eitaa logo
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
3هزار دنبال‌کننده
32.2هزار عکس
27.9هزار ویدیو
54 فایل
حتما روزیت بوده بیای📩 اینجا خدایی شو،🕊️ دلت روشن میشه🔆 ❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙باخدا باش وپادشاهی کن. 💜بی خداباش،هرچه خواهی کن 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 📢
13.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است بالاو پر دارد ⛔️⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•❤️🍃• 🍃 حق آمد🍃 باطل از بین رفت 🍃 ‌┄┅┅┅❅❁❁❁❅┅┅┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌📮 ⸀•🌱•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•❤️🍃• 🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ♥️ °•طاقتم‌تاٻ‌شدو‌از‌تو‌نیامد‌خبرۍ•° •°جگرم‌آٻ‌شدو‌از‌تو‌نیامد‌خبرۍ° ‌┄┅┅┅❅❁❁❁❅┅┅┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌📮 ⸀•🌱•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•❤️🍃• 🍃 ღ " وَ بِجَنابِڪَ اَنْتَسِبُ فَلا تُبْعِدنے... " {وچه‌خوشبختم‌من‌ڪه‌تو‌رادارم❤️🌱 ‌┄┅┅┅❅❁❁❁❅┅┅┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌📮 ⸀•🌱•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹به دوستانتان ارسال بفرمایید 🎙🌸 استاد آیت الله ناصری (حفظه الله) 🗂موضوع : اگر انسان با خدا باشد! 👌بسیار عالی حتما گوش کنید😍
💠آیا زمان قیامت قابل پیش بینی است؟💠 خدا در قرآن به این سوال پاسخ داده و به پیامبر خود چنین خطاب کرده: 🔶 از تو درباره قيامت می‌پرسند كه‌ وقوع آن چه وقت است؟ بگو: علم آن، تنها نزد پروردگار من است. جز او هيچ كس‌ آن را به موقع خود آشكار نمی‌گرداند. اين حادثه‌ بر آسمانها و زمين گران است، 💢 قیامت به صورت ناگهانی و غیر منتظره برپا می‌شود. آنها باز از تو می‌پرسند: گويا تو از زمان وقوع‌ قیامت آگاهی. به آنها بگو: علم آن، تنها نزد خداست، ولی بيشتر مردم نمی‌دانند. 🔷 يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْ‌سَاهَا ۖ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَ‌بِّي ۖ لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ۚ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ۚ لَا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً ۗ يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا ۖ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّـهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ‌ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ اعراف آیه 187 ✅ البته این آیه برای ما که هنوز ظهور امام زمان (عج) را ندیدیم، نمی‌باشد، چون قطعا باید قبل از قیامت ظهور امام زمان (عج) اتفاق بیافتد. ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج ..
هدایت شده از 📢
دعای فرج 💚 ♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥ ✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ ✨الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ✨اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی ✨السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ✨الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ✨یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ ✨مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین 🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹 ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
هدایت شده از 📢
