7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ حق خانواده
🎙 استاد عالی
👈داستانی از میرزا جواد تهرانی.
https://eitaa.com/orfeerfan
🌷عاشقانه ای ناب
🍃 همسر علامه طباطبایی؛ آیا شما می توانید تحمل کنید ؟!
✍فرض کنید دختر یک خانواده ی ثروتمندی هستید در تبریز.، با یک طلبه ساده، ازدواج میکنید و بخاطر ادامه تحصیل همین طلبه ی ساده راهی نجف میشوید. گرما و غربت شهر نجف را در نظر بگیرید، خدا به شما فرزندی میدهد. بعد این فرزند می میرد! دوباره فرزند میدهد، در همان بچگی می میرد! فرزند سوم هم می میرد …!!
🤔 فقر گریبانتان را گرفته، در حدی که یکی یکی، اسباب خانه را میفروشید، حتی رختخواب!
🍃 اگر دختر ثروتمندی باشید و این فقر و نداری، روال زندگی مشترکتان شود چه بر سر اعتقاد و حوصله و صبوری و اخلاقتان می آید؟؟
⚘نقش همسر علامه همیشه مرا به فکر فرو میبرد.علامه درباره ایشان گفته بودند:
” من نوشتن المیزان را مدیون ایشانم” !! یا “اگر صبر حیرت انگیز همسرم نبود من نمیتوانستم ادامه ی تحصیل بدهم.
💠 علامه در جایی فرموده بودند “ایشان وقتی در قم رو به حضرت معصومه سلام میدادند #من_جواب_خانوم را میشنیدم! همچنین هنگامی که زیارت عاشورا میخواندند #من_جواب_سلام_امام_حسین (علیه السلام) را میشنیدم!”
https://eitaa.com/orfeerfan
📷 تصویری از اهدای انگشتر توسط رهبر معظم انقلاب به شیخ ابراهیم زکزاکی و همسر وی.
🍃 نقش خانم شیخ مجاهد زکزاکی در پیشرفت و توسعه تشیُّع در افریقا 🤗.
https://eitaa.com/orfeerfan
🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🌸🍃
🌴حکایاتی از مرحوم شیخ جعفر مجتهدی :
🌴 شنیدن ذکر جَمادات:
💠 استاد محمدعلی مجاهدی حکایت کردند:
زمانی که آقای مجتهدی به قم آمده بودند انس عجیبی به کوه خضر و مسجد جمکران داشتند تا اینکه در یکی از سالها تصمیم گرفتند یک اربعین، ده روز قبل از ماه مبارک رمضان تا آخر ماه، در کوه خضر بیتوته کنند.
در آن ایام دوستان آقا کمتر توفیق زیارت ایشان را پیدا میکردند مگر افراد نادری چون مرحوم حاج میرزا تقی زرگری که از اوتاد و ابدال و بسیار مورد محبت آقای مجتهدی بودند.
مرحوم حاج میرزا تقی میگفتند:
یک روز چند نان مخصوص ( کسمه ) برای آقای مجتهدی تهیه کرده و قبل از افطار به طرف کوه خضر به راه افتادم، در آن موقع جاده قدیم کوه به صورت خاکریز و مارپیچ بود و بالا رفتن از آن بسیار صعب و دشوار، مخصوصاً برای افراد مسنی چون من.
بعد از اینکه مقدار کمی از راه طی کردم پاهایم توان خود را از دست داده و اصلاً نمیتوانستم قدمی بردارم، کمی بر روی زمین نشستم، آنگاه تصمیم گرفتم برگردم، چون راه باقی مانده تا محل بیتوته آقای مجتهدی خیلی بیشتر از راهی بودم که طی کرده بودم.
در این فکر بودم که ناگهان شنیدم آقای مجتهدی با صدای بلند فریاد میزنند؛
آقا میرزا تقی! 🌸یاعلی🌸 بگو، یک یا علی بگو و بالا بیا!
با کمال تعجب به اطراف خود نظر کردم ولی کسی را ندیده و مشکوک شدم!!
در این موقع مجدداً صدای آقا به گوشم رسید که فریاد میزدند :
آقا میرزا تقی! از مولا مدد بگیر، یک 🌸یا علی🌸! بگو و بالا بیا.
فاصله من با ایشان خیلی زیاد بود ولی مرا با طناً دیده بودند و صدا میزدند، به هر حال بنابر فرمایش ایشان یک 🌸یا علی🌸! گفتم که برخیزم، یکمرتبه متوجه شدم گویا دو نفر زیر بغل هایم را گرفتهاند و چند لحظه بیشتر طول نکشید که نزد ایشان بودم!
🍃 سپس ایشان با کمی از همان نان مخصوص افطار کردند و با هم مشغول به صحبت شدیم، از جمله به ایشان عرض کردم:
اینکه میگویند ذرات عالم همه 🌸لاإله إلا الله🌸 میگویند، در این موقع هنوز کلامم تمام نشده بود که فرمودند:
آقا جان « میگویند» خیر، همین الآن مشغول به گفتن هستند بشنوید آقا میرزا!
هنگامی که به اطراف نگاه کردم، کوه و سنگ و زمین و آسمان و دشت و دمن همه را یکپارچه در ذکر 🌸لا إله إلا الله🌸 دیدم که با شنیدن آن طاقت نیاوردم و بی هوش گشتم...
https://eitaa.com/orfeerfan
🌸
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
1_2781997989.mp3
4.45M
🌃 قرار شبانه ... دعای عظم البلا.
https://eitaa.com/orfeerfan