eitaa logo
گروه علوم سیاسی
271 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
179 ویدیو
110 فایل
﷽ 💬 امام خمینی ره: والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفی کرده‌اند. سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه می‌گیرد... 📲تنها کانال رسمی گروه علوم سیاسی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) 👤ارتباط با دبیر گروه، جناب آقای دکتر راسخی: 09126520994
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب «انقلاب اسلامی وعالم معنا»؛ عوامل معنوی در پیروزی وتداوم انقلاب اسلامی ◀️جدید ترین اثر دکتر منوچهر محمدی به زودی منتشر می شود خدای منان را شاکر و سپاسگذاریم که بر ما منت گذاشت تا در زمانی و در میان مردمی شریف و قهرمان بسر میبریم که شاهد پیروزی خون بر شمشیر و حق بر باطل باشیم و شاید آنچه را که ارزوی همه صالحان و حق جویان از بدو خلقت عالم و آدم بوده است باشیم. با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 و آنهم به رهبری مردی از سلاله پیامبر اعظم و به حق نایب موعود آخرالزمان و همه انبیا و صلحا این ارزوی دیرینه تحقق یافت. در شرایطی که این نگارنده در ظهور این پدیده بزرگ و تاریخی شگفت زده و انگشت به دهان قرار داشتم و در عین حال که مطالعات دانشگاهیم در رابطه با تحولات سیاسی - اجتماعی بویژه انقلاب ها معطوف بوده است وظیفه خود دانستم که نه تنها همه توش و توان خودم را مصروف خدمتگذاری به این انقلاب عظیم و امت ایثارگر نمایم بلکه با همه ضعف و ناتوانی علمی قلم به دست گرفته و در زمینه چرایی و چگونگی این انقلاب اندیشه نمودهو برداشت های خودم را به رشته تحریر در آورم. اینک که دوران عنفوان جوانی را پشت سر گذاشته و سالهای کهولت خود را می گذارنم و با وجود اینکه متجاوز از بیست جلد کتاب در حوزه انقلاب اسلامی قلم فرسائی نمودم متوجه می شوم که نتوانستم آنطور که باید و شاید عظمت این انقلاب الهی را برجسته و نمایان سازم چرا که نه تنها این انقلاب عظیم الهی در محدوده مطالعات مادیگرایانه ما نمی گنجد بلکه باید به عجز و نا توانی خودم نیز در این رابطه اعتراف نمایم. به قول حافظ: پای ما لنگ است و منزل بس دراز دست ما کوتاه و خرما بر نخیل اخیراً به این مسائله مهم پی بردم از آنجا که این انقلاب عظیم همه معیارها و ابزار های مادی را پشت سر گذاشته و اصولاً در قالب عالم ماده نمی گنجدو باید علل آن را در عواملی وسیع تر و گسترده تر همچون عالم معنا جستجو کرد و اگر علل و عوالم ماوراء طبیعت همچون امداد های غیبی نمی بود یقیناً این انقلاب با این اوصاف و شرایط نه به پیروزی می رسید نه می توانست با این همه دشمنی ها و خصومت ها تا کنون که بیش از چهل و سه سال از عمر آن می گذرد دوام بیاورد و قطعا در مقابل آن همه توطئه ها و لشکرکشی های جهانی مستکبرین عالم حتما و در همان دوران نونهالی به زانو در آمده و از میان رفته بود و امروز از آن انقلاب تنها خاطره ای مبهم باقی مانده بود. ولی امروزه مشاهده می گردد بر عکس آنچه تحلیل گران مادی پیش بینی میکردند این انقلاب روز به روز شکوفا تر گسترده تر و قدرتمندانه تر گردیده و متقابلاً دشمناش را بویژه مستکبرین ابر قدرت عالم را به زانو درآورده و آنها را خوارو ذلیل کرده است. با این تفاصیل متوجه می شویم که علل و عوامل پیروزی و تداوم این انقلاب را نمی توان در عالم ماده و با ابزار های مادی تجزیه و تحلیل وعلت یابی نموده بلکه باید با توجه به ماهیت دینی والهی انقلاب اسلامی علل و عوامل پیروزی و تداوم آن را در عالمی بزرگتر وگسترده تر که همان عالم معنا می باشد جستجو نمود. نگارنده اگرچه از نظر دانش معنایی بسیار مبتدی و کم سواد بوده و میباشم با این اوصاف و با درک این نقیصه علمی به خود جرئت داده تا به این حوزه مطالعاتی هم ورود کرده و با دانش مزجاۀ خودم در این اقیانوس عظیم و بی انتها وارد گردیده و شناوری کنم و از خدای بزرگ خواسته و می خواهم که این بنده حقیر و سراپا تقصیر خود را یاری نموده وهمانطور که در قرآن مجید فرموده است وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا دست مرا گرفته و در جهت صراط مستقیم یاری فرمایید. انشالله. آب دریا را اگرنتوان کشید – هم به قدر تشنگی باید چشید وظیفه خود میدانم از دستیار محترم جناب حجت الاسلام دکتر حسین خدادادی که همواره همچون گذشته در تهیه این مجموعه با حوصله بی نظیری نظرات و توصیه های بنده را شنیده و مرایاری نموده است سپاسگذاری و تقدیر نمایم و همچنین از آیات الله اکبر رشاد و فیاضی که در کمک و راهنمایی و تشویق این جانب در ورود به این حوزه ناشناخته برای اندیشمندان علوم سیاسی ابراز محبت و تشویق نموده اند تشکر و قدردانی می نمایم و برای همه این عزیزان آرزوی موفقیت و بهروزی می نمایم. بدیهی است از آنجا که این اولین اثر سیاسی است که با رویکرد معنوی به رشته تحریر در آمده است دارای مشکلات و خلاء های زیادی بوده و بی عیب و نقص نمی باشد و بدین وسیله از همه صاحب نظران در خواست می گردد که با نقد عالمانه خود بر اینجانب منت گذاشته و مرا یاری کنند تا چنانچه عمری باقی ماند در چاپهای بعدی کتاب بتوانم آن اشکالات را برطرف نمایم. و آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين. منوچهر محمدی فروردین1401
هدیه انگشتر از طرف مقام معظم رهبری به حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر محمدعلی رنجبر، دکتری علوم سیاسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره.
