eitaa logo
عُشــٰاقُ‌الــحَـسَـنْ🇵🇸¹¹⁸
1.8هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
70 فایل
『بِسمِ‌رَب‌ِ‌الْمُجْتَبىٰ‌علیه‌السلام』 راستی نیست تو را شمع و چراغ و حرمی نکند سائلی آمد تو حَرَم بخشیدی؟ #یاحَسَن‌مولآنآ🫀 کپی ꜜ ꜜ فقط به شرط اینکه ؛ قبل از هر کپی یک ذکر "استغفرالله" به نیت خادم‌ ِکانال بگید! @hasanmolla ⏎ شِنوای‌ِشما
مشاهده در ایتا
دانلود
دلبری خدارو ببین ♥️ میگه تا زمانی که من خداتم حق نداری از حرف مردم ناراحت باشی! |سوره یس آیه۷۶| ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷ 『 @oshaghoolhasan 』∞♡
یکی دو روزی می شد که شهیدی پیدا نکرده بودیم؛ یعنی راستش، شهدا ما را پیدا نکرده بودند. گرفته و خسته بودیم. گرما هم بدجوری اذیتمان می کرد. همراه یکی از بچه ها داشتیم از کنار گودال قتلگاه شهدای فکه، که زمانی در زمستان سال 61 عملیات والفجر مقدماتی آن جا رخ داده بود، رد می شدیم. ناگهان نیرویی ناخواسته مرا به خودش جذب کرد. متوجه نشدم چیست، ولی احساس کردم چیزی مرا به سوی خود می خواند. ایستادم، نظرم به پشت بوته ای بزرگ جلب شد. همراهم تعجب کرد که کجا می روم. فقط گفتم: «بیا تا بگویم.» دست خودم نبود انگار مرا می بردند. پاهایم جلوتر می رفتند. به پشت بوته که رسیدیم، جا خوردم. صحنه ی خیلی تکان دهنده و عجیبی بود. همین بود که مرا به سوی خود خوانده بود. آرام بر زمین نشستم و ناخواسته زبانم به «سبحان الله» چرخید همراهم که متوجه حالتم شد، سریع جلو آمد، او هم درجا میخکوب شد. شخصی که لباس بسیجی به تن داشت، به کپه خاک کنار بوته تکیه داده و پاهایش را دراز کرده بود. یکی دیگر هم سرش را روی ران پای او گذاشته بود و دراز کشیده و خوابیده بود. پانزده سال بود که خوابیده بودند. آدم یاد اصحاب کهف می افتاد ولی این ها: «اصحاب فکه، اصحاب قتلگاه، اصحاب والفجر و اصحاب روح الله بودند.» بدن دومی که سرش را روی پایش گذاشته بود. تا کمر زیر خاک بود. باد و طوفان ماسه ها و رمل ها را آورده بود رویش. بدن هردویشان کاملاً اسکلت شده بود. آرام در کنار یکدیگر خفته بودند. ظواهر امر نشان می داد مجروح بوده، در کنار تپه خاکی پناه گرفته و همان طور به شهادت رسیده بودند. آرام و با احترام با ذکر صلوات پیکر مطهرشان را جمع کردیم و پلاک هایشان را هم کنارشان قرار دادیم. راوی: حاج رحیم صارمی منبع: کتاب کرامات شهدا، صفحه:90 ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷ 『 @oshaghoolhasan 』∞♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️اتفاق عجیب بعد از ظهور 💢 علیه‌السلام فرمودند: 🕋لَو لَمْ یبْقَ منَ الدُّنیا اِلاَّ یومٌ واحِدٌ لَطَوّلَ اللهُ ذلِكَ الیومَ حَتّی یخرُجَ قائمُنا أَهْلَ البَیت. اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷ 『 @oshaghoolhasan 』∞♡
.• آقا‌مقدس‌نباشیـد ! مقدس‌هارو‌نمیخرن🤷🏻‍♂، مشتـۍ‌هارومیخرن.. :) •. 🌱 ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷ 『 @oshaghoolhasan 』∞♡
♥️ موضوع:حدیث قدسی رزق و روزی خداوند عزّ و جلّ فرمود: یابن ادم فی کل یوم توتی برزقک و انت تحزن و ینقص من عمرک و انت لا تحزن، تطلب ما یطغیک و عندک ما یکفیک. ای فرزند آدم! در هر روز رزق و روزی می‌رسد و حال آن‌که تو غم روزی می‌خوری و حال آن‌که از عمرت کم می‌شود ولی تو محزون نمی‌شوی. به دنبال چیزی هستی که تو را طاغی و یاغی می‌کند و حال آن‌که در نزد تو چیزی است که کفایت امرت را می‌نماید. { بحارالانوار، ج 73، ص 167، روایت 31، باب 128} ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷ 『 @oshaghoolhasan 』∞♡
19_Jalase-16.mp3
9.09M
6⃣1⃣| خلاصه جلسه شانزدهم 🗞| رستاخیز اجتماعی نبوت 📚| 🎧| ✍تحولی که در روح نبی انجام شد؛ باید به شکل خاصی در روح جامعه رخ دهد؛و این همان رستاخیز اجتماعی نبوت است. ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷ 『 @oshaghoolhasan 』∞♡
بسم الله اارحمن الرحیم ای سرداردلها ای سرداربی باک ای مردمیدان ها نام توحک شده برروی مغزهای ما ای شجاع مردایران ای مرشدراه های ما ای کتاب هادی ایرانی ها نگران ایرانت نشو که ماباپروردگارخویش عهدبسته ایم که راه شیرمردانی چون توراادامه میدهیم. ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷ 『 @oshaghoolhasan 』∞♡
‏‎لاریجانی: "حوزه سیاست نه پادگان است نه دادگاه" لاریجانی در اول کار با کلمه دادگاه به رییسی و با کلمه پادگان به ‎سعید محمد حمله کرد، پ.ن : دو قطبی کلید خورد... 👊🏽 🇮🇷 ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷ 『 @oshaghoolhasan 』∞♡
^🌻🌱¬ احمد تازه زخمی شده بود. پایش را گچ گرفته بودند و توی بیمارستان مریوان بستری بود. بچه ها لباس‌هایش را شسته بودند. خبردار که شد، بلند شد برود، لباس‌های آن ها را بشوید. گفتم «برادر احمد، پاتون رو تازه گچ گرفته‌ن.اگه گچ خیس بشه، پاتون عفونت می‌کنه.» گفت«هیچی نمی‌شه.» رفت توی حمام و لباس همه بچه ها را شست. نصف روز طول کشید. گفتیم الآن تمام گچ نم برداشته و باید عوضش کرد.اما یک قطره آب هم روی گچ نریخته بود. می‌گفت«مال بیت المال بود،مواظب بودم خیس نشه.» چون این گچ را سپاه هزینه اش را داده بود، احمد می‌گفت پول بیت المال است، این طور نبود که بگوید خب من که در سپاه هستم، دارم این همه فعالیت می‌کنم، پس حقم است که مثلا از این امکانات استفاده کنم. نه چیزی را حق خود نمی‌دانستند، اصلا برای خود حقی قائل نبودند…در این گونه امور، یک طوری ساده تر اگر بخواهیم بگوییم اینکه کار خود را ارزان نمی فروختند. 📝 🦋 ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷ 『 @oshaghoolhasan 』∞♡