﴿قسمت دوم﴾
🎙 گفتوگو باآیت الله العظمی شیخ حسن ممدوحی کرمانشاهی
www.rezataran.ir
گزارشی از وضعیّت بغرنج مدرسهٔ حجتیّهٔ قم در سالهای ۱۳۳۹ و ۱۳٤۰ ه ش
میرفتیم خدمت آقای زنجانی،
آقای زنجانی متصدّی مدرسه شده بود، آیةالله #سید_احمد_زنجانی، پدر بزرگوار آیةالله حاج آقا موسی.
خُب ایشان هم بسیار مرد شایسته و محتاطی بودند.
گفتیم: آقا، ما شبها که مطالعه میکنیم، چراغی که روشن است کشش ندارد برای مطالعه کردن.
گفتند که: کسی نیست که پول بدهد شما یک مقوّا ببرید بندازید روی لامپ؟!
ما این کار را هم کردیم. رفتیم گفتیم: آقا، ما این کار را هم کردیم، فایده ندارد.
اینقدر التماس کردیم تا اجازه دادند لامپ ٦٠ را تبدیل بکنیم به لامپ ١٠٠ و مشغول مطالعه میشدیم.
این وضع این مدرسه بود.
🔹 یک رخشورخانهای داشت که شما شاید از چند متریاش رد میشدی بوی رخشورخانه آدم را اذیّت میکرد.
آن وقت مجبور بودند طلبهها بروند آنجا.
یک آبِ حوضی داشت معلوم نبود مضاف [است] یا مطلق؛
آن وقت لباسها را آنجا میشستند، بعد بوی گند میداد.
🔸 آن سال هم سالی برفی بود. خیلی برف میآمد.
مدرسهٔ حجّتیه آب انبارش بیستوسه پلّه میخورد میرفت پایین.
ما هم اجازه گرفته بودیم که با آبِ آبانبار وضو بگیریم.
آقای زنجانی گفت: به شرطی که شما بروید یک آفتابه آب از آبانبار بیاورید بیرون،
لب باغچه وضو بگیرید!
خب ما هم گاهی از اوقات آب خوردنمان هم همان بود.
با همان هم غذا میپختیم.
یک کوزهای دستمان بود، یک آفتابه هم دست دیگرمان،
برویم پایین بیستوسهتا پلّه.
چراغ هم نداشت.
﴿قسمت سوم﴾
مصاحبه آیت الله ممدوحی
گزارشی از وضعیّت بغرنج مدرسهٔ حجتیّهٔ قم در سالهای ۱۳۳۹ و ۱۳٤۰ ه ش
شبِ تاریک برف که میآمد، این برفها، کسی نبود این برفها را پارو کند.
یخ میکرد قلمبه قلمبه.
اینجوری شب تاریک بیستوسه پلّه غرق یخ،
میخواست ما برویم، یک دستمان کوزه، یک دستمان آفتابه،
که برویم آب بیاوریم.
🔹 ... ما در منزلمان [در کرمانشاه] دو نفر مستخدم داشتیم.
خلاصه خیلی راحت زندگی میکردیم.
ولی من این زندگی را رها کرده بودم
و طلبگی را انتخاب کرده بودم.
🔸 ... شبهای جمعه حاج آقا حسین فاطمی بود،
از شاگردهای مرحوم آقا میرزا آقا جواد [ملکی] تبریزی بود،
درس اخلاق داشت شبهای جمعه.
ما میرفتیم آنجا. ایشان درس اخلاق برای طلبهها میگفت.
بعد بالای منبر میگفت:
آقا تو طلبهای؟
تو بطلهای!
تو چه کار میکنی؟
با آن وضعمان گریه میکردیم!
🔹 ... مدرسهٔ حجّتیه دو طبقه هست.
