مـےگفت:
-مصطفـے رو نذر ڪردم
نذر ابوالفضل
«ظهر تاسوعا شهیدش ڪردن»❤️🩹🥲
#شهیدانه⟳✨
#نشرپستصدقهجاریه⟲
1_8275934956.mp3
8.94M
بی تابم و حزینم
من ام بی بنینم
من مادر ابالفضل
مادر شهیدانم
#زمینه🔊
#پیشنهاد_ویژه👌
#وفات_حضرت_ام_البنین(س)🏴
#سید_رضا_نریمانی🎙
🌷شهید مجید پازوکی:
✍اگر کسی دنبال کاری میرفتم که درست نمیشد یا به خوبی انجام نمیشد، میگفت: یا بیوضو رفتهای یا برای امام زمان (عج) صدقه ندادهای.
🔺به لقمه حلال بسیار معتقد بود و میگفت: پدر من یک #ارتشی منظم و بسیار دقیق و به #لقمه حلال بسیار حساس بود، اگر من را این طور میبینی، به خاطر لقمه حلال پدرم است.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🛑زندگینامه شهید مجید خدمت (مجید سوزوکی)
نــام و نام خانوادگی: مجیدخدمت
نـام پـدر :حسین
تـاریخ تـولـد :۱۳۴۲/۰۶/۰۱
مـحل تـولـد :تهران
تـاریخ شـهادت :۱۳۶۷/۰۴/۰۷
محل شهادت: ماووت ، عراق
شهید مجید خدمت در خانواده پایین شهری و معتقد به دنیا آمد.
پدر و مادر دلسوخته و زحمتکشی داشت قبل از خودش برادرش شهید امیرحسین خدمت پاسدار پادگان ولیعصر{عج} و از نیروهای قدیمی شهید محسن وزوایی در بازی دراز شهید شد و پیکرش هرگز برنگشت.
🔺او اولین بار نبود که به جبهه می رفت. واقعیت این است که در طول دفاع مقدس چندین بار داوطلبانه به جبهه رفت وحتی از طریق صنف کاری خودش به جبهه کمک می کرد او حتی #خدمت_سربازی_اش را در زمان جنگ و در #ارتش گذرانده بود.
🔺او در روزهایآخر، سر مسائلی با مسئول گروهانش درگیری پیدا می کند و قرار بر این می شود که دیگر تسویه کند و برگردد تهران ولی وقتی می فهمد تعدادی از رفقا و همرزمانش در محاصره و پاتک سنگین ارتش بعثی گرفتار شده اندبرنمی گردد و به آنها ملحق می شود و مقاومتی تاریخی و عاشورایی می کندقبل از او رفیق صمیمی اش شهید می شود.
✅ حکایت عاشقی
داستان های کوتاه از شهدای ارتش
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🛑 خاطره شهید ذوالفقارنسب از زبان همسرشان:
✍آذرماه ۱۳۹۴ بود که ارتش جمهوری اسلامی اعلام کرد که تعدادی از نظامیان ارتش را برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه اعزام میکند. خیلی دلش میخواست برود؛ اما به دلایلی با اعزام مجتبی مخالفت شد و خیلی ناراحت بود.
♦️۵ اسفند همان سال بود که باخبر شدم کسانی که در آذرماه نامنویسی کرده بودند قرار است تا چند روز دیگر عازم سوریه شوند. منتظر بودم مجتبی از محل کار به خانه بیاید تا این خبر را به او بگویم.
🔸ساعت پنج و نیم بود که آمد و من خبر را به او گفتم. با شادی و ذوقی که نمیشود توصیفش کرد، گفت: خودم فرمانده کسانی هستم که از شوشتر اعزام میشوند و مسئولیت اعزام با خودم است.
🔹با اعزام او موافقت شده بود و برنامه این بود که دو روز دیگر خودشان را در تهران معرفی کنند؛ همه چیز خیلی سریع گذشت....
#ارتش_مردمي
#شور_شیدایی
#مقتدر_مظلوم
#شهدای_گمنام
#شهدای_ارتش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹✨🎐›
رفیق...
دنیاجایماندننیست
بهچگونهرفتنتفکرکن
مردنیا شهادت...!🥀
◎🌱🕊◎
اونجا همه بیسیم ها وصل بود به خدا
اینجا همه اتصال ها دور کرده ما رو از خدا…
نه وای فای بود نه اینترنت…
اما شب و روز در محضر خدا آنلاین بودند
#یادشهداصلوات
#شهیدانه
┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
@
˙˚🌱🕊˚˙
شهادت یعنی
بخیر گذشت ، نزدیک بود بمیرم...
#شهید_گمنام
#شهیدانه
┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
6.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ও🌈✨ও
هرگاه به بهشتزهرا میرفت،
آبی بر میداشت و قبور شهدا را میشست!
میگفت: با شهدا قرار گذاشتم که
من غبار را از رویِ قبرهای آنان بشورم
و آنها هم غبارِ گناه را از رویِ دل من بشورند!
#شهید_رسول_خلیلی
#شهیدانه
┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