#خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟!
شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای #خاک نمیجنگیم، ما برای #اسلام میجنگیم. تا هر زمان که اسلام در #خطر باشد.
#شهید_علی_اکبر_شیرودی
یک شب دلم گرفته بود، گفتم برم پیش دست بالا. تا نیمه شب سرگرم صحبت بودیم، بعد هم در همان چادرِ غلامعلی خوابیدم. هوا سرد بود و خوابم نمیبرد. حدود ساعت ۳ شب بود که دیدم آرام بلند شد و به نماز قامت بست. تا اذان صبح، در حال رکوع و سجود بود. "الله اکبر" اذان که در محوطه پیچید، خودش را از سجاده کند و خزید زیر پتو! اذان به "حی علی خیر العمل" که رسید یکی از بچهها ما را برای نماز صدا زد. غلامعلی بلند شد. دستهایش را به دو سمت کشید تا مثلاً خستگی خواب از تنش برود. جوری ادا در میآورد که گویی در خوابی عمیق بوده، به اتفاق برای گرفتن وضو به سمت تانکر آب رفتیم. گفتم: غلامعلی، تو که وضو داری. سرخ و سفید شد و گفت: هیس.... خواب دیدی خیر باشه.
#شهید_سردار_غلامعلی_دست_بالا
🔹 یکی از همسنگرهایش بعد از شهادتش میگفت: من بستن کمربند ایمنی را در سوریه از محمودرضا یاد گرفتم تا مینشست پشت فرمان کمربندش را میبست. یکبار به او گفتم اینجا دیگر چرا میبندی؟ اینجا که پلیس نیست؟!
گفت: میدانی چقدر زحمت کشیدهام با تصادف نمیرم؟
#محمودرضا_بیضایی
🔻نامه دردناک شهید رستمعلی آقا باباپور
در هشتمین روز کمین، گلوله تک تیرانداز نشست وسط دو اَبروی رستمعلی و پیشانیش را شکافت.
صدای یا زهرایش بلند شد و مغزش پاشید روی تنم و کیسه های کمین، با پشت سر آرام نشست روی زمین، سریع عکس گرفتم، به سه ثانیه نکشید که شهید شد.
ناگهان از توی کانال یک نفر داد زد که رستمعلی نامه داری
فرمانده نامه را گرفت و باز کرد، از طرف همسرش بود، نوشته بود :
رستمعلی جان، امروز پدر شدی،
وای ببخشید من هول شدم، سلام
عزیزم، نمیدونی چقدر قشنگه، بابا ابوالقاسم اسم پسرت رو گذاشته مهدی، عین خودته، کشیده و سبزه، کی میای عزیزم ؟
از جهاد اومده بودن دنبالت، می خوان اخراجت کنن،
خندم گرفته بود.
مگه بهشون نگفتی که جبهه ای ؟ گفتن بخاطر غیبت اخراج شدی،
مهم نیست، وقتی آمدی دوباره سر زمین ، کار می کنی، این یه ذره حقوق کفاف زندگیمون نمیده،
همون بهتر که اخراجت کنن.
عزیزم زود برگرد، دلم واست تنگ شده..
🕊🕊🕊💔🥀🥀🥀
شادی روح شهدا صلوات
#شهادت
#جمعه
#ماه_رجب
🌷یهبار وقتی اومد خونه، داشت نفس نفس میزد. گفتم: چرا با آسانسور نیومدی؟! گفت: وقتی رفتم سوار بشم دیدم، دو تا دختر جوون تو آسانسور هستن و درست نیست که باهاشون سوار آسانسور بشم. گفتم: خب صبر میکردی وقتی پیاده شدن میومدی. گفت: بوی ادکلن این خانمها تو فضای آسانسور پیچیده.... با پله راحتتر بودم و اذیت هم نمیشدم.
#شهید_محمدمهدی_رضوان
راوی: مادر گرامی شهید
#شهادت
#جمعه
#ماه_رجب
میگفت:
اگر خودمان به خدا نرسیم !
رساندن دیگران به خدا
برایمان ممکن نیست !
#شهیدمحمدبلباسی...🌷🕊
🍃♦️شهید «سید مجتبی نواب صفوی» در آخرین دیداری که با مادرش داشت، گفت:
«مرگ برای هر انسانی هست، بالاخره پیر یا جوان، انسان میمیرد تصادف میکند یا بیمار میشود. اما آن مرگی بهتر است که با عزت باشد. مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است. مرگ در راه خدا بهتر از مرگ عادی است.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️در بهار آزادی جای شهدا خالی
#شهدایمقاومت
هرگز مگو که زینب کبری وفات کرد
زینب کنار جسم حسینـش شهیـد شد🖤 🥀
#وفات_حضرت_زینب
#آجرک_الله_یا_بقیة_الله
#اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج