eitaa logo
"اوپال؛ opal"
241 دنبال‌کننده
23 عکس
2 ویدیو
0 فایل
ترشحاتِ ذهنِ من! بدنبال افکارم می‌دوم و ندایِ مغزم را طی می‌کنم؛ این مغزِ من است؛ مغزی شلوغ، پر از افکار..🌿 -و نابغه‌ای که درون خود می‌پوسد- - کپی به هیچ عنوان، چه در ایتا چه در برنامه‌های دیگه.
مشاهده در ایتا
دانلود
طبق یه افسانه قدیمی اگه چیزیو تو زندگیتون بیشتر از خدا دوس داشته باشی، خدا اونو ازت میگیره... - دردناک و مزخرف.
پُکو آوانتی'poco avanti؛ یعنی کسی که مثل یه پیشی کوچولو انقدملوس و بغلیه که تمایل شدیدی به بغل کردنش داری😭
توی اساطیر و افسانه‌های روسی، شخصی هست بنام بابا یاگا. بابا یاگا در اساطیر اسلاو و روسی، یک جادوگر افسانه‌ای و یکی از معروف‌ترین چهره‌های اسطوره‌ای ادبیات قومی روس است که در بسیاری از قصه‌ها و افسانه‌های جهان حضور دارد. او به مدت چندین قرن در سراسر شرق اروپا مورد وحشت مردم، به خصوص کودکان بود و به صورت جادوگر هولناکی درآمد و تجسم مرگ شد. نام بابا یاگا از دو بخش تشکیل شده‌است. در بیشتر زبان‌های اسلاوی بابا به معنی «مادربزرگ یا پیرزن» است. در برخی از داستان‌ها او دارای دو خواهر بزرگتر است که آن‌ها نیز بابا یاگا نامیده می‌شدند. بابا یاگا ظاهری همیشه پیر، با موهای خاکستری و چهره‌ای ترسناک و نفرت‌انگیز داشت. همچنین از او به عنوان بابا یاگای پا استخوانی یاد می‌شود، زیرا ظاهر لاغر و استخوانی او به یک اسکلت شباهت دارد. بر اساس افسانه‌ها، کلبهٔ این پیرزن با نام ایزبوشکا بر روی پاهای جوجه‌ای عظیم‌الجثه قرار دارد.
بابا یاگا در بدترین شکل خود یک عفریتهٔ بچه‌خوار است، که طعمه خود را در مواقع آسیب‌پذیری بالا صید می‌کند؛ هنگامی که آن‌ها در خانه تنها و به حال خود رها شده‌اند، یا در جنگل سرگردانند، او با تعارف کردن یک سیب به آن‌ها نزدیک می‌شود و به تقلید از صدای مادرشان، صدای خود را نازک می‌کند؛ یا پسر بچه‌ای را که مشغول راندن قایق خود بر رودخانه است، به تقلید از مادرش صدا می‌زند. پس از آنکه بچه در خانهٔ او به دام می‌افتد، تصمیم به خوردن او می‌گیرد. اما کودک قهرمان مانند یک انسان بالغ همواره این زیرکی را دارد که از چنگ جادوگر بگریزد. این بچه ممکن است دختران بابا یاگا را ترغیب کند که در ماهیتابه سرخ کردنی بنشینند، طوری که وقتی جادوگر به خانه بر می‌گردد، به اشتباه فرزند خود را بخورد. بسیاری از داستان‌ها با تعقیب و گریزی هولناک به پایان می‌رسند، زیرا بابا یاگا وقتی متوجه می‌شود که فریب خورده و شکارش اغلب با مقداری اشیاء ارزشمند، از دامش گریخته است، با هاون و دسته هاون خود به راه می‌افتد تا آن‌ها را دستگیر کند. ممکن است با استفاده از چنگال‌ها و دندان‌های تیزش، در مسیر خود درختان و نی‌های مزاحم را قطع کند، یا با استفاده از سپر جادویی خود، شعله‌های سوزان آتش را به سمت فراریان بفرستد.
Monachopsis - موناکوپسیس احساس مبهم ولی دائمی که به جایی که در اون زندگی میکنید، تعلق ندارید...
یچیزی-
توی خوزستان، رامهرمز، یه کوه هست بنام تشکوه یا کوه‌آتشین؛ این کوه به دلیل گوگرد زیاد همیشه در حال سوختنه و هیچی نمیتونه این آتیش رو خاموش کنه و بیش از هزاران ساله که داره میسوزه!
و یه افسانه راجبش دیدم-
یکی از باورهای رایج درباره آتشکوه در میان مردم محلی، مربوط به اساطیر ایرانی است. طبق یک افسانه مشهور ایرانی، ویشتاسپا چهار درخواست از زرتشت داشته است: پیش بینی موقعیت خود در زندگی پس از زندگی، کسب دانش عمومی جهان، جاودانه شدن، داشتن جسمی آسیب ناپذیر زرتشت این درخواست ها را با یک شرط می پذیرد. این ویشتاسپا فقط یکی از آنها را برای خودش انتخاب می کند و بقیه را به افراد دیگر اعطا می کند. بنابراین ویشتاسپا توانایی پیش بینی سرنوشت خود را در زندگی پس از مرگ انتخاب می کند و آرزو های دیگری را به جاماسپ، اسفندیار و پیشوتانو اعطا می کند. بنابراین زرتشت اسفندیار را در آب مقدس غسل داد و بدن او را آسیب ناپذیر کرد. اما چون چشمهایش را در آب بسته بود ، چشمانش تنها نقطه ضعف او شد. اسفندیار در یکی از مبارزات خود برای نجات خواهرانش هما و به آفرین از اسارت دشمن مجبور شد هفت دوره مانع را پشت سر بگذارد. در سوم او مجبور شد با اژدها روبرو شود. اسفندیار و نبرد اژدها چند روز طول کشید اما در پایان او موفق شد اژدها را بکشد. از نظر محلی شعله های آتش در سطح کوه در اثر نفس اژدها در طی آن نبرد ایجاد می شود که ابدی خواهد بود. همچنین، طبق همین افسانه ها، دریاچه آسفالت طبیعی در روستای ماماتین، توسط خون این اژدها ایجاد می شود؛ زیرا پس از شکست توسط اسفندیار در آنجا دفن شد!
هدایت شده از "اوپال؛ 𝗈𝗉𝖺𝗅″
تولد آغاز نیست، مرگ پایان نیست، وجود داشتن بدون محدودیت است. ادامه یافتن بدون آغاز است...
غم*
میدونستین ۵- ۱۰٪ اوپال از آب تشکیل شده و اگه ازش خوب مراقبت نشه خشک میشه و ترک برمیداره؟