اگر شب، بعد از نماز مغرب و عشا،
کسی میان این راهرو کفشش صدا میداد،
یا بلند حرف میزد،
تا ته سالن که میرسید،
درِ چند تا از حجرهها باز شده بود! اعتراض میکردند: آقا، شب تحصیلی است، چه خبر است؟
در مدرسهٔ حجّتیهای که در آن زمان،
شاید صدها بلکه شاید پانصد طلبه داشت،
کمترین صدایی نمیآمد.
🔸 کتابخانهٔ آن وقت چهار از شب رفته باز بود
و کتاب گیرِ طلبهها نمیآمد.
بعد مثلاً طلبه مکاسب میخواند، دور تا دورش حاشیه بود،
... کفایه میخواندند، تمام حواشی کفایه را هم مطالعه میکردند.
پیشمطالعه میکردند.
من در فقه با هممباحثهمان پیشمباحثه میکردیم. ...
طلبه هیچ همّی نداشت الّا اینکه درس بخواند.»
30.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نفسهای خونآلود
تصاویری که جان دادن مکرر کسانی که در غزه زنده میمانند را نشان میدهد...
اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکو إِلَیْک
فَقْدَ نَبِیِّنَا
وَ غَیْبَهَ وَلِیِّنَا
وَ کثْرَهَ عَدُوِّنَا
وَ قِلَّهَ عَدَدِنَا
وَ شِدَّهَ الْفِتَنِ بِنَا
وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَیْنَا...
خدایا ما به تو شکایت کنیم؛
از نبودن پیامبرمان،
و از غیبت مولایمان،
و از بسیارى دشمنان،
و از کمى افرادمان،
و از سختى آشوبها و فتنه ها،
و از غلبه محیط روزگار بر ما،
#یاصاحبالزمان
.
#تازه_نشر
نشسته از چپ به راست ،
حضرات آیات الله و حجج الإسـلام و المسلمین :
☘ شهید شیخ عطاءالله اشرفی اصفهانی ،
☘ شیخ محمدتقی فلسفی تنکابنی ،
☘ شیخ عبدالجلیل جلیلی کرمانشاهی
و...
کانال مربوط آشنایی با میراث مذهبی و معرفی علمای کرمانشاه
علمایی که با؛ تولد/ اصالت/اقامت با کرمانشاه ارتباط داشته باشند
راه ارتباط با خادم کانال برای ارائه پیشنهادات و انتقادات و
ارائه اطلاعات از فقها،علما و فضلای کرمانشاه
https://eitaa.com/nejadi331
.
#تازه_نشر
نشسته از راست به چپ ، نفر پنجم به بعد،
حضرات آیات الله و حجج الإسـلام و المسلمین :
☘ شیخ عبدالجلیل جلیلی کرمانشاهی ،
☘ شیخ محمدتقی فلسفی تنکابنی ،
☘ شهید شیخ عطاءالله اشرفی اصفهانی ،
و...
مکان عکس :
حوزه علمیه آیت الله بروجردی -- کرمانشاه
کانال مربوط آشنایی با میراث مذهبی و معرفی علمای کرمانشاه
علمایی که با؛ تولد/ اصالت/اقامت با کرمانشاه ارتباط داشته باشند
راه ارتباط با خادم کانال برای ارائه پیشنهادات و انتقادات و
ارائه اطلاعات از فقها،علما و فضلای کرمانشاه
https://eitaa.com/nejadi331
18.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بمناسبت روز معلم و گرامیداشت یاد و خاطره معلم و استاد اخلاق حضرت آیت الله معصومی لاری رحمه الله علیه
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
#استاد_اخلاق
#روز_معلم
#آیت_الله_معصومی
47.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 #پذیرش حوزه علمیه مشکات در سال تحصیلی ۱۴۰۴-۱۴۰۳
🔺#مهلت_ثبت_نام: تا ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
📌دارندگان مدارک تحصیلی سیکل / دیپلم / دانشگاهی
🔸«حوزه علمیه مشکات» با برنامهای تحولی در نظام آموزشی برای نیل به:
🔺تولید نظریات نظامساز
🔺تبیین و تبلیغ نظریات اصیل اسلامی
🔺تحقق و اجرای اجتماعی نظریات نظامساز
👇👇👇
🔰در شهرهای قم، تهران، اصفهان و کرمانشاه از میـان داوطلـبان واجـد شـرایط، به تعـداد محـدود پذیرش به عمـل میآورد.
