#حجاب💚
💜بانوےایرانے...!
تفکرغربیتورانشانہ...
رفتـــہ است...
چــونخـوبمـےداندتـو...
قـلـ♡ـبیكخـانـوادہاے...
پسعلـمدار《حیــــاےفاطمـــے》...
درجبهہےجنگنـرمباش...💜
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
🕊💜ࢪٻحـــاݩھاݪݩݕــۍ💜🕊
#شهیدانه💚 شُهدامالِ #خُداس،😊 شهادت هدف نیست✌️ هدف خدمته حالا اگه تویِ این راه شهید شُدی فدایِ سرِ
و خدا ࢪحم ڪند
این همه دلتنگے را...:)😔
#لبیک_یا_زینب 🙃🌹🙂
#مدافعان_حرم
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
✌️12روزتا به وقت دلدادگی✌️
#همسرداری💚
🎀صمیمیت با همسر، بدون صرف هزینه!
🎀 به همسرتان نشان دهید که برای شما اهمیت دارد و اولویت اول زندگی شماست:
🎀همسر شما نیاز دارد که بداند برای شما اهمیت دارد و حتی اولویت اول زندگی شماست. اگر بتوانید چنین حسی به همسرتان بدهید، گام بزرگی برای رسیدن به صمیمیت در زندگی زناشوییتان برداشتهاید.
🎀بنابراین سعی کنید همواره از همسرتان حمایت کنید، در برابر دیگران از وی تعریف کرده و هوایش را داشته باشید.
🎀تلاشهای وی را هرچند از نظر شما کوچک و ناکافی باشد، حتما ببینید. اجازه دهید حرفهایش را بشنوید و همدلی کنید.💝
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀*
#شنبه_های_نبوی
بالاتر از بلندی پـرهای جبرئیل؛
تا خلوت خدا،تک و تنها پریدهای ..
دریای رحمتی و از امواج غصهها؛
سهم تمام اهل زمین را خریدهای ..
#قاسم_صرافان
#برمحمد_وآل_محمد_صلوات
🖤مــحبان﷽ آل الله ﷽🖤
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀*
@oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#StoRy |📲
من حضرت محمد | صلے الله و علیہ وآلہ | را دوست دارم -♥-
I Love Mohammad -🌊-
.
.
.
🚫| #توهین_بهمقدسات_ما_ممنوع
🌸| #محمد_رسولاللہ
هر چند اهانت به نبی جانسوز است
این ظلم و ستم بنایش از دیروز است
پیغمبر و كاغذ و قلم، یادت هست؟
سرمنشا این اهانت از آن روز است!!!
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
✿▬▬▬▬๑۩🖤۩๑▬▬▬▬✿
#وقتسلام✋
جز شوق سلام، عادتی نیست مرا
بیش از سر خم، عبادتی نیست مرا
وقتی که به من، نگاه تایید کنی
بالاتر از آن سعادتی نیست مرا
السَّلامُ عَلَیکَ یٰا أبَاالجَواد یٰا عَلیِّ بنِ مُوسَی الرِّضٰا♥️
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
ﷺ✿مُحِبــــ۞آٰلِاَلْلّٰه۞ــــاٰن✿ﷺ
✿▬▬▬▬๑۩🖤۩๑▬▬▬▬✿
@oshahid
🕊💜ࢪٻحـــاݩھاݪݩݕــۍ💜🕊
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️ ❤️#عاشقانه_دو_مدافع ❤️ @oshahid #قسمت_چهل_نهم _بعد از قضیہ ے امروز کہ ماماݧ فکر کرده
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️
❤️#عاشقانہ_دو_مدافع❤️
@oshahid
#قسمت_پنجاهم
_الاݧ مامانینا منتظر باید بریم
با حالت مظلومانہ اے بهش نگاه کردم و گفتم:خواهش میکنم
إ اسماء الا مامانینا فکر میـکنـ چہ خبره میاݧ اینجا بعد ایـݧ بازو بندو ماما ببینہ میدونے کہ چے میشہ
دستمو گرفت و بازور برد تو حال
با بے میلے دنبالش رفتم و اخمهام تو هم بود
همہ ے نگاه ها چرخید سمت ما لبخندے نمایشےزدم و کنار علے نشستم
_علے نگاهم کردو آروم در گوشم گفت:چیزے شده❓اخمهات و لبخند نمایشیت باهم قاطے شده
همیشہ اینطور موقع ها متوجہ حالتم میشد
خندیدم و گفتم:چیزے مهمے نشده حس کنجکاوے همیشگے مـ حالا بعدا بهت میگم
لبخندے زدو گفت:همیشہ بخند،با خنده خوشگلترے اخم بهت نمیاد
لپام قرمز شد و سرم و انداختم پاییـ. هنوزهم وقتے ایـ حرفا رو میزد خجالت میکشیدم
اردلا کولشو باز کرده بودو داشت یکسرے وسیلہ ازش میورد بیرو
_همہ چشمشوݧ بہ دستاے اردلاݧ بود
اردلاݧ دستاشو زد بہ همو گفت:خب حالا وقت سوغاتیہ البتہ اونجا کسے سوغاتے نمیگیره فقط بچہ هاے پشتیبانے میتونـ
یہ قواره چادر مشکے رو از روے وسایلے کہ جلوش گذاشتہ بود برداشت و رفت سمت ماماݧ
چهار زانو روبروش نشست:بفرمائید مادر جاݧ خدمت شما.بعدش هم دست ماماݧ بوسید
_ماماݧ هم پیشونے اردلاݧ و بوسید و گفت:پسرم چرا زحمت کشیدے سلامتے تو براے مـݧ بهتریـݧ سوغاتے
یہ قواره چادرے هم بہ مـݧ دادو صورتمو بوسید،در گوشم گفت لاے چادرتم یہ چیزے براے تو و علے گذاشتم اینجا باز نکنیا
همہ منتظر بودیم کہ بہ بقیہ هم سوغاتے بده کہ یہ جعبہ شیرینے و باز کردو گفت:اینم سوغاتے بقیہ شرمنده دیگہ اونجا براے آقایوݧ سوغاتے نداشت،ایـ شیرینیا رو اینطورے نگاه نکنیدا گرو خریدم
همگے زدیم زیر خنده
_چشمکے بہ زهرا زدم رو بہ اردلاݧ گفتم:إداداش سوغاتے خانومت چے❓
دوباره اخمے بهم کردو گفت:اسماء جا دو ماه نبودم حس کنجکاویت تقویت شده ها ماشالا
چپ چپ نگاهش کردم و گفتم:خوب بگو میخوام تو خونہ بدم بهش چرا بہ مـ گیر میدے❓
سوالہ دیگہ پیش میاد
_ماما و بابا کہ حواسشو نبود
اما علے و زهرا زد زیر خنده
علے رو بہ اردلاݧ گفت:
اردلا جا مـ و اسماء ان شاءالله آخر هفتہ راهے کربلاییم
اردلاݧ ابروهاشو داد بالا و گفت:جدی❓با چہ کاروانے❓
علے سرشو بہ نشونہ ے تایید تکو دادو گفت:با کارواݧ یکے از دوستام
_إ خوب یہ زنگ بز ببیـ دوتا جاے خالے ندار❓
براے کے میخواے❓
براے خودمو خانومم
زهرا با تعجب بہ اردلاݧ نگاه کردو لبخند زد
باشہ بزار زنگ بزنم
اردلاݧ زنگ زد اتفاقا چند تا جاے خالے داشتـ
قرار شد کہ اردلاݧو زهرا هم با ما بیا
داشتـݧ میرفتـݧ خونشوݧ کہ در گوشش گفتم:یادت باشہ اردلاݧ نگفتے قضیہ بازو بندو
خندیدو گفت:نترس وقت زیاد هست
بعد از رفتنشوݧ دست علے وگرفتم و رفتم تو اتاقم
علے بشیـݧ اونجا رو تخت
براے چے اسماء
تو بشیـݧ
رو بروش نشستم چادرو باز کردم یہ جعبہ داخلش بود
در جعبہ رو باز کردم دو تا انگشتر عقیق توش بود
علے عاشق انگشتر عقیق بود
اسماء ایـݧ چیہ❓
اینارو اردلاݧ آورده برامو
یکے از انگشترارو برداشتم و انداختم دست علے
واے چقد قشنگہ علے بدستت میاد
علے هم اوݧ یکے رو برداشت و انداخت تو دستم درست اندازه ے دستم بود
دوتاموݧ خوشحال بودیم و بہ هم نگاه میکردیم...
_اوݧ هفتہ بہ سرعت گذشت
ساک هامو دستمو بود و میخواستیم سوار اتوبوس بشیم
دیر شده بود و اتوبوس میخواست حرکت کنہ
اردلاݧ و زهرا هنوز نیومده بود
هر چقدر هم بهشو زنگ میزدیم جواب نمیدادݧ
روے صندلے نشستم و دستم و گذاشتم زیر چونم و اخمهام رفتہ بود توهم
نگاهے بہ ساعتم انداختم اے واے چرا نیومد❓
_هوا ابرے بود بعد از چند دیقہ بارو نم نم شروع کرد بہ بارید
علے اومد سمتم ، ساک هارو برداشت و گذاشت داخل اتوبوس
مسئول کارواݧ علے و صدا کردو گفت کہ دیر شده تا ۵ دیقہ دیگہ حرکت میکنیم
نگراݧ بہ ایـݧ طرف و او نطرف نگاه میکردم اما خبرے ازشوݧ نبود
۵دیقہ هم گذشت اما نیومدݧ
_علے اومد سمتم و گفت:نیومد بیا بریم اسماء
إ علے نمیشہ کہ
خب چیکار کنم خانوم نیومد دیگہ بیا سوار شو خیس شدے
دستم و گرفت و رفتیم بہ سمت اتوبوس
لب و لوچم آویزو بود کہ با صداے اردلاݧ کہ ۲۰ متر باهاموݧ فاصلہ داشت برگشتم
بدو بدو با زهرا داشتـ میومد و داد میزد ما اومدیم
_لبخند رو لبم نشست ، دست علے ول کردم و رفتم سمتشوݧ.
کجایید پس شماهاااا❓بدویید دیر شد
تو ترافیک گیر کرده بودیم
سوار اتوبوس شدیم. اردلاݧ از همہ بخاطر تاخیري کہ داشت از همهہ حلالیت طلبید
تو اتوبوس رفتم کنار اردلاݧ نشستم
لبخندے زدمو گفتم: سلام داداش
با تعجب نگاهم کردو گفت:علیک سلام چرا جاے خانوم مـݧ نشستے❓
کارت دارم اخہ
_اهاݧ همو فوضولے خودموݧ دیگہ خوب بفرمایی
إ داداش فوضولے کنجکاوے. اردلاݧ هنوز قضیہ ي بازو بنده رو نگفتیا
بیخیال اسماء الاݧ وقتش نیست
لباسشو کشیدم و گفتم....
ادامه دارد...
❤💞❣💛❤️💞❣💛❤️
💍@oshahid💍
#یا_اباعبدالله_ع🍃🌷
خاڪ قدمش آب حیاٺ اسٺ حسین
مهریہے مادرش فراٺ اسٺ حسین
غرقیم بہ دریاے معاصے اما
شادیم ڪه ڪشتے نجاٺ اسٺ حسین
🌷 #اللهم_ارزقنا_زیارت_الاربعین
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
سلام یا ابا صالح المهدی🌸
چشمهای دل من در پی دلداری نیست
درفراق توبجز گریه مرا کاری نیست
سوختن درطلب یوسف زهراعشق ست
بنازم به چنین عشق که تکراری نیست
اللهم عجل لولیکــ الفرج💚
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
#من_محمد_ص_را_دوست_دارم💚😍
سوئد که مذاهبِ جهان را دیده
از نورِ کتابِ حق، به خود لرزیده
با آن که فرانسه، ادکلن داشت ولی
از عطرِ گُلِ محمّدی ترسیده...
