eitaa logo
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
3هزار دنبال‌کننده
33هزار عکس
28.6هزار ویدیو
54 فایل
حتما روزیت بوده بیای📩 اینجا خدایی شو،🕊️ دلت روشن میشه🔆 ❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙باخدا باش وپادشاهی کن. 💜بی خداباش،هرچه خواهی کن 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 #رمان_حورا 🖌به قلم: زهرابانو #قسمت_دوازدهم از زن داییم میشنیدم که میگفت:رضا ای
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 🖌به قلم: زهرابانو به خانه رسید و این بار هم خانه ساکت بود. مستقیم به اتاقش رفت و لباس هایش را عوض کرد. صدای باز شدن در را که شنید حدس زد مونا باشد اما با مریم خانم روبرو شد. _سلام. _علیک سلام.داییت کارت داره برو تو اتاقش. حورا لباس هایش را عوض کرد و به اتاق دایی اش رفت. می دانست مسئله مهمی است که او را به اتاقش خوانده بود. در زد و وارد شد. _بشین دایی جان. هه حالا شده بود جان و جانان. حورا نشست و منتظر ماند. _حورا جان تو خیلی دختر خوبی هستی و لیاقتت از این زندگی که الان توش هستی خیلی بالاتره. راستشو بخوای من خیلی شرمندتم که نتونستم زندگی خوب و مرفهی رو برات تهیه کنم. حورا متواضعانه گفت:نه دایی جان همین زندگی از سر دختر بی پناهی مثل من زیادم هست. _نزن این حرفو دخترم. تو لیاقتت خیلی بیشتره. من تو این سال ها نتونستم برات دایی و سرپرست خوبی باشم. منو ببخش حورا جان. حورا سرش راپایین انداخت و چیزی نگفت. _الانم میخوام یه چیزی بهت بگم که هم به صلاح توئه هم تو رو از این وضعیت خلاص میکنه. قلب حورا تند می زد و صدای تپش قلبش شنیده می شد. _چند وقت پیش یکی از همکارای من تو رو دم خونه دیده و ازت خوشش اومده. بعد رفته تحقیق کرده فهمیده تو دختر خواهر من هستی و با ما زندگی میکنی. اومد به من این موضوع رو گفت و یک جورایی تو رو ازم خاستگاری کرد. منم گفتم آره چرا که نه مردی به پولداری و با شخصیتی سعیدی پیدا نمیشه. حورا از جایش پرید. _چی؟شما گفتین بله؟از طرف من بهش جواب دادین؟آخه..آخه به چه حقی؟مگه من اختیار زندگی خودمو ندارم؟ خونش واقعا به جوش آمده بود اما با احترام این ها را به دایی اش گفته بود. ناگهان در باز شد و مریم خانم داخل اتاق شد. _دختره خیره سر به چه حقی با دایی ات که اینهمه زحمت تو رو کشیده اینجوری حرف میزنی؟ یک ذره حیا و خجالت تو وجود تو نیست؟ _من..من که چیزی.. _خفه شو و به حرف داییت گوش کن. آقا رضا تذکرانه گفت:مریمممم! سپس رو کرد به حورا و گفت:دخترم من بدتو نمیخوام اما این بهترین موقعیت برای توئه. گفته میزاره درستو ادامه بدی و حسابی خرجت میکنه. ببین حورا اون یه جورایی مدیر شرکتمونه و همه کاره است. خیلی پولدار و با شخصیته. از حیا و حجاب تو خوشش اومده و این پیشنهاد و داده. روش فکرکن و اگه دیدی نظرت مثبته بگو بگم بهش بیاد با هم حرف بزنین. ضرر که نداره یه حرفه. حورا بغضش را مثل همیشه فرو خورد و گفت:ب..باشه. سپس دوان دوان از اتاق خارج شد. دلش تنگ آغوشی گرم و مهربان بود و کسی را آن اطراف نداشت تا او را در آغوش بگیرد و دست نوازش بر سرش بکشد. دوباره به سجاده و چادر نمازش پناه برد و از خدا کمک خواست. &ادامه دارد...  