eitaa logo
آموزش گام به گام مداحی
1.3هزار دنبال‌کننده
180 عکس
107 ویدیو
43 فایل
ارتباط با مدیر کانال لطفاً نقطه نظرات و انتقادات خود، راجع به نحوه چینش مطالب و... و حتی سؤالات خود را با ما در میان بگذارید تا در اولین فرصت رسیدگی شود.باتشکر @Shahrokh99 برای رفتن به اول کانال اینجا کلیک کنید.👇👇 https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir/4
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5866456058209240328.mp3
3.94M
مناجات با امام زمان(عج) گذشت عمری و لیلای ما نیامد باز ز سمت کعبه ی جانها صدا نیامد باز به دردهای خودم مژده ی دوا دادم ولی چه سود به دردم دوا نیامد باز میانِ مردم این شهر بی کس و کارم غریب مانده ام و آشنا نیامد باز دلم گرفته از این روزهای بی معنی زمان گذشته و آقای ما نیامد باز برای مادرِ مظلومه اش عزادارم عزا به پا شد و صاحب عزا نیامد باز چگونه روضه بخوانیم کار ما سخت است که روضه خوانِ دلِ مرتضی نیامد باز یا صاحب الزمان .... #حاج_محمد_طاهری #مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی #فاطمیه #دشتی https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
⚜🕊 روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بيت رهبري سال 96 به نفسِ حاج محمد رضا طاهری⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ روز آخر شانه زد بر گیسوان دخترش *می دونم دلت دیگه اینجا نیست،همه دل ها رو ببریم پشت در خونه ی حضرت صدیقه ی طاهره،چه خبرِ توی این خونه این شب ها؟حال بی بی دوعالم فاطمه رو نوشتن این روزها اینطوری بوده،" مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْس، نَاحِلَةَ الْجِسْم، بَاكِيَةَ الْعَيْن" شما اگر گریه کنید هیچ کسی به شما اعتراض نمی کنه،اما این شب ها می اومدن درِ خونه ی امیرالمؤمنین می گفتند:علی! به فاطمه بگو یا روز گریه کنه یا شب...* روز آخرشانه زد بر گیسوان دخترش شست با دست لباس کودکانِ دیگرش تا نماند کودکی آنجا گرسنه بعد از او در تنورِ خانه نان می پخت دل خاکسترش کارهای خانه اش را یک به یک انجام داد دستِ آخر ماند کارِ همیشه برترش جامه ی روشن به تن کرد و سوی محراب رفت تا بماند یادگار از او نماز آخرش *جامه ی روشن بر تن می کرد فاطمه، اما این لباس بر تنِ فاطمه ساعتی نمی ماند،آخه از جای سینه ی آزرده خونِ تازه می آمد* در اتاقی رفت و اندکی آرام ماند تا شود کم کم محقق مژده ی پیغمبرش خادمش وقتی صدا زد پاسخی نشنید از او بر سر و روی خودش زد زآنچه آمد بر سرش *داره صدا میزنه بی بی رو،یه مرتبه دید در باز شد...* کودکان وارد شدند و صحنه را شاهد شدند هر یکی رفت تا آسمان فریادِ مادر مادرش *جوانها! راه عاقبت به خیری رو اربابتون ابی عبدالله به شما نشان داده،تا در باز شد،بچه ها اومدن خودشون رو روی بدن انداختن،امام حسن صورت روی سینه ی مادر گذاشت،اما دیدن ابی عبدالله راهش رو کج کرد،اومد پایین پایِ مادر،صورت کف پای مادر گذاشت،صدا زد:مادر! من حسینم،با من حرف بزن...* آن یکی صورت نهاده بر کف پایش چرا دیگری بر سینه ی مادر چرا باشد سرش *اسما صدا زد: آقازاده ها! زود بروید باباتون رو خبر کنید بیاد...* مرتضی در مسجد از این ماجرا شد با خبر باورش سخت است،باور کن نمی شد باورش آنکه با هشتاد زخمش در اُحد بر پای بود آنکه زانویش نشد خم وقتِ فتحِ خیبرش *آی گریه کن ها! تا حسنین دویدن گفتند: بابا! مادرمون از دستمون رفت،یه وقت دیدن...