم از گوشت خود بخورد، و هم به صورت سگ باشد و خوراکش مردار باشد، و هم به صورت مردار باشد و خوراک سگهای جهنم باشد.
آن جا صور تابع جهات فاعلیه است و یک موجود صور عدیده ممکن است داشته باشد. چنانچه در محل خود مقرّر است.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۶۷)
ادامه سخن در مورد حرمت غیبت
و عن عقاب الأعمال بإسناده عن رسول الله:
فرمود:
«کسی که راه رفت در غیبت برادرش و کشف سرّ او، اوّل قدمی که بردارد در جهنم گذارد، و کشف کند خداوند سرّ او را در بین خلایق.»
این ها حال روز قیامت و جهنم او که این طور خداوند تعالی او را مفتضح در بین خلایق و در محضر ملکوتیین فرماید.
و در وسائل سند به حضرت صادق، علیه السلام، رساند که از حضرت رسول، صلّی الله علیه و آله، روایت فرموده، تا می فرماید:
فرمود رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله:
«کسی که غیبت کند مرد مسلمی را، باطل شود روزه او و شکسته شود وضوی او، و بیاید روز قیامت در حالی که از دهن او بویی می آید که از بوی مردار گندش بیشتر است، در آزار می آیند از آن اهل موقف.
و اگر بمیرد قبل از توبه، مرده است در صورتی که حلال شمرده چیزی را که خداوند حرام شمرده است.»
این هم حال قبل از ورودش به جهنم که در نزد اهل «موقف» مفتضح و رسواست و در شمار کفار است، زیرا که مستحلّ محرّم الهی کافر است. و مغتاب در اثر او مثل اوست، بنابراین حدیث شریف. و حال برزخ او
نیز روایت از رسول خدا، صلّی الله علیه و آله- گردیده:
انس بن مالک [گوید]: «رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، فرمود:
گذشتم در شب معراج به قومی که رویهای خود را با چنگال خویش خراش می دادند. از جبرئیل پرسیدم این ها کیان اند؟
گفت:
«این ها کسانی هستند که غیبت مردم را می کردند و واقع می شدند در اعراض آنها.»
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۶۸)
ادامه سخن در مورد حرمت غیبت
پس، معلوم شد که شخص مغتاب در برزخش رسوا و مفتضح است، و در موقفش پیش اهل آن خجل و شرمسار است، و در جهنم نیز با رسوایی و بی آبرویی خواهد به سر برد، بلکه بعض مراتب آن نیز اسباب رسوایی در این عالم شود.
چنانچه در حدیث شریف کافی وارد است:
حضرت صادق، علیه السلام، از حضرت رسول، صلّی الله علیه و آله، حدیث می کند که فرمود:
«ای گروهی که بزبان اسلام آوردید و ایمان به قلب شما وارد نشده، مذمّت نکنید مسلمانان را و جستجو نکنید قبایح مستوره آنها را، زیرا که کسی که عورات آنها را جستجو کند، خداوند جستجو کند عورات او را، و کسی را که خدا جستجوی عورت او کند، مفتضح کند او را و اگر چه در خانه اش باشد.»
خداوند تبارک و تعالی غیور است و هتک مستور مؤمنین و کشف عورات آنها هتک ناموس الهی است. اگر انسان بیحیایی را از حدّ گذراند و هتک حرمات الهیه نمود، خداوند غیور مستورات او را، که به لطف و ستّاریت خود ستر فرموده بود، مکشوف می فرماید و هتک مستور آن را می فرماید، و در بین مردم در این عالم و ملائکه و انبیا و اولیا، علیهم السّلام، در آن عالم مفتضح می شود.
و در حدیث شریف کافی سند به حضرت باقر العلوم، علیه السلام، رساند:
فرمود باقر العلوم، علیه السلام، در معراج رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، عرض کرد: «ای پروردگار چگونه است حال مؤمن پیش تو؟»
فرمود:
«ای محمد، کسی که اهانت کند برای من دوستی را، پس بتحقیق ظاهر شده است به محاربه با من، و من سریعتر هستم به سوی یاری کردن دوستان خودم از هر چه.»
و احادیث در این ردیف بسیار است.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۶۹)
ادامه سخن در مورد حرمت غیبت
و شیخ صدوق سند به حضرت صادق، علیه السلام، رساند که فرمود در ضمن حدیثی: و من اغتابه بما فیه، فهو خارج من ولایة الله تعالی داخل فی ولایة الشّیطان.
