eitaa logo
دنیاے قــــدیم...💯
82.4هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
5 فایل
﷽ 📸مجموعه ای بسیار نفیــــس و خاطره انگیز از تصاویر آرشیوی و حکایتــــ های قدیمــــی پیش ماست همراه ما بمانید 😎🤞 #همراه‌با‌کلی‌مطالب‌نوستالژی. اگه‌این‌کانال‌حالتوخوب‌کرد‌به‌بقیه‌هم‌معرفیش‌کن🪻 ‌فقط تبلیغات👇 @ham_18
مشاهده در ایتا
دانلود
عالمی مشغول نوشتن با مداد بود. کودکی پرسید: " چه می نویسی؟" عالم لبخندی زد و گفت: " مهم تر از نوشته هایم، مدادی است که با آن می نویسم. می خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی!" پسرک تعجب کرد! چون چیز خاصی در مداد ندید. عالم گفت پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آن ها را به دست آوری. اول: می توانی کارهای بزرگی کنی، اما فراموش نکن دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند و آن دست خداست! دوم: گاهی باید از مداد تراش استفاده کنی، این باعث رنجش می شود، ولی نوک آن را تیز می کند. پس بدان رنجی که می برى از تو انسان بهتری می سازد! سوم: مداد همیشه اجازه می‌دهد برای پاک کردن اشتباه از پاك كن استفاده کنی؛ پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست چهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نیست؛ مهم مغز مداد است که درون چوب است؛ پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون می آید! پنجم: مداد همیشه از خود اثری باقی می گذارد؛ پس بدان هر کاری در زندگی ات مى كنى، ردی از آن به جا مى ماند؛ پس در انتخاب اعمالت دقت کن! 💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی در 👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
کی می‌دونه یعنی چی 💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
آخه مگه این خونه ها چشون بود که اومدیم آپارتمان نشین شدیم :/ 💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
معادله عوض شده... یه زمانی برای اثبات مظلومیتمون با لاشه‌ی موشک‌های ۹ متری که صدام از غربی‌ها گرفته بود عکس میگرفتیم، الان مردم دنیا با لاشه‌ی موشک‌های ۱۴ متری ما که نماد قدرت ایران شده عکس یادگاری می گیرند. 💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی در 👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدای ماندگار زنده یاد احمد رسول زاده را میشنوید👌 💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی در 👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
ناصرالدین شاه در بازدید از اصفهان با کالسکه سلطنتی از میدان کهنه عبور می‌کرد که چشمش به ذغال‌فروشی افتاد مرد ذغال‌فروش فقط یک شلوارک به پا داشت و مشغول جدا کردن ذغال از خاکه ذغال‌ها بود و در نتیجه گرد ذغال با بدن عرق کرده و عریان او منظره وحشتناکی را بوجود آورده بود. ناصرالدین‌شاه سرش را از کالسکه بیرون آورده و ذغال‌فروش را صدا کرد. ذغال فروش بدو آمد جلو و گفت: «بله قربان.» ناصرالدین شاه با نگاهی به سر تا پای او گفت: «جنهم بوده‌ای؟» ذغال فروش زرنگ گفت: «بله قربان!» شاه از برخورد ذغال‌فروش خوشش آمده و گفت: «چه کسی را در جهنم دیدی؟» ذغال‌فروش حاضرجواب گفت: «اینهائیکه در رکاب اعلاحضرت هستند همه را در جهنم دیدم.» شاه به فکر فرورفته و بعد از مکث کوتاهی گفت: «مرا آنجا ندیدی؟» ذغال‌فروش فکر کرد اگر بگوید شاه را در جهنم دیده که ممکن است دستور قتلش صادر شود، اگر هم بگوید که ندیدم که حق مطلب را اداء نکرده است. پس گفت: «اعلاحضرتا، حقیقش این است که من تا ته جهنم نرفتم!» 💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی در 👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری از قبرستان بقیع پیش از تخریب ۸ شوال - به مناسبت سالروز تخریب قبور ائمه بقیع 💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی در 👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