* زانویش لرزید و افتاد و دگر از هوش رفت چیست این داغی که گشته اینچنین ویرانگرش *همه دشمنا توی مدینه منتظر بودن یه روز زنوهای علی بلرزه،اینجا روایت نوشت:بارها تو این مسیرِ کمِ مسجد تا خونه، بارها علی امیرالمؤمنین رو زمین افتاد... گریه کن ها! این یه سردار بود همه منتظر بودن خم شدنِ زانوانش رو ببینند،یه سردار هم من سراغ دارم،کربلا،تا اومد کنار بدنِ اباالفضل،یه وقت دیدن خم شد، دست به کمر گرفت،صدا زد: "الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری"... مدینه امیرالمؤمنین نوشتن "فبُكی بُكاءً عالیا" بلند بلند گریه می کرد،ابی عبدالله هم کنار بدن اباالفضل نوشتن "فبكی بُكاءً عالیا"...تا صدای گریه ی حسین بلند شد،یه مرتبه همه هلهله کردن،همه کف زدن..حسین..* (شوشتری) https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
مدینه باز دل بی قرارِ زمین پُر از عطرِ بهارِ فرشته نذرِ امام باقر گلاب و آیینه میاره سحرِ روشن امید تو آسمونا در اومده می تابه نورِ معرفت که عمرِ ظلمت سر اومده رویِ دست امام سجاد گل پیغمبر اومده مدینه باز دل بی قرارِ زمین پُر از عطرِ بهارِ فرشته نذرِ امام باقر گلاب و آیینه میاره تو قاب چشماش پُر از اشکِ تبسم مادرِ با یک نگاهش دلِ بابا ، به آسمون میپره به روی ماهش گلای بوسۀ عمو علی اکبرِ مدینه باز دل بی قرارِ زمین پُر از عطرِ بهارِ فرشته نذرِ امام باقر گلاب و آیینه میاره ستارۀ عرش برینه ، چراغِ مهرش توی سینه میون خونه میخنده ، وقتی حسینِ زهرا رو میبینه مدینه باز دل بی قرارِ زمین پُر از عطرِ بهارِ فرشته نذرِ امام باقر گلاب و آیینه میاره شرابِ کوثرِ خدا ، میریزه از گوشۀ لبش برایِ خواب آروم میشه رو دستایِ عمه زینبش صدایِ خندۀ اباالفضل لالایی خونه هر شبش مدینه باز دل بی قرارِ زمین پُر از عطرِ بهارِ فرشته نذرِ امام باقر گلاب و آیینه میاره سخاوتُ وسعِت لطفش ، همیشه دریاییِ ولایتش نور مهتابه شبای رویاییِ تو عشق و مستی بهونۀ همه دلایِ زهراییِ مدینه باز دل بی قرارِ زمین پُر از عطرِ بهارِ فرشته نذرِ امام باقر گلاب و آیینه میاره تو باقرالعلمِ خدایی بهشتِ سرسبزِ ولایی تو یادگارِ پرنده هایِ مهاجرِ کرببلایی شبِ جشنِ نگاه تو ، نزولِ مهر ومحبتِ با تو بودن برایِ من قشنگ تر از حور و جنتِ عیدیِ امشبم آقاجون ، یه براتِ زیارتِ مدینه باز دل بی قرارِ زمین پُر از عطرِ بهارِ فرشته نذرِ امام باقر گلاب و آیینه میاره تو دفترِ خاطراتِ من ، نشونۀ عشقتِ رو شاخۀ مردۀ قلبم ، جوونۀ عشقتِ دلم یه عمرِ که با دعایِ تو دیوونۀ عشقتِ مدینه باز دل بی قرارِ زمین پُر از عطرِ بهارِ فرشته نذرِ امام باقر گلاب و آیینه میاره # شور ویژۀ میلاد امام محمدباقرعلیه السلام https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
@babolharam.ir-Taheri-MiladeEmamHosein1397-006(rasekhoon.net).mp3
2.04M