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 🖌به قلم: زهرابانو شب هنگام روبروی پنجره اتاقش نشسته بود و دستان ظریف و دخترانه اش را به روی آسمان بلند کرده بود. دلش گریه می خواست، بغض می خواست، نوازش می خواست، آغوش می خواست.. و فقط خدا را داشت تا از او یاری بخواهد. دور انگشتانش تسبیح سبز رنگ کربلا پیچیده بود که هدیه مادر بزرگش بود. بعد از فوت مادر و پدرش، مادر مادرش هوای او را خیلی داشت اما زیاد عمر نکرد و بعد از چهار سال دنیا را ترک کرد. از آن به بعد بود که دیگر دلخوشی در این دنیا نداشت جز زمزمه ها و ناله های شبانه اش. با همان زبان خودش با خدا سخت گفت. _خدایا من هروقت ازت کمک خواستم دستمو گرفتی.. کمکم کردی... تنهام نذاشتی... الانم تنهام نزار. خیلی تنهام، کسیو ندارم پس دستمو بگیر.. دست خالی منو بر نگردون که پناهی جز تو ندارم. نمیدونم این آقاهه کیه و چیکاره است و منو کی دیده؟ نمیدونم چرا ازم خوشش اومده و حرفاش راسته یا نه؟ فقط اینو میدونم که به این آشنایی حس خوبی ندارم. پروردگارم تنها مونس و همدم من تویی دست رد به سینه ام نزن. من تنهام خیلی تنهام.. بدون تو تنها ترم میشم. مهرزاد پشت در ایستاده بود و دلش برای دخترک دوست داشتنی قلبش آتش گرفته بود. صدای هق هق گریه هایش و التماس هایش به درگاه معبودش داشت او را دیوانه میکرد. هیچکاری از دستش بر نمی آمد. چقدر بی عرضه بود که نمی توانست دست معشوقه اش را بگیرد و از آن خانه ببرد یا جلوی زور گویی های پدر و مادرش بایستد. حتی نمیتوانست آن سعیدی نامرد را خفه کند. مهرزاد نظاره گر بود وچقدر بد بود عاشق بی دست و پا.. "وقتی عاشق میشوی دیگر هیچ‌چیز دست خودت نیست، دست قلبته" &ادامه دارد...  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
🍃شــــدت فتنـــــه های غیبــت 🍃امام صادق علیه السلام، درباره شدت فتنه‌های زمان غیبت می‌فرماید: ♦️«وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُن؛ ♦️َّ وَ اللَّهِ لَتُمَیَّزُنَّ؛ ♦️وَ اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ؛ ♦️حَتَّى لَا یَبْقَى مِنْکُمْ إِلَّا الْأَنْدَر» 🔸به خدا سوگند شما خالص می شوید؛ 🔸به خدا سوگند شما از یکدیگر جدا می‌شوید؛ 🔸به خدا سوگند شما غربال خواهید شد؛ 👈تا اینکه از شما شیعیان باقی نمی‌ماند جز گروه بسیار کم و نادر. 🍃در این میان کسانی نجات خواهند یافت که: 1⃣خود را در زمان غیبت به امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) نزدیک و نزدیک تر کنند؛ 2⃣خود را از رذایل اخلاقی پاک کنند و به صفات حسنه نیکو گردانند (تزکیه نفس کنند). 3⃣شناخت امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف)، و دعای فراوان برای فرج ایشان، تنها راه نجات در این دوران پر از فتنه است. 📔بحارالانوار؛ ج5، ص216
🖋️مرحوم سیّد هاشم حدّاد آنچه که از بزرگان اهل معرفت، درباره «بالاترین» «سریع ترین» و «بهترین راهِ خودسازی و سلوک» رسیده است که هم «جبران کننده گذشته» است و هم «جلو برنده انسان» ، «دستگاه حضرت سیدالشهداء علیه السلام میباشد  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ نا امیدی از غیر خدا امیرمؤمنان علی علیه السلام: 💠هر اميدى جز اميد به خداوند متعال نابجا، و هر ترس واقعى جز ترس از (مخالفت با) خدا نادرست است» 📖 ، خطبه ۱۶
✨🌼✨ ✍‌یک جوان خدمت امام جواد (ع) رسید و عرض کرد : حالم خوب نیست. از مردم خسته شده ام ، تهمت ، غیبت و... چه کنم ؟ بریده ام. نفسم در این بلاد بالا نمی آید. امام جواد (ع) فرمود : به سمت حسین(ع) فرار کن. 📚شعشعه الحسینیه ج۱ ص۵۰ ‌  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
