eitaa logo
عشاق‌الحسن(محب‌الحسن)
11.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
4 فایل
بالطفِ حـسن بوده حسینـی شده عالم این را به همه گفته و مبهـم نگذارید #روزی‌آبـاد‌مـیشود‌بقیـع🕊 .. سخنی بود درخدمتیم تبادلات کانال 👇 @yazahra_67 ............. @ghribemadine118
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖✨ ﷽ ✨❖ « سلام من به محرم،محرم گل زهرا به لطمه های ملائك به ماتم گل زهرا سلام من به محرم به تشنگی عجیبش به بوی سیب زمین و غم حسین غریبش سلام من به محرم به غصه و غم مهدی به چشم كاسه خون و به شال ماتم مهدی سلام من به محرم به كربلا و جلالش به لحظه های پر از حزن و غرق درد و ملالش سلام من به محرم به حال خسته ی زینب به بینهایت داغ دل شكسته ی زینب سلام من به محرم به دست و مشك ابوالفضل به ناامیدی سقا به سوز و اشك ابوالفضل سلام من به محرم به قد و قامت اكبر به خشك اذان گوی زیر نیزه و خنجر سلام من به محرم به دست و بازوی قاسم به شوق شهد شهادت حنای گیسوی قاسم سلام من به محرم به گهواره اصغر به اشك خجلت شاه و گلوی پاره اصغر سلام من به محرم به احترام سكینه به آن ملیكه كه رویش ندیده چشم مدینه سلام من به محرم به عاشقی زهیرش به بازگشتن حر خروج ختم به خیرش سلام من به محرم به مسلم و به حبیبش به رو سپیدی عون و بوی عطر عجیبش سلام من به محرم به زنگ محمل زینب به پاره پاره تن بی سر مقابل زینب سلام من به محرم به انتظار رقیه به پای آبله بسته به چشم تار رقیه سلام من به محرم به شور و حال عیانش سلام من به حسین و به اشك سینه زنانش سلام من به محرم به حزن نغمه هایش به پرچم و به سیاهی،به خیمه های عزایش » ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/oshagholhasan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖✨ ﷽ ✨❖ مسلم، نخستین شهید واقعة کربلاست. 😔 شهادت او کمی پیش تر از حادثه کربلا رخ داده است و شب نخست ماه محرم به پاس فداکاری و جان فشانی های این سفیر شهید راه سرخ، شب حضرت مسلم بن عقیل نام نهاده شده است. مسلم الگوی محبت و وفاست. او عاشقی دل باخته بود که تا آخرین لحظه از عشق پاک خود به حسین(ع) دست بر نداشت و در اوج بی وفایی کوفیان به مولایش وفادار ماند. جناب مسلم بن عقیل بن ابی‌طالب بن عبدالمطلب بن هاشم برادرزاده حضرت علی علیه السلام است. مسلم همسر رقیه دختر حضرت علی علیه السلام است که مادرش کلبیه بود. وی  به سال 60 ه.ق شهید گشت و از اجله بنی‌هاشم و کسی است که سید الشهداء او را به لقب ثقه ملقب فرموده. وی صاحب رأی و علم و شجاعت بوده و در مکه اقامت داشت. چون مردم کوفه اطاعت خود را نسبت به امام حسین علیه السلام اعلام داشتند. حسین بن علی او را روانه کوفه ساخت که به نام آن حضرت از اهالی کوفه بیعت بگیرد. اما یزید، عبیدالله بن زیاد را به حکومت کوفه فرستاد و عبیدالله مردم را از بیعت حسین علیه السلام منع و آنان را متفرق کرد و مسلم را به شهادت رساند. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/oshagholhasan_313
زمینه روضه تو یه شعبه از کربلاست.mp3
12.13M
روضه تو یه شعبه از کربلاست 🎙حاج سید مجید بنی فاطمه تاریخ ۱۴تیرماه۱۴۰۳ https://eitaa.com/oshagholhasan_313
صد و هجده عدد ابجد شـاه کرم است بہ محرم عطشم در رمضان محترم است گریه‌هایی که محرم زِ غم بی کفن است همه مدیون امام حسـن بی حرم است... https://eitaa.com/oshagholhasan_313
