فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دم_اذانی😍🌹
🖥یک دقیقه نماهنگ از سلسله کلیپ های مربوط به مشکل بی نمازی در جامعه
🎞موضوع:چرا بی نماز در حیات ابدی گرفتار میشه؟!
🎙سخنران:محمد رضا هاشمی(متخصص اعتقادات)
#نماز_اول_وقتش_میچسبه👌👌😍
👇
💫
╭─═ঊঈ. 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╮
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
╰─═ঊঈ 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╯
#همســــــــــــــــــــرداری💚🌹
#شیوه_شِکوِه
شما حق دارین؛
به همسرتون اعتراض کنید❗️
✅اما بعد از گلایه؛
بخاطرِ نقاط قوتش،ازش تشکر کنید.
👈اینطوری
درباره رفتار خودش به فکر میفته،
نه عملکرد شما!
╭─═ঊঈ. 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╮
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
╰─═ঊঈ 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╯
🌼 نماز ۲۰ هزار ساله 🌼
🌸 در اخبار معراج آمده است : فرشته ای در آسمان چهارم به پیامبر اسلام حضرت محمد (صلى الله عليه و اله وسلم) گفت :
🌸 من دو رکعت نماز خواندم که ۲۰ هزار سال طول کشید. ۵ هزار سال در حال قیام، ۵ هزار سال در حال رکوع، ۵هزار سال در حال سجود و ۵ هزار سال در حال تشهد بودم. و ثواب آن را به امت تو هبه نمودم.
🌸 پس پیامبر اکرم ( صلى الله عليه و اله وسلم ) فرمودند:
آیا فکر می کنی که امت من به آن نیازمندند ؟ به عزت پروردگارم سوگند ، هر گناهکاری از امت من اگر یکبار بر من صلوات بفرستد خداوند به او ثوابی می دهد که از ثواب این نماز تو بیشتر است.
📚 لئالي الاخبار : ج 3 ص 429
ينابيع الحكمة : ج 3 ص 528 ح 27
🌷 اللهم صل على محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷
🌹 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 🌹
🌺🌷🌹
🌷 اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانه های قدیمی را دوست دارم
تاریخ در آنها به زیبایی در حرکت است.
همه چیز عمر دارد، حرف دارد، برکت دارد
تکنولوژی آن ها را له نکرده
هنوز حیاط هست، حوض است، کوزه هست
قناری می خواند,ماهی شنا می کند.
دیوارهای اتاق های کوچک,سفره ها گسترده اند
صدای پیرها شنیده می شود,حضورشان برکت خانه است.
کوزه ها مملو از ترشی,درختان نفس می کشند
باغچه هنوز آرزو نشده,زیرزمین انباری نیست
حیاط را بالکن نمی خوانند,پنجره فقط در نقاشی ها نیست.
باران در خانه می بارد,ایوان زیر حصیر
چایی همیشه دم است,روی سماور، توی قوری
درِ خانه همیشه باز است,مهمانی ها دلیل و برهان نمی خواهد.
غذاها ساده و خانگی است,بویش نیازی به هود ندارد
عطرش تا هفت خانه می رود,کسی نان خشکه ندارد.
نان برکت سفره است...
╭─═ঊঈ. 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╮
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
╰─═ঊঈ 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#به_وقت_هشت💚🌹💚
°عشق یعنی
که سیر نمیشه
زائری که میبینه
اون گنبد طلارو...💛
#دلتنگ_مشهد💔
╭─═ঊঈ. 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╮
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
╰─═ঊঈ 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_مهدوی💚🌹😍
🍂همیشه #بهانههایی
برای #زندگی هست..
مثلِ شما آقا..♥️
🍂دلِ #آزرده مارا
به نسیمی بنواز :)🦋
╭─═ঊঈ. 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╮
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
╰─═ঊঈ 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╯
#هرروزیک_آیه💚
✨إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ ﴿۸۶﴾
✨پروردگار تو همان آفريننده داناست (۸۶)
📚سوره مبارکه الحجر
✍آیه ۸۶
╭─═ঊঈ. 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╮
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
╰─═ঊঈ 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╯
هدایت شده از 🕊💜ࢪٻحـــاݩھاݪݩݕــۍ💜🕊
37.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫به فرموده مولا و مقتدایمان هر روز 🌟دعای هفتم صحیفه سجادیه🌟 را میخوانیم👆👌👌
اَللّٰهُمَ عَجْل لوَلِیِّکَ اَلفَرَج
•┈••✾🕯🏴🕯✾••┈•
#من_محمد_را_دوست_دارم💕
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
❣﷽❣
📚 #رمــان
•← #من_با_تو ...