یعنی:
«کسی که غیبت کند او را (کسی را که اهل ستر و عدالت است در ظاهر، گرچه مذنب باشد پیش خودش) خارج شود از ولایت خدای تعالی و در ولایت شیطان وارد شود.»
معلوم است کسی که از ولایت حق خارج شود و در ولایت شیطان داخل شود، از اهل نجات و ایمان نخواهد بود. چنانچه در حدیث سابق اسحاق بن عمّار نیز گذشت که اسلام مغتاب، لسانی است و ایمان در قلبش وارد نشده.
معلوم است کسی که مؤمن به خدا باشد و مصدّق به روز جزا و معتقد به رسیدن به صور اعمال و حقایق سیّئات، چنین موبقه کبیره را، که در عوالم غیب و شهادت و در نشئه دنیا و برزخ و عقبی او را رسوا و مفتضح می کند و او را به جهنم به شرّ بلیّات مبتلا می کند و از ولایت حق خارج می کند و به ولایت شیطان داخل می کند، مرتکب نشود.
اگر ما اقدام بدین امر بزرگ کردیم، باید بفهمیم که سرچشمه خرابی دارد و حقیقت ایمان در قلب ما وارد نشده. اگر ایمان وارد قلب شود، کارها اصلاح می شود: آثار آن سرایت می کند به تمام ظاهر و باطن و سرّ و علن. پس، باید معالجه باطن را بکنیم و مرض قلب را علاج نماییم. و از احادیث ظاهر شود که همان طور که سستی ایمان و عدم خلوص آن موجب مفاسد اخلاقی و اعمالی شود، این مفاسد نیز موجب نقصان ایمان، بلکه زایل شدن آن، می شود. و این مطابق با نوعی از برهان است، چنانچه در محل خود مقرر است.
و بدان که این معصیت از جهت دیگر هم از معاصی شدیدتر و تبعاتش بیشتر است. و آن این است که علاوه بر آنکه جنبه حق الله دارد، جنبه حق الناس هم دارد، و خداوند نمی آمرزد مغتاب را تا صاحبش از او راضی شود، چنانچه در حدیث شریف با چندین طریق به همین مضمون وارد شده:
«رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، در ضمن وصیتهایش به جناب ابی ذر، رضی الله عنه، می فرماید: «بترس از غیبت، زیرا که آن از زنا شدیدتر است.» عرض کرد[م ]: «برای چه یا رسول الله؟» فرمود:
«برای آنکه زانی اگر توبه کرد خداوند می آمرزد او را، ولی غیبت آمرزیده نشود تا آنکه صاحبش بیامرزد.»
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۷۰)
ادامه سخن در مورد حرمت غیبت
و اگر خدای نخواسته انسان با حقوق مردم از دنیا برود، کارش بسیار مشکل شود.
در حقوق الهی سر و کار با کریم و رحیم می باشد که در ساحت مقدسش بغض و کینه، عداوت و تشفّی راه ندارد، ولی اگر سر و کار با بندگان شد، ممکن است گرفتار کسی شود که دارای این گونه اخلاق باشد و از انسان بدین زودیها نگذرد یا هیچ وقت از او راضی نشود.
پس، بر انسان لازم است که مواظب حال خودش خیلی باشد، و این ملاحظات را بنماید که مطلب بسیار خطرناک است و امر بسیار مشکل است.
و احادیث در تشدید امر غیبت بیش از این است که در حوصله این اوراق بگنجد. و ما به ذکر مختصری از آن قناعت می کنیم.
جناب رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، در ضمن خطبه ای چنانچه در این حدیث است، ذکر «ربا» را کردند و او را بزرگ شمردند و فرمود [ند] «یک درهم از آن از سی و شش زنا بزرگتر است، و از ربا بالاتر آبروی مسلمان است.»
«از رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، حدیث شده که آورده شود روز قیامت یک نفری در پیشگاه حق، نگاه داشته شود و کتابش به او داده شود. پس حسنات خود را در آن نبیند. گوید:
«خداوندا، این کتاب من نیست! نمی بینم در این حسنات خود را.»
به او گفته شود: «همانا پروردگار تو گمراه نیست و نسیان نکند، از بین رفت عمل تو به واسطه غیبت کردن از مردم.»
پس از آن، دیگری آورده شود و داده شود به او کتابش. پس در آن طاعتهای بسیاری ببیند. بگوید: «بارالها، این کتاب من نیست، زیرا که من این طاعات را نکردم!»
گفته شود به او «فلانی غیبت توکرده، پس داده شد حسنات او به تو.»
از پیغمبر، صلّی الله علیه و آله، منقول است که «اوّل مرتبه کفر آن است که شخص بشنود از برادر خود کلمه [ای ] را و حفظ کند آن را و بخواهد مفتضح کند او را به واسطه آن کلمه. برای چنین اشخاص نصیب و بهره ای نیست.»
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۷۱)
فصل در بیان ضررهای اجتماعی غیبت
چنانچه این معصیت کبیره و این موبقه عظیمه از مفسدات ایمان و اخلاق و ظاهر و باطن است و در دنیا و آخرت انسان را منجر به رسوایی و بی آبرویی می کند، چنانچه شمه ای از آن را در فصل گذشته شنیدی، همین طور این رذیله مفاسد اجتماعی و نوعی نیز دارد، و از این جهت از بسیاری از معاصی قبح و فسادش افزون می باشد.
یکی از مقاصد بزرگ شرایع و انبیاء عظام، سلام الله علیهم، که علاوه بر آنکه خود مقصود مستقل است، وسیله پیشرفت مقاصد بزرگ و دخیل تام در تشکیل مدینه فاضله می باشد، توحید کلمه و توحید عقیده است، و اجتماع در مهامّ امور و جلوگیری از تعدیات ظالمانه ارباب تعدی است، که مستلزم فساد بنی الانسان و خراب مدینه فاضله است.
و این مقصد بزرگ، که مصلح اجتماعی و فردی است، انجام نگیرد مگر در سایه وحدت نفوس و اتحاد همم و الفت و اخوّت و صداقت قلبی و صفای باطنی و ظاهری، و افراد جامعه به طوری شوند که نوع بنی آدم تشکیل یک شخص دهند، و جمعیت به منزله یک شخص باشد و افراد به منزله اعضا و اجزاء آن باشد، و تمام کوششها و سعی ها حول یک مقصد بزرگ الهی و یک مهم عظیم عقلی، که صلاح جمعیت و فرد است، چرخ زند.
و اگر چنین مودّت و اخوّتی در بین یک نوع یا یک طایفه پیدا شد، غلبه کنند بر تمام طوایف و مللی که بر این طریقه نباشند. چنانچه از مراجعه به تواریخ، خصوصا تاریخ جنگهای اسلام و فتوحات عظیمه آن، مطلب خوب روشن می شود، که در اوایل طلوع این قانون الهی، چون شمه ای از این اتحاد و وحدت در بین مسلمین بوده و مساعی آنها مشفوع به تخلیص نیّات نوعا بوده، در مدت کمی چه فتوحات بزرگی کردند، و در اندک زمانی به سلطنتهای بزرگ آن زمان، که عمده آن ایران و روم بوده، غلبه کردند و با عده کم بر لشکرهای گران و جمعیتهای بی پایان غالب شدند.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۷۲)
فصل در بیان ضررهای اجتماعی غیبت
پیغمبر اسلام عقد اخوّت بین مسلمین در صدر اوّل اجرا فرمود و به نصّ إنّما المؤمنون إخوة. اخوّت بین تمام مؤمنین برقرار شد.
و معلوم است آنچه موجب ازدیاد این معانی شود، محبوب و مرغوب است، و آنچه این عقد مواصلت و اخوّت را بگسلد و تفرقه در بین جمعیت اندازد، مبغوض صاحب شرع و مخالف مقاصد بزرگ اوست. و پر واضح است که این کبیره موبقه اگر رایج شود در بین جمعیتی، موجب کینه و حسد و بغض و عداوت شده و ریشه فساد در جمعیت بدواند، درخت نفاق و دورویی در آنها ایجاد کند و برومند نماید، و وحدت و اتحاد جامعه را گسسته کند، و پایه دیانت را سست کند. و از این جهت بر فساد و قبح آن افزوده گردد.
پس بر هر مسلم غیور دینداری لازم است برای [حفظ] شخص خود از فساد و نوع اهل دین از نفاق و نگهداری حوزه مسلمین و نگهبانی وحدت و جمعیت و احکام عقد اخوّت، خود را از این رذیله [حفظ] کند و آنها را نهی از این عمل قبیح نماید، و اگر خدای نخواسته تا کنون دارای این عمل زشت [بوده]، از آن توبه کند، و در صورت امکان و عدم فساد، از صاحبش استرضاء و استحلال نماید، و الا برای او استغفار کرده، و ترک این خطیئه را نموده، و ریشه صداقت و وحدت و اتحاد را در قلب خود کشت کرده، تا از اعضای صالحه جامعه به شمار آید و یکی از اجزای دخیله در چرخ اسلام باشد. و الله الهادی إلی سبیل الرّشاد.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۷۳)
فصل در بیان علاج این موبقه است
بدان که علاج این خطیئه عظیمه چون خطیئات دیگر به علم نافع و عمل توان نمود.
اما علم، پس چنین است که انسان تفکر کند در فایده مترتبه بر این عمل و آن را مقایسه کند با نتایج سوء و ثمرات زشتی که بر آن مترتب است، و آن را در میزان عقل گذاشته از آن استفتا نماید.
البته انسان با خود دشمنی ندارد، تمام معاصی از روی جهالت و نادانی و غفلت از مبادی آن و نتایج آن از انسان صادر می شود.
اما فایده خیالی مترتّب بر آن، آن است که انسان به قدر چند دقیقه قضای شهوت نفسانی خود را در ذکر مساوی مردم و کشف عورات آنها کرده، و با بذله گویی و هرزه سرایی، که ملایم با طبیعت حیوانی یا شیطانی است، صرف وقت نموده مجلس آرایی نموده و تشفّی قلبی از محسودان نموده است.
اما آثار زشت آن، شمه ای از آن را در فصلهای سابق شنیدی. اکنون شمه ای از آن را گوش کن و عبرت گیر و در میزان مقایسه گذار. البته این تفکر و موازنه نتایج حسنه دارد. اما آثار آن در این عالم، آن است که انسان از چشم مردم می افتد و اطمینان آنها از او سلب می شود.
طباع مردم بالفطره مجبول به حبّ کمال و نیکویی و خوبی و متنفر از نقص و پستی و زشتی است، و بالجمله، فرق می گذارند بین اشخاصی که احتراز از هتک مستور و از کشف اعراض و سرایر مردم کنند، و غیر آنها.
حتی خود مغتاب نیز شخص محترز از این امور را از خود ممتاز داند، فطرة و عقلا. اگر کار را از حد گذراند و پرده ناموس اعراض مردم را درید، خداوند او را در همین عالم رسوا می کند. چنانچه در روایت اسحاق بن عمّار، که سبق ذکر یافت، مذکور است.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۷۴)
ادامه بیان علاج رذیله غیبت
و باید انسان بترسد از آن رسوایی که به دست حق تعالی واقع شود که جبران پذیر نخواهد بود. پناه می برم به خداوند از غضب حلیم.
بلکه ممکن است هتک حرمات مؤمنین و کشف عورات آنها انسان را منتهی به سوء عاقبت کند، زیرا که اگر این عمل در انسان ملکه شد، تأثیراتی در نفس دارد که یکی از آنها این است که تولید بغض و عداوت می کند نسبت به صاحبش،
و کم کم زیاد می شود. و ممکن است این بغض و عداوت باعث شود که در وقت مردن که کشف بعض حقایق بر انسان شود و معاینه بعض عوالم را کرد و پرده ملکوت برداشته شد، انسان به واسطه رؤیت مقامات آنها و اکرام و اعظام حق تعالی از آنها به حق تعالی بغض پیدا کند:
..... پس، با دشمنی حق و ملائکه او، از این عالم منتقل شده به خذلان ابدی و شقاوت دائمی رسد.
عزیزم، با بندگان خدا، که مورد رحمت و نعمت او هستند و مخلّع به خلعت اسلام و ایمان اند، دوستی پیدا کن
و محبت قلبی داشته باش.
مبادا به محبوب حق دشمنی داشته باشی که حق تعالی دشمن دشمن محبوب خود است، و تو را از ساحت رحمت خود طرد می کند.
و بندگان خاص خدا در بین بندگان مخفی هستند،
و معلوم نیست این دشمنی تو و هتک ستر و کشف عورت این مؤمن برگشت به هتک ستر خدا نکند.
مؤمنین اولیاء حق اند.
دوستی با آنها دوستی با حق است،
و دشمنی آنها دشمنی با حق است.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی( ۱۷۵)
ادامه بیان علاج رذیله غیبت
بترس از غضب حق و بر حذر باش از خصومت شفعاء روز جزا-
ویل لمن شفعاؤه خصماؤه.
«وای به حال کسی که شفاعت کنندگان او دشمنان او باشند.»
قدری تفکر کن در این نتایج دنیویه و اخرویه این معصیت،
و قدری تأمل کن در آن صورتهای موحشه مدهشه که در قبر و برزخ و قیامت به آن مبتلا می شوی،
و مراجعه کن به کتب معتبره اصحاب، رضوان الله علیهم، و اخبار مأثوره از ائمه اطهار، سلام الله علیهم، که حقیقة کمر شکن است،
پس، موازنه و مقایسه کن بین یک ربع ساعت هرزه گویی و بذله سرایی و قضای شهوت خیالی، و هزاران هزار سال گرفتاری، در صورتی که اهل نجات باشی و با ایمان از این عالم بروی،
و الا مقایسه کن آن را با خلود در جهنم و عذاب الیم همیشگی
نعوذ بالله منه.
علاوه بر این، تو اگر دشمنی نیز داری با شخصی که از او غیبت می کنی، مقتضای دشمنی نیز آن است که از او غیبت [نکنی] اگر ایمان به احادیث داری، زیرا که در حدیث وارد است که حسنات غیبت کن منتقل می شود به نامه عمل کسی که از او غیبت کرده، و سیئات این به نامه آن منتقل می شود.
پس خواستی دشمنی با او کنی، با خود دشمنی کردی. پس بدان با خداوند نمی توانی ستیزه کنی. خداوند قادر است با همین غیبت تو آن شخص را در نظر مردم عزیز و محترم کند، و تو را به واسطه همین در نظر آنها خوار و ناچیز کند، و در محضر کروبیین نیز همین معامله را کند: نامه اعمال تو را از سیّئات پر کند، پس تو را مفتضح کند، و نامه اعمال او را از حسنات پر کند، و او را معززّ و محترم کند. پس، بفهم که با چه قادر جبّاری در ستیزه هستی، و از دشمنی او بترس.
و اما عملی، به این است که تا چندی با هر زحمت شده کفّ نفس از این معصیت کرده، مهار زبان خود را در دست گرفته کاملا از خود مراقبت کنی، و با خود قرار داد کنی که چندی مرتکب این خطیئه نشوی، و از خود مراقبت و محافظت کنی و حساب خود را بکشی، امید است ان شاء الله پس از مدت کمی اصلاح شده قلع ماده آن بشود.
و کم کم کار بر تو آسان می شود، پس از چندی احساس می کنی که طبعا از آن منزجر و متنفری، پس راحتی نفس و التذاذ آن در ترک این می شود.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۷۶)
فصل در بیان آنکه ترک غیبت در موارد جایز، اولی است
بدان که علما و فقها، رضوان الله علیهم، مواردی را از حرمت غیبت استثنا فرمودند که در کلمات بعضی بالغ برده موضوع می شود. و ما در صدد شمردن آنها نیستیم، زیرا که این اوراق موضوع برای بحث فقهی نیست. آنچه لازم است در این مورد ذکر کنیم این است که انسان باید در همه موارد از مکاید نفس ایمن نباشد و با کمال دقت و احتیاط تامّ مشی کند، و در صدد عذر تراشی نباشد که یکی از موارد استثنا را به دست آورده به عیبجویی و بذله گویی سر گرم شود.
مکاید نفس بسیار دقیق است. ممکن است انسان را از راه شرع.... گول زند و وارد در مهالک کند. مثلا غیبت متجاهر به فسق گرچه جایز است. بلکه دربعض موارد که موجب ردع(انکار و نفی) او شود واجب است و از مراتب نهی از منکر به شمار می آید، ولی انسان باید ملاحظه کند که داعی نفسانی او در این غیبت آیا همین داعی شرعی الهی است، یا داعی شیطانی و محرّک نفسانی در آن مدخلیت دارد.
اگر داعی الهی دارد، از عبادات به شمار می آید، بلکه غیبت با قصد اصلاح متجاهر و عاصی از اوضح مصادیق احسان و انعام به اوست، گرچه خودش نفهمد. ولی اگر مشوب به فساد و هواهای نفسانی است، در صدد تخلیص نیت برآید و از اعراض مردم بدون قصد صحیح اعراض کند.
بلکه عادت دادن نفس را به غیبت در مورد جایز نیز مضر به حال آن است، زیرا که نفس مایل به شرور و قبایح است، ممکن است به واسطه احتراز ننمودن از آن در موارد جایز، کم کم وارد شود به مرحله دیگر که آن موارد محرّمه است.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۷۷)
ادامه...... در بیان آنکه ترک غیبت در موارد جایز، اولی است
... ورود در شبهات با آنکه جایز است ولی نیکو نیست، چون آنها حمای محرّمات است و ممکن است انسان به واسطه ورود در آنها در محرّمات نیز وارد شود.
انسان باید حتی الامکان نفس را پرهیز از این امور دهد و از چیزهایی که احتمال سرکشی نفس در آنها می رود احتراز کند.
