eitaa logo
"اوپال؛ opal"
241 دنبال‌کننده
23 عکس
2 ویدیو
0 فایل
ترشحاتِ ذهنِ من! بدنبال افکارم می‌دوم و ندایِ مغزم را طی می‌کنم؛ این مغزِ من است؛ مغزی شلوغ، پر از افکار..🌿 -و نابغه‌ای که درون خود می‌پوسد- - کپی به هیچ عنوان، چه در ایتا چه در برنامه‌های دیگه.
مشاهده در ایتا
دانلود
واساگو رو که یادتونه؟" @agares
یه افسانه هست.. تو‌ی گذشته یه درخت گیلاس بوده که هیچ میوه و برگی نداشته؛ هیچ حیوون و گیاهی هم نزدیکش نبود.. یه روستا اون اطراف بود که مردمش میگفتن ″اون درخت مرده″ یه شب.. یه پری اونو طلسم می‌کنه که بمدت بیست سال اون درخت می‌تونه انسان باشه و بعدش تبدیل به گیاه میشه؛ تا بلکه زمانی که انسانه انگیزه بگیره و وقتی درخت شد شروع کنه به شکوفه دادن... میگذره و اون درخت هر روز بیشتر و بیشتر از مردم متنفر و ناامیدتر میشد.. یه روزی اون عاشق دختری بنامِ یوهیو میشه؛ مدت‌ها می‌گذره و زمانِ درخت شدن ساکورا می‌رسه؛ پس می‌ره و به معشوقش، یوهیو همه چیز رو میگه و بعد.. دوباره تبدیل به درخت میشه... اما یوهیو که هنوزم عاشقشه می‌ره و بغلش می‌کنه و یه مدتی رو پیش اون می‌گذرونه تا پری برمیگرده و طلسمِ ساکورا رو جاودانه میکنه... بخاطر همینه که کره‌ای ها میگن؛ اگه عشقتون رو زیرِ شکوفه‌های درخت گیلاس ببوسید عشقتون جاودانه میشه...🌿
باهوش‌ترین قاتل دنیا؛ شخصی هست بنامِ ″رادنی آلکالا/Rodney alcala″ با ضریب هوشی 160 (در‌رتبه‌نابغه‌سرامد) که 52 سال متوالی مشغول قتل بود. بدون اینکه حتی یه نفر بهش شک بکنه! -ضریب هوشیش از من 4 تا بالاتره:)))
یه افسانه هست که میگه؛ گلِ ″قاصدک″ در واقع دختری با موهای سفیده ... که کل شب کنار پنجره، روبه‌روی ماه می‌شینه و آرزو می‌کنه؛ با طلوع خورشید، تبدیل به قاصدک میشه و به سمت ماه میره... و ما هم برای همین آرزوهامون رو به قاصدک‌ها میگیم)
کلمه ″سوداد″ کلمه ای در واژگان پرتغالی؛ به معنی حسی که وقتی بهت دست می‌ده که چیزی را در گذشته گم کردی و پیداش نکردی، و میفهمی هیچ‌وقت دیگه هم پیدایش نمی‌کنی و امیدی به بازیافتن آن در آینده وجود نداره...
یه‌ حقیقتی وجود داره که شما آدمِ خوب داستان نیستید. چون زخمی که خوردید رو یادتونه ولی ضربه‌هایی که زدین رو یادتون میره.
در عطر آفتاب و تمشک از من همین ترانه باقی خواهد ماند که گیسوانت را در قصیده‌ای بسرایم و در عطر آفتاب و تمشک پهن کنم رویاهای رنگینم را از من همین ترانه شاید از من همین ترانه... -آخرین شعر از کتابِ ″درخت پرنده″
نایافته تو را می‌نویسم تا ابد بمانی لابه‌لای شعر و واژه آینه‌ی خاطره‌ات که بتابد تالار خانه از تاریکی تهی می‌شود برمیگردم به روزهای کودکی و گریه تو را پنهان در گنجه به حال خودت وا می‌گذارم تا کسی طلسم گنج را نیابد گنجی که در گنجه‌ی رویاها گم گشته نایافته‌ها همیشه گران‌قدرند مگر از آدمی چه می‌ماند؟ جز حرف‌هایی برای نگفتن تو را می‌نویسم تا ابد بماند لای سپیدیِ سطرهای لال آنچه به روشنی نمی‌شود دید اما می‌توان در تیرگی شنید بی‌آنکه کودکی هنوز زبان به گفتن گشوده باشد 1378/11/16 -کتابِ "من فقط گریه‌ها یادم مانده است"
"اوپال؛ opal"
‌- خب؛ من یه INTP می‌باشم... - یه درونگرایِ خجالتیِ روان‌شناسِ نویسنده‌یِ کتاب‌خون، که مغزش پر شده
همسایه‌ها❤️ خیلیا تو لیست نیستن؛ ولی بازم اگه کسی جا مونده دوباره آیدیشو بفرسته به ناشناس، ممنون لطفا تا امشب یا نهایتا فردا توی لیست بذارید وگرنه حذف میشید-
چنل تلگرام - https://t.me/oooOPAL
❤️