(تواضع آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی) استاد قرائتی فرمودند: مرحوم آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی شنید که یکی از علما از او ناراحت است. شبی به در خانه او رفت و گفت:( اگر از من ناراحتی چرا قهر می کنی؟ بیا عیب مرا بگو تا من عیبم را رفع کنم.) آن عالم بزرگوار گفت: با این روحیه‌ای که شما دارید حقا شایسته مرجعیت هستید. کتاب گنجینه معارف2ص571  ‌‌ 🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
⚫️ «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ» ⚫️ 🍀 امام صادق علیه‌السلام: ✍️ إذا استَبطَأتَ الرِّزقَ فَأكثِرْ مِن الإستِغفارِ ، فإنّ اللّه عزّ وجلّ قالَ في كتابِهِ : « استَغفِرُوا رَبَّكُم إِنّهُ كانَ غَفّارا يُرسِلِ السَّماءَ علَيكُم مِدرارا و يُمدِدكُم بأَموالٍ و بَنِينَ » 💠 هر گاه در روزى ات تأخير و تنگى ديدى ، زياد استغفار كن ؛ زيرا خداوند عزّ وجلّ در كتاب خود فرموده است : «از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او بسيار آمرزنده است ، تا از آسمان برايتان پى در پى باران فرستد . و شما را به اموال و فرزندان مدد كند در دنيا . و براى شما بوستان هايى قرار دهد ، در آخرت . 📚 كنز العمّال : ۹۳۲۵.  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
﷽ نحوست ماه صفر‼️ ☣️ نه شرع مقدّس فرموده و نه عقل می‌پذیرد ڪه با رسیدن ماه صفر یڪدیگر را از نحوست این ایّام بترسانیم ✴️ بله اتفاقا آنچه ڪه باعث می‌شود ماه بدی را تجربه ڪنیم همین فال بد زدن (تطیّر) است. 👈آنچه غربی‌ها از قدرت تفڪر خلاق و مثبت اندیشی در رقم زدن تغییراتی در زندگی گفته‌اند در اصل نگاه توحیدی آن به خطا رفته‌اند ولی خوب است بدانیم در شرع مقدّس اشاراتی در روایات داریم ڪه فرموده‌اند فال بد و خوب زدن در عالم تڪوین تاثیراتی را در خارج از ذهنتان ایجاد می‌ڪند. ✅ «تفالوا بالخیر تجدوه» —-> به فال نیڪ بگیرید همه امور را تا آن را بیابید ❌اما تطیر؛ امام صادق علیه السلام فرمود: طیره و فال بد زدن را اگر سست بگیری و به آن بی اعتنا باشی و چیزی نشماری سست می شود، و اگر آن را محڪم بگیری محڪم. ✴️ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: ڪفاره فال بد زدن توڪل به خداست (تا آخر حدیث)و جهتش روشن است، برای اینڪه معنای توڪل این است ڪه تاثیر امر را به خدای تعالی ارجاع دهی، و تنها او را مؤثر بدانی، و وقتی چنین ڪردی دیگر اثری برای فال بد نمی ماند تا از آن متضرر شوی. ✅ماجرایی ڪه در آن رسول خدا صلی الله علیه و آله بشارت داده‌اند به ڪسی ڪه خبر خروج ماه آذار [ماه رومی‌] [صفر: در برخی ترجمه‌ها] را بدهد بهشتی هست ‏⬇️ 👇🏼⬆️👇🏼⬇️👇🏼 پیامبر اڪرم(ص) فرمود: مَنْ بَشَّرَنی بِخُرُوجِ آذارَ فَلَهُ الْجَنَّه؛ هر ڪس مرا به خروج [ماه] آذار بشارت دهد‍‍، به بهشت می رود. ملاحظه ی سبب صدور حدیث، نشان می دهد ڪه حضرت با این جمله می خواسته ابوذر را به عنوان فردی بهشتی به مردم معرفی ڪند؛ زیرا پس از این جمله، ابوذر بود ڪه این خبر را به حضرت داد. شیخ صدوق سبب صدور حدیث را از ابن عباس نقل ڪرده است: روزی پیامبر در مسجد قبا با اصحاب خود نشسته بود. به آنان فرمود: نخستین فردی ڪه اڪنون بر شما وارد می شود، از بهشتیان است. برخی افراد چون این سخن را شنیدند، بیرون رفتند تا شتابان باز گردند و به سبب این خبر، از بهشتیان شوند. پیامبر این را فهمید و به آنان ڪه مانده بودند فرمود: اڪنون چند نفر بر شما در می آیند ڪه هر یڪ از دیگری سبقت می جوید. از میان آنان، هر ڪس به من بشارت دهد ڪه ماه آذار تمام می شود، اهل بهشت است. آن گروه بازگشته وارد شدند. ابوذر نیز با آنان بود. پیامبر به آنان فرمود: ما در ڪدام ماه رومی هستیم؟ ابوذر گفت: ای پیامبر خدا، آذار تمام شد. پیامبر فرمود: ای ابوذر، این را می دانستم، اما دوست داشتم ڪه امت من بدانند تو بهشتی هستی، و چسان بهشتی نباشی، در حالی ڪه تو را پس از من، از حرمم (مدینه) می رانند، چون به اهل بیت من محبت داری. پس تنها زندگی می ڪنی و تنها می میری و گروهی سعادت تجهیز و ڪفن و دفن تو را می یابند. آنان همراهان من در بهشت جاودان اند؛ بهشتی ڪه به پرهیزگاران وعده داده شده است. ✍🏻 نڪته! اولا سخن از ماه آذار رومی هست ڪه همیشه مقارن با ما‌های قمری نمی‌شود پس در اینصورت این روایت اصلا ربطی به ماه صفر پیدا نمی‌ڪند. ثانیا همانطور ڪه ملاحظه فرمودید سبب صدور این روایت این بود ڪه پیامبر موقعیتی پیدا ڪنند و جناب ابوذر علیه الرحمة را بهشتی معرفی ڪنند معانی الأخبار، ص ۲۰۴، ح ۱؛ علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۷۵. درسنامه فهم حدیث، ص ۱۱۶.  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
🔴 🦋 اساس خودسازی توحید است. ☀️ شیخ رجبعلی : هر کس بخواهد ساختمانی بنا کند، ابتدا باید زیر سازی آن درست باشد، اگر پایه محکم و اساسی نبود، آن بنا قابل اطمینان نیست. ☀️ سالک باید سیر و سلوک خود را از توحید آغاز کند، نخستین سخن همه ی پیامبران، کلمه ی «لااله الا الله» بوده است. ☀️ تا انسان حقیقت توحید را درک نکند و باور نکند که در وجود، چیزی جز خداوند منشأ اثر نیست و همه چیز جز ذات مقدس حق، فانی است، به کمالات انسانی دست نخواهد یافت. ☀️ با درک حقیقت توحید، انسان با همه وجود، متوجه آفریدگار خواهد شد. ▪️«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه»▪️  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
✅ شک هایی می باشد و اگر ایجاد شود نماز باطل می شود، چند مورد می باشد⁉️ ✍پاسخ : 🔴شکهاى ‏که نماز را مى ‏کند به شرح زیر است :👇 1⃣ شک در رکعت هاى نماز دو رکعتى مانند نماز صبح و نماز مسافر، ولى شک در نمازهاى ‏ مستحب دو رکعتى نماز را باطل نمى ‏کند. 2⃣شک در رکعت هاى نماز سه رکعتى (مغرب). 3⃣ شک در نماز چهار رکعتى هرگاه یک طرف شک، یک باشد، مثل این‏که شک کند یک رکعت خوانده یا سه رکعت. 4⃣ شک در نمازهاى چهار رکعتى پیش از تمام شدن سجده دوم در حالى که یک طرف شک دو باشد (مانند شک دو و سه قبل از اتمام دو سجده). 5⃣ شک بین دو و پنج یا بیشتر از پنج. 6⃣ شک بین سه و شش یا بیشتر (البتّه این شکها کمتر اتّفاق مى ‏افتد ولى در عین حال باید حکم آن روشن شود). 7⃣ شک بین چهار و شش یا بیشتر، ولى در اینجا احتیاط واجب آن است که مانند شک چهار و پنج عمل کند، یعنى بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند و بعد از نماز دو سجده سهو به جا آورد و سپس نماز را دوباره بخواند. 8⃣ شک در عدد رکعتهاى نماز که اصلًا نداند چند رکعت خوانده است. ادامه دارد....  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon