eitaa logo
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
3هزار دنبال‌کننده
33.2هزار عکس
28.8هزار ویدیو
54 فایل
حتما روزیت بوده بیای📩 اینجا خدایی شو،🕊️ دلت روشن میشه🔆 ❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙باخدا باش وپادشاهی کن. 💜بی خداباش،هرچه خواهی کن 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🕊🌷🕊 🌷 📕رمان عاشقانه،اعتقادی #من_مسلمانم 🕊 📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷 ⚜ #قسمت_پنجاهم لباس!
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🕊🌷🕊 🌷 📕رمان عاشقانه،اعتقادی 🕊 📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷 ⚜ _نمیدونم!واقعا نمیدونم بچه ها!میدونم حق با خانم علویه!میدونم حرف پشت سرم زیاده و این خیلی بده!ولی چطور برم مهمونی هان؟با کدوم شوهر؟با کدوم مرد؟ اسما و حسنا نگاهی به هم انداختن. حسنا:با... اسما:امیرحسین... _چـــــــــی؟!امکان نداره!فکرشم نکنید!اصلا...اَ...اص...اصلا نمیشه!چطوری؟نه نمیشه! حسنا:چرا نشه؟می شه!مگه یک شب بیشتره؟ اسما:آره بابا مگه یک شب بیشتره؟میرید الکی میشینید کنار هم میگید ما باهم زن و شوهریم!همین و تمام! سرمو به نشونه منفی تکون دادم و گفتم: _نه نمیشه!من کلی دروغ و دغل سرهم کردم که چمیدونم شوهرم فلانه و اینجوره و اونجوره!بعد اگه یکی از ما اونشب یه سوتی بده خب خیلی بد میشه! اسما:خب باهم از قبلش هماهنگ میکنید احمق جون! _باشه اصن گیرم هماهنگم کردیم!اصن باشه...ok...من قبول کردم.هیچ مشکلی هم ندارم!...جدی میگما!من عیچ مشکلی ندارم!اتفاقا به نفعمم میشه ولی واقعا شما فکر میکنید آقا امیر قبول میکنه؟!به نظرم اگه چنین فکری میکنید معلومه هنوز برادر خودتونو نشناختید! اسما با لبخند شیطونی گفت: +تو قبول کن...امیر باااا من!!! متعجب نگاش کردم و گفتم: _fine!(باشه!) 👈به رویدادے بزرگ محٺاجم اتفاقے ڪه بے خبر باشد... ڪاݜ وقٺے بہ خانہ برگردم ڪفش هاے ٺو پشٺ در باشد👉 🍃راوی ه‍مون شب بعد از خوردن شام و جمع شدن سفره توسط دوقلو هاآقای رادمهر بلافاصله جلوی تلویزیون نشست و تلویزیون را روی شبکه ی خبر تنظیم کرد.مهرناز خانم به آشپزخونه رفت و امیرحسین هم به اتاق خودش.دخترا بعد از کمی کمک کردن به مادرشون با نگاه های شیطون به سمت اتاق امیرحسین هجوم بردن و بدون در زدن وارد اتاق شدن.امیرحسین که پشت میز تحریر چوبی رنگش در حال خوندن چند ورقه مربوط به شرکت بود با ورود ناگهانی دوقلوها متعجب سرش رو بالا آورد و وقتی چهره های شیطونشون رو دید با خونسردی عینک مطالعشو از روی چشمش برداشت و به با استخوان پشت انگشت سبابه چندبار روی میز زد و گفت: _بهش میگن در زدن! اسما با ادای مسخره ای گفت: +یاه یاه یاه!تو که انقدر نمکی مواظب خودت هستی ندزدنت؟! _آره خیلی مواظبم! +خوبه نگرانت بودم! _اشکال نداره!باش تا اموراتت بگذره! اسما دهن باز کرد تا دوباره جوابی به امیرحسین بدهد که داد حسنا بلند شد: +نمک پاشی بسه دیگه!جدی شین!بحث جدیه!در ضمن جلسه فوق العاده...(صداشو پایین تر آورد و ادامه داد)...سکرته! امیرحسین ه‍م با صدای پایینی گفت: _اوپس!مگه مذاکرات به توافق نرسیده؟! حسنا دوباره با صدای بلند اعتراض کرد: +عهههه!امیر مسخره نباش دیگه! امیر دستاشو به نشانه ی اطاعت رسوند به شقیقه هاش و گفت: _اطاعت قربان!