#حکایت_قدیمی
شیخ بهائی وارد شهری شد، در بازار کنار دکان آهنگری عبور می کرد که دید آهنگر آهن سرخ شده گداخته را با دست خود برداشته و کج و راست می کند، تعجب کنان پرسید: ای استاد چه ریاضتی کشیدی که این مقام را به دست آوردی که آتش در دست تو موثر نیست.
آهنگر فهمید شیخ غریب است از او خواست که شب در خانه او بیاید شیخ قبول کرد، شب وارد منزل استاد آهنگر گردید پس از صرف غذا گفت یا شیخ زمانی در این شهر قحطی عجیبی افتاده من آذوقه فراوان داشتم.
شبی صدای در خانه را شنیدم، پشت در رفته درب خانه را باز کردم، بازنی سیده که در همسایگی من بود روبرو شدم آن زن گفت:بچه هایم گرسنه هستنند و آذوقه نداریم، برای خدا به من رحم کن، شیطان آن را برای من جلوه داد، نگاهی به صورتش کرده گفتم اگر حاضری حاجتم را بر آوری آذوقه می دهم.
زن غضب آلوده درب خانه ام را بست و رفت شب را با گرسنگی صبح نمود.
صبح به سراغم آمده حرفش را تکرار کرد و همان جواب را شنید بار دوم رفت برای سومین بار آمد گفت از خدا بترس، برای خاطر جدم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) به ما کمک کن بچه هایم را از خطر گرسنگی نجات بده، همان حرف را زدم.
زن گفت: حاضرم بشرط آنکه محلی که انتخاب می کنی برای این کار خالی از اغیار باشد و هیچ کس ما را به این حال نبیند، او را در خانه ام بردم اطاقهای متعدد خالی بود تا رسیدم به اطاق هفتم تمام دربهای اتاق یک به یک بسته بوده خواستم او را به طرف خود بخوانم.
گفت: ای مرد با من عهد کردی جای خلوت انتخاب کنی.
گفتم! ای زن خیال نمی کنم کسی ما را در این محل ببیند.
آن زن خوش بیان گفت: ای مرد اگر مسلمانی وپروردگار را می شناسی آیا می دانی خداوند احوال بندگانش را می نگرد و توجه دارد؟ گفتم: آری.
گفت: آیا می دانی خداوند دو ملک را مأموریت داده که افعال و کردار بندگان را بنویسند.
گفتم: آری.
گفت: پس در این صورت هر کجا برویم خداوند در درجه اول، و آن دو ملک مأمور ناظرند و ما را می بینند.
پس به خود آمدم و عملی انجام ندادم آذوقه به آن زن دادم و آو را طرف خانه اش با دل خوش روانه کردم آن زن سر به طرف آسمان بلند نمود و گفت: خداوند آتش دنیا و آخرت را بر این مرد حرام گردان چنانچه دامن مرا آلوده نکرد، صبح آن روز درب دکان آهنگری را باز نموده، دست به آتش زدم احساس سوزش نکردم و تا به حال چنان می گذرد.
ای خوش آن روزی که ما جان در ره جانان کنیم
ترک یک جان کرده خود را منبع صد جان کنیم
اختیار خود به پیش اختیار او نهیم
هرچه او می خواهد از ما از دل و جان آن کنیم
در طلسم ماست پنهان گنج سر معرفت
تا شود این گنج پیدا خویش را ویران کنیم
همتی او تا چو ابراهیم بر آتش زنیم
آتش عشق خدا بر خویشتن بستان کنی
💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید/کلیک کن
اوضاعی بود در مدارس دهه شصت :)
#نوستالژی
💯ما اینجاخاطراتتونرو زندهمیکنیم/کلیککن😉
دیر فهمیدیم زندگی همین شاد بودن با چیزهای الکی بود....
💯ما اینجاخاطراتتونرو زندهمیکنیم/کلیککن😉
🔻مواعظ اخلاقی علمای قدیم
✔️تاثیر ذکر صلوات برای اموات
🔹ذكر صلوات برای اموات خیلی خاصیت دارد، گاهی من برای اموات صلوات را هدیه می كنم و اثرات عجیبی هم دیدم. خواب دیدم فردی به چند نوع عذاب گرفتار است مقداری صلوات برایش هدیه كردم دوباره در خواب دیدم، الحمدلله صلوات ها او را نجات داده اند.
🔹كسی می گفت: مادرم چند سال قبل مرده بود، یك شب خوابش را دیدم، گفت: پسرم! هیچ چیزی مثل صلوات روح من را شاد نمی كند؛ بهترین هدیه كه به من می دهی، این ذكر است.
▪️آیت الله بهاءالدینی رحمة الله علیه
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
✔️تماشای صاحب خانه...
🔹جهان یک خانه و خداوند صاحب آن است. ما خیره به دیوار خانه ایم در حالیکه صالحین مشغول تماشای صاحب خانه اند.
▪️مرحوم آیت الله حائری شیرازی رحمة الله علیه
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
✔️روش رام کردن نفس
🔹چیزی که نفس سرکش را به زانو در میآورد روزه است. اگر ۱۲۴ هزار پیغمبر را جلوی نفس سرکش انسان سر ببری و به او بگویی حالا دیگر از من دست بردار و مرا رهایم کن و دیگر با وسوسه های شیطانی خود، مرا گرفتار نکن، قانع نمیشود. اما اگر روزه بگیری، نفسی این چنین سرکش، لجام میخورد.
▪️علامه حسن زاده آملی رحمة الله علیه
#تلنگر
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید/کلیک کن
هدایت شده از تبلیغات پر بازده💯
🌴اسمم دریاست🧕
🌴ساکن بندرعباسِ زیبا😍
🌴روزمرگی ها وخاطراتم باشمابه اشتراک می ذارم🥰
🏝 📒 📕 📗 📘✏️ 🏠 🐚
🌴غذاهای جنوبی هم داریم😋
🌭 🧆 🌯 🍤 🍗 🐟
🌴اینجامهمونِ یه فنجون زندگی باش👇❤️👇
https://eitaa.com/joinchat/4091544089C13c163ec3e
دنیاے قــــدیم...💯
🌴اسمم دریاست🧕 🌴ساکن بندرعباسِ زیبا😍 🌴روزمرگی ها وخاطراتم باشمابه اشتراک می ذارم🥰 🏝 📒 📕 📗 📘✏️
کانال حال خوب کنی با حال و هوای جنوب میخوای بزن رو لینک😉👆
🌹🍃
شما رو نمیدونم،
اما من،
بچه ڪه بودم، وقتے ڪسے میومد خونه مون ڪه خیلے برام عزیز بود،
دلم نمے خواست بره، دوس داشتم یه مدت طولانے بمونه، به این زودیا نره.
مام خب بچه بودیم،
ڪارے از دستمون برنمیومد،
مے اومدم ڪفش اون مهمون عزیز رو یه جا قایم مے ڪردم ڪه پیداش نڪنه؛
بعد ڪه مے خواست بره،
دنبال ڪفشاش ڪه میگشت و پیداشون نمیڪرد،
مامان بابا میگفتن،
آخے ببین بچه چقد دوسِت داره! دلشو نشڪن، بمون.
مهمون هم با یه لبخند برمیگشت
و یه مدت دیگه مے موند خونمون.
به همین سادگی.
اما حالا ڪه بزرگ شدیم،
همه چے یهو تغییر ڪرده.
اوضاع عوض شد ڪلا.
حالا ڪسے رو نداریم ڪه بخوایم ڪفششو پنهون ڪنیم ڪه بمونه؛
یعنے راستشو بخواین،
ڪفشِ هرڪیو توے هزارتا سوراخ سُنبه هم پنهون ڪنیم،
بازم میذاره میره.
خیلے طول ڪشید ڪه بفهمم،
موندنِ آدما به ڪفش شون نیس، به دلشونه.
اما آخ ڪه چه سعادت بزرگیه اگه براے ڪسے اونقد مهم باشے ڪه ڪفشتو براے همیشه پنهون ڪنه ڪه نری.
چه سعادت بزرگیه اگه هنوز ڪسے هست ڪه بخواین ڪفشاشو پنهون ڪنین!
و چقدر آدماے ڪمیابے ان
اونا ڪه میدونن ڪفششونو ڪجا گذاشتین، اما وانمود میڪنن ڪه ندیدن،
مے مونن.
مراقب اون آدماے زندگیتون باشین
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید/کلیک کن
ویترین مغازههای لوازم خانگی دهه ۷۰
این تلویزیونا چه قیمت بود؟؟؟🤔😁
#نوستالژی
💯ما اینجاخاطراتتونرو زندهمیکنیم/کلیککن😉
لوکوموتیو بخار در حال عبور از بزرگراه
دیترویت، 1950 میلادی
💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید/کلیک کن
7.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻این فیلم مربوط به #طهران در سال 1344 است كه از آرشیوی از سوییس استخراج شده
اماکنی که درفیلم دیده میشوند به ترتیب:
دروازه باغ ملی
خیابان فردوسی
فروشگاه فردوسی
میدان فردوسی
💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید/کلیک کن
چه روزهای خوبی داشتیم زمانی که یک تلفن همه خانواده را کنار هم
جمع میکرد ؛ اما....!!!
الان 10 موبایل کل خانواده را از
هم جدا میکند...!💛
#نوستالژی
💯ما اینجاخاطراتتونرو زندهمیکنیم/کلیککن😉