اومد بهم گفت : " میشہ ساعت ۴ صبح بیدارم ڪنی تا داروهام رو بخورم ؟ " ساعت ۴ صبح بیدارش ڪردم ، تشڪر ڪرد و بلند شد از سنگر رفت بیرون ... بیست الی بیست و پنج دقیقہ گذشت ، اما نیومد ... نگرانش شدم ؛ رفتم دنبالش و دیدم یہ قبر ڪنده و توش نماز شب می خونہ و زار زار گریہ می ڪنہ ! بهش گفتم : " مرد حسابی تو ڪه منو نصف جون ڪردی ! می خواستی نماز شب بخونی چرا بہ دروغ گفتی مریضم و می خوام داروهام رو بخورم ؟! " برگشت و گفت : " خدا شاهده من مریضم ، چشمای من مریضہ ، دلم مریضہ ، من ۱۶ سالمہ ! چشام مریضہ ! چون توی این ۱۷ سال امام زمان عج رو ندیده ... دلم مریضہ ! بعد از ۱۶ سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار ڪنم ... گوشام مریضہ ! هنوز نتونستم یہ صدای الهی بشنوم ... " ✍️ « ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﻬﯿﺪ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﺰﻣﺎﻧﯽ » را یاد کنیم با ذکر صلوات 🤲الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما انتظار ظهور می‌کشیم، نه انتظار آمدن! 470 بار سران جهان به دیدن حضرت آقا آمدند، ایشون تازه نایب امام زمانه، خود حضرت ان‌شاءالله ظهور کنند دیگه چی میشه!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•💖🍃• 🍃 ای دنیا مبارکت باد آقـاےِ عالم آمده :)🍃 ‌┄┅┅┅❅❁❁❁❅┅┅┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌📮 ⸀•🌱•
14.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 ؛ 🔸 قاعده فرج 🌺 ویژه ولادت امام زمان عج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•💖🍃• 🍃 تولد مهدی زهرا مبارک💖 ‌┄┅┅┅❅❁❁❁❅┅┅┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌📮 ⸀•🌱•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹نیاز بشریت به منجی! سخنان سال گذشته رهبر معظم انقلاب در نیمه شعبان ⭕️پیشنهاد دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•💖🍃• 🍃 ღ این روزها دلگرمی میخواهیم وگرنه چیزیڪه زیاد است سرگرمی است!! مددے یوسفِ زهراےِ همہ❤️🌱 ✾͜͡⚘أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج‌‎‌‌‌‎‌✾͜͡⚘ ‌‎‌ ‌┄┅┅┅❅❁❁❁❅┅┅┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌📮 ⸀•🌱•
•📸🍃• 🍃 ‌┄┅┅┅❅❁❁❁❅┅┅┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌📮 ⸀•🌱•
13.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 مداحی و مناجات‌خوانی حاج سیدمهدی میرداماد در ویژه برنامه احیای شب نیمه شعبان 1400 📆 8 فروردین ماه 1400 - تهران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•💖🍃• 🍃 ای عاشقان جان می رسد. ‌┄┅┅┅❅❁❁❁❅┅┅┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌📮 ⸀•🌱•
°•|🌸🍃 بیـن فـرهنـگ لغـت نام تو استثنایـی است ...! واجـب الـعشـق تـریـن واژه ی دنیا مهـدی‌ (عج ) اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج ‌┄┅┅┅❅❁❁❁❅┅┅┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌📮 ⸀•🌱•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•💖🍃• 🍃 عجل الله ماه 🌙زهرا ‌┄┅┅┅❅❁❁❁❅┅┅┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌📮 ⸀•🌱•
هدایت شده از 📢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•💖🍃• 🍃 مراعهدیست جانان ‌┄┅┅┅❅❁❁❁❅┅┅┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌📮 ⛔️⛔️
هدایت شده از 📢
دعای فرج 💚 ♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥ ✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ ✨الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ✨اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی ✨السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ✨الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ✨یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ ✨مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین 🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹 ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
هدایت شده از 📢
AudioCutter_Bia Azize Zahra (320)(2).mp3
6.27M
بیا عزیز زهرا بیا اروم دلها بیا روشن بکن تموم دنیا ⛔️⛔️
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🕊🌷🕊 🌷 📕رمان عاشقانه،اعتقادی 🕊 📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷 ⚜ امیرحسین نیشخندی زد و گفت: +مشکلیه؟!هرچی باشه همسایه ایم... دیگه طاقتم تموم شده بود.عین بچه ها داشتن لج میکردن... حوصلم سررفت برای همین قبل از اینکه رایان جوابی به امیرحسین بده داد زدم: _بسه دیگه...هی هیچی نمیگم عین بچه ها افتادین به جون هم...خجالت بکشید... نگاهی به هردو کردم و ادامه دادم: _من به لطف هیچ کدومتون نیازی ندارم...خودم پا دارم آدرس خونمم بلدم...خیلی ممنون از لطف هردوتون... بعدهم با سرعت رفتم اونور خیابونو سریع دربست گرفتم... روز بعد موقع برگشتن از کار فقط ماشین رایان بود که از دور چراغ میزد... دلم نمیخواست با ماشینش برم ولی فقط خدا میدونه چقدر خسته بودم و سردم بود.فکر منتظر ایستادن برا اتوبوس هم عذاب آور بود! با بی میلی رفتم طرف ماشین.در رو از داخل برام باز کرد و با لبخند سلام کرد. بر عکس اون من با سردی جواب سلامشو دادم و سوار شدم. در ماشین رو که بستم چرخید طرفم.آرنجشو گذاشته بود رو فرمون و انگشتاشو گذاشته بود زیر چونش. با نگاهی موشکافانه و لحنی شاکی پرسید: +چه بلایی سرت اومده الینا؟! با تعجب نگاش کردم که ادامه داد: +ورژن قبلیت خیلی باحال تر و خوش برخوردتر بود! با نگاه عاقل اندر سفیهی جواب داد: _ورژن قبلی خیلی وقته آپدیت شده! یه تای ابروشو داد بالا و گفت: +oh thats too bad because this version is too boring!!!(اوه چه بد!چون این ورژن خیلی کسل کنندس!) خواستم جواب بدم اما بیخیال شدم! ماشینو به حرکت درآورد که گفتم: _واسه چی اومدی دنبالم؟! همونطور که گردنشو کج کرده بود تا بتونه دور بزنه گفت: +چقدرم که تو ناراضی هستی! دور که زد نیم نگاهی بهم انداخت.رومو برگردوندم که گفت: +باهات حرف دارم الینا! لحنش اونقدر جدی بود که باعث شد چیزی نگم و گوش به حرفاش بسپرم. +الینا من چند وقتی نیستم... پوزخندی زدم و زیرلب زمزمه کردم: _هشت ماهه که نیستی...هیچ کدومتون نیستین... فک کنم شنید که پوووفی کشید و ادامه داد: +دا...دارم میرم تهران! نمیدونم چرا ولی ضربان قلبم اوج گرفت.دلتنگ بودم.اما دلتنگم نبودن.بودن؟! سکوتمو که دید نیم نگاهی بهم انداخت.نمیدونم حالم چقدر زار بود که گفت: +Elina?!Are you ok?!(الینا؟!خوبی؟!) با تکون دادن سر نشون دادم که خوبم.چند ثانیه ای سکوت کرده بود.میخواستم ادامشو بشنوم ولی بغض گلومو گرفته بود و نمیذاشت حرف بزنم. چند نفس عمیق کشیدم تا بغضم بره پایین که این نفسا از چشم رایان دور نموند.بعد از چهارمین نفس لرزونی که کشیدم رایان ماشینو یه گوشه پارک کرد.نمیدونستم کجاییم فقط میدونستم نزدیک خونه نیستیم. کماکان نگاه خیرم سمت جلو بود ولی رایان برگشت طرف من. جرات نداشتم برگردم و نگاهشو جواب بدم. حس میکردم با کوچکترین حرکتی اشکام جاری میشه... دست رایان اومد جلو تا چونمو بگیره که سرمو با شدت کشیدم عقب. رایان هم انگار تازه متوجه اشتباهش شده بود با سرعت دستشو عقب کشید و صاف نشست سر جاش. چون سرمو با شدت کشیدم عقب درد بدی تو گردنم نشست که همون درد شد بهونه ای برای ریزش اشکام. اولش کاملا بی صدا در حال ریختن اشک بودم.اونقدر ساکت و آروم که رایان چند دقیقه ای اصلا متوجه نشد من دارم گریه میکنم.تا اینکه خیلی آروم برگشت طرفم و با آرامش گفت: +Look,Elina...I'm so sor...(ببین،الینا...من خیلی متاس...) با دیدن صورت خیسم حرفشو خورد و یهو گفت: +الینا چته؟!چی شده؟! با شنیدن لحن دلسوزش دیگه طاقت نیاوردم به شدت زدم زیر گریه... اونقدر بلند بلند گریه میکردم که میترسیدم عابرای تو خیابونم صدامو بشنون! رایانم هیچی نمیگفت...فقط بعد از اینکه خوب گریه کردم تو سکوت ماشین رو به حرکت درآورد.بی حال سرمو به پشتی صندلی تکیه دادم و آروم آروم هق هق میکردم.چند دقیقه بعد ماشینو جایی نگه داشت و خودش پیاده شد.دقیقه ای بعد با یه آیس پک تو دستش در ماشینو از طرف من باز کرد. نگاه بی جونی بهش انداختم که آیس پک تو دستشو بالا آورد و گفت: +اونجوری که تو گریه کردی گفتم الآن از حال میری.از اونجاییم که فقط میدونستم آیس پک دوست داری برات گرفتم... لبخند درب و داغونی زد و نشست رو زانوهاش.دستشو بالا آورد و گفت: +شکلاتیه...همون که دوست داری... چونم از بغض میلرزید.لبمو به دندون گرفتم تا اشکام نریزن ولی فایده نداشت. &ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🕊🕊🕊📚🌷❣🌷📚🕊🕊🕊🕊 📢 کپی رمان های کانال بدون اجازه ممنوع می باشد 📛 خدایا 🕋 رهایم نکن🔗 @khodaya_1
هدایت شده از 📢
یابن الحسن... میتپد قلب زمین هم با صدای پای تو؛ دراین شعبان بــبینیم کاش ما سیمای تو ...