eitaa logo
"اوپال؛ opal"
241 دنبال‌کننده
23 عکس
2 ویدیو
0 فایل
ترشحاتِ ذهنِ من! بدنبال افکارم می‌دوم و ندایِ مغزم را طی می‌کنم؛ این مغزِ من است؛ مغزی شلوغ، پر از افکار..🌿 -و نابغه‌ای که درون خود می‌پوسد- - کپی به هیچ عنوان، چه در ایتا چه در برنامه‌های دیگه.
مشاهده در ایتا
دانلود
Monachopsis - موناکوپسیس احساس مبهم ولی دائمی که به جایی که در اون زندگی میکنید، تعلق ندارید...
یچیزی-
توی خوزستان، رامهرمز، یه کوه هست بنام تشکوه یا کوه‌آتشین؛ این کوه به دلیل گوگرد زیاد همیشه در حال سوختنه و هیچی نمیتونه این آتیش رو خاموش کنه و بیش از هزاران ساله که داره میسوزه!
و یه افسانه راجبش دیدم-
یکی از باورهای رایج درباره آتشکوه در میان مردم محلی، مربوط به اساطیر ایرانی است. طبق یک افسانه مشهور ایرانی، ویشتاسپا چهار درخواست از زرتشت داشته است: پیش بینی موقعیت خود در زندگی پس از زندگی، کسب دانش عمومی جهان، جاودانه شدن، داشتن جسمی آسیب ناپذیر زرتشت این درخواست ها را با یک شرط می پذیرد. این ویشتاسپا فقط یکی از آنها را برای خودش انتخاب می کند و بقیه را به افراد دیگر اعطا می کند. بنابراین ویشتاسپا توانایی پیش بینی سرنوشت خود را در زندگی پس از مرگ انتخاب می کند و آرزو های دیگری را به جاماسپ، اسفندیار و پیشوتانو اعطا می کند. بنابراین زرتشت اسفندیار را در آب مقدس غسل داد و بدن او را آسیب ناپذیر کرد. اما چون چشمهایش را در آب بسته بود ، چشمانش تنها نقطه ضعف او شد. اسفندیار در یکی از مبارزات خود برای نجات خواهرانش هما و به آفرین از اسارت دشمن مجبور شد هفت دوره مانع را پشت سر بگذارد. در سوم او مجبور شد با اژدها روبرو شود. اسفندیار و نبرد اژدها چند روز طول کشید اما در پایان او موفق شد اژدها را بکشد. از نظر محلی شعله های آتش در سطح کوه در اثر نفس اژدها در طی آن نبرد ایجاد می شود که ابدی خواهد بود. همچنین، طبق همین افسانه ها، دریاچه آسفالت طبیعی در روستای ماماتین، توسط خون این اژدها ایجاد می شود؛ زیرا پس از شکست توسط اسفندیار در آنجا دفن شد!
هدایت شده از "اوپال؛ 𝗈𝗉𝖺𝗅″
تولد آغاز نیست، مرگ پایان نیست، وجود داشتن بدون محدودیت است. ادامه یافتن بدون آغاز است...
غم*
میدونستین ۵- ۱۰٪ اوپال از آب تشکیل شده و اگه ازش خوب مراقبت نشه خشک میشه و ترک برمیداره؟
یا میدونستین ناپلئون بناپارت به ژوزفین اوپالِ قرمز یا تروا رو هدیه داده؟
اوپال ملکه یا آنداموکا هم مال ملکه الیزابت بود-
یه تیکه از این کتابِ «قلب‌های نارنجی» میگه که: «حتی قلب یک نوجوان با قلب بقیه‌ی آدم‌ها فرق دارد. قلب آن‌ها قرمز نیست، نارنجی است. خیلی هم نازک‌تر از بقیه قلب‌هاست؛ برای همین است که قلب‌های نارنجی به یک مراقب ویژه احتیاج دارند؛ چون ممکن است تا بیاید قرمز بشوند، هزارتا رنگ دیگر به خودشان بگیرند؛ اما اگر این سال‌های تغییر رنگ درست بگذرند، درک آدم از واقعیت‌ها بالاتر می‌رود. آن وقت متوجه داشته‌هایش هم می‌شود، داشته‌هایی که فقط با پول به دست نمی‌آیند؛ اما یک نوجوان فقط نداشته‌هایش را می‌بیند.»
یه افسانه هست که میگه شهاب سنگ همون روح آزاد شده از برزخه؛ روحی که سرانجام آزاد شده و برای آرامش به آسمان می‌ره!✨