بلی، در مواردی که غیبت واجب می شود، مثل مورد سابق و بعضی موارد دیگر که علما ذکر فرموده اند، البته باید اقدام نمود، ولی نیت را از هوای نفس و متابعت شیطان باید تخلیص نمود. ولی در موارد جواز ترک آن اولی و احسن است.
هر امر جایزی را انسان نباید مرتکب شود، و خصوصا این طور از امور که مکاید نفس و شیطان در آن خیلی کارگر است.
در روایت است که حضرت عیسی، سلام الله علیه، با حواریّین به مردار سگی گذشتند. حواریّین گفتند: چه قدر بوی این مردار بد است! حضرت عیسی، علیه السلام، فرمود: چه قدر دندانهای او سفید است!
البته مربی نوع بشر باید صاحب چنین نفس تزکیه شده ای باشد. راضی نشد از مصنوع حق تعالی ذکر سوء شود. آنها نقص او را دیدند، آن حضرت کمال آن را گوشزد آنها کرد.
شنیدم در حدیث است از حضرت عیسی، علیه السلام، که فرموده: مثل مگس که بر قاذورات می نشیند نباشید که به موارد عیوب مردم متوجه باشید.
و از حضرت رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله. روایت شده، قال:
طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب النّاس.
«خوشا به حال کسی که عیب خودش او را از عیبهای دیگران باز دارد.»
انسان خوب است که همان طور که تفحص از عیوب مردم می کند، قدری از عیوب خود تفحص کند.
چه قدر زشت است که انسان دارای هزاران معایب از خود غفلت کند و به معایب دیگران بپردازد و آن راسربار معایب خود کند.
اگر انسان قدری در حالات و اخلاق و اعمال خود سیر کند و به اصلاح آنها بپردازد. کارهایش اصلاح می شود.
و اگر خود را خالی از عیب بداند، از کمال جهل و نادانی او است. و هیچ عیبی بالاتر از آن [نیست ] که انسان عیب خود را نفهمد و از آن غافل باشد و با آنکه مجموعه عیوب است به عیوب دیگران بپردازد.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۷۸)
فصل در بیان آنکه استماع غیبت حرام است
چنانچه غیبت حرام است، گوش کردن به آن نیز رفیق آن است در حرمت.
بلکه از بعض روایات ظاهر شود که مستمع مثل مغتاب است در همه عیوب حتی وجوب استحلال و کبیره بودن آن.
مثل النبوی، صلّی الله علیه و آله: المستمع أحد المغتابین و عن علیّ، علیه السّلام: السّامع أحد المغتابین.
«گوش کننده به غیبت نیز غیبت کن است.»
و مقصود از «سامع» نیز مستمع است.
بلکه از روایات بسیاری ظاهر می شود که ردّ غیبت واجب است.
«پیغمبر اکرم، صلّی الله علیه و آله، از غیبت و گوش کردن آن نهی فرمود. و بعد از آن فرمود: «آگاه باش که کسی که بر برادر خود منت گذارد و غیبتی را که درباره او شنید در مجلسی ردّ نماید از او، خدای تعالی از او ردّ فرماید هزار باب از شرّ در دنیا و آخرت. و اگر ردّ نکند آن را با آنکه قادر بر ردّ آن باشد، می باشد بر او مثل گناه کسی که غیبت کرده است او را هفتاد بار.»
«فرمود رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، در ضمن وصیتهایش به حضرت امیر المؤمنین، علیه السلام: «ای علی، کسی که پیش او غیبت شود برادر مسلمانش و قادر باشد بر یاری او و یاری نکند او را، رسوا کند او را خداوند در دنیا و آخرت.»
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۷۹)
ادامه....... فصل در بیان آنکه استماع غیبت حرام است
علامه علمای متأخرین، محقق جلیل و جامع فضیلت علم و عمل، شیخ انصاری، رضوان الله تعالی علیه، می فرماید:
«ظاهر این است که این ردّ غیر از نهی از غیبت است. و مراد به آن یاری کردن از غایب است به آن چیزی که مناسب غیبت است:
پس اگر عیب دنیوی باشد، به این طور یاری کند او را که عیب آن است که خدای تعالی عیب شمرده، مثل معاصی که بالاتر آن همین غیبت تو است از برادرت به چیزی که خدای تعالی غیب نکرده او را.
و اگر عیب دینی باشد، توجیه کند او را به چیزی که از معصیت خارج شود.