🔈ایین تکریم شهید مدافع حرم حجت الاسلام والمسلمین محمد امین کریمیان 📅پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ ▪️هیئت ثارالله، مدرسه مبارکه فیضیه ▪️هیئت رزمندگان قم، گلزار شهدا ▪️هیئت فاطمیون، مسجد مقدس جمکران 📅جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ▪️زیارت عاشورا، موسسه امام خمینی (ره) ▪️دعای ندبه، مسجد مقدس جمکران ▪️طواف شهید، حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام ▪️برنامه شیرخوارگان، حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام 👇 لازم به ذکر است این شهید مدافع حرم تازه تفحص شده و یک خیابان و مجتمع در محله ۸ پردیسان با نام ایشان مزین است
🏴 پیام آیت الله رجبی به مناسبت بازگشت پیکر مطهر طلبه شهید مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، شهید حجت‌الاسلام محمدامین کریمیان: بسم الله الرحمن الرحیم 🔲«مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً» (احزاب، 23) خط سرخ شهادت باب و مسیری است که خداوند برای اولیای خاص خود گشوده است و شهادت غریبانه در دیار غربت هدیه‌ای است که حضرت اباعبدالله الحسین (ع) به عاشقان خویش هدیه می‌دهد. 🔳 در ماه محرم و در ایام سوگواری سالار شهیدان پیکر مطهر شهید مدافع حرم اهل‌بیت (ع) و دانش‌آموخته حوزه علمیه قم و مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) به ایران اسلامی بازگشت. 🔲 روحانی مجاهدی که مدادالعلماء را به دماءالشهداء و دفاع فکری از مکتب اهل‌بیت (ع) را به مبارزه عملی در میدان دفاع از حرم اهل‌بیت (ع) پیوند زد. 🔳 این سرباز رشید حضرت بقیة‌الله‌الأعظم (ارواحنا فداه) عروج ملکوتی و سفر من الخلق الی الحق را با آموختن درس عشق در حرم کریمه اهل‌بیت حضرت معصومه (س) آغاز و با ابراز وفاداری به عقیله بنی‌هاشم (س) و پابوسی حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع)، در مقام قرب الهی و بهشت رفیع شهدای مدافع حرم میهمان اباعبدالله الحسین (ع) گردید. 🔲 آری اگر در ظهر عاشورا به هنگام نماز یاران باوفای امام حسین (ع) جسم خویش را سپر بلای اباعبدالله (ع) کردند، مدافعان حرم نیز جسم و جان خویش را سپر بلای حرم اهل‌بیت (ع) کردند تا دست حرامیان از این حریم مقدس کوتاه شود. 🔳 شهید کریمیان و همرزمانش درس مبارزه با اسلام آمریکایی و شجره خبیثه داعش را از مبارزه سرور و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) با اسلام اموی و شجره خبیثه ابوسفیانی آموختند. 🔲 خون پاک شهید کریمیان و دیگر مدافعان حرم نه تنها شجره طیبه اسلام و مکتب اهل‌بیت (ع) را آبیاری کرد و توطئه‌های استکبار جهانی و صهیونیزم بین‌المللی در اسلام‌هراسی و برادرکشی را خنثی ساخت بلکه هیمنه استکباری جهانی و مزدوران منطقه‌ای‌اش را درهم شکست و جبهه مقاومت و نظام جمهوری اسلامی را سربلند و سرافراز ساخت. 🔳 این شهید عزیز که صدها مرتبه شهادت را افتخار خود می‌داند؛ در ولایت‌مداری، عشق و اعتقاد به اهل‌بیت (ع)، نورانیت، صفای باطن و بصیرت برای همه اقشار امت ما به‌ویژه روحانیت الگو و درس‌آموز است. 🔲 ملت و مسؤولان ما باید قدردان این شهید بزرگوار و خانواده‌های بزرگوارشان باشند. شهیدی که در تکریم و بزرگداشت ایشان، علامه مصباح یزدی (قدس سره)، آن عالم ربانی و آگاه می‌فرماید: «اگر وظایف واجب دیگر نبود ما باید در اینجا غسل کنیم، احرام ببندیم و به بابل بیایم و آنجا عرض تسلیت کنیم.» 🔳 مجددا شهادت این شهید عزیز را به خانواده ایشان به‌ویژه پدر و مادر گرامی‌شان و هم‌درسان و همرزمان وی و مردم غیور بابل تبریک و تسلیت می‌گویم و از خداوند متعال حشر ایشان با اهل‌بیت (ع) و حشر ما با ایشان را خواستارم. محمود رجبی ١۴٠١/٠۵/١١ 📝 @mahmoodrajabi_ir 💠 کانال و سایت مؤسسه‌ امام خمینی(ره) 🔰 https://eitaa.com/iki_ac_ir 🔰 https://iki.ac.ir ☎️ 02532113627
