eitaa logo
دنیاے قــــدیم...💯
81.2هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
5 فایل
﷽ 📸مجموعه ای بسیار نفیــــس و خاطره انگیز از تصاویر آرشیوی و حکایتــــ های قدیمــــی پیش ماست همراه ما بمانید 😎🤞 #همراه‌با‌کلی‌مطالب‌نوستالژی. اگه‌این‌کانال‌حالتوخوب‌کرد‌به‌بقیه‌هم‌معرفیش‌کن🪻 ‌فقط تبلیغات👇 @ham_18
مشاهده در ایتا
دانلود
بروید بغلش کنید، شانه‌هاش را محکم بگیرید، زل بزنید به چشم‌هاش و تک تک جزئیات صورتش را با دقت و لذت برانداز کنید، بروید هرچه نگفتید بگویید، بگویید چقدر دوستش دارید، بگویید چقدر خنده‌های قشنگی دارد، چشم‌های قشنگی دارد، و چقدر قشنگ به آدم نگاه می‌کند. بروید دست‌هاش را بگیرید میان دست‌هاتان و با او حرف بزنید، قربان صدقه‌اش بروید، چشم‌هاتان را ببندید، صداش را بشنوید و پرواز کنید و به ابرها برسید. بروید و ببوسیدش، ببوئیدش، و انگار که برای آخرین‌بار؛ نفس بکشیدش. زمان در انتظار هیچ‌کس نمی‌ماند، همین الان بروید و بگویید دوستش دارید. و از خودتان بپرسید: آیا به‌قدر کافی خوشبخت بوده‌ام؟ یاد گرفته‌ام؟ دوست ‌داشته‌ام؟ دلخوش بوده‌ام؟ سفر رفته‌ام؟ لذت برده‌ام؟ احساس کرده‌ام؟ از خودتان بپرسید آیا در این فرصتی که داشتم، به قدر کافی زیسته‌ام؟ 💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید/کلیک کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تبلیغات پر بازده💯
✅اگه صورتت لک داره ✅اگه بعد از بارداری لک های صورتت مونده و اذیتت میکنه ✅اگه دوست داری با کمترین هزینه پوستتو سفید و صاف کنی ✅اگه دنبال محصولاتی ارگانیک و کرم های دستساز با کارایی عالی و قیمت باور نکردنی میگردی محصولات معجزه رو امتحان کن😍 💗💗💗💗💗💗💗💗 اینجا رو لمس کن و زیبایی رو به پوستت هدیه بده لینک کانال👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1630077700C1f7c664972 جهت سفارش من اینجام 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/Aiabra
رسانه‌ها با اطمینان اعلام کردند آمریکا فردا به جزایر سه گانه ایران حمله می کند صبح بالگرد آمد و فرمانده جزیره رفت، ترس شدیدی در همه سربازان و محافظان جزایر ایجاد شده بود. قبل ظهر بالگرد دوباره در خاک جزیره نشست فرمانده برگشته بود اما همسر و پسر ۳ساله اش را هم با خود آورده بود فرمانده میگفت بچه ۳ساله ام را آوردم تا سربازانم بدانند در اوج خطر من با همه وجودم در جزیره می مانم. این تنها بخشی از سابقه فرماندهی امیر دریادار سیاری(معاون هماهنگ کننده ارتش جمهوری اسلامی) برای دفاع از خاک ایران زمین است. ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید/کلیک کن
ﺩﻭ ﮐﺎﺝ🌲 ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﻄﻮﻁ ﺳﯿﻢ ﭘﯿﺎﻡ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﺩﻩ، ﺩﻭ ﮐﺎﺝ، ﺭﻭﯾﯿﺪﻧﺪ ﺳﺎﻟﯿﺎﻥ ﺩﺭﺍﺯ، ﺭﻫﮕﺬﺭﺍﻥ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺭﺍ ﭼﻮﻥ ﺩﻭ ﺩﻭﺳﺖ، ﻣﯿﺪﯾﺪﻧﺪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺩ ﭘﺎﯾﯿﺰﯼ ﺯﯾﺮ.. ﺭﮔﺒﺎﺭ ﻭ ﺗﺎﺯﯾﺎﻧﻪ ﯼ ﺑﺎﺩ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺝ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﺧﻢ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻭﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ ﺍﯼ ﺁﺷﻨﺎ ﺑﺒﺨﺶ ﻣﺮﺍ ﺧﻮﺏ ﺩﺭﺣﺎﻝ ﻣﻦ ﺗﺎﻣﻞ ﮐﻦ ﺭﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺯﺧﺎﮎ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺍﺳﺖ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻦ ﮐﺎﺝ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﮔﻔﺖ ﺑﺎ ﺗﻨﺪﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﺯﺍﺭ، ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﯿﺰﺍﺭﻡ ﺩﻭﺭ ﺷﻮ، ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺳﺮﻡ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﻣﻦ ﮐﺠﺎ ﻃﺎﻗﺖ ﺗﻮﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ؟ ﺑﯿﻨﻮﺍ ﺭﺍﺳﭙﺲ ﺗﮑﺎﻧﯽ ﺩﺍﺩ ﯾﺎﺭ ﺑﯽ ﺭﺣﻢ ﻭ ﺑﯽ ﻣﺮﻭﺕ ﺍﻭ ﺳﯿﻤﻬﺎ ﭘﺎﺭﻩ ﮔﺸﺖ ﻭ ﮐﺎﺝ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺑﺮﺯﻣﯿﻦ ﻧﻘﺶ ﺑﺴﺖ ﻗﺎﻣﺖ ﺍﻭ ﻣﺮﮐﺰ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ، ﺩﯾﺪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﭘﯿﺎﻡ، ﻣﻤﮑﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮔﺸﺖ ﻋﺎﺯﻡ، ﮔﺮﻭﻩ ﭘﯽ ﺟﻮﯾﯽ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﮐﻪ ﻋﯿﺐ ﮐﺎﺭ ﺍﺯ ﭼﯿﺴﺖ ﺳﯿﻤﺒﺎﻧﺎﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﻣﺖ ﺳﯿﻢ ﺭﺍﻩ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺑﺮ ﺧﻄﺮ ﺑﺴﺘﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺁﻥ ﮐﺎﺝ ﺳﻨﮕﺪﻝ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﺎ ﺗﺒﺮ، ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ، ﺑﺸﮑﺴﺘﻨﺪ ❤️ یادش بخیر ☺️ 💯ما اینجاخاطرات‌تون‌رو زنده‌میکنیم/کلیک‌کن😉
‏قدیما تابستون که می‌شد بابا عادت داشت شبا توی حیاط بخوابه که خنک‌تره منم که دانشگاه تعطیل میشد و برمیگشتم خونه، عادت داشتم شبا تلویزیون ببینم. بابا‌ لحافش رو دقیقا همون قسمتی پهن می‌کرد که نور چراغ هال، حیاط رو روشن می‌کرد. یعنی ‌می‌تونست بره یه جای دورتر و توی تاریکی بخوابه ‏اما عمدا همون قسمت از حیاط را انتخاب میکرد براخوابیدن، ساعت چند؟ حدود ۸.۵ شب تابستون! بعدهم شروع میکرد به بداخلاقی ودعوا که نور لامپ مزاحمه ونمیذاره بخوابم منم به ناچار از ۹ونیم به بعد همه چراغ‌هارو خاموش می‌کردم وتوی تاریکی تادیروقت می‌نشستم به تماشای تلویزیون با صدای خیلی کم ‏این کارهارو می‌کرد و عذابهارو می‌داد که بگه چقدر از حضور من توی خونه ناراحته و به من بفهمونه که باید زودتر ازدواج کنم وبرم! بعد از ازدواجم، بعضی وقتا که ۱۰شب به بعد زنگ میزدن و سرخوش و سرحال حرف میزدن، ‏یاد شبایی که سرشب با دعوا می‌خوابید می‌افتادم و دلم خون میشد! هنوز هم تابستون که میاد، یاد اون شبا و اون آزارها می‌افتم و قلبم تیر می‌کشه من هیچ‌وقت دلم برای اون خونه تنگ نمیشه! ببخشید که این روزا تلخ بودم دوباره! کاش نوشتن درباره‌شون اثری داشته باشه! 💯اجتماع‌دهه‌پنجاهیا،شصتیاو‌هفتادی‌های‌ایتا/کلیک‌کن
زنان کازرونی در سال ۱۳۵۰ شما ترکیب رنگو ببین.... ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید/کلیک کن
بزرگ شدیم و فهمیدیم که شربت دوا، آب میوه نبود. بزرگ شدیم و فهمیدیم که چیزهای ترسناک تر از تاریکی هم هست بزرگ شدیم به اندازه ای که فهمیدیم پشت هر خنده ی مادر هزار گریه بود و پشت هر قدرت پدر یک بیماری نهفته بزرگ شدیم و فهمیدیم که مشکلات ما دیگر در حد یک بازی کودکانه نیست و دیگر دستهای ما را برای عبور از جاده نخواهند گرفت. بزرگ تر که شدیم، فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم؛ بلکه والدین ما هم همراه با ما بزرگ شده اند و چیزی نمانده که بروند! شاید هم رفته باشند. خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم که دلیل چین و چروک صورت مادر و پدر نگرانی از آینده ما بود. خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم سخت گیری مادر عشق بود، غضبش عشق بود و خیلی بزرگتر شدیم تا فهمیدیم زیباتر از لبخند پدر، استواری قامت اوست. سرشان سلامت ❤️ ‎‌‌‌‌‎‌‌‌ 💯اجتماع‌دهه‌پنجاهیا،شصتیاو‌هفتادی‌های‌ایتا/کلیک‌کن
اولین چرخ‌ خیاطی در ایران توسط مظفرالدین شاه قاجار از سفر فرنگ آورده شد. تهرانی ‌ها بر این باور بودند که این وسیله ساخت فرنگستان است و دوختن لباس با آن جایز نیست و پارچه نجس می‌شود! ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید/کلیک کن
شبی از شب ها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود. در همین حال مدتی گذشت تا آنکه استاد خود را بالای سرش دید که با تعجب و حیرت او را نظاره می کرد. استاد پرسید: «برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟» شاگرد گفت: «برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم و برخورداری از لطف خداوند!» استاد گفت: «سوالی می پرسم پاسخ ده؟» شاگرد گفت: «با کمال میل، استاد.» استاد گفت: «اگر مرغی را پروش دهی، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟» شاگرد گفت: «خوب معلوم است استاد. برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم.» استاد گفت: «اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟» شاگردگفت: «خوب راستش نه...! نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!» استاد گفت: «حال اگر این مرغ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!» شاگرد گفت: «نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر خواهند بود!» استاد گفت: «پس تو نیز برای خداوند چنین باش! همیشه تلاش کن تا با ارزش تر از جسم، گوشت، پوست و استخوانت گردی. تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی تا مقام و لیاقت توجه و لطف و رحمت او را بدست آوری. خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد! او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد و می پذیرد. 💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید/کلیک کن
دنیاے قــــدیم...💯
🔻آخرین وضعیت عمو قناد در بیمارستان سپهر قناد، فرزند مجید قناد: ۴۰ روز قبل پدرم تصادفی کرد که در آن
🔻آخرین وضعیت سلامتی مجید قناد دختر مجیدقناد: 🔹حال پدر بهتر است ولی همچنان در حال استراحت هستند تا مراحل درمانشان کامل شود. 🔹مشکل سر ایشان تا حدودی رفع شده و خیلی بهتر هستند اما هر هفته باید چکاپ شوند. 🔹اکنون پدر به آرامی می‌تواند صحبت کند و راه برود. 💯اجتماع‌دهه‌پنجاهیا،شصتیاو‌هفتادی‌های‌ایتا/کلیک‌کن
‏دلم میخواد برگردم به اون روزایی که ۲۰۰ تومن میبردم مدرسه ۱۰۰ تومنشو میاوردم خونه مینداختم تو قلکم. 💯اجتماع‌دهه‌پنجاهیا،شصتیاو‌هفتادی‌های‌ایتا/کلیک‌کن
از همان وقتی که دیوار کاهگلی رفت و آجر و سنگ آمد از همان وقتی که ایوان شد بالکن خانه شد لانه دل شد گل و کم کم انسان شد صرفاً موجودی برای رفع نیاز های خود.‌‌‌‌..... اما تو تغییر نکن! تو باش و نشان بده آدمیت هنوز نفس میکشد هنوز میشــــود رو کســـی حســـاب باز کرد آن هم از نوع مــادام العــمر... هنوز هســتند کســـانی که میشــود به سرشـــان قســـم راسـت خورد... هنوز هست کسی که دل بهانه ی خوب بودنش را بگیرد ! 💯اجتماع‌دهه‌پنجاهیا،شصتیاو‌هفتادی‌های‌ایتا/کلیک‌کن
کار هر اندازه سخت باشد، حساب‌وکتاب آن آسان‌تر است وکیل سلطان امر کرد در شهر جار زنند و برای دربار سلطان دعوت به خدمت نمایند. دو برادر در مغازۀ کوچکی در شهر جواهرسازی می‌کردند که شنیدند سلطان جواهرساز هم نیاز دارد. پس به دربار رفتند و ثبت‌‌نام نمودند. برادر بزرگ‌‌تر که پخته‌‌تر بود به اسم هیزم‌‌شکن ثبت‌نام کرد و برادر کوچک به نام جواهرساز شغل خود در دربار ثبت نمود. برادر کوچک‌تر بر بزرگ‌تر خرده گرفت که چرا وقتی تو را هنری نفیس است در شغلی ثبت‌نام کردی که سنگین است و برای بی‌هنران است؟ برادر بزرگ‌تر گفت: صبر کن تا علت را بدانی! هیزم‌شکن هر روز صبح تا شب به جنگل می‌رفت و برای دربار و مطبخ آن هیزم جمع می‌کرد ولی برادر کوچک در حجرۀ خود در دربار سلطان از بیکاری مشغول استراحت و خوش‌گذرانی بود. یک سال به این منوال گذشت. روزی سلطان را نگین انگشترش افتاد. آن را به وکیل داد تا به جواهرساز قصر برای جاانداختن و محکم‌کردن نگین بدهد. برادر جواهرساز بعد از یک سال کاری یافت آن هم برای یک ساعت! ولی در همین یک ساعت بود که یک ضربه نسبتا سنگین چکش به دیوارۀ انگشتر باعث شکسته‌شدن نگین پادشاهی شد و همان بود که سر برادر زیر تیغ شمشیر جلاد دربار برد. هرچه تلاش کردند واسطه شوند شاه وساطت کسی را نپذیرفت. قبل از مرگ برادر هیزم‌شکن بر بالین برادر جواهرساز رفت و گفت: حال دانستی که چرا من هیزم‌شکنی را انتخاب کردم؟! چون کار هر اندازه سنگین و سخت باشد، حساب‌وکتاب آن راحت و خطای آن سبک و بخشودنی است. برعکس کاری که هر اندازه سبک و به مفت‌خوری نزدیک‌تر باشد خطای آن بزرگ و مجازات آن سنگین است. بدان روزهایی که تو در دربار در حال استراحت بودی، روزهای استراحت تو قبل از مرگت بود و روزهایی که من هیزم می‌شکستم روزهای قبل از زندگی من بودند. 💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید/کلیک کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تبلیغات پر بازده💯
💖یک ماده غذایی خوشمزه و پر کاربرد که تو همه ی آشپزخونه کدبانوهای ایرانی هست..☘☘ 💖بسیار پرکاربرد و تنوع بالا☘☘ 💖💖حبوبات ایرانی و زودپز ☘☘ 💖به شرط تست و مرجوعی☘ 💖خرده و عمده☘ 💖تنوع غذایی بالا با حبوبات زودپز ایرانی☘ 💖وزن برحسب کیلوگرم☘ 💖ارسال از قم ☘ 💖مابقی محصولات کانال رو دید بزنhttps://eitaa.com/joinchat/4099997971Ca4bb0edd57
✔️نوزده کاری که همیشه بعد از انجامشان پشیمان می شوید : 1. هر بار کاری را فقط به خاطر پول درآوردن و بدون علاقه شروع می‌کنید، پشیمان می‌شوید. 2. هربار از فرصتی استفاده نمی‌کنید، پشیمان می‌شوید. 3. هربار در عصبانیت به کسی ایمیل یا پیامک می‌زنید، پشیمان می‌شوید. 4. هربار که دل همسرتان را می شکنید پشیمان می‌شوید. 5. هربار که عجولانه به رئیستان می‌گویید می‌خواهید از کار بیرون بیایید، پشیمان می‌شوید. 6. هربار که یکی از علایقتان را کنار می‌گذارید، پشیمان می‌شوید. 7. هربار که با عزیزانتان وقت نمی‌گذرانید، پشیمان می‌شوید. 8. هربار که در کاری که به بن‌بست رسیده می‌مانید و تلاش نمیکنید پشیمان می‌شوید. 9. هربار که ترس بر تصمیماتتان اثر می‌گذارد، پشیمان می‌شوید. 10. هربار که احساساتتان را به عزیزانتان ابراز نمی‌کنید، پشیمان می‌شوید. 11. هربار که دوستانتان را از دست می‌دهید، پشیمان می‌شوید. 12. هربار که سر فرزندانتان داد می‌کشید، پشیمان می‌شوید. 13. هربار که از روی استرس پرخوری می‌کنید، پشیمان می‌شوید. 14. هربار که در حالت غیر طبیعی در شبکه‌های اجتماعی چیزی می‌نویسید، پشیمان می‌شوید. 15. هربار که در شبکه‌های اجتماعی گزافه‌گویی می‌کنید، پشیمان می‌شوید. 16. هربار که رازی را که کسی به شما اعتماد کرده و با شما در میان گذاشته را پیش فردی دیگر فاش می‌کنید، پشیمان می‌شوید. 17. هربار که تسلیم تاثیر دوستانتان می‌شوید، پشیمان می‌شوید. 18. هربار که کسی را دست‌کم می‌گیرید، پشیمان می‌شوید. 19. هربار که هنگام خوشحالی قول می‌دهید پشیمان می‌شوید. 💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید/کلیک کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از جملات پر‌ارزش از انيشتين که به مبلغ 240,000 دلار فروخته شد، این بود: اگر خواستن باشد، حتما راهی وجود دارد. 💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید/کلیک کن
يادش بخير... يه زمانى هم يه صفى بود به اسم صف تلفن! الان كه ارتباطات از راه دور راحتتر شده ولى دلها دور تر... 💯اجتماع‌دهه‌پنجاهیا،شصتیاو‌هفتادی‌های‌ایتا/کلیک‌کن