۴- « عبرت » اما حساب دیگری دارد. عبرت از ریشه عبور است. یعنی از ظاهر یک رخداد عبور کردن و به باطن آن رسیدن. تعبیر خواب از همین مقوله است و ... «عبرت» گرفتن از قیام عاشورا، یعنی عبور از ظاهر آن واقعه عظیم و کشف چرایی وقوع آن. در جامعه اسلامی آن روزها چه تغییراتی پدید آمده بود که در فاصله کوتاهی (۵۰ سال) بعد از رحلت رسول خدا
- سال ۱۱ هجری- فرزند آن بزرگوار را - سال ۶۱ هجری- به آن طرز وحشیانه و فجیع به قتل رسانند؟! چرا مردم آن زمان ساکت بودند؟! چرا خواص آن دوران که از حقانیت حسین بن علی(ع) با خبر بودند، نه فقط به یاری او نرفتند، بلکه صدایی نیز به اعتراض بلند نکردند؟!... و چرا هزار و چند صد سال بعد، مردم ایران با الگو گرفتن از عاشورا و با دست خالی، علیه حکومت تا دندان مسلح و تحت حمایت تمامی قدرتهای ریز و درشت دنیا به پا خاستند، بساط ظلم را برانداختند و پس از آن تا به امروز در مقابل توطئه یکپارچه همه قدرتهای جهانی ایستاده و قد برافراشتهاند؟!
۵- خواص آلوده به چرب و شیرین دنیا و فاصله گرفته با آموزههای اصیل اسلام، در پیدایش واقعه عاشورا نقش برجستهای داشتهاند. خواص، یعنی کسانی که موضوع را میشناسند و میدانند چه میکنند. اما، خواص آلوده در صدر اسلام با برخی از خواص آلوده در دوران انقلاب اسلامی چه تفاوتهایی داشتند؟ در صدر اسلام و دوران منجر به شهادت حضرت ابا عبدالله علیهالسلام، آموزههای اسلام مانند دوران ما فراگیر نبود و نگاه مردم برای کسب تکلیف و آگاهی از دستورات اسلامی به دهان خواص بود. از این روی، وقتی یک یا چند تن از آنها با خط اصیل اسلام فاصله میگرفتند و میلغزیدند، جمع نسبتاً فراوانی را با خود به لغزشگاه میکشاندند. اما، در دوران وقوع انقلاب اسلامی، تلاش جانفرسا و منجر به شهادت ائمه اطهار علیهمالسلام برای آگاهیبخشی به امت و روشنگری درباره بایدها و نبایدها و مخصوصاً زنده نگاه داشتن یاد و خاطره عاشورا، نتیجه داده بود و مردم «نقشه» راه را میشناختند و آنجا که با ابهامی روبهرو میشدند به عالمان وارسته و مشهور به تقوی مراجعه میکردند. اینگونه بود که در دوران ما اگر برخی از خواص، به هر علت (آلودگی به چرب و شیرین دنیا، قدرتطلبی، حسادت و ...) میلغزیدند به جای آنکه تودههای مردم را به انحراف بکشند و بلغزانند، [به قول حکیمانه حضرت آقا]، خود سقوط کرده و رفوزه میشدند. به عنوان نمونه (و فقط یک نمونه)، فتنه آمریکایی - اسرائیلی ۸۸ را برخی از خواص آلوده به چرب و شیرین دنیا و دلبسته به دشمنان تابلودار بیرونی پدید آوردند ولی در انحراف مردم موفق نبودند و خود به رسوایی و سقوط کشیده شدند و...
۶- آیا امروزه میتوان از توطئه دشمنان و از جمله، فتنه خواص غافل بود؟! پاسخ بدون کمترین تردیدی منفی است. اما، خواص آلوده را چگونه میتوان شناخت؟! در این باره گفتنیهایی هست که بیرون از محدوده یادداشت پیش روی است و از آن میان، تنها به این نکته اشاره میکنیم که وظیفه این نوع از نفوذیها، انفجار و ترور نیست. ماموریت این نوع از نفوذیها، نفوذ به مراکز تصمیمساز و سیاستپرداز و تغییر محاسبات مسئولان در این مراکز است. بنابراین، دیدگاهها و نظرات انحرافی خود را بر زبان و قلم میآورند و مقایسه دیدگاههای آنان با خط اصیل اسلام و انقلاب قابل شناسایی خواهند بود. به قول حضرت امیر علیهالسلام «ما اضمر احد شیئا الاّ ظهر فی فلتات لسانه و صَفَحَاتِ وجهه... هیچکس چیزی را در دل پنهان نمیکند مگر آنکه در گفتههایش آشکار میشود».
۷- و بالاخره نوشته پیش روی را با اشاره به نکتهای که قبلاً در یکی از یادداشتهای کیهان آورده بودیم به پایان میبریم:
« بعد از ظهر آن روز غمزده، ساعتی قبل از آن که مولای مظلوم ما «سر» بدهد، ندای «هل من ناصر» سر داده بود و شیطان انگشت حیرت به دندان گزیده بود که فرزند رسولخدا(ص) را چه میشود؟ چه کسی را به یاری میطلبد؟ در این سو که یارانش همه به خون غلتیدهاند و در آن سوی، دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستادهاند!پس حسین روی سخن با که دارد؟ و در این صحرای داغ و تبدار، کدام لبیک را انتظار میکشد؟ و کدام جماعت را به یاری میطلبد؟ اینجا که کسی نیست!... شیطان نمیدانست- و حرامیان نیز- که کربلا سرزمینی است به پهنای همه سرزمینها و عاشورا، روزی است به درازای همه روزها... نمیدانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا، شروع ماجرا... حسین ما، اما میدانست که «عصر خمینی» در راه است و ندای «هل من ناصر» عصر عاشورای او در گوش زمان میپیچد و در «عصر خمینی» به گوش کربلاییهایی میرسد که آن روز به کربلا نرسیده بودند».
هدایت شده از محمد فنایی اشکوری
20.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان حماسی و عاشورایی سید هاشم الحیدری در حمایت از خط ولایت فقیه
@rozaneebefarda
علت توهین میرحسین موسوی به شهدای نیروی قدس و مدافعان حرم چیست؟
میرحسین موسوی از سران فتنه ۸۸ در مطلبی جدید، با ادبیاتی مشابه ادبیات گروهک تروریستی منافقین، به انقلاب، رهبری، شهدا و جبهه مقاومت اسلامی اهانت کرد.
به گزارش مشرق، «میرحسین موسوی» که به علت فتنهانگیزی علیه جمهوری اسلامی ایران و زمینهسازی برای براندازی انقلاب، مورد خشم مردم است و به همین دلیل، تحت تدابیر حفاظتی قرار داشته است، پس از مدتها دست به قلم شده و برای کتابی، مقدمهای نوشته که سرشار از اهانتهای متعدد است.
این در حالی است که طبق اصل ۱۵۴ قانون اساسی، جمهوری اسلامی ایران موظف است از «مبارزه حقطلبانه مستضعفان در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان، حمایت کند» و معلوم نیست موسوی که زمانی از قانونگرایی دم میزد، چرا به اتخاذ موضعی در تضاد با قانون اساسی کشور روی آورده است.
لحن این مقدمه موهن که در کانال وابسته به یک سایت ضد انقلاب منتشر شده، به بیانیههای گروهکهای تروریستی معاند شباهتهای فراوانی دارد بهگونهای که اگر نام موسوی از روی آن برداشته میشد با بیانیههای آنها تفاوت چندانی ندارد.
این رسانه معاند که گفته میشود زیر نظر «اردشیر امیرارجمند» مشاور موسوی و رابط گروه برانداز موسوم به «جنبش سبز» با گروهک منافقین در پاریس مدیریت میشود، حاوی موضوعات متعددی است که بخشی از آن را اهانت و حمله به رشادتهای شهدای مدافع حرم و در رأس آنها مضامین وصیتنامه سپهبد شهید، سردار حاج قاسم سلیمانی و هجمه به مواضع و اقدامات سردار سرلشگر حاج حسین همدانی، فرمانده شهید مدافعان حرم در سوریه تشکیل میدهد.
در تیتر این مطلب، از دستاوردهای نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و محور مقاومت و پیروزیهای آن تحت فرماندهی سردار شهید قاسم سلیمانی، تحت عنوان «جرائم ننگین حکومت در منطقه» نام برده شده است که مشابه اصطلاحاتی است که رسانههای رژیم صهیونیستی و گروهک تروریستی منافقین در بیانیههای خود علیه انقلاب و نظام استفاده میکند.
وی در این مطلب، با پیوند زدن فتنه ۸۸ با جنبشهای برخاسته از بیداری اسلامی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، ادعا کرده است: «حاکمیت، نام بهار عربی را به بیداری اسلامی تغییر داد تا حرکت معطوف به آزادی و عدالت ملتهای به ستوه آمده از دیکتاتوری و گرسنگی و فقر و بیعدالتی و مجالس قلابی را از حقیقتش خالی کند.»
در مطلب منتشرشده از سوی موسوی، اشارهای به ریشه این معضلات که وابستگی سران کشورهای عربی به غرب و نفوذ رژیم صهیونیستی است نشده و تلاش شده دیکتاتوری پادشاهان مخلوع وابسته و فاسد ارتجاع عرب و مشکلات اجتماعی ناشی از آن را بدون ذکر دلیل، به اسلام پیوند داده و اصطلاح بهار عربی را در مقابل اسلام و بیداری اسلامی قرار دهد حال آنکه در اغلب قیامهایی که در کشورهای عربی حوزه بیداری اسلامی رخ داد، بسیاری از مردم با برافراشتن پرچمهای «لا اله الا الله»، «محمد رسولالله»، «الإسلام هو الحل» و پلاکاردهای حاوی آیات قرآن و بهطور خاص در کشور یمن با شعارهای «اللهاکبر، الموت لآمریکا، الموت لإسرائیل، اللعنة علیالیهود، النصر للإسلام» به میدانها آمدند و اتفاقاً به دلیل همین گرایش مردم در کشورهای عربی به آرمانها و شعارهای اسلامی و با درک همین نکته بود که آمریکا در دوره حاکمیت دموکراتها به ریاست باراک اوباما و با میدانداری «هیلاری کلینتون»، دست به ایجاد داعش بهعنوان نمونه جعلی خلافت اسلامی زد تا اذهان عمومی را از مترسک تروریسم تحت عنوان «اسلام» بترساند.
از سوی دیگر، اصطلاح «بهار عربی» اصطلاحی جعلی است که نخستین بار از سوی «مارک لینچ» پژوهشگر ارشد سازمان جاسوسی مرکزی آمریکا (سیا) در یک مقاله تحت عنوان «بهار عربی اوباما» به کار گرفته شد و مشخص نیست موسوی به چه علتی اصرار دارد اصطلاح برساخته یک پژوهشگر وابسته به سیا را بهعنوان واژه اصیل جا بیندازد و اصطلاح بیداری اسلامی را که از سوی جنبشهای اصیل مردمی منطقه مورد استفاده قرار گرفته است تحت عنوان «تغییر نام از سوی حاکمیت» جا بزند.
میرحسین موسوی در ادامه بدون اشاره به نقش رزمندگان تحت فرماندهی شهیدان سلیمانی و همدانی در سوریه در نابودی خلافت گروه تروریستی داعش در سوریه و جلوگیری از سرایت خطر این تروریسم به مرزهای ایران، با اشاره به «غمنامهای که همچنان در سوریه ادامه دارد» با تحریف معنای «دفاع از حرم» از دفاع از عتبات مقدسه به یک مفهوم انتزاعی عرفانی، مدعی شده است: «گناه بزرگ حکومت ما دستبردن در حقیقت معانی است. هر نام پرشکوهی به ننگینترین جرائم تعلق میگیرد. دفاع از حرم که به معنای حراست از قلب مؤمن در مقابل کمترین گرایش به ستمگران است، به خونریختن در سرزمینهای بیگانه برای تحکیم پایههای رژیمی کودککش اطلاق میشود.»
موسوی در اینجا، تحریف دیگری را به سود رژیم صهیونیستی انجام داده و اصطلاح رژیم کودککش را که در بین آزادگان جهان برای رژیم اشغالگر قدس به کار میرود برای کشوری که یکی از مراکز اصلی مبارزه با این رژیم به شمار میرود به کار برده است.
وی سپس بدون اشاره به دلیل آوارگی و قربانیشدن دهها هزار نفر از مردم سوریه به دست گروههای تروریستی ساختهشده توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی، در اظهار نظری عجیب، این موضوع و حتی «پیدایش داعش» را به نظام جمهوری اسلامی ایران و اقدامات شهید سلیمانی که باعث رفع خطر تروریسم، تأمین امنیت مردم سوریه و بازگشت آنان به کشورشان شد نسبت میدهد و در ادامه، در اظهار نظری عجیبتر، از حزبالله لبنان که حتی به اذعان اندیشکدههای آمریکایی، محبوبترین گروه مقاومت در جهان اسلام است به عنوان یک گروه «بدنام» نام میبرد.
این در حالی است که وی که حزبالله لبنان در زمان نخستوزیری وی و با حمایت دولت جمهوری اسلامی ایران تشکیل شد، در مناظره انتخاباتی مشهور خود در سال ۱۳۸۸ تأکید کرده بود: « ما دوستان معدودی در جهان داریم که بعضی از این دوستان بسیار برای ما اساسی هستند؛ مهم هستند؛ بنده روی آنها تأکید میکنم؛ به دوستی با آنها تأکید میکنم و جا دارد در همینجا به دوستی خودمان با حزبالله لبنان تأکید بکنم که شبههای در این زمینه پیش نیاید؛ یکی از عزیزترین نیروها برای ما بوده و همیشه با هم بودهایم.»
این در حالی است که خط مشی حزبالله لبنان، از همان بدو تأسیس تا امروز و بخصوص در دوره دبیرکلی حجج اسلام، شهید سید عباس موسوی و سید حسن نصرالله، حمایت از جمهوری اسلامی ایران، مقاومت اسلامی و ولایت فقیه بوده و هیچ تغییری در سیاستهای آن ایجاد نشده است و مشخص نیست میرحسین موسوی چرا از مبارزه حزبالله لبنان با گروههای تروریستی و تکفیری اینقدر عصبانی است که چنین چرخشی در مواضع وی رخ داده و از این جنبش مردمی و محبوب، تحت عنوان «گروه بدنام» نام میبرد.
میرحسین موسوی در ادامه این مطلب موهن، با فروکاستن دفاع مردم یمن در مقابل جنگافروزیها و تجاوزات همپیمانان آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه به «جنگهای قومی و قبیلهای در یمن»، سعی در تبرئه سازش برخی رژیمهای عربی با تلآویو کرده و از آن با عنوان «شاهدی بر شومبودن نیات این کجروی» نام برده است.
او سپس اقدامات تأمینی و حمایتی شهید سلیمانی در منطقه را «مصیبت» خوانده و آن را اشتباه جمهوری اسلامی ایران توصیف کرده است.
اما رکیکترین بخش این مطلب، توهین مستقیم موسوی به سردار سرلشگر شهید حاج حسین همدانی، فرمانده مدافعان حرم در سوریه است که از او با عنوان «سردار بیافتخار»، بیهمهچیز و فرمانده اوباش بدسیرت و قمهکش نام برده است.
وی درباره شهادت این سردار بزرگ ایرانزمین به دست عوامل رژیم صهیونیستی و گروهکهای تروریستی تکفیری را در عبارتی شنیع اینگونه توصیف کرده است: «سزای آن سردار بیافتخاری که به این جنایت اعتراف و مباهات کرد چه بود، جز آنکه جانش در غربت به قربانی مستبدی دیگر تلف شود، در حالی که نه آسمان بر او گریست و نه زمین، و نه او کمترین نَمی از سابقه پیشین با خود به پیشگاه خداوند برد؛ عبرتی برای بازماندگان تا در یابند که خودکامه در ازای طعمهای که پیشپایشان میاندازد همه چیز آنان را مطالبه میکند. و این همه چیز شامل کمترین ظواهر به جا مانده از انقلاب نیز هست، تا این بار کدام نام پرطمطراق را بر خیانتشان سوار کنند و این همه چیز شامل کمترین ظواهر به جا مانده از انقلاب نیز هست، تا این بار کدام نام پرطمطراق را بر خیانتشان سوار کنند.»
این حجم از اهانت به مقدسات و گروهها و افراد محبوب ملت ایران از سوی میرحسین موسوی، طی سالهای گذشته کمسابقه بوده و به نظر میرسد افراد یا جریاناتی، همزمان با کاهش محدودیتهای وی، قصد کردهاند تا با هدایت او به سمت مواضع افراطیتر، از تبعات این تندرویها به سود تقویت جایگاه از دسترفته خود سوءاستفاده کنند.
پاسخ فرزند شهید کمال ظل انوار به میرحسین موسوی/ غبار فتنه خوابید اما شما هنوز در هپروتید!
کجفهمی و عافیتطلبی بخشی از اعراب بدوی را به پای (کجروی) سیاستهای فراسرزمینی جمهوری اسلامی ایران محاسبه نکنید.
خبرگزاری فارس ـ حسین ظِل انوار فرزند معلم شهید مهندس کمال ظِل انوار طی یادداشتی نوشت:
بِالکِذبِ یَتزَیَّنُ أهلُ النِّفاقِ.
آدمهای منافق با توسّل به کِذب و تزویر کارهای (ناپسند) خود را زیبا و نیکو جلوه میدهند. (فهرست غرر، ص ٣٤٤)
برادرانم در مناطق آلوده به دواعش در حال سر بازیاند، جنابعالی در بن بست اختر مشغول شر بازی.
مدافعان حرم با جان گرانبهای خود و جنابعالی با آبروی فرو ریخته خود مشغولید.
آنها در خون و مجروحیت خود دست و پا میزنند و جنابتان در آغوش موساد به دورکاری مشغولید.
چقدر فاصله است میان ماه ما تا ماه گردون...
گویا جای درد سیلی ۹ دی بر صورت و سیرتتان بهبود پیدا کرده.
پیکر بیسر برادرم حاج عبدالله اسکندری را در گوشهای از قتلگاه خان طومان پس از هشت سال انتظار خانواده و دوستانش از زیر خروارها خاک سرد و در دیار غربت بیرون آوردهاند،چنان تشییع باشکوهی برایشان برگزار کردند و در جایی که متعلق به ایشان بود با احترام دفن کردند، بلافاصله و کمتر از بیست و چهار ساعت پس از عاشورا، بیانیه جنابعالی در مزمت دفاع از کیان ایران اسلامی در سایتهای خبری منعکس شد.
این کار مسبوق به سابقه بوده، هنوز استفاده از جمله معروفتان که اراذل شهری را (امت خداجو) خواندید در ذهنمان باقیست.
جداجویان را (خداجو) نامیدید و نهایتاً از سردمداری احساسات پاک مردم و طرفدارانتان و معترضان که قصد سرنگونی حکومت را داشتید، به سر در گونی که همان حق و حقوق جنابعالی بود گرفتار آمدید.
امروز که کمی سر آن گونی را برایتان شل کردهاند،گویا خَنج زدن به ولی نعمتان انقلاب و شهدا را باز پیش گرفتهاید و به علت ترسی که از بیان نام شهید همدانی که مسئول حفظ امنیت شهر تهران در ایام فتنه را داشتند، دارید، وی را بیافتخار مینامید و (عبرتی برای بازماندگان) میشناسید.
شهدای والامقام سوریه را (کشته)، دلبریهای سید حسن نصرالله را میان پراکندگی قومیتهای سیاسی لبنان اعم از شیعه و سنی و (جنبش امل، التیار الوطنی الحر، نامزدهای پیروز هجده نفره، حزب الطاشناق، القوات اللبنانیه، شخصیتهای مستقل یازده نفره، جامعه مدنی، الکتائب اللبنانیه، جنبش الاستقلال، التنظیم الشعبی الناصری، حزب التقدمی الاشتراکی، اعضای سابق المستقبل، حزب الاتحاد، حزب الوطنیین الاحرار، جریان المرده، المشاریع، الجماعه الاسلامیه) و شکاف و تنش و کشمکشهای فراوان آن سرزمین را (بدنامی حزبالله) و خودفروختگی سران کشورهای عربی در نزدیک شدن به رژیم غاصب و کودککش اسرائیل را (شاهدی بر شوم بودن نیات این کجروى) استنباط میفرمایید.
حزبالله نتوانسته اکثریت پارلمان را بهدست آورد اما شفافیت سید حسن نصرالله در یک کلام، دل همه آنها را به دست آورده است و نقطه مقابل وی تاریکیست که امثال جنابعالی گویا اصرار زیادی دارید بر قله تاریکی ایستاده و گوی سبقت را از رژیم اسرائیل بربایید.
کجفهمی و عافیتطلبی بخشی از اعراب بدوی را به پای (کجروی) سیاستهای فراسرزمینی جمهوری اسلامی ایران محاسبه نکنید.
در بیوفایی دنیا همین بس که (تاییدیه) اخبار کانال ۱۳ اسرائیل را از زبان نخستوزیر سابقاً انقلابی جمهوری اسلامی ایران میشنویم.
من تا بهحال یادم نمیآید حسرت چیزی داشته باشم و یا حسودی نسبت به موضوعی در دلم نفوذ کرده باشد،اما هرگاه بوسههای زیر چانه جانبازان توسط رهبری را میبینم عجیب دلم به سمت حسودی میل میکند.
چقدر بدبختید جنابعالی که کنار چشمه آبید اما تشنه ماندهاید.
فاصله تان با رهبری یک قدم بود و همسایه دیوار به دیوار بیت نماینده امام زمان عصر خود بودید، آنهم نه امام بلکه (امامین انقلاب)، بودن در چنین موقعیتی لیاقت میخواست که نه داشتید و نه دارید.
قلم و کاغذ بر شما حرام باد که خود را بهوسیله آن ضایع کردید،
طناب دار حیفتان بود، الان متوجه میشوم چرا رهبری نگذاشتند آسیبی به وجودتان برسد، امروز در نوشتهتان، باز هم ثابت کردید در شناسنامه میرحسینید اما در عمل میریزیدید.
غبار فتنه خوابید، جنابعالی هنوز در هپروتید.
چرا با افتخار راه منافقین را ادامه میدهید؟
چرا بهجای غیرتیان از غارتیان دفاع میکنید؟
در دخمه زندگی حضرتعالی مگر نور نمیتابد که چنین مشمئزکننده شدهاید؟
واقعاً حیف چهره آرامشبخش و سر به زیر و هنرمندتان بود که اکنون جنابتان را سیه روی، سر به هوا و بوم نقاشیهایتان بهجای رنگ، از قلب و گلوی بریده شهدای مدافع حرم (خون) طلب میکند.
و اما بعد:
فرمودید انقلاب موروثی خواهد شد، مگر امام خمینی (ره) سید احمد آقا را بهجای خود نشاندند که حضرت آقا بخواهند چنین کنند؟
نان و نمک سید مظلوم انقلاب را خوردید و صاحب خانه انقلاب را هنوز نشناختهاید.
سر سفره امام خمینی نشستید و پس از او چه کردید؟
و چقدر کارهای خدا حساب و کتاب صحیحی دارد که جنابعالی (ضمن احترام فراوان به زهرا، زینب و کوکب خانم) پسردار نشدید و بعد از ۱۲۰ سال، نسلی از شما ریشه نخواهد گرفت.
حتی شجاعت ندارید اصل ۱۱۱ قانون اساسی را پیرامون رهبری، صراحتاً منکر بشوید و خدا میداند چه ترسی است که به قول خودتان، (سیزده سال) بر پیکره نحیفتان همچون خوره افتاده است.
حسادت باعث کوری چشمانتان شده.
چقدر این ضربالمثل برایتان زیبنده و برازنده است که عقلی که به هشت سالگی نیامد به هشتاد سالگی هم نخواهد آمد.
از آن عالیجناب مغروق در استخر که عاقبت بخیر نشد تا جنابعالی که غرق در کینه و عداوت با سید مظلوممان هستید در تاریخ این کشور منفور بوده و خواهید بود.
الله اکبر،
چقدر تفاوت است بین سید علی آقای ۸۳ ساله و جنابعالی ۸۱ ساله
ایشان از بیت خودشان پنبهِ نسخههایِ پیچیده و پرنظم اطلاعاتی استکبار جهانی را با یک سخنرانی کوتاه و بدون تپق بر هم میزنند و جنابتان از بیت بیرونقتان، چون گیجان به دنبال جمعآوری پنبهدانه استکبارید.
از خدا میخواهم آنقدر زنده نگهتان بدارد که قدم زدن ما در خیابانهای تل آویو و حیفا را ببینید.
شما هنوز در دهه اول انقلاب ماندهاید، ما به چهل ساله دوم انقلاب رسیدهایم.
و چه زیباست برای امثال منی که هنوز چشمم از نزدیک به وجود نازنین رهبری نیفتاده اینقدر عاشقانه دوستش دارم و حتی به وقت تماشایشان از قاب تلویزیون، پایم را جمع میکنم، این روشی است که از کودکی، پدر شهیدم هنگام دیدن امام خمینی (ره) در تلویزیون آموزشم دادهاند.
و چه خوشحالم که چون جنابعالی جزو خواص پرزحمت این مملکت نیستم و همان لقب شهیدزاده را به خواصِ نابینایِ بریده از انقلاب ترجیح میدهم.
باز هم جنابتان یاوه و مهمل ببافد،گره به گره و کلمه به کلمه پاسخ خواهم داد.
فرزند معلم شهید مهندس کمال ظِل انوار
حسین ظِل انوار
شهر راز، شیراز
هجده مرداد هزار و چهارصد و یک
اساتید محترم گروه علوم سیاسی. سلام علیکم. عزاداریهایتان مقبول درگاه احدیت. لطفا نمره دانشپژوهان محترم را نهایی و تایید فرمایید. با تشکر فراوان
23.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایتی از حضور رهبر انقلاب در منزل سردار شهید همدانی
@Farsna
◀️ «او یک «فراماسون» است»
◀️حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان
1️⃣۱- شاید در نگاه اول باور نکنید که اقدام اخیر مهندس موسوی در حمایت آشکار از اسرائیل و داعش نه تعجبآور بود و نه غیرمنتظره! ولی اسناد و شواهدی که در ادامه خواهد آمد به وضوح نشان میدهد، حرکت اخیر مهندس موسوی ماموریتی بوده است که به عنوان یک عضو تشکیلات مخوف فراماسونری بر عهده داشته است!
تعجب نکنید! پای شعار و گزافهگویی در میان نیست. ابتدا به شواهد و نمونههایی که در چند بند جداگانه ارائه میشود نگاهی بیندازید! و قضاوت را به بعد از مطالعه موارد یاد شده موکول کنید. بخوانید!
2️⃣۲- اوایل دهه ۸۰ ، یعنی چند سال قبل از فتنه ۸۸ و پیش از آن که چهره واقعی موسوی به عنوان یکی از سران فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ افشا شود و در حالی که به عنوان چهرهای مقبول در میان مردم و جریانات سیاسی شناخته میشد، دو تن از کارشناسان برجسته امنیتی که به چیرهدستی و توانمندی شهره بودند و آن روزها یکی از پروندههای جاسوسی موساد را در دست بررسی داشتند، در حلقه بسیار محدودی اعلام کردند که مهندس موسوی «ماسون» است! و در مقابل تعجب توأم با ناباوری یکی از حاضران، گفتند؛ «احتمالاً در آیندهای نزدیک او را در پروژهای علیه نظام به کار خواهند گرفت»! ...
3️⃣۳- اواخر بهمنماه سال ۱۳۸۷ آقای خاتمی به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ ثبتنام کرد و تمامی گروهها و احزاب اصلاحطلب با صدور بیانیهها و انجام سخنرانیها و مصاحبهها و نوشتن دهها مقاله و یادداشت از نامزدی ایشان حمایت کردند. همان روزها طی یادداشتی در کیهان اعلام کردیم که آقای خاتمی نامزد واقعی جبهه اصلاحات نیست! آن یادداشت با اعتراض گسترده مدعیان اصلاحات روبهرو شد و با طعنه میپرسیدند « این دیگر کدام بخش از غیبگویی کیهان است»؟! ... اما دیری نگذشت که آقای خاتمی از نامزدی استعفا داد و مهندس موسوی اعلام نامزدی کرد و با استقبال همهجانبه جبهه اصلاحات روبهرو شد.
4️⃣۴- همان روزها خبرنگار نشریه آمریکایی «نیویورکر The New Yorker» به کیهان آمد و گفت قبل از هر چیز برای پاسخ این سؤال آمدهام که وقتی تمامی گروههای اصلاحطلب از نامزدی آقای خاتمی حمایت میکردند، شما از کجا میدانستید که او نامزد واقعی اصلاحطلبان نیست؟! به ایشان گفته شد، با توجه به نشست موسوم به «آینده ایران» در دانشگاه استنفورد به این نتیجه رسیده بودیم. در آن نشست که شماری از مقامات آمریکایي (و چند ایرانی که نامشان فاش نشده است) حضور داشتند خانم «گیل لاپیداس» پشت تریبون میرود و خطاب به حاضران میگوید «میدانم از حضور من تعجب میکنید، چرا که تخصص و ماموریت من در زمینه سالهای منجر به فروپاشی شوروی است» و توضیح میدهد «ما (؟؟) به این نتیجه رسیدهایم که وضعیت ایران امروز، شبیه شوروی سابق در دوران گورباچف است. گورباچف هم مثل خاتمی اصلاحطلب بود ولی میخواست هم «پاپ» باشد و هم «لوتر» و این نقش دوگانه امکانپذیر نبود... گورباچف میخواست اصلاحات را همراه با حفظ ارزشها دنبال کند و این برنامه امکان پیاده شدن نداشت بنابراین برای شوروی سابق ضروری بود که شخصی مانند «یلتسین» به میدان بیاید که فقط «لوتر» باشد و نه «پاپ» تا بتواند علیه کلیسا- بخوانید ارزشهای دینی و اخلاقی- قیام کند... در ایران نیز باید خاتمی دست از ارزشهای دینی بردارد و در غیر این صورت جای خود را به یک یلتسین ایرانی بدهد...»! خبرنگار پرسید: آیا میدانستید که گزینه اصلی آقای موسوی است؟ پاسخ ما این بود که نمیدانستیم موسوی گزینه اصلی است ولی میدانستیم هرکه باشد، گزینه نشان شده آمریکا و اسرائیل است!
5️⃣۵- گفتنی است (و پیشانی شکر بر زمین سائیدنی نیز هست) که همان روزها رهبر معظم انقلاب در دیدار با کارگزاران نظام از این طرح پرده برداشته و میفرمایند: «یک طرح همهجانبه آمریکایی برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی طرّاحی شد و جوانب آن از همه جهت سنجیده شد. این طرح، طرح بازسازی شدهای است از آنچه که در فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد. بهنظر خودشان میخواهند همان طرح را در ایران اجرا کنند» و در ادامه تصریح میکنند: « اینها در چند مورد اشتباه کردند: اشتباه اوّلشان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمىِ جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایرانِ یکپارچه، شوروىِ متشکّل از سرزمینهای به هم سنجاق شده نیست. اشتباه پنجمشان این است که نقش بیبدیل رهبری دینی و معنوی در ایران، شوخی نیست»!
6️⃣۶- درباره فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ و طراحی آن از سوی آمریکا، اسرائیل و انگلیس و ... اطلاعات و اسناد دقیقی ارائه شده است که حتی فهرست آن اسناد نیز مثنوی هفتاد من کاغذ است و در این مجال فقط اشاره میکنیم که ما در کیهان (به گواهی نسخههای روزنامه) تمامی مراحل فتنه را قبل از وقوع پیشبینی و اعلام کرده بودیم تا آنجا که در آخرین شماره کیهان قبل از روز انتخابات -۲۰خرداد ۸۸ - به آشوب بعد از انتخابات اشاره کرده و با تیتر درشت نوشتیم «آخرین پرده سناریوی افراطیون، آشوب پس از شکست». غیب را فقط خدای متعال میداند «لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا الله». پس چگونه تمامی مراحل فتنه را با جزئیات آن پیشبینی کرده بودیم؟ پاسخ آن است که فتنه ۸۸ بر اساس فرمول آمریکایی- اسرائیلی کودتاهای رنگی صورت میپذیرفت و کیهان با مراجعه به آن فرمول، مراحل مختلف فتنه را پیشبینی میکرد.
7️⃣۷ - مایکل لدین مشاور امنیت ملی آمریکا، دو روز قبل از ۹ دی ۱۳۸۸ در بنیاد دفاع از دموکراسی سخنرانی داشت و در حالی که پیروزی فتنه را نزدیک میدید، از رازی پرده برداشت (که بعدها اعلام کردند اقدامی شتابزده بود و نباید اعلام میکردند)! لدین گفت؛ روزی ما خواهیم نشست و درباره تاریخ پشت صحنه جنبش سبز سخن میگوئیم. در آن هنگام همه شما خواهید گفت که جنبش سبز در سال ۲۰۰۹ آغاز شده است (۱۳۸۸) اما من به شما میگویم که ریشه آن در اواسط دهه ۱۹۸۰ (سالهای میانی دهه ۶۰) است. یعنی هنگامی که ما با دفتر میرحسین موسوی در تماس بودیم»!
8️⃣۸- شهید آیت اعلام کرده بود اسنادی در اختیار دارد که از فراماسون بودن موسوی خبر میدهد و بارها به مناسبتهای مختلف به آن اشاره کرده بود. ایشان که میرحسین موسوی را گزینه مناسبی برای تصدی وزارت امور خارجه نمیدانست، در یکی از جلسات مجلس، به انتقاد از کابینه معرفی شده پرداخت و گفت که اسنادی را که نشاندهنده ارتباط موسوی با فراماسونری است در جلسه بعدی مجلس در اختیار نمایندگان قرار خواهد داد. اما، مرحوم آیت را صبح روز ۱۴ مرداد درحالی که عازم مجلس بود به شهادت رساندند! نحوه ترور شهید آیت به گونهای کاملاً متفاوت با ترورهای منافقین بود. اول آن که، تروریستها نزدیک به ۶۰ گلوله شلیک کرده بودند و حال آن که منافقین با شلیک چند گلوله صحنه را ترک میکنند. شلیک ۶۰ گلوله نشان میدهد که میخواستند از شهادت او کاملاً مطمئن شوند و جسمی مجروح از آن شهید باقی نماند. دوم این که؛ ترورکنندگان بعد از به شهادت رساندن آیت کیف حاوی اسناد وی را با خود میبرند. این نیز با ترورهای منافقین همخوانی ندارد. منافقین دستور داشتند برای پیشگیری از دستگیر شدن، بلافاصله بعد از ترور صحنه را ترک کنند و چیزی با خود نبرند! بعدها وقتی این موارد مطرح شد، اعلام کردند که ترورکنندگان، تازهکار و کمتجربه بودهاند! و حال آن که کم تجربهها از شدت ترس بعد از شلیک یک یا دو گلوله صحنه را ترک میکردند ولی عوامل ترور شهید آیت ۶۰گلوله شلیک کرده و اصرار داشتهاند که کیف ایشان را نیز با خود ببرند. کیف شهید آیت حاوی چه اسنادی بود که تروریستهایِ مامور به ترور ایشان اولاً اصرار داشتهاند که حتماً به شهادت برسد و کمترین احتمالی برای زنده ماندن او باقی نماند و ثانیاً؛ با توجه به احتمال دستگیری، ریسک ربایش کیف حاوی اسناد را پذیرفته بودند؟! از آنجا که اسناد ربوده شده هرگز به دست نیامده است درباره محتوای آن قضاوتی نکرده و تنها به اظهارات نقل شده از مرحوم شهید آیت بسنده میکنیم.
9️⃣۹- دکتر محمد مُکری نویسنده و پژوهشگر برجسته ایرانی که به حضور فراماسونها در برخی از مراکز حساس ایران دوران پهلوی، شدیداً معترض بود و افشاگریهایی در این زمینه داشت، بعد از کودتای ۲۸ مرداد تحت فشار فراماسونها مجبور به ترک ایران شده و به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن پاریس به تدریس مشغول شد. دکتر مکری در بهمن ماه ۱۳۵۷، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشت و به عنوان اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران در شوروی سابق منصوب شد. از قول دکتر مکری نیز در یکی از تالیفاتش (ظاهراً کتابی با عنوان دیوان) نقل شده است که «در کتابخانه کاخالیزه فرانسه متوجه عضویت میرحسین موسوی در لژ فراماسونری قسطنطنیه شدم»!
🔟۱۰- فراماسونها هنگامی که ماموریت یکی از اعضای خود را شکست خورده میبینند و احساس میکنند در مناقشهای که پدید آوردهاند، روی اسب بازنده شرطبندی کردهاند! مامور شکست خورده را در یک عملیات انتحاری هزینه میکنند. بر اساس شواهد موجود، موسوی از نگاه دشمن ماموری بود که تاریخ مصرفش تمام شده و باید دور انداخته میشد! و دقیقاً به همین علت او را در پستترین و رذیلانهترین موضوعات مصرف کردهاند؛ دفاع از اسرائيل، حمایت از داعش، ناسزاگویی به شهدا و ...
1️⃣1️⃣۱۱- اکنون نوبت حامیان سینه چاک موسوی، نظیر آقای خاتمی و ظریف و سایر سرکردگان جریان مدعی اصلاحات است که باید موضع خود را درباره اقدام خباثتآمیز موسوی مشخص کنند. البته از آنها سؤالات دیگری نیز در میان است. از جمله این که بیتردید آقای خاتمی از تصمیم اعلام شده آمریکا و اسرائیل برای انتخابات ۸۸ با خبر بود! چرا دقیقاً بر اساس فرمول دیکته شده آنها عمل کرد؟! چرا بعد از کاندیداتوری موسوی که میدانست گزینه آمریکا و اسرائیل است (بندهای ۴ و ۵ و ۶ یادداشت پیشروی) از نامزدی کناره گرفت و با همه توان به حمایت از او پرداخت؟! و دهها سؤال دیگر از اقدامات خیانتآمیز مدعیان اصلاحات که طرح آن را همراه با اسناد مربوطه به بعد موکول میکنیم!
2️⃣1️⃣۱۲- و بالاخره باید به شکرانه برخورداری از رهبریهای الهی و هوشمندانه حضرت آقا پیشانی شکر بر زمین سائید که آنچه دیگران در آئینه نمیدیدند، او در خشت خام میدید و با درایت و نگاه برخاسته از نور الهی به سران فتنه مهلت داد تا درون پلید خود را بر همگان آشکار کنند « وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ ... آنهایی كه آیات ما را تكذیب كردند تدریجاً از آن راه كه نمیدانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم كرد». (آیه۱۸۲ سوره مبارکه اعراف).