📚مزایای طرح آموزشی مشکات👇
🔸تحول در نظام آموزشی، با هدف تربیت طلبهی نخبه بر اساس رهنمودهای مقام معظم رهبری(دام ظله العالی)
🔸اهتمام به قرآن کریم و روایات اهلبیت(علیهم السلام) در برنامه اصلی درسی
🔸کــاهــش مـدت تـحـصـیـل در مـقـطع ســطــح
🔸تغییر کتب درسی و طرح عناوین درسی جدید
📜دریافت #دفترچه_پذیرش👇
https://eitaa.com/hawzahmeshkat/480
#پذیرش_برادران_و_خواهران
🔰شیوه ثبت نام👇
🔺از طریق سایت حوزه علمیه مشکات www.howzehmeshkat.ir
🔺از طریق کـــانـال اطـلاعرسـانی پـذیـرش حـوزه عـلـمـیه مـشـکـات در پیامرسان ایتا به آدرس https://eitaa.com/pmeshkat
🔺شماره تماس واحد پذیرش برادران:
۰۲۵-۳۲۴۰۰۲۰۴
۳۲۴۰۰۲۰۶ و ۳۲۴۰۰۲۰۵ - ۰۲۵ (داخلی ۱۱۵)
🔺شماره تماس کرمانشاه 09193544880. 08337276995
🔺لینک ایتا برای مشاوره و پذیرش مشکات کرمانشاه. @nejadi331
•-------••✾•🌿🌺🌿•✾••------•
🔰 حوزه علمیه مشکات 👇
🆔 @hawzahmeshkat
🔷ماجرای طی الارض آیتالله العظمی شیخ فرج الله کاظمی🔷
حاج شيخ محمد حجتي، فرزند آيت الله محمد حسن حجتي از پدر بزرگوارشان نقل میکنند ، پدرم میگفت ؛روز جمعه اي در نجف اشرف نزديك غروب به آقا عرض كردم حرم مشرف نمی شوید؟ آقا فرمود ؛شما بفرماييد من ميخواهم رو به حرم حضرت دعاي سمات بخوانم ، آيت الله حجتي می گوید؛ وقتی وارد حرم حضرت امیر شدم دیدم آیت الله کاظمی روبروي ايوان اميرالمومنين، مشغول دعا خواندن هستند،برگشتم محل اسکان آقا، عرض کردم .آقا چطور شد؟! من شمارا آنجادیدم،فرمود؛حاج شيخ محمد حسن، شرعاً تا من زنده هستم جواز نقل اين مطلب را نداريد.
🔷روایت طی الارض مرحوم آیتالله کاظمی را بسیاری از اخیار و نزدیکان آقا نقل کرده اند. مشابه همین روایت را مرحوم حاج ابراهیم رضوانی فرزند حاج شیخ حیدر رضوانی از روحانیون سرشناس دلفان نقل کرده اند؛آقای رضوانی به نقل از پدرش میگفت؛روزی به آیتالله کاظمی پیشنهاد دادم باهم حرم مشرف شویم، فرمود شما بروید من قدری مطالعه دارم، وقتی وارد حرم شدم ،حاج شیخ فرجالله مشغول زیارت بود، سریع برگشتم دیدم آقا مشغول مطالعه اند، گفتم آقا! !!! فرمود؛ راضی نیستم تا زنده ام نزد کسی بازگو کنید .
