گودے قتلگاه...
اسمش گودیہ..
خیلیا نمیدیدن..
شمر با سر بریده از قتلگاه بیرون اومد..💔
داد زد.امییر این سر حسیــــــــــن بہ من جایزه بده😭
وا مصیبتا😭😭
امان از دلت عمه جان
امان...😭
شمر که سر اربابمونو بالا گرفت...
زینب دید...😭
یازهرا
سر برادرشو دید😭
آخ صداے نالهے زینب میاد..😭
امام زمان ببخشید آقا😭
بچه سیدا حلال کنید😭
در مقاتل خوانده ام گودال غوغا شد ولے...
ان طرف تر بود غوغا..
آن طرف تر بر تلے..😭
زینب میگفت اے کاش آسمون به زمین میومد..😭
ولے هرگز پیش چشم خواهرے برادرش به خاڪ و خون کشیده نشہ💔