و اگر قابل توجیه نیست، یاری کند از او به اینکه مؤمن گاهی مبتلا می شود به معصیت، پس سزاوار چنین است که استغفار شود برای او، نه تعییر شود از او، و شاید تعییر تو او را بزرگتر باشد پیش خدای تعالی از معصیت او.»- انتهی کلامه و رفع مقامه.
و گاه می شود که مستمع علاوه بر آن که ردّ غیبت که واجب است نمی کند، مغتاب را به غیبت وادار می کند، یا به شرکت با او و همنفس شدن و عجبهای بیموقع پی در پی گفتن،
یا اگر از اهل صلاح به شمار آید، به واسطه ذکری یا استغفاری یا چیزهای دیگری که وسایل شیطانی است، مغتاب را به غیبت وادار کند.
و تواند بود که حدیث شریف که وزر او را هفتاد مرتبه مثل وزر مغتاب قرار داده بود، اشاره به چنین اشخاصی باشد. نعوذ بالله منه.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۸۰)
ادامه........ فصل در بیان آنکه استماع غیبت حرام است
تتمیم کلام شهید ثانی رحمه الله:
شیخ بزرگوار و محقق عالی مقدار، شهید سعید، رضوان الله علیه، را کلامی است که ما تتمیم می کنیم این مقام را به ترجمه آن کلام شریف.
فرماید: «از پلیدترین انواع غیبت، غیبتی است که بعض اشخاص که در صورت اهل علم و فهم هستند و اهل ریا هستند، می کنند.
زیرا که آنها مقصود خود را می فهمانند به صورت اهل صلاح و تقوی.
این ها غیبت می کنند و اظهار می کنند که ما از آن پرهیز می کنیم،
ولی نمی دانند به واسطه نادانی و جهل خود که آنها جمع بین دو زشتی نموده اند، یکی ریا و یکی غیبت.
و مثل این است کسی که ذکر شود پیش او انسانی، بگوید:
الحمد لله که ما مبتلا به حبّ ریاست نیستیم.
یا مثلا مبتلا به حبّ دنیا نیستیم.
یا ما صفت کذایی را نداریم.
یا بگوید نعوذ بالله از کمی حیا، یا از بی توفیقی.
یا بگوید خداوند ما را حفظ کند از فلان عمل مثلا.
بلکه گاهی مجرد حمد خدا غیبت است، اگر از آن عیبت کسی فهمیده شود، منتها این غیبتی است که در صورت اهل صلاح واقع شده.
این شخص خواسته که عیب کند غیر را به قسمی از کلام که مشتمل بر غیبت و ریاست، و دعوای خلاصی از عیب و مبرا بودن از آن است با آنکه واقع است در آن،
بلکه بزرگتر از آن. و از طرق غیبت آن است که گاهی پیش از آنکه بخواهد غیبت کسی را کند، از او مدحی می کند و مثلا می گوید:
فلانی چه حالات خوبی دارد! در عبادات کوتاهی نمی کند، ولی به واسطه کم صبری، که همه ماها به آن مبتلا هستیم، سستی در عبادات برای او پیدا شده.
خود را مذمت می کند و مقصودش مذمت از اوست!
و از خود می خواهد مدح کند به تشبیه کردن خود را به اهل صلاح در مذمت کردن از خود.
این شخص جمع کرده بین سه فاحشه غیبت و ریا و تزکیه نفس.
و گمان می کند که از صالحین است و از غیبت تعفف می کند!
این چنین شیطان بازی می کند با اهل جهل و نادانی در صورتی که اشتغال به علم و عمل پیدا کردند بدون آنکه طریقه را محکم کنند. پس، شیطان تعقیب کند آنها را و به مکاید خود حبط کند عمل آنها را و به آنها بخندد.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۸۱)
ادامه........ فصل در بیان آنکه استماع غیبت حرام است
و از این قبیل است آنکه اگر در مجلسی غیبتی شود و بعضی حاضرین نشنوند و یکی از آنها بخواهد غافلین را متوجه کند به غیبت، بگوید: سبحان الله چه چیز عجیبی است!
این شخص ذکر خدا کند و آن را وسیله تحقق باطل و خبث خود قرار دهد، مع الوصف به حق تعالی در این ذکر منت گذارد. این نیست جز از جهل و غرور.
و از این قبیل است آنکه بگوید فلان شخص برای او فلان اتفاق افتاد یا مبتلا به فلان چیز شد، بلکه بگوید برای رفیق ما یا دوست ما چنین ابتلایی پیش آمد کرد، خداوند ما و او را بیامرزد.
