📚 دنیای سوفی رسید
دنیای سوفی (به نروژی: Sofies verden)، یک رمان فلسفی اثر یوستین گردر نویسنده نروژی است که چاپ اوّل آن در سال ۱۹۹۱ میلادی در نروژ منتشر شد. این اثر داستانی است که تاریخ فلسفه را به زبان ساده برای نوجوانان تشریح میکند و تا کنون به ۵۹ زبان برگردانده شده و علاوه بر نوجوانان، توجه بزرگسالان را هم بهخود جلب کردهاست. از روی کتاب دنیای سوفی یک فیلم و یک بازی رایانهای، هر دو به همین نام، ساخته شدهاست.
این کتاب در مورد دختری به نام سوفی است که در آستانه پانزده سالگی نامههای جالب و نوارهای ویدئویی از شخصی به نام آلبرتو ناکس دریافت میکند. در آنها سؤالات جالبی مطرح میشود مانند "جهان چگونه پدید آمدهاست؟" سوالی که آغازگر راه آموزش تاریخ فلسفه است. این نامهها در ابتدا مطالبی در خصوص یونان باستان، سقراط و سؤالات اساسی زندگی بشر را عنوان میکند. پس از دریافت چند نامه سوفی و آلبرتو یکدیگر را ملاقات میکنند.
موضوع صحبتهای آنها بیشتر فلاسفهٔ یونان باستان، امپراتوری روم، قرون وسطی، رنسانس، عصر روشنگری، انقلابهای بزرگ و مسائل امروز بشری است. کتاب به شکلی جذاب سعی میکند در ضمن داستان، تاریخ فلسفه را بهصورت طبقهبندیشده به خواننده آموزش دهد. همچنین در داستان اتفاقاتی میافتد که خواننده تشویق میشود به خواندن رمان ادامه دهد.
❇️❇️❇️
@ooriya
ترانه) یک شب مهتاب
نیمۀ خرداد ۹۱ بود که عموسام شایع کرده بود لوگوی پپسی کولا را بر روی کرۀ ماه میاندازد! فردای آن روز هم قرار بود اتفاق نادر عبور سیارۀ زهره از مقابل خورشید به وقوع بپیوندد که تا ۱۰۵ سال و نیم دیگر بعد از آن تکرار نمی شود.. . یکی از دوستانمان بود به نام آقای شهریار شریعت که عاشق آهنگهای مرحوم فرهاد بود؛ این شعر را آن شب به سبک "یک شب مهتاب" فرهاد (با شعر احمد شاملو) سرودم و به ایشان پیامک کردم. (به شیوۀ موسیقایی بخوانید):
یک شب مهتاب
ماه میاد بالا،
لوگوی پپسی
رأس ساعت
بیست و سه و سی
به وقت تهران،
فردا هم ناهید
از جلو خورشید
پنج و نیم صبح
تا ساعت نه
عبور میکنه
تا صد و شش سال
دیگه نمیاد....
عمو "شهریار" !
مرد خوش گفتار!
خوابی یا بیدار ؟
از دستت نره
زود برو ببین
امشب ماه میاد.. .
🇮🇷🪴
@ooriya
🔹عدهای به کسانی که از اغتشاشات ۱۴۰۱ با عنوان جنبش فواحش یاد میکنند، خرده میگیرند که تهمت تنفروشی به زن مسلمان درست نیست. در این صفحه، توضیح داده است که فحشا لزوماً به معنای تنفروشی نیست:
https://www.parsi.wiki/fa/wiki/483453/%d9%81%d8%a7%d8%ad%d8%b4%d9%87
🇮🇷🪸
@ooriya
ادیان ایرانی و سیر آن در دورهٔ ساسانی (۹)
🖋 امید شمسآذر
🔸دین مردمان هند و اروپایی باستان
خلاصۀ داستان آفرینش طبق اسطورههای یونانی از این قرار است که:
«در آغاز در عصری فزون از شمار پیشتر، تنها فضایی میان تهی وجود داشت که تخم و اجزای اولیۀ تمام چیزها به سان تودهای بیشکل در آن سرگردان بودند. این فضای میان تهی را "خائوس" مینامیدند. دیرزمانی گذشت تا از این خائوس دو کودک زاده شد: یکی "شب" و دیگری "اربوس". روزگارانی دیگر، باز فزون از شمار گذشت و آنگاه به یکباره و به گونهای اسرارآمیز که کس ندانست، از تاریکی دهشتناک شب و اربوس، "اروس" یا همان عشق پدید آمد. وی با سوراخ کردن تاریکی، روشنی را بدان آورد و از رهگذر این نفوذ، در آن فضای میان تهی، نظم به پیدایی آمد. عناصر سنگینتر اندک اندک فرونشستند و زمین را تشکیل دادند و اجزای سبکتر بالا آمدند و آسمان را ساختند. زمین دارای شخصیتی به نام "گایا" [که در ترکی به معنی صخره است] مادر زمین شد و آسمان هم شخصیت "اورانوس" پدر آسمان را یافت. از گایا و اورانوس فرزندان بسیاری هستی یافتند. که نخستین آفریدگان زنده به شمار میآمدند. و سرانجام "کرونوس" هم (که رومیان وی را "ساتورن" مینامیدند) جوانترین و قویترین ِهمۀ آنان گردید. گایا هم تقریباً مانند هر مادری، همۀ بچههایش را هرچقدر هم زشت بودند، دوست میداشت. ولی اورانوس از فرزندانش نفرت داشت. از این رو سرانجام روزی آنان را در بر گرفت و به مکانی تاریک در زیر زمین برد. گایا از این کار او برآشفت و با همدستی کرونوس شورشی علیه اورانوس به راه انداخت. در نبردی که از پی آمد، کرونوس پدر را زخم زد. اورانوس خونآلود سرانجام شکست خورد و کرونوس او را در نقطهای تاریک و ناشناخته در زیر زمین به بند کشید. چون اورانوس از سر راه کنار رفت، کرونوس توانا فرمانروای آسمان شد و همتایش "رئا" را به زنی گرفت. آنان شروع به بچهدار شدن کردند، اما کرونوس میترسید که مبادا فرزندانش نیز همچون او که علیه اورانوس شوریده بود، بر وی بشورند. از این رو هر بچهای که به دنیا میآمد، کرونوس او را میبلعید و در اعماق پیکر غول آسای خویش می انباشت. این موضوع پنج بار پیاپی رخ داد و سرانجام رئا درمانده شد و نومید و سرخورده به خاطر از دست دادن این همه فرزند چون ششمین فرزندش یعنی "زئوس" (ژوپیتر یا یوپیتر) را به دنیا آورد، نوزاد را در غاری در جزیرۀ کرت پنهان کرد. البته او میدانست که کرونوس منتظر به دنیا آمدن کودک است تا او را ببلعد، ولی این را هم میدانست که وی چنان کودن است که به آسانی میتوان فریبش داد. وی سنگ بزرگی را که در قنداق پیچیده بود آورد، کرونوس کودن آن را بر دست گرفت و در شکم خویش چپاند! وی پسر را که بی گزند و سالم مانده بود، از سنگ بازنشناخت. زئوس همچنان که بزرگ میشد، دربارۀ سرنوشت هولناک برادران و خواهرانش که پیش از وی آمده بودند، چیزهایی میآموخت و در اندیشۀ چاره بود. آن خدای جوان، به اتفاق مادربزرگش گایا، نهانی علیه کرونوس توطئه کرد و مقدار زیادی داروی تهوع آور به کرونوس خورانید. کرونوس بیدرنگ شروع به بالا آوردن همۀ آن چیزهایی کرد که بلعیده بود. نخست سنگی آمد که به جای زئوس نهاده بودند. سپس پنج فرزند نخست کرونوس و رئا خارج شدند که اینک همگی همچون زئوس بزرگ و بالغ شده بودند. زئوس و پنج برادر و خواهرش بیدرنگ متحد شدند و به نبرد علیه کرونوس پرداختند. سرانجام پس از نبردی هولناک، زئوس و سپاهش به پیروزی رسیدند. آنگاه کرونوس را به زیر زمین افکندند. آنگاه زئوس و یارانش زمین را میان خویش تقسیم کردند. زئوس که شورش را رهبری کرده بود، سروری را پذیرفت و خواهرش "هرا" همسر او شد».
همانطور که دیدید، خلاصۀ روایت یونانیان از داستان خلقت چنین بود که: در ابتدا "اورانوس" خدای آسمان بود، فرزندش "کرونوس/ ساتورن" علیه او کودتا کرد و این منصب را از دستش گرفت، بعدها هم "زئوس/ ژوپیتر" فرزند کرونوس -آنطور که کرونوس علیه پدر شورش کرده بود- علیه کرونوس شورش کرد و این منصب را از دستش درآورد.
اساطیر را به چند روش میتوان تفسیر کرد. یکی از آنها این است که پیروزی خدایی بر خدای دیگر را به معنی "پیروزی آیین پرستش آن خدا در میان مردم" بر خدای قبلی بگیریم. با این تفسیر و با توجه به اینکه اورانوس میشود همان "ورونه" ی هندی و "اهورامزدا" ی ایرانی، و کرونوس نیز -که نامش با "اکرنه" شباهت دارد- میشود همان "زروان اکرنه" (زمان بیکران) در ایران معادل "برهما" در هند، و "زئوس" نیز میشود همان "دیائوس" هندی و "دیو" (اهریمن) ایرانی، داستان آفرینش اساطیری یونانی، اینگونه تفسیر میشود که:
مردمان باستان اجداد مشترک هندوان و ایرانیان و یونانیان، در ابتدا مزداپرست بودند، سپس به پرستش زروان روی آوردند و بعدها دیوپرست شدند و بعدها نیز سرنوشت آنها از همدیگر جدا شده است.
(ادامه دارد)
🇮🇷🌞
@ooriya