امر؟! اسما و حسنا رفتن سمت تخت و اسما همینطور که می نشست گفت: +جونم برات بگه که آق داداش...! خسنا کلافه پوفی کشید و حرف اسما رو قطع کرد: +بسه دیگههههه!امیر پس فردا شب حاضری با یکی بری مهمونی؟ _با کی؟باز تولد دعوت شدین و بنده هم شدم راننده شخصیتون؟ حسنا:نخیر،اصن ما تو مهمونی نیستیم،تو باید با یکی دیگه بری! _خب با کی؟! اسما دوباره شیطون شد و گفت: +با عباس قلی! امیر بعد از دیدن شیطنت اسما بیخیال جدیتی شد که در چهره حسنا موج میزد و با صدای نازک و مثلا زنونه ای گفت: _اوا خاک عالم!مگه شما خودتون ناموس ندارین؟من و چه به مهمونی با عباس قلی!آقامون میکشتم! بعدم با دست راست زد پشت دست چپشو لب پایینشو گاز گرفت! حسنا دیگه به مرز جنون رسیده بود! حسنا نسبت به دیگر خواهر و برادرش خیلی خیلی جدی تر بود.برای همین بعضی وقتا حس میکرد واقعا تحمل رفتار های مسخره ی اسما و امیرحسین رو نداره! بی طاقت از رو تخت بلند شد و گفت: +اَه خیلی مسخره اید!امیر؟پس فردا..با الینا میری مهمونی؟! امیر که انگار با شنیدن این حرف برق بهش وصل شده باشه سیخ سر جاش نشست و با چشمانی بازتر از حد معمول به حسنا خیره شد! اسما هم از اینهمه ناگهانی حرف زدن حسنا متعجب شده بود و دست کمی از امیر نداشت! حسنا با دیدن نگاه خیره ی هردو به روی خودش شانه ای بالا انداخت و سری به معنای «چتونه؟!»تکون داد. &ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🕊🕊🕊📚🌷❣🌷📚🕊🕊🕊🕊 📢 کپی رمان های کانال بدون اجازه ممنوع می باشد 📛 خدایا 🕋 رهایم نکن🔗 @khodaya_1
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
به تمنای طلوع تو جهان چشم به راه به امید قدمت کون و مکان چشم به راه سال‌ ها می‌ رود و حرف دل من این است تا به کی صبر کنم؟ تا چه زمان چشم به راه؟
حتما این روزها اسم فروشگاه چادر مشکی بنی‌فاطمی به گوش‌ِت خورده😍 پس بزار برات توضیح بدم😊 برای حمایت از تولید ملی، بزرگترین تولیدی رو راه اندازی کردیم👌 💠🌺بهترین کیفیت چادر💠🌺 🌺💠بهترین قـیمـت بازار🌺💠 📣به جمع 100 هزار نفری حامیان تولید ملی ملحق شوید و از جوایز بی نظیر آن لذت ببرید😍👇 http://eitaa.com/joinchat/1196228609Ce36ce60469 خرید👈جایزه👈حمایت از تولید ملی
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
🖤چادر خاکی ات را بتکان🖤 👇🖤روزی مارا برسان🖤👇 ـ 🌺 🌺 ـ 🖤 🌺 🌺 🌺 ـ🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 ـ 🌺 🌺🌺🌺🌺🌺 🌺 ـ 🌺 🌺 🌺 ـ 🌺 🌺 ـ 🌺 📣تخفیف ویژه ایام فاطمیه با کیک بر روی نام مبارک حضرت زهرا(س)☝️☝️ فروش ویژه چادر مشکی به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
روز "خوب" رو خودت مي سازی روز "بد" رو ديگران، پس سعی کن یک سازنده عالی باشی تا یه مصرف کننده ناتوان
🌏 تقویم همسران 🌍 ✴️ سه شنبه 👈 23 دی 1399 👈 28 جمادی الاول 1442👈 12 ژانویه 2021 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی . 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی . ❇️ روز بسیار خوب و شایسته ای است برای : ✅ خواستگاری ، عقد ، ازدواج . ✅ درختکاری . ✅ مناظره و گفتگو . ✅ ورود بر روسا و مسولین . ✅ تهیه ضروریات . ✅ دیدار دفترداران و منشیان . ✅ و آغاز بنایی و خشت بنا نهادن نیک است . 👶 زایمان خوب و نوزادش زیبا و روزی دار خواهد شد . ان شاءالله 🤕 بیمار امروز نیز زود خوب شود . 