eitaa logo
عشاق شهادت:))🇵🇸
527 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
4.1هزار ویدیو
145 فایل
‹ ﷽ › شروع نوکریمون: 1403/3/3 تجربہ‌بہم‌یا‌دداده‌ڪہ... برا؎اینڪه‌طلب‌شہادت‌ڪنۍ، ‌نبایدبہ‌گذشتہ‌خودت‌نگاه‌ڪنۍ...! راحت‌باش!نگران‌هیچۍنباش!!🌙💔 کپی حلاله مومن😎 مدیر ارتباطات: @Reyhaneh_Zahra3 ناشناسمون: https://harfeto.timefriend.net/17227708314898
مشاهده در ایتا
دانلود
یک قاب تلخ 💔😔 آقای اژه‌ای مماشات ق قضاییه با پدر مهسا امینی‌و مادر کیان پیرفلک این اتفاق تلخ رو رقم زد! 🗣نادر غیور⁦
یه خبر خوووب😍👇🏼 حسینیه معلی، فصل۴ در ماه محرم پخش میشه مجری: نجم‌الدین شریعتی ذاکران: سید مجید بنی‌فاطمه، عبدالرضا هلالی، مهدی رسولی و میثم مطیعی 🌱
اینجا ایران نیست و ونزوئلاست! جالبه آقای رئیسی بیشتر به کشورهایی سفر میکنه که حاج‌قاسم قبلا دل های مردم اونجا رو فتح کرده و چقدر زیباست تقارن میدان با دیپلماسی. 🗣مینا رشیدی
دختر شهید ‎ یتیم شد تا یک زن در ایذه جولان دهد. کاسبی از خون فرزند ارثیه شوم حامد اسماعیلیون برای جماعت مدعی ‎ بود
ـــــــخـــــــدا نـکـــــنـدـــــــ برای تعجـیل فـــرج ـــــــــدعــــا کـنــیـمــــــــــ .....از طــــرفـــی..... برای تأخـیــــر فــــرج ــــــــگـــــــــــنـــــــــــــاهـــــ ❤️
هربار‌توراصدازدم نسیم‌ِبهشت‌وزیدن‌گرفت...(:
یقین دارم می آید بالاخره روزی کسی می آید که عشق تـر از عشق باشد..!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
" یڪ ره ز راه خرامان بہ دِل در آی... که این در بہ انتظارتو بسیارمانده باز 💔:)>😞
༻﷽༺ 💗 هر روز بہ رسم نوڪرے از ما تو را سلام اے مانده در میان قائلہ تنها، تو را سلام ما هر چہ خوب و بد، بہ درِ خانہ‌ے توییم از نوڪران مُنتظر آقا تو را ســلام 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬ماجرای زن ارمنی و زیارت حضرت علی بن موسی الرضا (ع) 🎼با روایت گری صابر خراسانی 🍃 پیشنهاد ویژه برای دانلود 💐به اندازه ارادتت به حضرت امام رضا علیه السلام کن و به اشتراک بزار 💐
حالِ من تماما به تــو بستگى دارد به خيالت آمدنت بودنت ماندنت و به هر فعلى كه تــو را به من وصل کند مرز ميانِ احوال من و يادِ تو به قدرى باريك است كه تنها ذره اى از خاطرت كافيست تا حالم ديدنى ترين شود🥺❤️
✨ -میگفت.. رفقامراقبِ‌اون‌امام‌زمانِ‌گوشہ قلبتون‌باشید،نزاریدیادش‌خاڪ‌ بخورھ..! هرشب‌ویہ‌خلوتۍباآقاداشتہ‌باشیم؛ یہ‌عرضِ‌ارادتۍ،یہ‌دردودلۍ..(: هیچ‌چیزی‌ارزشِ‌اینونداره‌ڪه‌جا؎ آقاروتوقلبامون‌بگیرھ،ڪه‌هرچۍ شیعہ‌مۍڪشہ‌ازفراموشۍ‌وجود امام‌زمانشہ❤️
توآنی‌ڪه‌باهرتبسمت، خورشیـدطلوع‌میڪند.😍 🌺..
.. اگر اراده کنۍ کہ خودت را حفظ بکنۍ پروردگار هم هنگام ارتکاب شدن گناهان ، براۍ تو ایجاد مانع مۍ کند. _آیت‌الله‌حق‌شناس
پیش آقا امام زمان(عج)بودم... آقا داشت ڪارامو... گناهمومیدید و گریہ می ڪرد... گفتم:آقا گفتن:جان آقا... :) بہ من نگو آقا بگو بابا سرمو انداختم پایین و گفتم: بابا شرمندم از گناه آقا گفتن: نبینم سرت پایین باشہ ها...! عیب نداره بچہ هرڪاری ڪنہ... پای باباش می نویسن💔 می فہمی یعنی چی؟
دلانه✨ شهید چمران می گفت:"من سخت‌ترین کار زندگی‌ام درس خواندن است! از درس متنفرم! اما چه می شود کرد که این درس خواندن تکلیف من است❕ و قطعاً همه تکلیف‌های انسان سخت و طاقت‌فرساست . . پس من برای مبارزه با نفسم، می‌جنگم و درس می‌خوانم و این تلخی و سختی را تحمل می‌کنم تا تکلیفم را انجام داده باشم". • • این یعنی چی؟! یعنی قرار نیست از همه چی خوشت بیاد، خیلی از کارا وظیفته‌، دوست ندارم و اراده ندارم و . . همش کشکه چون وظیفته به خاطر خدا انجامش بده":)🌱 ،،
به‌دیده‌غیرازتو‌را‌کی‌توانم‌داد؟ خیال‌تو‌چو‌شب‌و‌روز‌دیده‌‌بانِ‌من‌است :)💚 🌱
رمان زیبای قسمت نهم سریع رفتم توی حیاط.پشت در ایستادم.... تاصدای حرکت کردن ماشین اومد نفس راحتی کشیدم. اولین باری که تو این موقعیت قرار میگرفتم.. ولی نمیدونم چرا ایندفعه اینقدر گیج بازی درآوردم. یه کم صبرکردم تاحالم بیاد سرجاش.بعد رفتم توی خونه. آخرشب محمد بهم زنگ زد.بعد احوالپرسی گفت: _امروز رفتم پیش سهیل. -خب؟ -خیلی حرف زدیم.زبونش یه چیز میگفت نگاهش یه چیز دیگه.مختصر و مفید بگم قصدش برای ازدواج جدی نیست.یعنی اگه تو بخوای از خداشه ولی حالا که تو نمیخوای بیشتر به قول خودت کنجکاوی از سبک زندگیته و جواب سؤالایی که داره. -چه سؤالایی؟ -اونجوری که خودش میگفت بادیدن تو و سؤالای زیادی براش به وجود اومده. -شما جواب سؤالاشو دادی؟ -بعضی هاشو آره.بعضی هاشم میخواد از خودت بپرسه. -شما بهش چی گفتی؟ -با بابا صحبت میکنم اجازه بده تو یه جای عمومی سهیل حرفهاشو بهت بگه. منکه از تعجب شاخ درآورده بودم،پرسیدم: _واقعا محمدی؟ خنده ای کرد و گفت: _ آزاردهنده ست،یه کم هم پرروئه،یه کم که نه،خیلی پرروئه.ولی آدم صادقیه. میشه کمکش کرد. -اگه بهم علاقه مند شد چی؟ -خبه،خبه..حالا فکر کردی تا دو کلمه با هر پسری حرف بزنی عاشقت میشن. خجالت کشیدم.گفتم: _ولی داداش تجربه چیز دیگه ای میگه. -من و مریم هم باهاتون میایم که حواسمون بهتون باشه. بالبخند گفتم: _شما هوس گردش کردین چرا ما رو بهونه میکنین؟حالا برای کی قرار گذاشتین؟ -خجالت بکش،قبلنا یه حیایی،یه شرمی...با بابا صحبت میکنم اگه اجازه داد فردا بعد ازظهر خوبه؟ -تاعصر کلاس دارم. -حالا ببینم بابا چی میگه.خبرت میکنم.خداحافظ -خداحافظ صبح رفتم دانشگاه.... اولین کلاس با استادشمس.خدا بخیر کنه.همه کلاسام با استادشمس اول صبح بود.رفتم سرکلاس. هنوز استاد نیومده بود.خبری از ریحانه نبود. چند دقیقه بعد از من،امین رضاپور اومد کلاس. تعجب کردم.نمیدونستم همکلاسی هستیم. اونم از دیدن من تعجب کرده بود.اومد جلوی من و گفت: _خانم رسولی باشما صحبت نکردن؟ -در مورد چی؟ -در مورد این کلاس!که دیگه نیاین این کلاس!.. تازه یاد حرفهای خانم رسولی افتادم. قرار بود من دیگه به این کلاس نیام.تا وسایلمو برداشتم که برم،استادشمس رسید. نگاهی به امین انداختم، خیلی ناراحت و عصبی شده بود.رفت جلو و ردیف اول نشست. منم سرجام نشستم.استادشمس نگاه معناداری به من کرد،بعد نگاهی به امین کرد و پوزخند زد و رفت روی صندلی نشست. نگاهم به امین افتاد که ازعصبانیت دستشو زیرمیزش مشت کرده بود. پس کسیکه قرار بود جای من جواب استادشمس رو بده امین رضاپور بود. استاد شمس شروع کرد به... ادامه دارد... نویسنده بانو 📚