#حسینعلی_زارعی
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_رائفی_پور👌
اهانت تا کجا نصب عکس شهدا وقاسم سلیمانی درمدارس ممنوع شد😳🤔😔
ابتدا از کوچه و محله و خیابانها الان از مدارس و بعد از ذهنها😐
قرآن میفرماید:این تذهبون؟به کجا چنین شتابان
حتما ببینید و نشر دهید✅
شهدا شرمنده ایم😔
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
🕊💜ࢪٻحـــاݩھاݪݩݕــۍ💜🕊
و خدا ࢪحم ڪند این همه دلتنگے را...:)😔 #لبیک_یا_زینب 🙃🌹🙂 #مدافعان_حرم #ما_ملت_امام_حسینیم🖤 @oshahi
اگہ یه روز خواستے☝️🏻
تعریفے براۍ #شهید پیدا کنے..؛
بگو شهیــد یعنے بارانـ[🌧]
حُسْنِ باران این است کہ⇣
زمینے ست ولے🍃
آسمانے شده است
و به امدادِ زمین مےآید... :)
🌺💞
#لبیک_یا_زینب 🙃🌹🙂
#مدافعان_حرم
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
✌️11روز تا به وقت دلدادگی✌️
#حدیث 💚
❤️امام علی علیه السلام :
♦️آن که کینه را کنار بگذارد
♥️قلب و ذهنش آرامش می یابد
📕غررالحکم حدیث ۸۵۸۴
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
#دم_اذانی😍💚
#خدا_جونم🤗
که جز طُ با دگرم نیست
ذوقِ گفت و شنید..
#نماز_اول_وقتش_میچسبه😍👌
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدانه💚
روزهایم یک به یک میگذرند حال و روزم خنده دار است... پر شدهام از ادعا ! دم از شما میزنم ... به خیالخودم شهید خواهم شد خوشـا به حالتان بدون ادعا شهیــد شدید بُعد فاصله بینمان بیداد میکند !
#شهدا_گاهی_نگاهمان_کنید
#ما_ملت_امام_حسینیم 🖤
#من_محمد_صلیاللهعلیهوآله_را_دوست_دارم
@oshahid
باشــهداء_تـاســیدالــشــهــداء
ای شام، کربلای تو
🖤یا زین العابدین
دل بزم ابتلای تو
🖤یا زین العابدین
یک عمر در فراق
🖤جوانان هاشمی
شد خونِ دل، غذایِ تو
🖤یا زین العابدین
🏴 شهادت سیدالساجدین، زینالعابدین، امام سجاد(ع) تسليت باد. 🏴
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حجاب💚
توهم یه مدافعی👌
#نریمانی
میتونست زیباییشو به حراج بزاره؛
ولی باور داشت که ارزون نیست!
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
4_5771856689095508635.mp3
1.5M
❣️ساعت🕗به وقت امام هشتم❣️
دستم به روی سینه برای ارادت است
این بارگاه قدس امام کرامت است
فرقی نمیکند زکجامیدهی سلام
اومیدهدجواب تورا، اصل نیت است
صلوات امام رضا(ع)💫
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
4_5974357314700839356.mp3
12.18M
🔳 شهادت_امام_سجاد(ع)
🌴ای وای قلب سجاد بیقرار
🌴ای وای تو قلب این شام تار
🎤 #محمودکریمی
⏯ #زمینه
👌بسیار زیبا😔
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
🖤🖤🖤
🕊💜ࢪٻحـــاݩھاݪݩݕــۍ💜🕊
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️ ❤️#عاشقانہ_دو_مدافع❤️ @oshahid #قسمت_پنجاهم _الاݧ مامانینا منتظر باید بریم با حالت مظ
❤️💞❣❤️💛💞❤️💛💞
❤️#عاشقانہ_دو_مدافع❤️
@oshahid
#قسمت_پنجاه_یکم
_لباساشو کشیدم و گفتم
بگو دیگہ
خیلہ خب پاره شد لباسم ول کـ میگم
اوݧ بازوبند واسہ یکے از رفیقام بود کہ شهید شد.