🚘 مسافرت :مسافرت خوب است . 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز برای امور زیر نیک است . ✳️ جراحی . ✳️ برداشت محصول . ✳️ از شیر گرفتن کودک . ✳️ کشاورزی و امور زراعی . ✳️ کندن چاه و کانال . ✳️ و وام و قرض نیک است . 💑 حکم مباشرت امشب (شب چهارشنبه ) ، فرزند چنین شبی امکان سقط شدنش زیاد است . @taghvimehamsaran 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری، خوب نیست . 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، باعث قوت دل می شود . ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد . 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. ( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب چهار شنبه دیده شود طبق ایه ی 29 سوره مبارکه " عنکبوت " است . قال رب انصرنی علی القوم المفسدین .... و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده مامور شود به اصلاح گروهی که اگر با آنها جنگ و ستیز کند پیروز شود و همه احوالات او شاید نیک شود . و شما مطلب خود رادراین مضامین قیاس کنید . ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد . 🌸 زندگیتون مهدوی
🌿🌺﷽🌿🌺 ⚜مردی ثروتمند وجود داشت که همیشه پر از اضطراب و دلواپسی بود.😢 ✴️ با اینکه از همه ثروتهای دنیا بهره مند بود، هیچ گاه شاد نبود.😞 💟او خدمتکاری داشت که ایمان درونش موج می زد. 🌺🍃روزی خدمتکار وقتی دید مرد تا حد مرگ نگران است به او گفت: 💕" ارباب، آیا حقیقت دارد که خداوند پیش از بدنیا آمدن شما ، جهان را اداره می کرد؟ "💕 💯او پاسخ داد: "بله" خدمتکار پرسید: .... 💕"آیا درست است که خداوند پس از آنکه شما دنیا را ترک کردید آن را همچنان اداره می کند؟"💕 💯ارباب دوباره پاسخ داد: "بله" خدمتکار گفت: 💕"پس چطور است به خدا اجازه بدهید وقتی هم که شما در این دنیا هستید او آن را ادره کند ... "💕 💕🌿💕 💟به او اعتماد کن 💟 🌊وقتی تردیدهای تیره به تو هجوم می آورند 💟به او اعتماد کن 💟 🌺🍃وقتی که نیرویت کم است🌺🍃 💟به او اعتماد کن 💟 👌 زیرا وقتی به سادگی به او اعتماد کنی ✳️اعتمادت بزرگترین سرمایه تو می شود ...✳️
✅سه دعای مستجاب ✍امام صادق عليه السلام: سه دعاست كه از درگاه خداوند متعال رد نمى شود: دعاى پدر براى فرزندش، هر گاه كه به او نيكى كند، و نفرينش در حقّ او، آن گاه كه از او نافرمانى نمايد؛ نفرين ستم ديده در حقّ كسى كه به او ستم كرده است، و دعايش براى كسى كه انتقام او را از ستمگرى گرفته است؛ و دعاى مرد مؤمن براى برادر مؤمنش كه به خاطر ما به او كمك [مالى] كرده است و نفرينش درباره وى، هر گاه بتواند به او كمك [مالى ]كند و برادرش به آن كمك نياز شديد داشته باشد و وى كمكش نكند 📚 بحارالأنوار، ج۷۴، ص۳۶۹ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💙🍃🦋 🍃🍁 🦋 🍃 مرده‌ها هم احساس دارند 🍃 💠 یکی از آداب قبرستان این است که وقتی کنار قبری میروید، سریع قبر را ترک نکنید، بلکه مدتی کنار قبر بنشینید، زیرا مُرده وجود شما را حس میکند و از بودن شما آرامش میگیرد: 🌼 شخصی از امام موسی کاظم (علیه السّلام) سؤال کرد: مؤمنی که مرده باشد، آیا کسی که قبر او را زیارت می کند، آگاه بدان است؟ 🌼 امام فرمودند: بله و تا زمانی که بر سر قبر او هست، مرده با او مأنوس گشته و آرامش می یابد. و زمانی که بلند شده و از کنار قبر میرود، از رفتن او وحشتی به مرده وارد می‌شود. ⚜ قالَ: قُلْتُ لَهُ الْمُؤْمِنُ يَعْلَمُ بِمَنْ يَزُورُ قَبْرَهُ قَالَ نَعَمْ وَ لَا يَزَالُ مُسْتَأْنِساً بِهِ مَا دَامَ عِنْدَ قَبْرِهِ فَإِذَا قَامَ وَ انْصَرَفَ مِنْ قَبْرِهِ دَخَلَهُ مِنِ انْصِرَافِهِ عَنْ قَبْرِهِ۸ وَحْشَةٌ. 📚 اصول کافی، ج۳، ص۲۲۸ 🦋  🍃🍁 💙🍃🦋