0⃣1⃣ #قسمت_دهم
عصبے پاهام رو تڪون میدادم، چند دقیقہ بعد شهریار اومد و سوار ماشین شد، بے حرف ماشین رو،🚙 روشن ڪرد!
رسیدیم سر خیابون ڪہ ماشین پدر امین رو دیدم،چندتا ماشین هم پشت سرشون مے اومد! 🚗🚕🚙🚗
سریع سرم رو برگردوندم،شهریار سرعتش رو بیشتر ڪرد.💨🚙
نفس عمیقے ڪشیدم، مثلا براے رفع خستگے امتحان ها داشتم میرفتم باغ 🌳 عمہ تو ڪرج، داشتم فرار میڪردم! 😣
اولین بار ڪہ مادرم این پیشنهاد رو داد قبول نڪردم، تحمل شلوغے رو نداشتم حتے دوست نداشتم خونہ باشم! 😐
دلم میخواست یہ جاے تاریڪ تنها تنهاے باشم! 🙇♀
ڪار این روزهام شدہ بود یا آهنگ گوش🎼 دادن بہ قدرے ڪہ قلبم درد بگیرہ یا تو خونہ راہ رفتن تا پاهام خستہ بشن!
بے قرارے میڪردم، 😒عصبے میشدم، بهونہ میگرفتم اما باز آروم نمیشدم
از همہ بدتر این تب لعنتے بود ڪہ دست از سرم برنمیداشت! 😣
شیشہ ماشین رو دادم پایین و سرم رو بردم بیرون بلڪہ باد 🌬بهمن ماہ آتیشم رو سرد ڪنہ!
شهریار با مهربونے گفت:😊
_هانیہ سرتو ندہ بیرون خطرناڪہ!
چیزے نگفتم و شیشہ رو دادم بالا! با این همہ حال بد فقط خجالتم ڪم بود! 🙁
مادر و پدرم فهمیدہ بودن و از همہ مهمتر شهریار! وقتے دید ساڪتم بہ شوخے گفت:
_اہ جمع ڪن بساط لوسے بازے رو دخترہ ے لوس!😄
اما باز چیزے نگفتم!
برگشت سمتم و با ناراحتے نگاهم ڪرد، دستش رو گذاشت روے پیشونیم!
با نگرانے گفت:
_هانیہ چقدر داغے! 😧
آب دهنم رو قورت دادم و آروم گفتم:
_چیزیم نیست حتما سرما خوردم!
دروغ گفتم،من عشق خوردہ بودم!
با بے طاقتے گفتم:
_شهریار میشہ شیشہ رو بدم پایین؟ 😣
بہ نشونہ مثبت سرش رو تڪون داد.
دوبارہ شیشہ رو دادم پایین، نگاهے بہ چادرم انداختم و بہ زور درش آوردم.😒
شهریار با تعجب😳 نگاهم ڪرد اما چیزے نگفت!
چادرم رو از پنجرہ دادم بیرون و سپردم بہ دست باد! 😕امروز عقد امین بود!
من بندہ ے امین بودم نہ خدا! دیگہ امینے نبود ڪہ بخوام بندگے ڪنم! 😐
پس دلیل اون رفتارهاش چے بود؟!مطمئن بودم اشتباہ برداشت نڪردم اصلا همہ ش رو اشتباہ برداشت ڪردہ باشم هانیہ گفتن هاش چے؟!شب خواستگاریش ڪہ بهم زنگ زد چے؟! 😣
با فڪر رفتار ضد و نقیضش قلبم وحشیانہ مے طپید! 💓😢 دوبارہ اشڪ هام بہ سمت چشمم هجوم آوردن،چشم هام رو بستم تا سرازیر نشن،
این مردے ڪہ ڪنارم نشستہ بود، برادرم بود و اشڪ هاے من شاهرگش!
مهم نبود جسم و روحم خفہ میشہ!