_ازم خواستہ بود کہ اگہ شهید شد او بازو بندو همراه با حلقش ، برسونم بہ خانومش
وقتے شهید شد بازو بندشو تونستم از رو لباسش بردارم اما حلقش...
آهےکشید و گفت. انگشتش قطع شده بود پیداش نکردم.
_بازو بندو دادم بہ خانومش و از اینکہ نتونستم حلقشو بیارم کلے شرمندش شدم
همیـݧ دیگہ تموم شد
بے هیچ حرفے بلند شدم و رفتم و کنار علے نشستم
سرمو گذاشتم رو شونشو تو دلم گفتم:هیچ وقت نمیزارم برے
چقدر آدم خودخواهے بودم...
@oshahid
_مـݧ نمیتونم مث زهرا باشم ، نمیتونم مثل خانم مصطفے باشم ، نمیتونم خودمو بزارم جاے خانوم دوست اردلا ، یہ صدایےتو گوشم میگفت:نمیخواے یا نمیتونے❓
آره نمیخوام ، نمیخوام بد علے و تیکہ تیکہ برام بیار نمیخوام بقیہ ے عمرمو باے قبر و یہ انگشتر زندگے کنم ، نمیخوااام
دوباره او صدا اومد سراغم:پس بقیہ چطورے میتونـ❓
اوناهم نمیخوا اونا هم دوست ندار...
اما...
_اماچے❓
خودت برو دنبالش...
با تکوݧ هاے علے از خواب بیدارشدم
اسماء❓اسماء جاݧ رسیدیم پاشو ...
چشامو باز کردم ، هوا تاریک شده بود از اتوبوس پیاده شدیم
باد شدیدے میوزیدو چادرمو بہ بازے گرفتہ بود
_لب مرز خیلے شلوغ بود...
همہ از اتوبوس ها پیاده شده بود و ساک بدست میرفتـ بہ سمت ایستگاه بازرسے
تا چشم کار میکرد آدم بود ، آدمهایے کہ بہ عشق امام حسیـ با پاے پیاده قصد سفر کرده بودݧ،ا ونم چہ سفرے
شلوغے براشوݧ معنایے نداشت حاضر بود تا صبح هم شده وایســݧ، آدما مهربو شده بود و باهم خوب بودݧ
_عشق ابے عبدللہ چہ کرده با دلهاشو❓
یہ گوشہ وایساده بودم و بہ آدمها و کارهاشوݧ نگا میکردم باد همچنا میوزید و چادرمو بالا و پاییـݧ میبرد
علے کنارم وایسادو آروم دستشو گذاشت رو شونم: بہ چے نگاه میکنے خانومم❓
یکمے بهش نزدیک شدم با لبخند گفتم:بہ آدما،چہ عوض شد علے
_علے آهے کشیدو گفت:صحبت اهل بیت کہ میاد وسط حاضرے جونتم بدے هییی روزگار...
اردلاݧ و زهرا هم اومدݧ کنار ما وایسادݧ
اردلاݧ زد بہ شونہ ے علے و گفت:إهم ببخشید مزاحم خلوتتو میشما ، اما حاجے ساکاتونو نمیخواید بردارید❓
علے دستشو گذاشت رو کمرشو گفت:دوتا کولہ پشتیہ دیگہ
_خوب مـݧ هم نگفتم دویستاست کہ
نکنہ انتظار دارے مـݧ برات بیارم❓
هہ هہ بابا شوخے کردم حواسم هست الاݧ میرم میارم
زدم بہ بازوے اردلا و گفتم: داداش خیلے آقاے مارو اذیت میکنیا...