شور کربلا ، شب شیرین رویایی.mp3
18.89M
کربلا،شب شیرین رویایی 🎙کربلایی حسین طاهری تاریخ مداحی ۱۶تیرماه۱۴۰۳ https://eitaa.com/oshagholhasan_313
8.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃حکایت عشق ۱۰ روضه خوانی حاج منصور ارضی در خانه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی https://eitaa.com/oshagholhasan_313
شور_شیرین تر از بقل مادر.mp3
7.83M
ضربان ضربان قلبم.. 🎙کربلایی حسین ستوده تاریخ مداحی ۱۶تیرماه ۱۴۰۳ https://eitaa.com/oshagholhasan_313
7.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🖤 •ای‌دلبرودلدار‌❤️... •بیابرگردیم 🐪|... ... https://eitaa.com/oshagholhasan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‌ ✹﷽✹ ═══════ ೋღ🕊ღೋ══════ 📕 ✅ قسمت‌پنجاه‌و‌نهم حال و روزم خیلی خراب بود ... دیگه خودم هم متوجه نمی شدم ... راه می رفتم ... از چشمم اشک می اومد ... خرما و حلوا تعارف می کردم ... از چشمم اشک می ریخت ... از خواب بلند می شدم ... بالشتم خیس از اشک بود ... همه مصیبت خودشون رو فراموش کرده بودن ... و نگران من بودن... این آخر سر کور میشه ... یه کاریش کنید آروم بشه ... همه نگران من بودن ... ولی پدرم تا آخرین لحظه ای که ذهنش یاریش می کرد ... متلک های جدیدش رو روی من آزمایش می کرد ... این روزهای آخر هم که کلا ... به جای مهران ... نارنجی صدام می کرد ... البته هر وقت چشم دایی محمد رو دور می دید ... نمی دونم چرا ولی جرات نمی کرد جلوی دایی محمد سر به سرم بزاره ... هر کسی به من می رسید به نوبه خودش سعی در آروم کردن من داشت ... با دلداری ... با نصیحت ... با ... اما هیچ چیز دلم رو آرام نمی کرد ... بعد از چند ساعت تلاش ... بالاخره خوابم برد ... خرابه ای بود سوت و کور ... بانوی قد خمیده ای کنار دیوار ... نشسته داشت نماز می خوند ... نماز که به آخر رسید ... آرام و با وقار سرش رو بالا آورد ... آیا مصیبتی که بر شما وارد شد ... بزرگ تر از مصیبتی بود که در کربلا بر ما وارد شد؟ ... از خواب پریدم ... بدنم یخ کرده بود ... صورت و پیشانیم از عرق خیس شده بود ... نفسم بند اومده بود ... هنوز به خودم نیومده بودم که صدای اذان صبح بلند شد ... هفتم مادربزرگ بود و سخنران بالای منبر ... چند کلمه ای درباره نماز گفت و ... گریزی به کربلا زد ... حضرت زینب "سلام الله علیها" با اون مصیبت عظیم ... که برادران شون رو جلوی چشم شون شهید کردن ... پسران شون رو جلوی چشم شون شهید کردن ... پسران برادرشون رو جلوی چشم شون شهید کردن ... اونطور به خیمه ها حمله کردن و اون فاجعه عظیم عصر عاشورا رو رقم زدن ... حتی یک نمازشون به تاخیر نیوفتاد ... حتی یک شب نماز شب شون فراموش نشد ... چنین روح عظیمی داشتند این بانو و سرور بزرگوار ... هنوز تک تک اون کلمات توی گوشمه ... اون خواب و اون کلمات ... و صحبت های سخنران ... باز هم گریه ام گرفت ... اما این بار اشک های من از داغ و دلتنگی بی بی نبود ... از شرم بود ... شرم از روی خدا ... شرم از ام المصائب و سرورم زینب ... من ... 7 شب ... نماز شبم ترک شده بود ... در حالی که هیچ کس ... عزیز من رو مقابل چشمانم ... تکه تکه نکرده بود ... ... ═══════ ೋღ 🕊ღೋ══════ https://eitaa.com/oshagholhasan_313