یادداشت حسین شریعتمداری// حسین(ع) روی سخن با که داشت؟ چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ ۱- وقتی به آن صحرای داغ و تب‌دار رسید، عنان کشید، و اسب هم از حرکت ایستاد و قدم از قدم برنداشت. این بخش از صحرا با بخش‌های دیگر آن که تا‌کنون پیموده بود، تفاوتی نداشت. همه جا پوشیده از ریگ‌های داغ و آفتاب خورده بود و آسمانی که از شدت گرما، رنگ دود گرفته بود. سوار، اما انگار چیز دیگری می‌دید که عنان می‌کشید! دست را سایبان چشم‌ها کرده و به افق نگریست. پیرمردی به کنار ایستاده بود. سوار روی به او کرد و پرسید؛ نام این سرزمین چیست؟ نام آن « غاضریّه» است. نام دیگری ندارد؟ این سرزمین را «‌نینوا‌» و «‌شاطی الفرات- شرق فراط‌» هم می‌نامند. همه آن نشانه‌ها که او می‌دید و دیگران نمی‌دیدند، نشانه‌های همان سرزمینی بود که به او خبر داده بودند ... نامش اما، آن نبود. باز پرسید؛ نام دیگری ندارد؟ پیرمرد گفت: این سرزمین را «‌کربلا‌» هم می‌نامند. سوار آهی از ژرفای دل کشید و زیر لب زمزمه کرد: «أَرْضُ کَرْبٍ وَ بَلاَءٍ ... سرزمین ‌اندوه و بلا» ... همان صحرایی بود که نام آن را از جدش رسول خدا‌(ص) شنیده بود و پدرش امیر مومنان‌(ع) در میانه سفر صفین در آنجا درنگ کرده، خاکش را بوئیده و بوسیده و‌گریسته بود، «‌ای خاک! چقدر خوش بویی! از تو مردمانی برمی‌خیزند که بی‌حساب به بهشت می‌روند. این‌جا قربانگاه عاشقان شهیدی است که هیچیک از گذشتگان و آیندگان به مقام و منزلت آنها نمی‌رسند‌» ... این‌جا همان جا بود که به او وعده داده بودند ... کاروان «‌خوش به نشان‌» آمده بود. این‌جا همان جاییست که قرار است بزرگ‌ترین و سرنوشت‌سازترین واقعه تاریخ بشر، بعد از بعثت رسول خدا‌(ص) رقم بخورد. سرنوشت‌سازترین رخداد بعد از بعثت پیامبر اسلام که اولین بود و قبل از قیام قائم آل محمد (ارواحنا له الفداء) که سومین است. قافله‌سالار، فرمان فرود داد، بارها را بگشایید و خیمه‌ها را برپا کنید، حسین‌(ع) می‌دانست که مقصد همین جاست و آن واقعه عظیم که خبر داده بودند، قرار است در همین وادی واقع ‌شود... ۸روز بعد، دهم محرم (عاشورای‌) سال ۶۱ هجری آن واقعه بزرگ اتفاق افتاد و ... ۲ - بخشی از بیانات حضرت آقاست که می‌فرمودند « لُب و جوهر حادثه عاشورا این است که در دنیایی که همه جای آن را ظلمت و فساد و ستم گرفته بود، حسین بن علی‌(ع) برای نجات اسلام قیام کرد و در این دنیای بزرگ، هیچ کس به او کمک نکرد! حتی دوستان آن بزرگوار، یعنی کسانی که هر یک می‌توانستند جمعیتی را به این میدان و به مبارزه با یزید بکشانند، هر کدام با عذری، از میدان خارج شدند و‌گریختند! ...ابن عباس یک طور، عبدالله بن جعفر یک طور، عبدالله بن زبیر یک طور، بزرگان باقیمانده از صحابه و تابعین یک طور... شخصیت‌های معروف و نام و نشاندار و کسانی که می‌توانستند تاثیری بگذارند و میدان مبارزه را گرم کنند، هر کدام یک طور از میدان خارج شدند. این، در حالی بود که هنگام حرف زدن، همه از دفاع از اسلام می‌گفتند. اما وقتی نوبت عمل رسید و دیدند که دستگاه یزید، دستگاه خشنی است رحم نمی‌کند و تصمیم بر شدت عمل دارد، هرکدام از گوشه‌ای فرار کردند و امام حسین‌(ع) را در صحنه تنها گذاشتند. حتی برای اینکه کار خودشان را توجیه کنند، خدمت حسین بن علی‌(ع) آمدند و به آن بزرگوار اصرار کردند که «‌آقا، شما هم قیام نکنید! به جنگ با یزید نروید‌» ... چرا این‌گونه شد؟! بخوانید! ۳- بازهم به قول رهبر معظم انقلاب «‌مهم‌تر از درس‌های عاشورا عبرت‌های عاشوراست‌». درس گرفتن از عاشورا، دقت در گفتار و رفتار و سلوک عاشورائیان است ... از سید‌الشهدا‌(ع) گرفته تا امام سجاد و ابوالفضل العباس و علی‌اکبر و قاسم بن حسن و ظهیر بن قین و حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه و حرّ و وهب و جون و ... تا زینب کبری -علیهم‌السلام‌- و... گفتار و رفتار آنان در مواجهه با آن رخداد عظیم، می‌تواند و باید برای همه شیعیان و مخصوصاً همه کربلایی‌هایی که آن روز به کربلا نرسیدند و زمزمه «‌یا لیتنی کنت معکم‌» بر دل و زبان دارند، الگو و «‌درس‌» آموز باشد.