✍نویسنده: #لیلی_سلطانی
🌹🍃🌹🍃
❣﷽❣
📚 #رمــان
•← #من_با_تو ...
1⃣1⃣ #قسمت_یازدهم
بے حال وارد ڪوچہ شدم،
عادت ڪردہ بودم چادر 😕سر نڪنم، سہ هفتہ خودم رو حبس ڪردہ بودم تا نبینمش! تا بیشتر خورد نشم!حال جسمم بہ هم ریختہ بود مثل روحم! 😒
شهریار بازوم رو گرفت،برادرم شدہ بود خواهر روزاے سختے!
شروع ڪرد بہ قلقلڪ دادن گلوم،🙂لبخند ڪم رنگے زدم با خندہ گفت:
_دارے حوصلہ مو سر مے برے خانم
ڪوچولو! 😄
وقتے با مادرم صحبت میڪرد صداش رو شنیدم ڪہ گفت خیلے حساس و وابستہ ام باید با سختے ها رو بہ رو بشم! 😔
دستش رو از بازوم جدا ڪردم و گفتم:
_میتونم راہ بیام!
رسیدیم سر ڪوچہ،عاطفہ 👭با خندہ همراہ دخترے مے اومد پشت سرشون امین 😄 لبخند بہ لب اومد و دست دختر رو گرفت! نمیدونم چطور ایستادہ بودم، فقط صداے جیغ قلبم رو شنیدم! 😣💔
تن تبدارم یخ بست،شهریار دستم رو گرفت با تعجب گفت:
_هانیه تب ندارے!یخے،دارے مے لرزے! 😐
نفس عمیقے ڪشیدم.
_من خوبم داداش بریم! 😕
تا ڪے میخواستم فرار ڪنم؟!
قدم برداشتم،محڪم ترین قدم عمرم! 😒
عاطفہ نگاهمون ڪرد، لبخندش محو شد!
رابطہ م با عاطفہ بهم خوردہ بود، 😒
با امید دادن هاش تو شڪستم شریڪ
بود!😕
شهریار بلند سلام ڪرد،
هر سہ شون نگاهمون 👀👀👀 ڪردن ولے من فقط 👀☝️ دختر محجبہ اے رو میدیدم ڪہ با صورت نمڪین و لبخند ملایمش ڪنار مردِ من بود! 😥
هر سہ باهم جواب دادن،انگار تازہ میخواستم حرف بزنم بہ زور گفتم:
_سلام
دختر دستش رو آورد جلو،نمیدونست حاظرم دستش رو بشڪنم،باهاش دست دادم و سریع دستش رو رها ڪردم! با تعجب نگاهم ڪرد! 😳
_عزیزم چقدر یخے!
عصبے شدم اما خودم رو ڪنترل ڪردم امین آروم و سر بہ زیر ڪنارش بود!
_نشد تبریڪ بگم،خوشبخت بشید!
مطمئنم دعا براے دشمن بدتر از نفرینہ!
با لبخند ملیحے نگاهم ڪرد:
_ممنون خانمے قسمت خودت بشہ. 😊
بہ امین نگاہ ڪرد و دستش رو فشرد،
چندبار خواب دیدہ بودم با امین دست تو دستیم! 😣
حالم داشت بد میشد و دماے بدنم سردتر،اگر یڪ دقیقہ دیگہ مے ایستادم حتما مے مردم!
دست شهریار رو گرفتم. شهریار لبخند زد و گفت:
_بہ همہ سلام برسونید خدانگهدار!
سریع خداحافظے ڪردیم و راہ افتادیم،با دستم،دست شهریار رو فشار میدادم! 😢😥رسیدیم سر خیابون،چشم هام رو بستم امین و دخترہ دست تو دست هم داشتن میخندیدن! 😄😄
اون دخترہ بود نہ همسرش! احساس ڪردم روح دارہ از بدنم خارج میشہ، چشم هام رو باز ڪردم پشت سرم رو نگاہ ڪردم، امین و دخترہ جلوے در داشتن باهم حرف میزدن،
حتما عاطفہ سر بہ سرشون گذاشتہ بہ ڪوچہ پناہ آوردن تا راحت باشن!
زیر لب گفتم:
_دخترہ بہ جاے من خیلے دوستش داشتہ باش! 😒
✍نویسنده: #لیلی_سلطانی
🌹🍃🌹🍃
❣﷽❣
📚 #رمــان
•← #من_با_تو ...
1⃣1⃣ #قسمت_یازدهم
بے حال وارد ڪوچہ شدم،
عادت ڪردہ بودم چادر 😕سر نڪنم، سہ هفتہ خودم رو حبس ڪردہ بودم تا نبینمش! تا بیشتر خورد نشم!حال جسمم بہ هم ریختہ بود مثل روحم! 😒
شهریار بازوم رو گرفت،برادرم شدہ بود خواهر روزاے سختے!
شروع ڪرد بہ قلقلڪ دادن گلوم،🙂لبخند ڪم رنگے زدم با خندہ گفت:
_دارے حوصلہ مو سر مے برے خانم
ڪوچولو! 😄
وقتے با مادرم صحبت میڪرد صداش رو شنیدم ڪہ گفت خیلے حساس و وابستہ ام باید با سختے ها رو بہ رو بشم! 😔
دستش رو از بازوم جدا ڪردم و گفتم:
_میتونم راہ بیام!
رسیدیم سر ڪوچہ،عاطفہ 👭با خندہ همراہ دخترے مے اومد پشت سرشون امین 😄 لبخند بہ لب اومد و دست دختر رو گرفت! نمیدونم چطور ایستادہ بودم، فقط صداے جیغ قلبم رو شنیدم! 😣💔
تن تبدارم یخ بست،شهریار دستم رو گرفت با تعجب گفت:
_هانیه تب ندارے!یخے،دارے مے لرزے! 😐
نفس عمیقے ڪشیدم.
_من خوبم داداش بریم! 😕
تا ڪے میخواستم فرار ڪنم؟!
قدم برداشتم،محڪم ترین قدم عمرم! 😒
عاطفہ نگاهمون ڪرد، لبخندش محو شد!
رابطہ م با عاطفہ بهم خوردہ بود، 😒
با امید دادن هاش تو شڪستم شریڪ
بود!😕
شهریار بلند سلام ڪرد،
هر سہ شون نگاهمون 👀👀👀 ڪردن ولے من فقط 👀☝️ دختر محجبہ اے رو میدیدم ڪہ با صورت نمڪین و لبخند ملایمش ڪنار مردِ من بود! 😥
هر سہ باهم جواب دادن،انگار تازہ میخواستم حرف بزنم بہ زور گفتم:
_سلام
دختر دستش رو آورد جلو،نمیدونست حاظرم دستش رو بشڪنم،باهاش دست دادم و سریع دستش رو رها ڪردم! با تعجب نگاهم ڪرد! 😳
_عزیزم چقدر یخے!
عصبے شدم اما خودم رو ڪنترل ڪردم امین آروم و سر بہ زیر ڪنارش بود!
_نشد تبریڪ بگم،خوشبخت بشید!
مطمئنم دعا براے دشمن بدتر از نفرینہ!
با لبخند ملیحے نگاهم ڪرد:
_ممنون خانمے قسمت خودت بشہ. 😊
بہ امین نگاہ ڪرد و دستش رو فشرد،
چندبار خواب دیدہ بودم با امین دست تو دستیم! 😣
حالم داشت بد میشد و دماے بدنم سردتر،اگر یڪ دقیقہ دیگہ مے ایستادم حتما مے مردم!
دست شهریار رو گرفتم. شهریار لبخند زد و گفت:
_بہ همہ سلام برسونید خدانگهدار!
سریع خداحافظے ڪردیم و راہ افتادیم،با دستم،دست شهریار رو فشار میدادم! 😢😥رسیدیم سر خیابون،چشم هام رو بستم امین و دخترہ دست تو دست هم داشتن میخندیدن! 😄😄
اون دخترہ بود نہ همسرش! احساس ڪردم روح دارہ از بدنم خارج میشہ، چشم هام رو باز ڪردم پشت سرم رو نگاہ ڪردم، امین و دخترہ جلوے در داشتن باهم حرف میزدن،
حتما عاطفہ سر بہ سرشون گذاشتہ بہ ڪوچہ پناہ آوردن تا راحت باشن!
