نماینده چین در دیوان بین‌المللی دادگستری خاطرنشان می‌کند که مقاومت مسلحانه در برابر اشغالگری در قوانین بین‌المللی گنجانده شده است و تروریسم نیست. @osol_fegh .

📍مکتب جریریة یا تعلمیة . أبي جعفر محمد بن جریر طبري ، موسس گرایشی خاص در مذهب فقهاء است. ایشان همانند دو مکتب دیگر مذهب فقها اصطیاد قواعد فقهی و ماهیات فقهی را از احادیث فقهی انجام می دهد نه همانند مذهب متکلمین که بر اساس آراء کلامیشان به تفسیر نصوص و احادیث فقهی می پردازند ، طبری خواندن کلام را نهی می کرد و با مذهب حنبلی رابطه خوبی نداشت ، چنانچه اورا برفض نیز متهم کردند ، از دیگر سو با زیدیه نیز که فقهشان یک فقه کلامی بود موافق نبود و از طبرستان به بغداد رفت . او احمد حنبل را بعنوان یکی از فقها قبول نداشت و نام او را در بین فقهاء نمی آورد . در کتاب اختلاف الفقهاء می توانیم افتراق مکتب او را از دو مکتب دیگر مذهب فقهاء مشاهده‌کنیم . @osol_fegh .

📍انسداد باب اجتهاد یا انفتاح ضمنی. بسیاری گمان می کنند انسداد باب اجتهاد در مکتب حنفی از مذهب فقهاء یا مذاهب فقهی متکلمین همچون حنبلی شافعی مالکی یعنی اینکه در تمامی احکام فرعی به آراء این چهار نفر مراجعه می کنند ، مخاطب بعد از بیان اقسام اجتهاد که در ذیل می آید به سستی این گمان پی می برد ، اجتهاد تقسیم می شود به : ۱_ مجتهد مطلق مستقل: یعنی فقیه نگاه خاصی به مدارک احکام و وسائل استنباطی یعنی عرف و لغت دارد . ۲_ مجتهد مطلق منتسب: یعنی فقیه نگاه خاصی به مدارک احکام ندارد اما نسبت به وسائل استنباطی نظر خاص خود را دارد . ۳_ مجتهد فی المذهب (المدرسة): یعنی فقیه نه نگاه خاصی به مدارک احکام دارد و نه نگاه خاصی به وسائل استنباطی اما می تواند بنابر نظر مجتهد مطلق مستقل و مجتهد مطلق منتسب، حکم مسائل جدید را استخراج کند بنابر مدرسه خود . ۴_ مجتهد فی الفتوی و الترجیح : این فقیه نه توان اجتهاد دارد و نه توان استنباط مسایل جدید از نظریات مجتهدین را فقط می تواند بین فتاوی ترجیح دهد و بگوید کدام یک قوی تر اند . با نگاهی ساده متوجه می شود این اقسام در مکاتب فقهی شیعه نیز جریان دارد ، چنانچه می بینیم تنها سه نفر آنهم مقدس اردبیلی و فاضل تونی و صاحب فصول تقریر خاصی از مدارک احکام دارند و دیگر فقها مقلد آنان اند در این تقریرات . یا در مکتب الوافی در مدرسه میرزای شیرازی همه تابع نظریات کلی میرزا در مورد لغت و عرف اند . ناگفته نماند که سلفیه اجتهاد در مدارک احکام را نیز جایز می دانند و منعی ندارند که کسی نگاه نو به مدارک احکام داشته باشد . @osol_fegh .

📍مکتب فقهي خزیمیه . چهارمین مکتب از مکاتب فقهي مذهب فقهاء را می توان مکتب امام الائمه اِبْن‌ِخُزَیْمه‌ ابوبکر محمد بن‌ اسحاق‌ سُلَمی‌، نام برد . اورا تابع شافعی میدانند لکن انچکه از مختصر المختصر او برداشت می شود آن است که در مورد مدارک احکام [قرآن،سنت،اجماع،قیاس(عقل)] نظر خاصی داشته که شافعی چنان دیدی نداشته[یعنی همانند شافعی مجتهد مطلق مستقل بوده] . از او مسلم و بخاری روایت نقل کردند، و همچنین از مشایخ صدوق اول علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی می باشد. @osol_fegh .

📍مکتب فقهي منذریة. به نظریات و تقریرات خاص ابوبکر محمد بن‌ ابراهیم‌ بن‌ منذر بن‌ جارود نیشابوری‌، درمورد منابع احکام منذریة گویند . منذریه مکتب پنجم از مکاتب مذهب فقهی فقهاء است . او را عوام تابع شافعی خوانندلکن محققین اجماع دارند که او هرگز مقلد شافعی و دیگران نبود است . همانند خزیمه اهل نیشابور است و حوزه فقهی نیشابور را رونق داد. سفرهای زیادی انجام داده است و از شاگردان شافعی کسب علم کرده که شاید همین مطلب باعث نگاه سطحی عوام نسبت به او شده باشد . @osol_fegh .