۴- « عبرت » اما حساب دیگری دارد. عبرت از ریشه عبور است. یعنی از ظاهر یک رخداد عبور کردن و به باطن آن رسیدن. تعبیر خواب از همین مقوله است و ... «‌عبرت‌» گرفتن از قیام عاشورا، یعنی عبور از ظاهر آن واقعه عظیم و کشف چرایی وقوع آن. در جامعه اسلامی آن روزها چه تغییراتی پدید آمده بود که در فاصله کوتاهی (۵۰ سال‌) بعد از رحلت رسول خدا - سال ۱۱ هجری-‌ فرزند آن بزرگوار را - سال ۶۱ هجری- به آن طرز وحشیانه و فجیع به قتل رسانند؟! چرا مردم آن زمان ساکت بودند؟! چرا خواص آن دوران که از حقانیت حسین بن علی‌(ع) با خبر بودند، نه فقط به یاری او نرفتند، بلکه صدایی نیز به اعتراض بلند نکردند؟!... و چرا هزار و چند صد سال بعد، مردم ایران با الگو گرفتن از عاشورا و با دست خالی، علیه حکومت تا دندان مسلح و تحت حمایت تمامی قدرت‌های ریز و درشت دنیا به پا خاستند، بساط ظلم را برانداختند و پس از آن تا به امروز در مقابل توطئه یکپارچه همه قدرت‌های جهانی ایستاده و قد برافراشته‌اند؟! ۵- خواص آلوده به چرب و شیرین دنیا و فاصله گرفته با آموزه‌های اصیل اسلام، در پیدایش واقعه عاشورا نقش برجسته‌ای داشته‌اند. خواص، یعنی کسانی که موضوع را می‌شناسند و می‌دانند چه می‌کنند. اما، خواص آلوده در صدر اسلام با برخی از خواص آلوده در دوران انقلاب اسلامی چه تفاوت‌هایی داشتند؟ در صدر اسلام و دوران منجر به شهادت حضرت ابا عبدالله علیه‌السلام، آموزه‌های اسلام مانند دوران ما فراگیر نبود و نگاه مردم برای کسب تکلیف و آگاهی از دستورات اسلامی به دهان خواص بود. از این روی، وقتی یک یا چند تن از آنها با خط اصیل اسلام فاصله می‌گرفتند و می‌لغزیدند، جمع نسبتاً فراوانی را با خود به لغزشگاه می‌کشاندند. اما، در دوران وقوع انقلاب اسلامی، تلاش جانفرسا و منجر به شهادت ائمه اطهار علیهم‌السلام برای آگاهی‌بخشی به امت و روشنگری درباره باید‌ها و نبایدها و مخصوصاً زنده نگاه داشتن یاد و خاطره عاشورا، نتیجه داده بود و مردم «نقشه» راه را می‌شناختند و آنجا که با ابهامی رو‌‌به‌رو می‌شدند به عالمان وارسته و مشهور به تقوی مراجعه می‌کردند. این‌گونه بود که در دوران ما اگر برخی از خواص، به هر علت (آلودگی به چرب و شیرین دنیا، قدرت‌طلبی، حسادت و ...) می‌لغزیدند به جای آنکه توده‌های مردم را به انحراف بکشند و بلغزانند، [‌به قول حکیمانه حضرت آقا‌]، خود سقوط کرده و رفوزه می‌شدند. به عنوان نمونه (و فقط یک نمونه‌)، فتنه آمریکایی - اسرائیلی ۸۸ را برخی از خواص آلوده به چرب و شیرین دنیا و دلبسته به دشمنان تابلودار بیرونی پدید آوردند ولی در انحراف مردم موفق نبودند و خود به رسوایی و سقوط کشیده شدند و... ۶- آیا امروزه می‌توان از توطئه دشمنان و از جمله، فتنه خواص غافل بود؟! پاسخ بدون کمترین تردیدی منفی است. اما، خواص آلوده را چگونه می‌توان شناخت؟! در این باره گفتنی‌هایی هست که بیرون از محدوده یادداشت پیش روی است و از آن میان، تنها به این نکته اشاره می‌کنیم که وظیفه این نوع از نفوذی‌ها، انفجار و ترور نیست. ماموریت این نوع از نفوذی‌ها، نفوذ به مراکز تصمیم‌ساز و سیاست‌پرداز و تغییر محاسبات مسئولان در این مراکز است. بنابراین، دیدگاه‌ها و نظرات انحرافی خود را بر زبان و قلم می‌آورند و مقایسه دیدگاه‌های آنان با خط اصیل اسلام و انقلاب قابل شناسایی خواهند بود. به قول حضرت امیر علیه‌السلام «ما اضمر احد شیئا الاّ ظهر فی فلتات لسانه و صَفَحَاتِ وجهه... هیچ‌کس چیزی را در دل پنهان نمی‌کند مگر آنکه در گفته‌هایش آشکار می‌شود». ۷- و بالاخره نوشته پیش روی را با اشاره به نکته‌ای که قبلاً در یکی از یادداشت‌های کیهان آورده بودیم به پایان می‌بریم: « بعد از ظهر آن روز غمزده، ساعتی قبل از آن که مولای مظلوم ما «سر» بدهد، ندای «هل من ناصر» سر داده بود و شیطان انگشت حیرت به دندان گزیده بود که فرزند رسول‌خدا(ص) را چه می‌شود؟ چه کسی را به یاری می‌طلبد؟ در این سو که یارانش همه به خون غلتیده‌اند و در آن سوی، دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستاده‌اند!پس حسین روی سخن با که دارد؟ و در این صحرای داغ و تب‌دار، کدام لبیک را انتظار می‌کشد؟ و کدام جماعت را به یاری می‌طلبد؟ این‌جا که کسی نیست!... شیطان نمی‌دانست- و حرامیان نیز- که کربلا سرزمینی است به پهنای همه سرزمین‌ها و عاشورا، روزی است به درازای همه روزها... نمی‌دانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا، شروع ماجرا... حسین ما، ‌اما می‌دانست که «عصر خمینی» در راه است و ندای «هل من ناصر» عصر عاشورای او در گوش زمان می‌پیچد و در «عصر خمینی» به گوش کربلایی‌هایی می‌رسد که آن روز به کربلا نرسیده بودند‌».