زیر لب گفتم:
_دخترہ بہ جاے من خیلے دوستش داشتہ باش! 😒
✍نویسنده: #لیلی_سلطانی
🌹🍃🌹🍃
❣﷽❣
📚 #رمــان
•← #من_با_تو ...
2⃣1⃣ #قسمت_دوازدهم
ماشین 🚖سرخیابون ایستاد،رو بہ بنیامین گفتم:
_ممنون خدافظے! ☺️
دستم رو گرفت،عادت ڪردہ بودم!
_فردا بیام دنبالت باهم بریم دانشگاہ؟ 😍
بے حس دستم رو از دستش ڪشیدم بیرون.
_با،بابا میرم باے! 😉
مثل بچہ ها گفت:
_دلم تنگ میشہ خب! ☹️
حسے بهش نداشتم منتظر فرصت بودم تا باهاش بهم بزنم!
بہ لبخند ڪم رنگے اڪتفا ڪردم و پیادہ شدم!
بوق زد،نفسم رو با حرص دادم بیرون،برگشتم سمتش و براش دست تڪون دادم،با لبخند😀 دستش رو برد بالا و رفت!
آخیشے گفتم، با دستمال ڪاغذے برق لبم💄 رو پاڪ ڪردم و راہ افتادم سمت خونہ، جدے رو بہ روم، رو نگاہ میڪردم و محڪم قدم برمیداشتم!😏
مریم همونطور ڪہ داشت چادرش رو مرتب میڪرد بہ سمتم مے اومد، نگاهم ڪرد،با لبخند گفت:
_سلام هانیہ خوبے؟😊
دستم رو بہ سمتش دراز ڪردم و گفتم:
_سلام ممنون تو خوبے؟😊
همونطور ڪہ دستم رو میگرفت گفت:
_قوربونت.
سرڪوچہ رو نگاہ ڪرد و گفت:
_امین اومد من برم!😉
دیگہ برام مهم نبود، 😌دیدن مریم و امین زیاد اذیتم نمے ڪرد، فقط رد زخم حماقتم بودن، 😣
ازش خداحافظے ڪردم و وارد خونہ شدم،مادرم داشت حیاط رو میشست آروم سلام ڪردم 😊✋و وارد پذیرایے شدم!
مادرم پشت سرم اومد داخل
_هانیہ! 😊
برگشتم سمتش.
_بلہ مامان! 😊
نشست روی مبل،بہ مبل ڪناریش اشارہ ڪرد.
_بیا بشین!
بے حرف ڪنارش نشستم. با غصہ نگاهم ڪرد.
_قرارہ برات خواستگار بیاد! 🙂
پام رو انداختم رو پام.
_مامان جان من تازہ هیجدہ سال رو تموم ڪردم،تازہ دارم میرم دانشگاہ رو دستتون موندم؟
با اخم نگاهم ڪرد:
_نہ خیر!ولے بسہ این حالت!شدے عین یہ تیڪہ یخ،دوسالہ فقط ازت سلام،صبح بہ خیر،شب بہ خیر،خستہ نباشے،خداحافظ میشنویم!هانیہ چرا این ڪار رو با خودت میڪنے؟😠
بے حوصلہ گفتم:
_نمیدونم!روانشناس هایے ڪہ میرے پیششون میگن شوڪہ! 😕
با عصبانیت نگاهم ڪرد:
_بس نیست این شوڪ؟!هانیہ یادت بیارم ڪہ سال سوم همہ درس ها رو بہ زور قبول شدے؟یادت بیارم بہ زور ڪنڪور قبول شدے ڪجا؟! دانشگاہ آزاد قم رشتہ حسابدارے،خانم مهندس!بہ خودت بیا! 😠
از رو مبل بلند شدم.
_چشم بہ خودم میام،بہ در و دیوار ڪہ نمیام! 🙁
همونطور ڪہ میرفتم سمت اتاقم گفتم:
_خواستگار بیاد فقط سنگ رو یخ میشید من از این اتاق تڪون نمیخورم! 😐
_شهریار چرا باید پاے تو بسوزہ؟! 😠
با تعجب 😳برگشتم سمتش!
_مگہ شهریار رو چے ڪار ڪردم؟!
جدے نگاهم ڪرد.
_شهریار عاطفہ رو دوست دارہ بخاطرہ
تو....😐
نذاشتم ادامہ بدہ سریع اما با خونسردے گفتم:
_میدونم مامان جان اما لطفا ڪسے براے من فداڪارے نڪنہ!نگران نباشید عاطفہ رو ترور نمیڪنم،قرار خواستگارے رو بذار! 😐
در اتاق رو بستم،بدون اینڪہ لباس هام رو عوض ڪنم نشستم روے تختم و بہ حیاطمون خیرہ شدم، 👀
دوسال پیش اولین ڪارے ڪہ ڪردم اتاقم رو با شهریار عوض ڪردم!
✍نویسنده: #لیلی_سلطانی
🌹🍃🌹🍃
هدایت شده از 🕊💜ࢪٻحـــاݩھاݪݩݕــۍ💜🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک الْمُشْتَکى، وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ.
💚💚💚💚💚
قرارِصبحمون…(:✨☘️
بخونیمدعآیفرجرآ؟🙂📿
-اِلٰهےعَظُمَالْبَلٰٓآ،وَبَرِحَالخَفٰآءُوَانْڪَشِفَالْغِطٰٓآءٌ…!🌱
#دعایفࢪج…!🌸🍃 😊
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
[♥️]
هر زمان...
#جوانیدعایفرجمهدی(عج)
رازمزمهکند...
همزمان #امامزمان(عج)
دستهای مبارکشان رابه
سویآسمانبلندمیکنندو
برایآن جوان #دعا میفرمایند؛🤲
چهخوشسعادتندکسانیکه
حداقلروزییکبار #دعایفرج
را زمزمه میکنند...:)❤️
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج
♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
🌷پروردگارا
🍃دلم میخواهد آرام صدایت کنم:
🌷« یا رب العالمین »
🍃و بگویم :
🌷 تو خودِ آرامشی
🍃 و من، خودِ خودِ بیقرار
🌷«الهی وربی من لی غیرک»
🌷با نام یگانه او
🍃دفتر اولین روز هفته را میگشاییم.
الهی به امید تو ...💐
﷽
سـ❄️ـلام
روزتون پراز خیر و برکت ⛄️
امروز شنبه
☀️ ٢ اسفند ١٣٩٩ ه. ش
🌙 ٨ رجب ١۴۴٢ ه.ق
🌲 ٢٠ فوریه ٢٠٢١ ميلادى
🌷سلام
صبح زیباتون بخیر
در اولین روز هفته
بهترین ها را براتون آرزومندم
🌷الهی
یک هفته خیر و برکت
یک هفته موفقیت و
یک هفته پرا ز دلخوشی
و سلامتی نصیبتون بشه
🌷شروع هفته تون پربرکت
╭─═ঊঈ. 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╮
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
╰─═ঊঈ 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╯
🌷سلام
🌷#صبح_زیباتون_بخیر
هفته تون پربرکت با صلوات
بر حضرت محمد ص و آل محمد
🌷اللهمَّ صَلِّ علُى مٌحُمٌدِِ
🌷وَالُ مٌحُمٌدِ وعجل فرجهم
در پناه #امام_زمان_عج
روز و روزگارتون پر از نعمت
و خیر و برکت و سعادت
🌷روز تون مزین به ظهور مولا
╭─═ঊঈ. 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╮
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
╰─═ঊঈ 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╯
🌸ای لعلِ لبِ تو شیعه را آب حیات
🍂سرچشمه فیض و قبلگاه حاجات
🌺ای حجّت ثانی عشر ای مهدی جان
🍃بر طلعتِ زیبایِ تو دائم صلوات
🌴🍂اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🍂🌴
╭─═ঊঈ. 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╮
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
╰─═ঊঈ 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╯
#سلام_ارباب_دلم ☘
#حسین_جانم ☘
🌼چہڪنم دسٺ خودم نیسٺ بہدل غم دارم
🍁قد یڪ ڪوه ڪہ نہ،وسعٺ عالم دارم
🌸شدهام زار وپریشان نظرے ڪن مولا
🍂ڪہ فقط دیدن شش گوشہ بہ دل ڪم دارم
✨اللهم ارزقنا ڪربلا✨
#سلام_ارباب🌈
╭─═ঊঈ. 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╮
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
╰─═ঊঈ 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╯
#عاشقــــــــــــــــــــانه😍💚🌹
تو مغناطیسِ دنیامی
دلم دور تو میگرده... 😍😘💕❣💕
گاهی دلم می خواهد
عاشقانه ننویسم
عاشقانه زندگی نکنم
عاشقانه راه نروم
عاشقانه فکر نکنم ..
اما تا یادِ تو می افتم ،
می بینم که نمی شود ...
♥زوج های بهشتی ♥
╭─═ঊঈ. 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╮
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
╰─═ঊঈ 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╯
#حدیث_روز💚🌹
🕊❄امام على عليه السلام :
🍃به كمال رساندن خوبى،
🍁نيكوتر از آغاز كردن آن است!
🍃إكمالُ المَعروفِ أحسَـنُ مِنِ ابتِدائهِ!
📚غرر الحكم ، حدیث ۱۸۹۹
╭─═ঊঈ. 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╮
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
╰─═ঊঈ 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╯
#دم_اذانی😍🌹
🌼تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها سبب عفو و بخشش
✍امام صادق علیه السلام:
مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فَاطِمَةَ سلام الله علیها قَبْلَ أَنْ یثْنِی رِجْلَیهِ مِنْ صَلاَةِ اَلْفَرِیضَةِ غُفِرَ لَهُ وَ یبْدَأُ بِالتَّکبِیرِ.
هر که بعد از نماز واجب و قبل از آن که روی از قبله برگرداند، خداوند متعال را به تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام مورد تقدیس قرار دهد و تسبیح را با الله اکبر آغاز نماید، خداوند او را مورد عفو و بخشش قرار می دهد.
📚 بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۳۳۲
#نماز_اول_وقتش_میچسبه😍👌
╭─═ঊঈ. 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╮
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
╰─═ঊঈ 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╯
#همســــــــــــــــــــرداری💚🌹
#خانمها_بخوانند
♥سرگرم کننده باشید:
وقتی همسرتان حرف میزند تماس چشمی با او داشته باشید. نشان دهید که به نظرتاتش اهمیت می دهید. به جوک هایش بخندید و حرف هایش را گوش دهید.مطمئن باشید اثرات مثبتش به خودتان بر میگردد.
اجازه ندهید حوصله تان در مکالمه سر برود. سعی کنید مکالمه را شیرین و هیجان انگیز برای خود کنید.این طوری می توانید اعتماد به نفس خود را هم به تصویر بکشد.
#عشوه_گری
♥زوج های بهشتی ♥
╭─═ঊঈ. 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╮
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
╰─═ঊঈ 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╯
#حجاب💚 🌹
اگهکسیدرجنگشھیدبشـه؛یکبـارشھیدشـده
امـاکسـیکهباھواینفـسخـودشبجنگـه
ھر روز شھید میشـه ✨
پس ای بانو‼️ علمدار حیا و حجاب فاطمی در جبهه جنگ نرم باش👌
╭─═ঊঈ. 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╮
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
╰─═ঊঈ 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رهبــــــــــــــــــــرانہ💚 🌹
خوبترین حال وهوای دلم ..
رهبرم سیدعلی💚
پیشنهاد دانلود قشنگه😍👌
مارابه دوستان خودمعرفی کنید👇👇👇
╭─═ঊঈ. 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╮
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
╰─═ঊঈ 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╯
#معرفی_شهید💚🥀
#زندگینامه
سیدحمیدرضاسیاهپوش ۱۵ دی ۱۳۴۷ در تهران بدنیا آمد. دانش آموز سوم متوسطه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. ۴ دی ۱۳۶۵، در ام الرصاص عراق بشهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه ماند و سال ۱۳۷۶ پس از تفحص در گلزار شهدای شهرستان قزوین به خاک سپرده شد.
مادرش در آخرین وداع با یک نگاه و تبسم به او گفت:«برایت هر روز صدقه میاندازم و برایت دعا میکنم که برگردی!» اما وی در جواب مادر اینگونه میگوید:«من هم از مادرم فاطمه زهرا(سلام الله علیها) میخواهم تا شهید شوم...»🌷
شهدا التماس دعا🤲
شادی روحشان صلوات🌸
╭─═ঊঈ. 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╮
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
╰─═ঊঈ 🌷❤️ 🌷ঊঈ═─╯