🔷خداوند روح همه علما و روحانیون زحمت کش دیار عالم پرور منطقه، مخصوصا آیتالله شیخ فرج الله کاظمی
و دوستان و انصار و حوارییون ایشان،
از جمله آیتالله حجتی،
آیت الله شیخ محمد رضا کاظمی،
حاج آقا شیخ حیدر رضوانی و فرزند نیک اندیشش حاج ابراهیم رضوانی
ونیز دو فرزند فاضل آیتالله کاظمی؛
حاج شيخ محمد کاظم
و حاج شیخ علی
را مهمان سفره بابرکت امیرالمومنین گرداند.
شیخ محمد کاظم کاظمی موموندی هرسینی در سال ۱۳۱۳ به عنوان اولین فرزند مرجع تقلید و روحانی نامدار غرب کشور حضرت آیت الله فرج الله موموندی کاظمی دیده به جهان گشود.
مقدمات علوم دینی را در محضر پدرگرانقدرش آموخت و در مدارس کرمانشاه نیز آموزش های رسمی را گذراند.
و پس از آن در حوزه های علمیه قم، نجف اشرف و اصفهان مدارج علوم دینی را طی کرد.
مبارزات سیاسی ایشان در ملی شدن صنعت نفت و به حمایت از آیت الله العظمی کاشانی و دکتر محمد مصدق، موجب تعقیب و بازداشت این روحانی جوان توسط رژیم وقت شد
و از اینروی مورد تقدیر رهبران نهضت ملی شدن صنعت نفت مانند دکتر مصدق قرار گرفت
بدینگونه همزمان با اهتمام در آموزش و ترویج فرهنگ و ادبیات ایران زمین،
در عرصه اجتماع و مبارزه های سیاسی نیز به ایران و فرزندان این سرزمین ادای دین کرد.
روح لطیف و احساس زلال این روحانی سختکوش در آثار خوشنویسی، شعر و ترجمه های ادبی بر جای مانده از او جاری است. ایشان در سال۱۳۵۲ به اصفهان هجرت کرد و با ورود به عرصه دانشگاه، تحصیل و پژوهش و تدریس در رشته ادبیات عرب و الهیات را پی گرفت.
همزمان با شکوفایی نهال انقلاب اسلامی و به فرمان امام خمینی راهبری مبارزه های مردمی در مناطقی از غرب کشور(کرمانشاه و لرستان) را عهده دار شد و در هیاهوی و آشوب های ایجاد شده در روزهای انقلاب، شجاعت و پایمردیش در برابر یاغیان و گردنکشان برای حفظ جان و مال مردم از خاطره و یاد مردم غرب کشور بویژه شهر هرسین زدوده نمی شود. پس از انقلاب به تدریس و تعلیم ادبیات و معارف اسلامی ادامه داد و ساماندهی امور جنگ زدگان در شاهین شهر اصفهان، دغدغه روزهای پر کارش در آغاز جنگ تحمیلی بود.
وی در سال ۱۳۶۲با حکم نخست وزیر وقت، به عنوان مسئول خانه فرهنگ کراچی، راهی پاکستان شد. با علاقه کم نظیری که به فرهنگ ایران و ادب پارسی داشت وظیفه اش را در ترویج زبان و ادبیات پارسی با ایجاد آموزشگاه های متعدد و نشر و ترجمه کتب پارسی در این کشور به انجام رساند.
سال های پایانی زندگی ایشان به تدریس و انجام امور فرهنگی در حاشیه تهران می گذشت و با همتی والا مراکز فرهنگی و هنری شهرستان محروم پاکدشت را بنیان گذاشت. احداث، گشایش و آغاز به کار ۸کتابخانه و فرهنگسرا در این شهرستان، مرهون تلاش بی وقفه این روحانی آزاده است که پس از عمری تلاش فرهنگی و دینی در محرومترین مناطق ایران و جهان سرانجام اسفند ۱۳۸۴به ملکوت حق پیوست و در شهر مقدس قم جسمش آرام گرفت.