هدایت شده از محمد فنایی اشکوری
20.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان حماسی و عاشورایی سید هاشم الحیدری در حمایت از خط ولایت فقیه @rozaneebefarda
علت توهین میرحسین موسوی به شهدای نیروی قدس و مدافعان حرم چیست؟ میرحسین موسوی از سران فتنه ۸۸ در مطلبی جدید،‌ با ادبیاتی مشابه ادبیات گروهک تروریستی منافقین، به انقلاب، رهبری، شهدا و جبهه مقاومت اسلامی اهانت کرد. به گزارش مشرق، «میرحسین موسوی» که به علت فتنه‌انگیزی علیه جمهوری اسلامی ایران و زمینه‌سازی برای براندازی انقلاب، مورد خشم مردم است و به همین دلیل، تحت تدابیر حفاظتی قرار داشته است، پس از مدت‌ها دست به قلم شده و برای کتابی، مقدمه‌ای نوشته که سرشار از اهانت‌های متعدد است. این در حالی است که طبق اصل ۱۵۴ قانون اساسی، جمهوری اسلامی ایران موظف است از «مبارزه حق‌طلبانه مستضعفان در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان، حمایت کند» و معلوم نیست موسوی که زمانی از قانون‌گرایی دم می‌زد، چرا به اتخاذ موضعی در تضاد با قانون اساسی کشور روی آورده است. لحن این مقدمه موهن که در کانال وابسته به یک سایت ضد انقلاب منتشر شده، به بیانیه‌های گروهک‌های تروریستی معاند شباهت‌های فراوانی دارد به‌گونه‌ای که اگر نام موسوی از روی آن برداشته می‌شد با بیانیه‌های آنها تفاوت چندانی ندارد. این رسانه معاند که گفته می‌شود زیر نظر «اردشیر امیرارجمند» مشاور موسوی و رابط گروه برانداز موسوم به «جنبش سبز» با گروهک منافقین در پاریس مدیریت می‌شود، حاوی موضوعات متعددی است که بخشی از آن را اهانت و حمله به رشادت‌های شهدای مدافع حرم و در رأس آنها مضامین وصیت‌نامه سپهبد شهید، سردار حاج قاسم سلیمانی و هجمه به مواضع و اقدامات سردار سرلشگر حاج حسین همدانی، فرمانده شهید مدافعان حرم در سوریه تشکیل می‌دهد. در تیتر این مطلب، از دستاوردهای نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و محور مقاومت و پیروزی‌های آن تحت فرماندهی سردار شهید قاسم سلیمانی، تحت عنوان «جرائم ننگین حکومت در منطقه» نام برده شده است که مشابه اصطلاحاتی است که رسانه‌های رژیم صهیونیستی و گروهک تروریستی منافقین در بیانیه‌های خود علیه انقلاب و نظام استفاده می‌کند. وی در این مطلب، با پیوند زدن فتنه ۸۸ با جنبش‌های برخاسته از بیداری اسلامی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، ادعا کرده است: «حاکمیت، نام بهار عربی را به بیداری اسلامی تغییر داد تا حرکت معطوف به آزادی و عدالت ملت‌های به ستوه آمده از دیکتاتوری و گرسنگی و فقر و بی‌عدالتی و مجالس قلابی را از حقیقتش خالی کند.» در مطلب منتشرشده از سوی موسوی، اشاره‌ای به ریشه این معضلات که وابستگی سران کشورهای عربی به غرب و نفوذ رژیم صهیونیستی است نشده و تلاش شده دیکتاتوری پادشاهان مخلوع وابسته و فاسد ارتجاع عرب و مشکلات اجتماعی ناشی از آن را بدون ذکر دلیل، به اسلام پیوند داده و اصطلاح بهار عربی را در مقابل اسلام و بیداری اسلامی قرار دهد حال آن‌که در اغلب قیام‌هایی که در کشورهای عربی حوزه بیداری اسلامی رخ داد، بسیاری از مردم با برافراشتن پرچم‌های «لا اله الا الله»، «محمد رسول‌الله»، «الإسلام هو الحل» و پلاکاردهای حاوی آیات قرآن و به‌طور خاص در کشور یمن با شعارهای «الله‌اکبر، الموت لآمریکا، الموت لإسرائیل، اللعنة علی‌الیهود، النصر للإسلام» به میدان‌ها آمدند و اتفاقاً به دلیل همین گرایش مردم در کشورهای عربی به آرمان‌ها و شعارهای اسلامی و با درک همین نکته بود که آمریکا در دوره حاکمیت دموکرات‌ها به ریاست باراک اوباما و با میدان‌داری «هیلاری کلینتون»، دست به ایجاد داعش به‌عنوان نمونه جعلی خلافت اسلامی زد تا اذهان عمومی را از مترسک تروریسم تحت عنوان «اسلام» بترساند. از سوی دیگر، اصطلاح «بهار عربی» اصطلاحی جعلی است که نخستین بار از سوی «مارک لینچ» پژوهشگر ارشد سازمان جاسوسی مرکزی آمریکا (سیا) در یک مقاله تحت عنوان «بهار عربی اوباما» به کار گرفته شد و مشخص نیست موسوی به چه علتی اصرار دارد اصطلاح برساخته یک پژوهشگر وابسته به سیا را به‌عنوان واژه اصیل جا بیندازد و اصطلاح بیداری اسلامی را که از سوی جنبش‌های اصیل مردمی منطقه مورد استفاده قرار گرفته است تحت عنوان «تغییر نام از سوی حاکمیت» جا بزند. میرحسین موسوی در ادامه بدون اشاره به نقش رزمندگان تحت فرماندهی شهیدان سلیمانی و همدانی در سوریه در نابودی خلافت گروه تروریستی داعش در سوریه و جلوگیری از سرایت خطر این تروریسم به مرزهای ایران، با اشاره به «غمنامه‌ای که همچنان در سوریه ادامه دارد» با تحریف معنای «دفاع از حرم» از دفاع از عتبات مقدسه به یک مفهوم انتزاعی عرفانی، مدعی شده است: «گناه بزرگ حکومت ما دست‌بردن در حقیقت معانی است. هر نام پرشکوهی به ننگین‌ترین جرائم تعلق می‌گیرد. دفاع از حرم که به معنای حراست از قلب مؤمن در مقابل کمترین گرایش به ستمگران است، به خون‌ریختن در سرزمین‌های بیگانه برای تحکیم پایه‌های رژیمی کودک‌کش اطلاق می‌شود.»