صداشو کلفت کردو گفت: پس داماد شده براے چے❓
_دستم و گذاشتم رو کمرم و گفتم: باشہ باشہ منم میتونم خواهر شوهر خوبے باشماااااا
خیلہ خوب حالا تو هم بیاید بریم تو صف
داداش شما برید مـݧ وایمیسم باعلے میام
چند دیقہ بعد علے اومد
از داخل ساک چفیہ ے مشکیشو درآوردم و بستم دور گردنش
زل زده بود تو چشمامو نگاهم میکرد
_چیہ علے❓چرا زل زدے بہ مـ❓
اسماء چرا چشمات غم داره❓چشماے خوشگل اسماء مـݧ چرا باید اشک داشتہ باشہ❓از چے نگرانے❓
بازهم از چشمام خوند ، اصلا نباید در ایـ مواقع نگاهش میکردم
بحثو عوض کردم ، یکےاز ساک هارو برداشتم و گفتم بیا بریم دیر شد
دستم و گرفت و مانع رفتنم شد
منو نگاه کــݧ اسماء نمیخواے بگے چرا تو خودتے❓چرا نگرانے❓
_ببیـݧ هیچکے نیست پیشموݧ
بغضم گرفت و اشکام دوباره بہ صورتم هجوم آوردݧ
نمیتونستم بهش بگم کہ میترسم یہ روزے از دستش بدم...چوݧ میدونستم یہ روزے میره با رضایت منم میره
یقیـݧ داشتم داره میره پیش آقا کہ ازش بخواد لیاقت نوکرے خواهرشو بهش بده
_با چفیش اشکام و پاک کردو گفت: باشہ نگو،فقط گریہ نکـ میدونے کہ اشکات و دوست ندارم
بریم ...
یک ساعت تو صف وایساده بودیم...
پاسپورتهامونو تحویل دادیم و از مرز رد شدیم
دوباره سوار اتوبوس شدیم
هوا تقریبا روشـݧ شده بود بہ جایے رسیدیم کہ همہ داشتـݧ پیاده میرفتـݧ
تموم ایـݧ مدت و سکوت کرده بودم و داشتم فکر میکردم
از اتوبوس پیاده شدیم
_بہ علے کمک کردم و کولہ پشتے و انداخت رو دوشش
هوا یکمے سرد بود
چفیہ رو ، رو گردنش سفت کردم و زیپ کاپشنشو کشیدم بالا
لبخندے زدو تشکر کرد بعد هم از جیبش یہ سربند درآوردو داد دستم .
اسماء ایـݧ سربندو برام میبندے❓
_نگاهے بہ سربند انداختم روش نوشتہ بود: "لبیک یا زینب"
لبخندے تلخے زدم ، میدونستم ایـ شروع هموݧ چیزے کہ ازش میترسیدم
سربندو براش بستم ، ناخدا گاه آهے کشیدم کہ باعث شد علے برگرده سمتم
چیشد اسماء❓
ابروهامو دادم بالا و گفتم هیچے بیا بریم اردلاݧ و زهرا رفتـ
بعد از مدت زیادے پیاده روے رسیدیم نجف دست در دست رفتم زیارت حس خوبے داشتم
اما ایـݧ حس با رسیدݧ بہ کربلا بہ ترس تبدیل شد
وارد حرم شدیم...
ادامه دارد...
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️
💍@oshahid💍
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥
السلام علیڪ یا ابا عبداللہ❤
نفسم، هستی من حضرت ارباب سلام
ای امید تپش این دل بی تاب، سلام
دیشب ازلطف شماخواب حرم را دیدم
حرم و پرچم،وای گنبددرخواب سلام
#اللهمارزقناڪربلا 🤲
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
࿇࿐᪥✧🍃🌺🍃✧᪥࿐࿇
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥
مهـ🌼ــدی جـان
روزم را با ســلام به
تــ💖ــو
آغــاز میکنم.
اَلسَّلامُ عَلیٰ رَبیـعِ الاَنـٰام
وَ نَضْـرَةِ الْاَیـّام✋
آقای من سلام💓
صبحتان بخیر☀️
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
࿇࿐᪥✧🍃🌺🍃✧᪥࿐࿇