eitaa logo
دنیاے قــــدیم...💯
88هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
5 فایل
﷽ 📸مجموعه ای بسیار نفیــــس و خاطره انگیز از تصاویر آرشیوی و حکایتــــ های قدیمــــی پیش ماست همراه ما بمانید 😎🤞 #همراه‌با‌کلی‌مطالب‌نوستالژی. اگه‌این‌کانال‌حالتوخوب‌کرد‌به‌بقیه‌هم‌معرفیش‌کن🪻 ‌فقط تبلیغات👇 @ham_18
مشاهده در ایتا
دانلود
7.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویدیوی خیلی‌خوبی ساختن راجع به مهندسی هوشمندانهٔ ایرانی‌ های قدیم در مناطق گرمسیری دزفول و‌ شوشتر. دم سازنده‌ش گرم. 👌 ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی اینجاست/کلیک کن
از حکیمی پرسیدند تا بهشت چقدر راه است؟ گفت یک قدم. گفتند: چطور؟ گفت: یک پایتان را که روی نفس شیطانی بگذارید پای دیگرتان در بهشت است. 💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید/کلیک کن
بایزید بسطامی را پرسیدند: اگر در روز رستاخيز خداوند بگويد چه آورده ای؛چه خواهی گفت؟ بايزيد فرمود: وقتی فقيری بر کريمی وارد ميشود به او نميگويند چه آورده ای، بلکه ميگويند چه ميخواهی ... 🤔 💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی در 👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
✍️ سادگی در این دنیا، راحتی در آن دنیا 🔹خردمندی بیشتر وقت‌ها در قبرستان می‌نشست. 🔸روزی که برای عبادت به قبرستان رفته بود، پادشاهی به‌قصد شکار از آن محل عبور می‌کرد. 🔹وقتی به خردمند رسید، گفت: چه می‌کنی؟ 🔸خردمند جواب داد: به دیدن اشخاصی آمده‌ام که نه غیبت مردم را می‌کنند، نه از من توقعی دارند و نه مرا اذیت‌وآزار می‌دهند. 🔹پادشاه گفت: آیا می‌توانی از قیامت و صراط و سوال‌وجواب آن دنیا مرا آگاهی دهی؟ 🔸خردمند جواب داد: به خادمین خود بگو تا در همین محل آتش درست کنند. 🔹پادشاه امر نمود تا آتشی افروختند و تابه بر آن آتش گذاردند تا داغ شد. 🔸آنگاه خردمند گفت: ای پادشاه، من با پای برهنه بر این تابه می‌ایستم و خود را معرفی می‌کنم و آنچه خورده‌ام و هرچه پوشیده‌ام ذکر می‌نمایم و سپس تو هم باید پای خود را مانند من برهنه نمایی و خـود را معرفی کنی و آنچه خورده‌ای و پوشیده‌ای ذکر نمایی. 🔹پادشاه قبول کرد. 🔸آنگاه خردمند روی تابه داغ ایستاد و فوری گفت: فلانی و خرقه و نان جو و سرکه. 🔹فوری پایین آمد و ابداً پایش نسوخت. چون نوبت به پادشاه رسید، به‌محض اینکه خواست خود را معرفی کند، نتوانست و پایش سوخت و پایین افتاد. 🔸سپس خردمند گفت: ای پادشاه، سوال‌وجواب قیامت نیز به همین صورت است. 🔹آن‌ها که درویش بوده‌اند و از تجملات دنیایی بهره ندارند، آسوده بگذرند و آن‌ها که پایبند تجملات دنیا باشند، به مشکلات گرفتار آیند. ‎‌‌‎‌ ‌‌‌‌💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی در 👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
جغجغه و فرفره فروش دوره گرد، تابستان سال ۴۶ 💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی در 👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
کادوی تولد ایرانی ها تو دهه ۵۰ و ۶۰ برای کودک ۷ ساله : 💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه اینجا/کلیک کن
خواجه ثروتمندی که کلاهبردار بازار بغداد بود، از بغداد عزم حج کرد. بار شتری بست و سوار بر شتر عازم شد تا با آن به مکه رود. چون مراسم عید قربان شد، شتر خود را قربانی کرد و بعد از اتمام حج، شتری خرید تا بازگردد. 🕋از حج که بازگشت، بعد از یک ماه در بغداد باز در معامله دروغ گفت و توبۀ خود بشکست. عهد کرد تا سال دیگر به مکه رود و رنج سفر بیند تا خداوند گناهان او را ببخشد. باز شتری برداشت و سوار شد تا به مکه رود. خواجه را پسر زرنگی بود، پدر را در زمان وداع گفت: «ای پدر! باز قصد داری این شتر را در مکه قربانی کنی؟» پدر گفت: «بلی!» 🔰پسرش گفت: «این بار شتر را قربانی و آنجا رها نکن. این بار نفس خودت را همانجا قربانی کن تا برگشتی دوباره هوس گناه نکنی. تو اگر نفس خود را قربانی نکنی اگر صد سال با شتری به مکه روی و گله‌ای قربانی کنی، تأثیر در توبۀ تو نخواهد داشت.» 💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید/کلیک کن
این تصویر ، دختران بالای شهر و پولدار تهرانی در دوره قاجار را نشان می دهد ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی اینجاست/کلیک کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خودت را آلوده نکن ابد در پیش داریم 🎙مرحوم علامه حسن زاده آملی رحمة الله علیه 💯 کانال دنیای قدیم ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
شعری از ناصرالدین شاه قاجار: وقت آن شد که از این دار فنا درگذریم کاروان رفته و ما در سر ره در گذریم توشه راه نداریم چه تدبیر کنیم منزل دور و دراز است عجب بی خبریم توشه راه حقیقت که نه نان است و نه آب توشه آنست که ایمان درستی ببریم خانه و خانقه و منزل ما زیر زمین ما به تعمیر سر و ساختن بام و دریم خانه اصلی ما گوشه قبرستان است ای خوش آن روز که من با تو در آن خانه دریم پدر و مادر و یاران و عزیزان رفتند ما عجب مست غروریم چه کوته نظریم دم به دم می گذرند از نظر ما یاران این قدر دیده نداریم که در خود نگریم گر دو صد مملکت از روی زمین جمع کنیم ما به غیر از کفنی بیش ز دنیا نبریم بار الها تو کریمی و غفوری و رحیم دست ما گیر که درمانده و بی بال و پریم یا رب از لطف تو و بندگی ناصر دین عاقبت خیر نما ما همگی در به دریم 💯بیا گشتی تو قدیما بزن/کلیک کن