موسوی در اینجا، تحریف دیگری را به سود رژیم صهیونیستی انجام داده و اصطلاح رژیم کودک‌کش را که در بین آزادگان جهان برای رژیم اشغالگر قدس به کار می‌رود برای کشوری که یکی از مراکز اصلی مبارزه با این رژیم به شمار می‌رود به کار برده است. وی سپس بدون اشاره به دلیل آوارگی و قربانی‌شدن ده‌ها هزار نفر از مردم سوریه به دست گروه‌های تروریستی ساخته‌شده توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی، در اظهار نظری عجیب، این موضوع و حتی «پیدایش داعش» را به نظام جمهوری اسلامی ایران و اقدامات شهید سلیمانی که باعث رفع خطر تروریسم، تأمین امنیت مردم سوریه و بازگشت آنان به کشورشان شد نسبت می‌دهد و در ادامه، در اظهار نظری عجیب‌تر، از حزب‌الله لبنان که حتی به اذعان اندیشکده‌های آمریکایی، محبوب‌ترین گروه مقاومت در جهان اسلام است به عنوان یک گروه «بدنام» نام می‌برد. این در حالی است که وی که حزب‌الله لبنان در زمان نخست‌وزیری وی و با حمایت دولت جمهوری اسلامی ایران تشکیل شد، در مناظره انتخاباتی مشهور خود در سال ۱۳۸۸ تأکید کرده بود: « ما دوستان معدودی در جهان داریم که بعضی از این دوستان بسیار برای ما اساسی هستند؛ مهم هستند؛ بنده روی آنها تأکید می‌کنم؛ به دوستی با آنها تأکید می‌کنم و جا دارد در همین‌جا به دوستی خودمان با حزب‌الله لبنان تأکید بکنم که شبهه‌ای در این زمینه پیش نیاید؛ یکی از عزیزترین نیروها برای ما بوده و همیشه با هم بوده‌ایم.» این در حالی است که خط مشی حزب‌الله لبنان، از همان بدو تأسیس تا امروز و بخصوص در دوره دبیرکلی حجج اسلام، شهید سید عباس موسوی و سید حسن نصرالله، حمایت از جمهوری اسلامی ایران، مقاومت اسلامی و ولایت فقیه بوده و هیچ تغییری در سیاست‌های آن ایجاد نشده است و مشخص نیست میرحسین موسوی چرا از مبارزه حزب‌الله لبنان با گروه‌های تروریستی و تکفیری این‌قدر عصبانی است که چنین چرخشی در مواضع وی رخ داده و از این جنبش مردمی و محبوب، تحت عنوان «گروه بدنام» نام می‌برد. میرحسین موسوی در ادامه این مطلب موهن، با فروکاستن دفاع مردم یمن در مقابل جنگ‌افروزی‌ها و تجاوزات همپیمانان آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه به «جنگ‌های قومی و قبیله‌ای در یمن»، سعی در تبرئه سازش برخی رژیم‌های عربی با تل‌آویو کرده و از آن با عنوان «شاهدی بر شوم‌بودن نیات این کجروی» نام برده است. او سپس اقدامات تأمینی و حمایتی شهید سلیمانی در منطقه را «مصیبت» خوانده و آن را اشتباه جمهوری اسلامی ایران توصیف کرده است. اما رکیک‌ترین بخش این مطلب، توهین مستقیم موسوی به سردار سرلشگر شهید حاج حسین همدانی، فرمانده مدافعان حرم در سوریه است که از او با عنوان «سردار بی‌افتخار»، بی‌همه‌چیز و فرمانده اوباش بدسیرت و قمه‌کش نام برده است. وی درباره شهادت این سردار بزرگ ایران‌زمین به دست عوامل رژیم صهیونیستی و گروهک‌های تروریستی تکفیری را در عبارتی شنیع این‌گونه توصیف کرده است: «سزای آن سردار بی‌افتخاری که به این جنایت اعتراف و مباهات کرد چه بود، جز آنکه جانش در غربت به قربانی مستبدی دیگر تلف شود، در حالی که نه آسمان بر او گریست و نه زمین، و نه او کمترین نَمی‌ از سابقه پیشین با خود به پیشگاه خداوند برد؛ عبرتی برای بازماندگان تا در یابند که خودکامه در ازای طعمه‌ای که پیش‌پای‌شان می‌اندازد همه چیز آنان را مطالبه می‌کند. و این همه چیز شامل کمترین ظواهر به جا مانده از انقلاب نیز هست، تا این بار کدام نام پرطمطراق را بر خیانت‌شان سوار کنند و این همه چیز شامل کمترین ظواهر به جا مانده از انقلاب نیز هست، تا این بار کدام نام پرطمطراق را بر خیانت‌شان سوار کنند.» این حجم از اهانت به مقدسات و گروه‌ها و افراد محبوب ملت ایران از سوی میرحسین موسوی، طی سال‌های گذشته کم‌سابقه بوده و به نظر می‌رسد افراد یا جریاناتی، همزمان با کاهش محدودیت‌های وی، قصد کرده‌اند تا با هدایت او به سمت مواضع افراطی‌تر، از تبعات این تندروی‌ها به سود تقویت جایگاه از دست‌رفته خود سوءاستفاده کنند.