شادی های کودکانه ای که تنها با سوار شدن بر چرخ دستی ساده ای بدست می آمد. تهران دهه ۴۰ شمسی 💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی در 👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
قدیمترها، تلویزیون‌ها رنگ نداشتند کانالی هم حتّی نبود که مُدام عوض کنیم سرمان گرم بود به یک و دو... کنترلی هم در کار نبود... تلفن‌ها به جای بی‌سیم و زنگ‌های دل خوش کُنَک سیم‌های فرخورده داشتند و زنگهای گوشخراش... قالیچه انداختن عیب و عار بود فرش‌های لاکی و دستبافت آن هم چند تا دوازده متری که جانِ آدم برای جارو زدنشان با جاروهای بی‌برق، بالا می‌آمد!... آدم‌ها، عاشق که می‌شدند جان می‌دادند برای یک خط نامه، و نگاهی ناگهان، از سوی اوئی که دل بُرده بود... هزار بار می‌رفتند و می‌آمدند تا همان بشود که می‌خواستند... خدا یکی بود و یار هم یکی!... آن‌روزها، هیچ چیزی، یکبار مصرف نبود!.... چینیِ گلِ سرخی بود و لیوان‌های بلورِ اصفهان... سفره‌ها را اندازه می‌زدی، سر تا تهِ یک کوچه را می‌گرفتند!... بندِ رخت می‌زدند توی حیاط، انگار قرار بود یک سرش به کندوان برسد یک سرِ دیگرش به تالابِ انزلی... لباسها را در تَشت می‌شستند... نه قوطیِ ربّ گوجه‌فرنگی در انباری پیدا می‌شد نه شیشه‌های کوچکِ ترشی... هرچه بود، به وفور و خروار... چندین نفر جمع می‌شدند دورِ هم، ربّ انار و نارنج می‌گرفتند، مربّای بهارنارنج و بالَنگ، دیگهای مسی و اجاقهای بزرگی که آغوششان همیشه به روی فسنجان و قیمه بادنجان باز بود... نه کسی از لانکوم و ورساچه چیزی می‌دانست، نه چیزی از قیمتِ دلار و سکّه... عطرِ آشنای برنجِ طارم و سبزی پلوماهی، برای هیچ همسایه‌ای حسرت آور نبود... عروسی که می‌شد، انگار به جای یک خانه، یک محلّه، جوانی به خانه‌ی بخت میفرستاد!... حنابندان، رنگِ شبِ عید و چهارشنبه سوری داشت... حال خرابی‌ها مهم بودند، آدم‌ها وقت میگذاشتند برای هم، صدای خنده اگر از حیاطی نمی‌آمد، شب نشینیِ دسته جمعی را، همان جا می‌گرفتند تا صاحبخانه فکر نکُند تنها مانده... یادِ خانم جان به خیر... همیشه می‌گفت غذا که می‌پزید حواستان به دو بشقاب بیشتر باشد، مهمانِ سرزده نباید شرمنده‌ی سفره شود!... حالا که فکر می‌کنم می‌بینم این روزها که همه‌چیز هست، انگار هیچ چیزی سرِ جای خودش نیست!... جاروبرقی و لباسشوئی و ظرفشوئی داریم، کنسروِ شیرِ مرغ تا جانِ آدمیزاد توی بازار پیدا می‌شود... گوشی‌های آنچنانی هم هست... خیلی چیزها به خانه‌ها آمده اند که آن وقت‌ها خوابشان را هم نمی‌دیدیم، امّا چقدر از کودکی هایمان پیرتریم‌!... صدای خنده که می‌آید تعجّب می‌کنیم، از دوست داشتن‌ها چنان بوی دروغ و فریب می‌آید که بهترین کارخانه های عطرِ فرانسوی هم در پوشاندنشان، ناتوان شده اند... دورِ همی که دیگر در کار نیست، چند نفر آشنا هم که اتّفاقی در خیابانی، جائی یکدیگر را می‌بینند، به جای حالِ هم، نرخِ ارز و طلا را می‌پرسند... کاش خدا برایمان کاری می‌کرد... کجائی خانم جان؟!... حواست هست؟!... من هنوز هم دو بشقاب غذای اضافه را می‌پزم، ولی کسی که همیشه شرمنده‌ی سفره‌ی بی مهمانِ خودش می‌مانَد، باز هم منم!... 👤آزاده رمضانى 💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
متن فرمان قتل امیرکبیر توسط ناصرالدین شاه به حاج علی خان مقدم مراغه ای ( محفوظ در موزه فین کاشان) 💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی در 👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
ایران سهام ۱۳۵ کمپانی و کارخانه را در دنیا خرید... سال ۱۳۵۵ خوشیدی 💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی در 👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای لحظاتی هم به دنیای کودکی خود سفر کنید و خاطرات را مرور... 💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f