جایی که هیچ سیاستی قابل توجیه نیست و اسلام هیچ توریه و مصلحت اندیشی را نمی پذیرد جایی است که دم و جان مسلمان در میان باشد .

📍سیاست های کلی حفظ محیط‌زیست. چنانچه بیان شد طرح و بیان احکام کلی حفظ مقاصد شارع مقدس بعهده ولی فقیه است، ایشان باتوجه به این امر خطیر سیاست های کلی محیط زیست را به روسای قوای ابلاغ کردند، روحانیت بعنوان مبلغین و حافظین شریعت مقدس و احکام الهی موظف است کلیه احکام شرعیه را به عوام الناس برساند، زیبنده است روحانیت باتوجه به وظیفه ذاتی خود به تبین این احکام [سیاستهای] شرعی همت بنهد . حضرت آیت الله خامنه اي رهبرمعظم انقلاب اسلامی در اجراي بند یک اصل 110 قانون اساسی، در نامه اي به روساي قوا، سیاست هاي کلی محیط زیست را ابلاغ کردند. @osol_fegh .

متن سیاست های (قوانین) کلی حفظ محیط‌زیست. @osol_fegh .

📍حق، ملک و حکم. در بعضی از قوانین جدید حق را این گونه تعریف کرده اند« الحق ما یجعل لصالح الشخص» اگر حق این گونه تعریف شود، باید حکم را این گونه تعریف کرد« الحکم ما یجعل علی الشخص» . و ممکن است ملک را این گونه تعریف کرد: «الملک ما یجعل للشخص» در هر سه تعریف اعتبار وجود دارد اما سنخ اعتبار مختلف است. به نظر بنده اگر در جایی مقنِّن سلب سلطنت بکند حکم است اگر جعل سلطنت بکند ملک است و اگر در جایی جعل سلطنت بر سلطنت بکند حق است. 🎙 آیت الله سید احمد مددی. 📚 خارج فقه 1397/06/03 . @osol_fegh .

📍لغت همان عرف است در مقام استعمال. ... كيف يتصور أن يكون هناك لفظ يفيد معنى بحسب العرف يستعمله مثله عليه السلام و هو أخطب العرب ثم لا تعرفه اللغة؟! و هل العرف الاّ المعروف من اللغة الذي يعرفه أهلها بحسب مرحلة الاستعمال؟ 📚 المیزان. ✍علامه سید محمد حسین طباطبایي. @osol_fegh .

گروه مباحثه کانال الوافی https://eitaa.com/joinchat/4197843092C86b2ff4dc4

📍رابطه فقه و عرفان. فقه بعنوان مدبر حکمت عملی به بحث از فطرت می پردازد، اما شاید گمان شود درصورتی فقه عهد دار تفسیر فطریات می شود که نص از پیامبر بیرونی در دسترسش نباشد و او شروع به مراجعه بوجدان کند، اما این نکته قابل اهمیت است که کسی نگفته انسان نمی تواند پیامبر بیرونی و نص را به پیامبر درونی یا همان وجدان و فطریات برگرداند ! حضرت آیت الله بهجت در اصول خود به این نکته تاکید می کنند که شخص می تواند نصوص شرعی و احکام شرعی را به فطریات بشر بازگرداند . با نکاتی که در کانال بیان می‌شود و بحث از مکاتب مختلف فلسفی که شد، بیان شد که رواقی‌گری اگر در تمدن اسلامی پیگیری شده باشد یا لااقل مباحثی بسیار نزدیک به آن شیوه فلسفی در تمدن اسلامی باشد، همانا آن فقهاء و فقه اسلامی است. مشکل آن نیست که احکام شرعی را نمی توان به فطریات بازگرداند، مشکل آن است با شیوه ارسطویی نمی توان این کار را کرد !!! والا بارها و بارها خداباوران در تمدن های مختلف باشیوهای حرکت جزء به کل و شیوه رواق توانستند این کار را بکنند . و اما عرفان بمنزله سیر در فطرت است و شناخت خود است و وصل شدن و پرورش گنج معرفت بشری و سیر در مجاری آن است . بگذارید در یک جمله خلاصه کنم کلامم را ؛ فقه زبان استدلالی عرفان عملی است . @osol_fegh .

🔸 واجب بودن شرکت در انتخابات ⁉️ آیا شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی ایران واجب عینی است یا کفایی؟ ✅ واجب عینی است. 🆔 @khamenei_ahkam

📍مقالۀ: بررسی فقهی و حقوقی مفهوم حق و حکم. ✍دکتر سید علیرضا فروغی. @osol_fegh .

@osol_fegh .

📍مقالۀ: بررسی فقهی حقوقی مفهوم حق و ملک. ✍دکترسیدعلیرضا فروغی. @osol_fegh .

@osol_fegh .

ارتحال امامت جمعه موقت تهران ، آیت الله امامی کاشانی را به دوستداران و تلامذه ایشان تسلیت عرض میکنم. ✍محي الدین. @osol_fegh .