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
📖سوره انعام، آیه ۳۲ 🕋وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ 🍀📝ﻭ ﺯﻧﺪگی ﺩﻧﻴﺎ [ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ] ﺑﺎﺯﻱ ﻭ ﺳﺮﮔﺮﻣﻰ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺳﺮﺍی ﺁﺧﺮﺕ ﺑﺮﺍی ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭی ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ ، ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ. ﺁﻳﺎ نمیﺍﻧﺪﻳﺸﻴﺪ؟ 🌸🍃🌸🍃🌸 🚫 «لعب» کاری است که قصد صحیحی در آن نباشد و« لهو» انسان را از کارهای مهم واصلی باز می دارد. ⭕️ بازی‌ها وسر گرمی‌ها معمولا کارهای تو خالی وبی اساس هستند که از متن زندگی حقیقی دورند 🔸گاهی در بازی کودکان یکی امیر ودیگری وزیر می شود وساعتی نمی گذرد که نه خبری از امیر است نه وزیر! ✳️ آخرت خیر است چون لذتهایش آمیخته به رنج نیست و زود گذر و موهوم وخیالی نمی باشد. ♻️ راه نجات از حسرت آخرت فکر وتعقل است. (یا حسرتنا ....افلا تعقلون) ❎انسان عاقل فریب دنیا را نمی‌خورد. ❇️آیه شریفه با وابستگی ودلبستگی به دنیا وفراموش کردن آخرت مبارزه می‌کند. ✅اگر دنیا را برای زندگی مادی بخواهیم لهو ولعب و پوچ وتو خالی است واگر مزرعه آخرت بدانیم لحظه لحظه عمر دنیا برای ما غنیمت است. 🌸🍃🌸🍃🌸 👈غیر از کار بد، هر کار دیگری بانیت اطاعت خداوند عبادت است وماندگار. با نیت خدایی همه دنیایمان را آخرتی کنیم👉  
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
پیامبر می فرمایند: کسی که امانت دار نباشد ایمان ندارد. مشق هایم که تمام شد، کتاب داستان را از کیفم در آوردم و شروع کردم به خواندن. مادرم گفت: این کتاب را از کجا آورده ای؟ گفتم: از مریم گرفته ام. مامان گفت: پس امانت است! همان روز، داستان را خواندم؛ اما یادم رفت کتاب را به مریم برگردانم. فردای آن روز هم یادم رفت. چند روز گذشت. یک روز مریم گفت: اگر کتاب مرا خوانده ای برایم بیاور! دختر خاله ام می خواهد آن را بخواند. آن روز وقتی به خانه رفتم، هر چه گشتم کتاب را پیدا نکردم. از مامان پرسیدم: مامان! کتاب مریم را ندیده ای؟ مامان با ناراحتی گفت: چرا دیده ام! می دانی کجا پیدایش کردم؟ توی جعبه اسباب بازی ها. از پیدا شدن کتاب خوش حال شدم؛ اما نمی دانم چرا مادرم این قدر عصبانی بود. به او گفتم: چرا دعوا می کنید؟ کتاب که گم نشده! مادرم گفت: برای اینکه تو امانت دار خوبی نیستی. خدا آدم هایی را که از امانت دیگران مراقبت نمی کنند، دوست ندارد. فهمیدم: امانت داری یعنی وقتی از دیگران چیزی قرض می گیرم، باید از آن خوب مراقبت کنم تا مثل اولش به او برگردانم. فهمیدم خدا، آدم امانت دار را دوست دارد.
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
🌱[...عجیب خسته ام از روز های غرق گناه سه شنبه ها دل من حال جمکران دارد....] 🍃•😌√