eitaa logo
شکوفه های باغ انتظار
104 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1هزار ویدیو
49 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قصه آهوها 🔹یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود توی یک جنگل سبز چند تا آهو با بچه هایشان زندگی می کردند . 🔸بچه های عزیز هر وقت که آهو خانم برای بچه هایش غذا تهیه می کرد و می آورد که بین آنها تقسیم کند یکی از بچه هایش به نام دم قهوه ای میگفت : من بیشتر می خوام .آهو خانم می گفت : آخر عزیز دلم باید به اندازه ای که می توانی بخوری ، و برداری اگر بیشتر برداری نیمه خور و اسراف می شود . ولی آهو کوچولو گوشش بدهکار نبود . 🔹 یک روز که با برادرش د نبا ل رنگین کمان می گشت تا سر رنگین کمان را پیدا کند و بگیرد ، یک سبد میوه که شاید انسانها آنجا ، جا گذاشته بودند را دید که ریخته شده روی زمین . طبق معمول از برادرش جلو زد و گفت: بزرگترین میوه مال من است و یک گلابی بزرگ را با پوزه خود (دهان ) به سمت خود کشید و یک گاز زد و سیر شد و آن را پرت کرد آن طرف . بقیه ی میوه ها را هم برای آهو خانم بردند. 🔸حالا بشنوید از آهو خانم که داشت لانه اش را تمیز می کرد دید لاک پشت ها دارند یک پرستوی بیمار را می برند گفت : صبر کنید این پرستو دوست بچه های من است چه اتفاقی افتاده گفتند : او بیمار است و دکتر لاک پشتیان گفته : اگر گلابی بخورد مداوا خواهد شد. آهو خانم گفت هر طور که شده برایش گلابی پیدا می کنیم لطفا?او را به لانه ی ما بیاورید. 🔹بچه های آهو خانم آمدند هوا تاریک شده بود. آهو خانم سبد میوه را که دید گفت : توی میوه ها گلابی هم هست گفتند: نه ،آهو خانم گفت : پرستو اگر گلابی بخورد مداوا می شود . 🔸دم قهوه ای ناراحت به خواب رفت در خواب گلابی را که نیمه خور کرده بود دید. که گریه میکند به او گفت چرا گریه می کنی ؟ گلابی جواب داد : تو مرا به دور انداختی در حالی که می توانستم مفید باشم و بعد این شعر را به دم قهوه ای یاد داد: گلابی تمیزم همیشه روی میزم اگر که خوردی مرا نصفه نخور عزیزم خدا گفته به قرآن همان خدای رحمان اسراف نکن تو جانا در راه دین بمانا 🔹آهو کوچولو صبح زود بیدار شد و با برادرانش به جنگل رفت و به دنبال گلابی گشت. گلابی که نصفه خور کرده بود را پیدا کردند آن را در آب چشمه شستند و برای پرستو آوردند . وقتی پرستو گلابی را خورد نجات پیدا کرد و چشمانش را باز کرد و از آهو کوچولو تشکر کرد که جانش را نجات داده بود از آن به بعد دم قهوه ای دیگر اسراف نمی کرد و فریاد نمی زد زیاد می خواهم گنده می خواهم و حالا او می داند اسراف وهدر داد ن هر چیزی بد است و خدا اسراف کاران را دوست ندارد . 😊 قصه ی ما به سر رسید اسراف کار به بهشت نرسید. 🎈 💌
🌤 روز سه شنبه به نام سه امام خوبمون امام سجاد،امام باقر و امام صادق ع است. که خیلی بچه هارو دوست داشتن 📿گفتن ذکر روز سه شنبه باعث میشه دعاهامون مستجاب بشه🌹 🎈 💌
امام علی از ما خواستن سر هم داد نزنیم و دعوا نکنیم. 📒 برگرفته ازحکمت۱۶۲ 🎈 💌
وقتی که مهدی بیادشهرا چراغون میشه میشکفه گلهای ناز دنیا گلستون میشه وقتی که مهدی بیاد دلهای ما شاد میشن پرنده های اسیر از قفس آزاد میشن وقتی که مهدی بیاد بهار ایمان میاد از همه جا صدای نغمه قرآن میاد وقتی که مهدی بیاد از دلها غصه میره از ظالم ها اون حق مظلوما رو میگیره 🎈 💌
قصه پیامبر و کودکان خورشید وسط آسمان می درخشید . عرق از سر و روی بچه ها که بی توجه به آفتاب داغ عربستان , وسط کوچه بازی می کردند, جاری بود . یکی با صدایی شبیه فریاد گفت : من خسته شدم کمی استراحت کنیم انگار همه منتظر بودند که به محض شنیدن ، همان جا وسط کوچه روی زمین ولو شدند . سر و صدایشان اندکی فروکش کرده بود که یکی گفت : چقدر بازی کردیم ! دیگری جواب داد : آری ولی افسوس , بازی هایمان خیلی تکراری شده , کسی بازی جدیدی بلد نیست ؟ سر و صدا دوباره بالا گرفت . هر کس که فکر می کرد ، پیشنهادش از بقیه بهتر است، می خواست با فریاد ، نظرش را اعلام کند . صحبت بچه ها تازه گل انداخته بود که صدای نزدیک شدن چند سوار، همه را به خود آورد . باید از سر راه سوارها کنار می رفتند ، اما کسی حوصله برخاستن نداشت . به جای بلند شدن شروع به نق زدن کردند که یکی با خوشحالی فریاد زد : برخیزید : رسول خداست که می آید . همه مثل فنر از جا پردیدند و با شادی و سرو صدا و لبخند به سمت رسول خدا دویدند . دیدن پیامبر، همیشه بچه ها را خوشحال می کرد . همه دور مرکب پیامبر حلقه زدند . پیامبر با خوشرویی به همه سلام کردند . می شود ما را هم سوار مرکبتان کنید ! یکی از بچه ها بود که این حرف را می زد . پیامبر لبخندی زدند و به کمک همراهانشان، آن بچه را سوار مرکب خود کردند . صدای خنده و شادی تمام کوچه را پر کرده بود . بچه ها یکی یکی بر مرکب پیامبر سوار شدند و می خندیدند . همه از این بازی جدید ذوق زده بودند . وقتی همه بر مرکب سوار شدند ، پیامبر با مهربانی از آن ها خداحافظی کردند و رفتند . بچه ها از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند ، هر کس با جیغ و داد می خواست خود را زودتر به خانه برساند تا این خبر را به همه بدهد که بر مرکب پیامبر سوار شده است . 🎈 💌
🌹 نوجوانانه (۲) هر چیزی که برای خودت دوست داری برای دیگران هم دوست داشته باش و هرچیزی که برای خودت دوست نداری برای دیگران هم دوست نداشته باش. 💌 بخشی از نامه ۳۱ نهج البلاغه 🌸 🌱
✨ معجزه پیامبر ✨ روزی گلی به من گفت پیـــامبر شما کیـــست به من بــــگو نـازنین نام کتاب او چیست؟ گفتم پیـــــامبر مــــا محمد مصطفی است معـــــجزه پیــــــامبر قرآن کتاب خداست وقتـــی گلا شنـیدن از تــه دل خندیدن گــــل محمــــــدی را با خوشحالی بوییدن 🖊 شاعر: سیما شمال نصب 🎈 💌
🔰 امام قوی و مهربونمون حضرت علی گفتن: 💪 همیشه، دشمن آدم های بدجنس باش و برای آدم هایی که بقیه اذیتشون میکنن پشتیبان و کمک باش. 📒 نامه ۴۷ نهج البلاغه 🎈 💌
23.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 انس با قرآن : آیه ۴ سوره مبارکه بقره و الذین یومنون بما انزل الیک و ... 🔹جلسه هشتم 🌹سلام عزیزای دلم 🔻خصوصیت چهارم متقین چیه؟ 🔻چرا باید حرف پیامبران رو گوش کنیم؟ و ... 📌 برای رسیدن به جواب سوالات کلیپ بالا رو حتما ببینید 🎈 💌 https://eitaa.com/joinchat/1643118685Cec1629cd59
بچه های گلم که حضرت علی ع را دوست دارید، عزیزایی که روزه کله گنجشکی یا روزه کامل گرفتید 🍃🌺عیدتون مبارک🌺🍃 🧐بچه ها میدونستید، عید فطر روزیه که ما به خاطر این که خدا به ما نعمت های زیادی داده به کسانی که پولشون کم شده و نمیتونند غذا یا لباس بخرند کمک میکنیم و زکات فطره میدیم. 🌹امام بخشنده و مهربونمون حضرت علی ع میگن: اگه به افراد فقیر و غمگین کمک کنیم و دل اونها رو شاد کنیم خدای مهربون هم اشتباهات ما رو میبخشه.👏 📒برگرفته از حکمت 24 نهج البلاغه 🎈 💌
🤗 هر روزی که کار بدی انجام ندیم و خدا رو از دست خودمون ناراحت نکنیم، اون روز عیده. 📒 حکمت ۴۲۸ نهج البلاغه 💐 عید فطر بر همه فرزندان علی مبارک 🎈 💌
D1737683T14633230(Web).Mp3
زمان: حجم: 1.05M
📖 یک آیه، یک قصه (۲۷) 🌸 این برنامه به خلق داستانی پندآموز پیرامون آیه ۱۸ سوره مبارکه نحل می پردازد. 🌼 برنامه یک آیه، یک قصه با محوریت یک آیه از قرآن کریم و خلق داستانی پند آموز سعی دارد نکات مهم آن آیه را در قالب نمایشی مختصر با روایتگری استاد مریم نشیبا در لوح سفید ذهن کودکان و نوجوانان ماندگار کند. 🎈 💌