eitaa logo
"اوپال؛ opal"
241 دنبال‌کننده
23 عکس
2 ویدیو
0 فایل
ترشحاتِ ذهنِ من! بدنبال افکارم می‌دوم و ندایِ مغزم را طی می‌کنم؛ این مغزِ من است؛ مغزی شلوغ، پر از افکار..🌿 -و نابغه‌ای که درون خود می‌پوسد- - کپی به هیچ عنوان، چه در ایتا چه در برنامه‌های دیگه.
مشاهده در ایتا
دانلود
سرزمین عجایب
گیلتی پلژر
اسم‌رو‌حتون‌لطفا؟
لالایی‌آبی/خاکستری
اینارو یادتونه؟)
از لئودیس هنوز ناراحتم.
اگه همزمان دونفر رو دوست داشتید، نفر دوم رو انتخاب کنید. چون اگه اولی و دوست داشتید به دومی فک نمیکردید... -غم.
بر اساس تحقیقات روانشناسی، نوشتن افکار منفی و ریختنشون در سطل زباله یه ترفند روانیه که مغز شمارو گول میزنه تا خلق و خوی شمارو عوض کنه و روحیه‌ایی مثبت به شما بده! -اگه قبل از ریختن در سطل زباله؛ نوشته‌هاتون رو با صدای بلند بخونید متوجه میشید این افکار و یا مشکلاتتون انقدر هم مهم و یا سخت نیستن درنتیجه ذهنیتتون تاحدودی نسبت بهشون تغییر میکنه.
ارمنی‌ها «ژوک» و «ژاماناک» را که در زبان ارمنی به معنی زمان است به هیئت پیرمردی سپید گیسو و محاسن مجسم می‌کرده‌اند که بربالای کوهی نشسته بود و دو کلاف نخ در دست داشت. از او پرسیده می‌شود: «ای پیر مرد که هستی؟» و او جواب می‌دهد: «من زمان هستم! اگر رشته نخ سیاه را بگشایم شب می‌شود و اگر کلاف سفید را بگشایم روز می‌شود» این در واقع تصور ابتدائی ملت ارمنی از زمان است که به عنوان برترین قدرت گذر نور را در روز و ظلمت را در شب میسر می‌کند.
یه اصطلاح هست، توی روانشناسی "گیلتی پلژر guilty pleasure" لذت بردن از چیز‌هایی توی تنهایی که در شان ما نیستن و اگر بخوایم پیش دیگران انجامشون بدیم، خجالت می‌کشیم.. مثلا گوش دادن نوعی موسیقی که فقط توی خلوت و رازگونه انجامش میدیم؛
yù yī - به زبان ماندرین اشتیاقی شدید برای احساس دوباره چیزی که توی بچگی داشتید"
انتظار می‌دانم شعرهایم را با خود می‌برد روزی خیس می‌شوند رویاهایم تو هم گیسوان نقره‌ای‌ات را در آینه نمی‌تابانی و هر چقدر تقویم را ورق بزنی کسی پیدا نمی‌شود مژه‌هایت را ببوسد به رسم هر شب سال و ماهْ بسیار بیاید و هیچ صدایی تو را به نامْ صدا نزند همه‌ی وسیله‌ها را هم حراج می‌کنی صندلیِ خالی به چه درد می‌خورد؟ جز این که انتظار را به یادت می‌آورد جهان بوی اقاقیا می‌گیرد چشم کوچه کور می‌شود به روی چراغ خانه و کودکان در خیابان به دنبال شعرهای من می‌دوند -به گمان بادکنک یا کبوتری- آن وقت دریا از دریچه‌ات به دنیا سرازیر می‌شود... اول ژانویه ۲۰۰۰ 1378/10/11 -کتابِ "من فقط گریه‌ها یادم مانده است"