📍انحلال دو حزب سیاسی اصولگرا و اصطلاح طلب. خدمت حضرت آیت الله العظمی امام خامنه‌ای حفظه الله رهبر مسلمین جهان . باتوجه به خللی که در اجرای سیاست های کلی نظام مقدس جمهوری اسلامی توسط دو حزب مذکور در طی سالیانی حاصل شده. اینجانب بعنوان یکی از اهل قلم از معظم له درخواست می کنم دستور به انحلال این دو حزب بدهید . ✍محي الدین.

📍سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی بر پایه ی مذهب جعفری: 🌐 https://maslahat.ir/0001Iv @osol_fegh .

📍 الفلسفة الرواقیة. 📌قسمت پنجم قیاس دوم رواقی مدار تئوری های عدمی فقه (اصول فقه) . "لو کان ذالک الحکم ثابتاً، لکان علیه دلالةً شرعیةً، لکن لیس کذالک و یجب نفیه" (الوافیة ۱۷۸). عبارتی که مشاهده می کنید صورت دوم از صور چهارگانه استدلال رواقی است؛ اگر آ آنگاه ب اما چنین نیست که ب بنابراین چنین نیست که آ . عبارت الوافیة که فاضل آن را در تعریف برائت اصلیه یا همان اصالة نفی آورد، شکل دوم قیاس رواقی است (اینکه اسکندر افریدوسی اشکال رواقی-اتمی را بصورت بسیار کج و معوج با اشکال مشائی-طبقه ای بهم آمیخت مجالی وسیع برای بحث می طلبد که این پست جای آن نیست)، قبل از تعریف برائت اصلیه تعریفی از استصحاب حال عقل می دهد که بر آدم ذکی پوشیده نیست که این دو عنوان یک تعریف دارند، به عبارتی استصحاب حال عقل تقسیم می شود به برائت اصلیه که تعریفش در بالا آمد و برائت مستمره که همان استصحاب حال شرع است (درواقع استصحاب و برائت دو روی یک سکه اند) مرحوم شیخ انصاری تعبیر می کنند به ابقاء ما کان ، فقط فرق برائت مستمره و اصلیه در این است که برائت اصلیه در امور عدمی است و برائت مستمره در امور وجودی (مثلا استصحاب طهارت در وضو سابق برای صلاة لاحق که اگر شک در اصل وجود وضو نباشد جاری است). از مجال بحث خارج نشویم: کلیه تئوری های عدمی (اصول فقه) بازگشت به همین جمله عربی مذکور در متن دارد، چنانچه در متن گفته شد "اگر دلالت شرعیه نبود حکم به نفی" می کنیم . سابقا کلیه مباحث علم اصول را در قالب نظام دال و مدلولی خدمت همراهان کانال تقدیم کردم که به حسب دال ، مدلول ، دلالت چه اصول عدمی تعریف می شود . من باب نمونه اصل عدم مجاز می گوید وقتی نشانه ای بر مجاز گویی نیافتی اصل عدم مجاز و ثبوت(وجود) اصالة الحقیقة است، وقس علی هذا با فعلل و تفعلل . ناگفته نماند شما در تئوری های عدمی لغوی بجای دلالت شرعیه در متن می توانید دلالت لغویه بگذارید یا دلالت عرفیه بگذارید، ناگفته نماند که این بیان به این منزله نیست که نگارند قائل به این همانی حقیقة لغویه و عرفیه و شرعیه باشد. به عبارت دیگر : برای ساخت ماهیة فقهی نیاز به پژوهش در اسباب شروط موانع صحت فساد طهارت نجاست و... هر آنچه که علامت حکم تکلیفی است داریم، در واقع هر آن خصوصیتی که ماهیتی همچون غصب را می سازد در عصر تشریع برای فقیه مهم است درواقع فقیه موضوع شناس عرف تشریع است ! ، در باب شناخت این علامات شرعی یا همان احکام وضعی نیاز به دانست دو نوع تئوری است یکی عدمی یکی وجودی ، در این پست دانسته شد تئوری های عدمی همه در آن عبارت عربی مذکور در بالا نهفته شده است که همان صورت دوم استدلال فلاسفه رواقی بود . @osol_fegh .

📍استصحاب عدم یا همان علم اصول . از مجموع مطالبی که گفته شد می توان اینگونه گفت که اندیشمند اصولی علم اصول در حال استصحاب عدم است برای فهم معنی . و این استصحاب عدم را در احکام وضعیه جاری می کند. به عبارتی محقق اصولی می گوید یا سبب شرط مانع صحت فساد طهارت نجاست و... فلان حکم تکلیفی نیست راساً یعنی از اول تشریع چنین علامتی نبوده ، یا محقق اصولی میگوید زائد بر این علامات در فلان حکم شرعی علامتی احصاء نشد . به اولی میگوید استصحاب حال عقل به دومی می گویند استصحاب حال شرع . 🌅خارطة الاصول، د.محمد الیحیی . @osol_fegh .