eitaa logo
بوی‌ِعَطر‌خُدا‌🌱
525 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
530 ویدیو
60 فایل
• کوتاه و پر مفهوم؛ در کنار هم با شهدا.. ✨ ارتباط گیری🌱: @maajnoon_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فرصت‌های بیکاری خود را به مطالعه کتاب‌های اسلامی بپردازید و با ائمه اطهار(ع) آشنا شوید و زندگی آنان را سرمشق زندگی خود قرار دهید. شهید حسن شاه نظری 📻🌿|@ohdhfvf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بوی‌ِعَطر‌خُدا‌🌱
  الامام الحسن المجتبي فرمود: بین حقّ و باطل چهار انگشت فاصله است، آنچه را با چشم خود ببيني حقّ است.
امام حسن مجتبي فرمود: خداوند شما انسان ها را بيهوده و بدون غرض نيافريده و شما را آزاد، رها نكرده است. آخر عمر هر یک معیّن و ثبت می باشد، نیاز مندی ها و روزی هرکس سهمیّه بندى و تقسیم شده است تا آن موقعیّت و منزلت شعور و درک عشق شناخته شود🧕♥️ [تحف العقول ص232]  🧡🌱 📻🌿|@ohdhfvf
💠 محصولات جدیدِ ما در نمایشگاه کتاب امسال 📚 کتاب «شرح فرمان» 📚 کتاب «تاخمینی‌شهر» @sahba_nashr
بوی‌ِعَطر‌خُدا‌🌱
بیکلام‌‌پر‌حرف:)))))
نمیدونم وقتی گوشش میدین یاد چی می افتین یا چه حسی دارین، شاید بگین سریال زمین گرم... اما من هر وقت گوشش میدم، روح و روانم رو با خودش میبره به ته غریبی اقا صاحب الزمان، یاد گناهام که ثانیه به ثانیه ظهور رو عقب میندازه... یا ارزوی شهادتی که لیاقتش رو ندارم ... 💔🎻 + تو یاد چی می افتی؟🎧 https://abzarek.ir/service-p/msg/592958
بوی‌ِعَطر‌خُدا‌🌱
https://abzarek.ir/service-p/msg/592958 سلام دوستان🌱 نظرتون از محفل ها چیه؟ بدردتون میخوره و استفا
سلام بزرگوار🌱 الان فصل امتحاناته راستش خودمم تو فکر بودم بیام که یک مجموعه دیگه ایی از روشنگری ها رو بزارم و باهم حرف بزنیم چشم اگر خدا بخواد که بعد امتحانات از همه چیز حرف می‌زنیم بیشتر هم پیشنهاد های شما:))))🌿✨
بوی‌ِعَطر‌خُدا‌🌱
نمیدونم وقتی گوشش میدین یاد چی می افتین یا چه حسی دارین، شاید بگین سریال زمین گرم... اما من هر وقت
یک بگم: یادمه نزدیک های عید پارسال ۱۴۰۰ رفتیم راهیان نور:)) --------------' منم اولین بار حالا، خیلی هم ذوق داشتم و اینا که میام خودسازی و میرم ادم میشم و این چیزا.. ما رفتیم کانال کمیل اولین جایی که رفتیم اونجا بود:)))))) اینقدر گریه کردم. فکر کنین که مثلا گریه نکنی. نکنی. نکنی بزاری بری جایی که دلت میخواد بعد گریه کنی. یک جایی که از دلتنگی درت بیاره و خلاصه اینا.. از اول راهیان ترس داشتم و هعی با گریه می گفتم: - نکنه برگردیم ادم نشممممم! اینقدر گریه کردممم خلاصه که نگو و نپرس. دلم اینقدر پر بود... از اهل دنیا بریده بودم دیگه... شهدا بودن و شهدا و شهدا:))) حال خودمو نمیفهمیدم فقط دوستش داشتم... ---------------' ما رفتیم طلائیه اینقدر اروم بود.. ارامش عجیبی همه جا بودا. اینقدر اروم بود که گریه می کردیما اما خود به خود اروم میشدیم ساکت نگاه می کردیم خیلی برام عجیب بود و خیلی قشنگ... ارامش بی نظیری داشت که هیجا نبود! ------------' مظهر عشق❤️ رفتیم اخرای سفر بود و رفتیم اخرین منطقه.. تپه سلام... رفتیم نشستیم. اینگار جلوی حرم امام حسین بودی...💔😭 اصلا انگار اقا بود اونجا داشت نگامون می کرد این حس بود و اینقدر زیبا بود... بدون مداحی گریه می کردیم اصلا دست خودت نبودا همینطوری می رفت .. انگار دیگه اشک ها هم صبر نداشتن... نشستیم و می گفتیم و می گفتیم و گریه و زاری اینقدری که از ته دل می گفتم امام حسین و صداش می زدیم که خسته اییم... خسته از گناه... بسه دیگه..🚶‍♀ فک کن از ته دل بخوای بزنی به کوه و جاده... مثل مجنون که در پی عشق لیلی دیوانه شد! اونجا میشد عشق رو فهمید و چشید.... مظهر عشق بود.. -------------' یادمه توی راه برگشت حالا شب هم بود.. مداحی گذاشتم. خوابم می گرفتا و چشام می سوخت اینقدر که دیگه واقعا باز نمی موندن اما به زور هم که شده بود باز نگه می داشتم و می گفتم نهههههه من دیگه نمیام اینجا:)))💔 نمیخام از دست بدم... هنوز که هنوز دلم هواشو داره.. یک بار دیگه برم و هیچوقت بر نگردم.. توی اتوبوس پیش خودم می‌گفتم: - خب برم برگردم که چی بشه.. دوباره غرق دنیا بشم، دوباره گناه کنم ... اقا... یهو به دلم افتاد برای اقا صاحب الزمانت برو... اونجا بود فهمیدم اقا خودش انداخته به دلم گفتم چشم... :))))))💔 اقا حواسش بهت هست رفیق تو حواست گیر جایی دیگه... +صلوات‌.ظهور.یک‌عدد🌱
بوی‌ِعَطر‌خُدا‌🌱
یک #خاطره بگم: یادمه نزدیک های عید پارسال ۱۴۰۰ رفتیم راهیان نور:)) --------------' منم اولین بار ح
اخریش رو بخونین رفقا از اقام صاحب الزمانه که گفتم بعد راهیان دیگه برگردم شهر چرا؟ که چی بشه، بازم گناه کنم و یهو....... :)💔'
خوشـا‌راهـی‌که پایانش‌تو‌باشی 📻🌿|@ohdhfvf