آخرین عکس مشترک شهیدان همدانی و سلیمانی که ساعاتی پیش از شهادت شهید همدانی گرفته شده است.
پاسخ فرزند شهید کمال ظل‌ انوار به میرحسین موسوی/ غبار فتنه خوابید اما شما هنوز در هپروتید! کج‌فهمی و عافیت‌طلبی بخشی از اعراب بدوی را به پای (کج‌روی) سیاست‌های فراسرزمینی جمهوری اسلامی ایران محاسبه نکنید. خبرگزاری فارس ـ حسین ظِل انوار فرزند معلم شهید مهندس کمال ظِل انوار طی یادداشتی نوشت: بِالکِذبِ یَتزَیَّنُ أهلُ النِّفاقِ. آدم‌های منافق با توسّل به کِذب و تزویر کارهای (ناپسند) خود را زیبا و نیکو جلوه می‌دهند. (فهرست غرر، ص ٣٤٤) برادرانم در مناطق آلوده به دواعش در حال سر بازی‌اند، جنابعالی در بن بست اختر مشغول شر بازی. مدافعان حرم با جان گرانبهای خود و جنابعالی با آبروی فرو ریخته خود مشغولید. آنها در خون و مجروحیت خود دست و پا می‌زنند و جنابتان در آغوش موساد به دورکاری مشغولید. چقدر فاصله است میان ماه ما تا ماه گردون... گویا جای درد سیلی ۹ دی بر صورت و سیرتتان بهبود پیدا کرده. پیکر بی‌سر برادرم حاج عبدالله اسکندری را در گوشه‌ای از قتلگاه خان طومان پس از هشت سال انتظار خانواده و دوستانش از زیر خروارها خاک سرد و در دیار غربت بیرون آورده‌اند،چنان تشییع باشکوهی برایشان برگزار کردند و در جایی که متعلق به ایشان بود با احترام دفن کردند، بلافاصله و کمتر از بیست و چهار ساعت پس از عاشورا، بیانیه جنابعالی در مزمت دفاع از کیان ایران اسلامی در سایت‌های خبری منعکس شد. این کار مسبوق به سابقه بوده، هنوز استفاده از جمله معروفتان که اراذل شهری را (امت خداجو) خواندید در ذهنمان باقیست. جداجویان را (خداجو) نامیدید و نهایتاً از سردمداری احساسات پاک مردم و طرفدارانتان و معترضان که قصد سرنگونی حکومت را داشتید، به سر در گونی که همان حق و حقوق جنابعالی بود گرفتار آمدید. امروز که کمی سر آن گونی را برایتان شل کرده‌اند،گویا خَنج زدن به ولی نعمتان انقلاب و شهدا را باز پیش گرفته‌اید و به علت ترسی که از بیان نام شهید همدانی که مسئول حفظ امنیت شهر تهران در ایام فتنه را داشتند، دارید، وی را بی‌افتخار می‌نامید و (عبرتی برای بازماندگان) می‌شناسید. شهدای والامقام سوریه را (کشته)، دلبری‌های سید حسن نصرالله را میان پراکندگی قومیت‌های سیاسی لبنان اعم از شیعه و سنی و (جنبش امل، التیار الوطنی الحر، نامزدهای پیروز هجده نفره، حزب الطاشناق، القوات اللبنانیه، شخصیت‌های مستقل یازده نفره، جامعه مدنی، الکتائب اللبنانیه، جنبش الاستقلال، التنظیم الشعبی الناصری، حزب التقدمی الاشتراکی، اعضای سابق المستقبل، حزب الاتحاد، حزب الوطنیین الاحرار، جریان المرده، المشاریع، الجماعه الاسلامیه) و شکاف و تنش و کشمکش‌های فراوان آن سرزمین را (بدنامی حزب‌الله) و خودفروختگی سران کشورهای عربی در نزدیک شدن به رژیم غاصب و کودک‌کش اسرائیل را (شاهدی بر شوم بودن نیات این کجروى) استنباط می‌فرمایید. حزب‌الله نتوانسته اکثریت پارلمان را به‌دست آورد اما شفافیت سید حسن نصرالله در یک کلام، دل همه آنها را به دست آورده است و نقطه مقابل وی تاریکیست که امثال جنابعالی گویا اصرار زیادی دارید بر قله تاریکی ایستاده و گوی سبقت را از رژیم اسرائیل بربایید. کج‌فهمی و عافیت‌طلبی بخشی از اعراب بدوی را به پای (کج‌روی) سیاست‌های فراسرزمینی جمهوری اسلامی ایران محاسبه نکنید. در بی‌وفایی دنیا همین بس که (تاییدیه) اخبار کانال ۱۳ اسرائیل را از زبان نخست‌وزیر سابقاً انقلابی جمهوری اسلامی ایران می‌شنویم. من تا به‌حال یادم نمی‌آید حسرت چیزی داشته باشم و یا حسودی نسبت به موضوعی در دلم نفوذ کرده باشد،اما هرگاه بوسه‌های زیر چانه جانبازان توسط رهبری را می‌بینم عجیب دلم به سمت حسودی میل می‌کند. چقدر بدبختید جنابعالی که کنار چشمه آبید اما تشنه مانده‌اید. فاصله ‌تان با رهبری یک قدم بود و همسایه دیوار به دیوار بیت نماینده امام زمان عصر خود بودید، آنهم نه امام بلکه (امامین انقلاب)، بودن در چنین موقعیتی لیاقت می‌خواست که نه داشتید و نه دارید. قلم و کاغذ بر شما حرام باد که خود را به‌وسیله آن ضایع کردید، طناب دار حیفتان بود، الان متوجه می‌شوم چرا رهبری نگذاشتند آسیبی به وجودتان برسد، امروز در نوشته‌تان، باز هم ثابت کردید در شناسنامه میرحسینید اما در عمل میریزیدید. غبار فتنه خوابید، جنابعالی هنوز در هپروتید. چرا با افتخار راه منافقین را ادامه می‌دهید؟ چرا به‌جای غیرتیان از غارتیان دفاع می‌کنید؟ در دخمه زندگی حضرتعالی مگر نور نمی‌تابد که چنین مشمئزکننده شده‌اید؟ واقعاً حیف چهره آرامش‌بخش و سر به زیر و هنرمندتان بود که اکنون جنابتان را سیه روی، سر به هوا و بوم نقاشی‌هایتان به‌جای رنگ، از قلب و گلوی بریده شهدای مدافع حرم (خون) طلب می‌کند. و اما بعد: فرمودید انقلاب موروثی خواهد شد، مگر امام خمینی (ره) سید احمد آقا را به‌جای خود نشاندند که حضرت آقا بخواهند چنین کنند؟
نان و نمک سید مظلوم انقلاب را خوردید و صاحب خانه انقلاب را هنوز نشناخته‌اید. سر سفره امام خمینی نشستید و پس از او چه کردید؟ و چقدر کارهای خدا حساب و کتاب صحیحی دارد که جنابعالی (ضمن احترام فراوان به زهرا، زینب و کوکب خانم) پسردار نشدید و بعد از ۱۲۰ سال، نسلی از شما ریشه نخواهد گرفت. حتی شجاعت ندارید اصل ۱۱۱ قانون اساسی را پیرامون رهبری، صراحتاً منکر بشوید و خدا می‌داند چه ترسی است که به قول خودتان، (سیزده سال) بر پیکره نحیفتان همچون خوره افتاده است. حسادت باعث کوری چشمانتان شده. چقدر این ضرب‌المثل برایتان زیبنده و برازنده است که عقلی که به هشت سالگی نیامد به هشتاد سالگی هم نخواهد آمد. از آن عالیجناب مغروق در استخر که عاقبت بخیر نشد تا جنابعالی که غرق در کینه و عداوت با سید مظلوممان هستید در تاریخ این کشور منفور بوده و خواهید بود. الله اکبر، چقدر تفاوت است بین سید علی آقای ۸۳ ساله و جنابعالی ۸۱ ساله ایشان از بیت خودشان پنبهِ نسخه‌هایِ پیچیده و پرنظم اطلاعاتی استکبار جهانی را با یک سخنرانی کوتاه و بدون تپق بر هم می‌زنند و جنابتان از بیت بی‌رونقتان، چون گیجان به دنبال جمع‌آوری پنبه‌دانه استکبارید. از خدا می‌خواهم آنقدر زنده نگهتان بدارد که قدم زدن ما در خیابان‌های تل آویو و حیفا را ببینید. شما هنوز در دهه اول انقلاب مانده‌اید، ما به چهل ساله دوم انقلاب رسیده‌ایم. و چه زیباست برای امثال منی که هنوز چشمم از نزدیک به وجود نازنین رهبری نیفتاده اینقدر عاشقانه دوستش دارم و حتی به وقت تماشایشان از قاب تلویزیون، پایم را جمع می‌کنم، این روشی است که از کودکی، پدر شهیدم هنگام دیدن امام خمینی (ره) در تلویزیون آموزشم داده‌اند. و چه خوشحالم که چون جنابعالی جزو خواص پرزحمت این مملکت نیستم و همان لقب شهیدزاده را به خواصِ نابینایِ بریده از انقلاب ترجیح می‌دهم. باز هم جنابتان یاوه و مهمل ببافد،گره به گره و کلمه به کلمه پاسخ خواهم داد. فرزند معلم شهید مهندس کمال ظِل انوار حسین ظِل انوار شهر راز، شیراز هجده مرداد هزار و چهارصد و یک