eitaa logo
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
2.7هزار دنبال‌کننده
37.6هزار عکس
31.9هزار ویدیو
67 فایل
حتما روزیت بوده بیای📩 اینجا خدایی شو،🕊️ دلت روشن میشه🔆 ❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙باخدا باش وپادشاهی کن. 💜بی خداباش،هرچه خواهی کن 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️داستان واقعی ویژه مادران ❗️❗️❗️ 📌همسایه بالاییمون یه زن و شوهرِ جوونن که نمیشن! چندوقتی بود فاطمه خانم میومد دخترمو به ای میبرد خونش ... کل زمانی که دخترم میرفت خونشون صدای هاش پایین میومد تا زمانیکه آقا شوهرش میومد ، یهو قطع میشد ،،، بلافاصله برم دخترمو بیارم ... تااینکه یروز فاطمه اومد و با و عصبانیت گفت دیگه دخترتو نفرست بالا چون....😡🤔 🔴 ادامشو حتما دختر دارا بخونن👇 https://eitaa.com/joinchat/2113601843C0c9cfcd636
سه ماهه بودم. مادرشوهرم فقط چشم به شکمم دوخته بود، همش می‌پرسید:پسره یا دختر؟ وقتی فهمید دوقلو دخترن، صورتش یه دفعه بهم ریخت، گفت:پسرم شانس نداره! تازه وارد ماه هفتمم شده بودم یه روز که فقط من و مادرشوهرم خونه بودیم یکدفعه تو راه پله‌ها زمین خوردم! درد وحشتناکی تو شکمم پیچید..برگشتم دیدم بالای پله ها ایستاده و با عجیبی تماشام میکنه. اصلا نفهمیدم کی منو بردن بیمارستان، وقتی اومدم اولین چیزی که حس کردم پانسمان شکمم بود... مادرشوهرم چشماش از خوشحالی برق میزد! زیر پانسمان، انگار یه عجیب بود!!! پرستار با عجله اومد گفت خانم...https://eitaa.com/joinchat/1783824717C85cf54a460
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
ماه هفتم بارداری م بودم، یه روز که فقط من و مادرشوهرم خونه بودیم یکدفعه تو راه پله‌ها زمین خوردم! درد وحشتناکی تو شکمم پیچید. برگشتم دیدم بالای پله ها ایستاده و با عجیبی تماشام میکنه. نفهمیدم کی منو بردن بیمارستان، وقتی اومدم اولین چیزی که حس کردم پانسمان شکمم بود... مادرشوهرم چشماش از خوشحالی برق میزد! زیر پانسمان، انگار یه عجیب بود!!! پرستار با عجله اومد گفت خانم...https://eitaa.com/joinchat/1783824717C85cf54a460
سه ماهه بودم. مادرشوهرم فقط چشم به شکمم دوخته بود، همش می‌پرسید:پسره یا دختر؟ وقتی فهمید دوقلو دخترن، صورتش یه دفعه بهم ریخت، گفت:پسرم شانس نداره! تازه وارد ماه هفتمم شده بودم یه روز که فقط من و مادرشوهرم خونه بودیم یکدفعه تو راه پله‌ها زمین خوردم! درد وحشتناکی تو شکمم پیچید..برگشتم دیدم بالای پله ها ایستاده و با عجیبی تماشام میکنه. اصلا نفهمیدم کی منو بردن بیمارستان، وقتی اومدم اولین چیزی که حس کردم پانسمان شکمم بود... مادرشوهرم چشماش از خوشحالی برق میزد! زیر پانسمان، انگار یه عجیب بود!!! پرستار باعجله اومد گفت‌خانم...https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf
سه ماهه بودم. مادرشوهرم فقط چشم به شکمم دوخته بود، همش می‌پرسید:پسره یا دختر؟ وقتی فهمید دوقلو دخترن، صورتش یه دفعه بهم ریخت، گفت:پسرم شانس نداره! تازه وارد ماه هفتمم شده بودم یه روز که فقط من و مادرشوهرم خونه بودیم یکدفعه تو راه پله‌ها زمین خوردم! درد وحشتناکی تو شکمم پیچید..برگشتم دیدم بالای پله ها ایستاده و با عجیبی تماشام میکنه. اصلا نفهمیدم کی منو بردن😔 بیمارستان، وقتی اومدم اولین چیزی که حس کردم پانسمان شکمم بود... مادرشوهرم چشماش از خوشحالی برق میزد! زیر پانسمان، انگار یه عجیب بود!!! پرستار باعجله اومد گفت‌...https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf
⭕️داستان واقعی ویژه مادران ❗️❗️❗️ 📌همسایه بالاییمون یه زن و شوهرِ جوونن که نمیشن! چندوقتی بود فاطمه خانم میومد دخترمو به ای میبرد خونش ... کل زمانی که دخترم میرفت خونشون صدای هاش پایین میومد تا زمانیکه آقا شوهرش میومد ، یهو قطع میشد ،،، بلافاصله برم دخترمو بیارم ... تااینکه یروز فاطمه اومد و با و عصبانیت گفت دیگه دخترتو نفرست بالا چون....😡🤔 🔴 ادامشو حتما دختر دارا بخونن👇 https://eitaa.com/joinchat/2113601843C0c9cfcd636
سه ماهه بودم. مادرشوهرم فقط چشم به شکمم دوخته بود، همش می‌پرسید:پسره یا دختر؟ وقتی فهمید دوقلو دخترن، صورتش یه دفعه بهم ریخت، گفت:پسرم شانس نداره! تازه وارد ماه هفتمم شده بودم یه روز که فقط من و مادرشوهرم خونه بودیم یکدفعه تو راه پله‌ها زمین خوردم! درد وحشتناکی تو شکمم پیچید..برگشتم دیدم بالای پله ها ایستاده و با عجیبی تماشام میکنه. اصلا نفهمیدم کی منو بردن بیمارستان، وقتی اومدم اولین چیزی که حس کردم پانسمان شکمم بود... مادرشوهرم چشماش از خوشحالی برق میزد! زیر پانسمان، انگار یه عجیب بود!!! پرستار باعجله اومد گفت‌خانم...https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf
⭕️داستان واقعی ویژه مادران ❗️❗️❗️ 📌همسایه بالاییمون یه زن و شوهرِ جوونن که نمیشن! چندوقتی بود فاطمه خانم میومد دخترمو به ای میبرد خونش ... کل زمانی که دخترم میرفت خونشون صدای هاش پایین میومد تا زمانیکه آقا شوهرش میومد ، یهو قطع میشد ،،، بلافاصله برم دخترمو بیارم ... تااینکه یروز فاطمه اومد و با و عصبانیت گفت دیگه دخترتو نفرست بالا چون....😡🤔 🔴 ادامشو حتما دختر دارا بخونن👇 https://eitaa.com/joinchat/2113601843C0c9cfcd636
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
بی ادب تر از این کانال پیدا نکردم😆😂 🔞اگه جنبت زیادِ، یواش🙊بزن روش👇، بپر تو کانال🤪😅 🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅 🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅 🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅 🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅 ⭕️خطرخفه شدن در اثر 😂😈 ⛔️بچه مچه نیاد🤨بی ادب میشه😜