این شخص اظهار دعا و تالم و دوستی و رفاقت می کند و غیبت خود را با این امور انجام می دهد. و خداوند از خبث باطن و فساد نیت او مطلع است.
و او به واسطه جهل خود نمی داند که غضب حق نسبت به او بیشتر است از جهّال که متجاهر به غیبت هستند.
و از اقسام خفیه غیبت، گوش کردن به آن است از روی تعجب، زیرا که او اظهار تعجب می کند که نشاط مغتاب زیاده گردد در غیبت و او را وادار به غیبت می کند به تعجب.
مثلا می گوید: من تعجب می کنم از این حرف! من تا کنون نمی دانستم آن را! من از فلانی این کار را نمی دانستم! می خواهد تصدیق کند با این کلمات مغتاب را و از او طلب زیادت کند با لطایف، با آنکه تصدیق غیبت نیز غیبت است و گوش کردن به آن، بلکه سکوت کردن در وقت شنیدن آن، غیبت است.»- انتهی ترجمة کلامه ، رفع مقامه.
و گاه شود که عناوین دیگر بر غیبت نیز افزوده شود و بر فساد و قبح و عقاب آن افزوده گردد، مثل آنکه شخص مغتاب در پیش روی آن کس که غیبت او را کند اظهار دوستی کند و مدح و منقبت از او کند. و این از مراتب نفاق و دورویی و دو زبانی است که در اخبار از آن مذمت بلیغ شده است.
ففی الکافی الشّریف بإسناده عن أبی عبد الله، علیه السّلام، قال: من لقی المسلمین بوجهین و لسانین جاء یوم القیامة و له لسانان من نار.
فرماید:
«کسی که ملاقات کند مسلمانان را با دو رو و با دو زبان، بیاید در روز قیامت و حال آنکه از برای او دو زبان است از آتش.» این است صورت این عمل قبیح و نتیجه این نفاق در عالم آخرت.
پناه می برم به خدای تعالی از شرّ زبان و نفس امّاره خود.
و الحمد لله أوّلا و آخرا.
پایان شرح حدیث ۱۹
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۸۲)
حدیث ۲۰ اخلاص
الحدیث العشرون
عن أبی عبد الله، علیه السّلام، فی قول الله تعالی: «لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُم أَحْسَنُ عَمَلًا.» قال: لیس یعنی أکثرکم عملا، و لکن أصوبکم عملا. و إنّما الإصابة خشیة الله و النّیّة الصادقة و الخشیة. ثمّ قال: الإبقاء علی العمل حتّی یخلص أشدّ من العمل. و العمل الخالص، الّذی لا ترید أن یحمدک علیه أحد إلّا الله تعالی، و النّیّة أفضل من العمل. ألا، و إنّ النّیّة هی العمل. ثمّ تلا قوله عزّ و جلّ: «قل کلّ یعمل علی شاکلته یعنی علی نیّته.»
ترجمه:
«سفیان از حضرت صادق، علیه السّلام، نقل کند در تفسیر فرموده خدای تعالی لیبلوکم أیّکم أحسن عملا. (تا امتحان کند شما را، کدامیک نیکوترید از حیث عملها.) فرمود: «قصد نکرده بیشتر شما را از حیث عمل، و لیکن درست تر شما را از حیث عمل. و جز این نیست که این درستی ترس از خدا و نیت راست است با ترس.» پس از آن گفت: «مراعات کردن عمل را تا خالص شود سخت تر از عمل است. و عمل خالص [آن است ] که نخواهی که ثنا کند تو را بر آن کس مگر خدای تعالی، و نیّت برتر از عمل است. آگاه باش، همانا نیت عمل است.» پس از آن تلاوت کرد قول خدای عزّ و جلّ را: قُلْ کُلُّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِه. (بگو هر کسی عمل می کند بر شکل خود) یعنی بر نیت خود.»
لیبلوکم اشاره است به قول خدای تعالی:
تَبارَکَ الَّذی بِیَدِهِ المُلْکُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ. الَّذی خَلَقَ الموتَ وَ الْحَیوةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا.
یعنی:
«فرخنده است آنکه به دست اوست ملک و سلطنت. و او بر هر چیز تواناست. آن کس که آفرید مردن و زندگانی را تا امتحان کند شما را کدامیک نیکوترید در عمل.»
«موت» عبارت است از انتقال از نشئه ظاهره ملکیه به نشئه باطنه ملکوتیه. یا آنکه موت عبارت است از حیات ثانوی ملکوتی بعد از حیات اولی ملکی.
شرح این حدیث شریف را از شماره بعد بخوانید.
@nyaz_ir