عاشق نشده بی خبره بیچاره دلش دربدره اونکه نمیدونه یه نیگات دل میبره از گِل توِ گِل من از روز اذل دل من دیوونه ی نگاته رویای من حرمت اونجا که بهشت من خونه ی عاشقاته تو هر تپش قلب منی حُبُّ الحُسین اَجَننی... ___ دلبر شیرین سخنی از جنس علی و حسنی ای صاحبِ کشتی نجات عشق منی خیلی مهربونی آقا تو خودت میدونی آقا که برا تو هلاکم جون عالمی به فدات میمیرم برا یه نگات نوکر سینه چاکم تو بندِ دلِ پنج تنی حُبُّ الحُسین اَجَننی... تو هر تپش قلب منی حُبُّ الحُسین اَجَننی... ___ من عاشق رسوای توام من خاک کف پای توام مجنون شدم و تا به ابد شیدای توام با دعای مادرتون بوده عمری نوکرتو اصل و نسبم آقا مُزد نوکراتو بده اذن کربلات و بده باز بطلبم آقا تو مالک این جان و تنی حُبُّ الحُسین اَجَننی... تو هر تپش قلب منی حُبُّ الحُسین اَجَننی... #حاج_محمد_طاهری #ميلاد_امام_حسين_عليه_السلام https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
سنگ صبوره قلبِ طاهایی خدیجه آرامشِ پیغمبرِ مایی خدیجه کی میرسد دستِ کسی بر رتبۀ تو از بس که بالایی و والایی خدیجه خیرالنساها را اگر که بر شمارند قطعاً تو جزء بهترین هایی خدیجه درکِ مقاماتِ تو کارِ هر کسی نیست چون مادرِ اُم ابیهایی خدیجه بر تارُکِ اسلام نامت می درخشد اول مسلمان ، قبلِ مولایی خدیجه مثلِ تو را بانو خدا کی آفریده ؟ تنها تویی که مصلِ زهرا پروریده بانو تو با آسیه و مریم قرینی ای آسمانی پس چرا رویِ زمینی؟ اسلام با دارایی تو قد علم کرد تو اولین حامیِ این دینِ مبینی ما را به مجهول الهُویت ها چه کاری است؟ تنها خودت هستی که اُم المومنینی شعبِ ابیطالب تو را در خود نگه داشت تا بر همه ثابت شود ، تنها ترینی از حرمتِ داغِ تو عام الحزن فرمود خیلی عزیزی رکنِ ختم المرسلینی بانو برو بعد از تو خیلی سخت باشد با حیدر از زهرا خیالت تخت باشد شاعر : در روضۀ تو دیدۀ تر احتیاج است هر مرد را همواره یاور احتیاج است با این که زهرا هست ، حیدر هست اما مثله تویی پیشِ پیمبر احتیاج است ای کاش مادر جان پسر هم داشتی تو بعضی مکان ها یک برادر احتیاج است گاهی میاید نیست حتی جایِ شوهر یک موقعی بر شخصِ دیگر احتیاج است فضه میاد پشت در ، اما به قرآن در وضع حملِ زن به مادر احتیاج است زهرا چه حالی بود پشتِ در خدیجه جایِ تو خالی بود پشتِ در خدیجه *فرمودند چهار تا ناله زد پشتِ در ، اول صدا زد یا رسول الله .. بابا ببین اُمتت با دخترت دارن چه می کنن .. نالۀ دوم علی رو صدا زد .. تو نالۀ سوم دیگه کار از علی ام بر نمیاد .. لذا صدا زد یا «فضه خذینی ..» فضه تو به فریادم برس .. به خدا بچه مُ کشتن .. اما تو نالۀ چهارم یه وقت صداش بلند شد پسرم .. مهدی جان ...* خوب است بانو قبرِ تو دور از وطن نیست جز فاطمه در ماتمت یک سینه زن نیست بگذار مادرجان کمی روضه بخوانم تا که نگویی هیچ کس هم دردِ من نیست گفتی به پیغمبر لباست را بیاور چون در بساط خالی ام حتی کفن نیست چندین کفن روح الامین آورد و دیدی تعداد آنها جز به قدرِ پنج تن نیست وقتی تو هم از آن کفن ها سهم بردی کم شد یکی و چاره غیر از پیرهن نیست بانو نه تنها نورِ عینت بی کفن ماند گرگی رسید و یوسفت بی پیرُهن ماند https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
بِعَلیٍ امیرالمُومنین ده مرتبه الهی العفو ... خدا تو میبینی ، این روز و حالم رو با رحمتت پر کن ، تقدیرِ سالم رو تو این شبِ قدری ، میخوام که مَحرَم شم یه کاری کن امسال ، من دیگه آدم شم .. دل تو دلم نیست، آخه دوباره، آشتی کنونه امشب میونِ آتیش ، مارو نسوزون ، الهی یا رب ، یا رب الهی العفو .. الهی العو .. الهی العفو .. العفو .. ____ قرآن ها رو مقابلِ صورت باز کنید بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَْکْبَرُ ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى ، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى ، أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّار ؛ الهی العفو ... خدایا به حق امیرالمومنین احدی رو امشب دست خالی از درِ خانه ات ناامید بر مگردان .. قرآن ها را رویِ سر بگذارید : اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ وَبه حق مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حق کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ و َبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ ... ده مرتبه : بکَ یَا اللّهُ .. ده مرتبه : الهی بمُحَمَّد .. ده مرتبه : الهی بعَلِیٍّ .. خدایا نسل در نسلِ ما رو عاشق و ارادتمندِ به امیرالمومنین و بچه هاش قرار برده ... ده مرتبه : الهی بفاطِمَةَ .. خدایا زنان و دخترانِ مارو به حجابِ فاطمی مزیّن بفرما ... ده مرتبه : الهی بالْحَسَنِ .. خدایا با نابودی کامل آل سعود این قدم ها رو به حرمِ امام حسن برسان ... ده مرتبه الهی بالْحسَینِ .. خدا آخرین کلام ما در این دنیا اولین کلام ما روزِ قیامت نام زیبایِ ابی عبدالله قرار بده ... ده مرتبه : الهی بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ .. ده مرتبه : الهی بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ .. ده مرتبه : الهی بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد .. ده مرتبه : الهی بمُوسَى بْنِ جَعْفَر .. خدایا هر زندانیِ بی گناهی هر کجایِ عالم هست به حق باب الحوائج موسی ابن جعفر وسیلۀ آزادیش رو فراهم بفرما ... ده مرتبه : الهی بعَلِیِّ بْنِ مُوسى .. به علی ابن موسی الرضا ای خدا ، دم جون دادن ، شبِ اول قبر .. تو شلوغیِ محشر .. آقامون امام رضا رو به فریادمون برسان ... ده مرتبه : الهی بمحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ .. فرمود حاجاتِ دنیایی تونو درِ خانۀ جواد الائمه ببرید .. خدایا شاید خیلی از مردم حاجات دنیایی شونو به تو هم روشون نشده بگن ، نمیدونم چی میخوان ، گرفتارن ..حاجت دارن .. به گل رویِ آقازادۀ امام رضا ، خدا به حقِ جواد الائمه امشب همۀ حوائج از دوستان امیرالمومنین براورده به خیر بگردان ... ده مرتبه : الهی بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد .. ده مرتبه : الهی بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ .. آن سفر کرده که صدقافله دل همره اوست هر کجا هست ، خدایا به سلامت دارش .. آخرین نفر از ذواتِ مقدسه رومیخوای قسم بدی درِ خونۀ خدا ، صدایِ ناله ت رو آزاد کن : ده مرتبه الهی بالْحُجَّةِ « اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً » بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الأَعْظَمِ ، الأعَزِّ الأجَلِّ الأكْرَمِ بفاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها یا الله ... https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
به شوق شاخۀ طوبی ستاره می ریزد به پایِ دختر موسی ستاره می ریزد به روی خویش در آیینه می زند لبخند خدا به خندۀ زهرا ستاره می ریزد علی چه ذوقی کرده به خیرِ پاقدمش و مشت مشت قمر با ستاره می ریزد نشسته زل زده بابا به چهرۀ دختر به لحظه هایِ تماشا ستاره می ریزد به یُمنِ مقدمِ این نورسیده جبرائیل زِ بامِ جنت الاعلی ستاره می ریزد هزار مرتبه الله اکبرش گفته براش چادرِ حوا ستاره می ریزد به چشم روشنیِ نجمه آمده مریم گلاب می پاشد یا ستاره می ریزد خبر دهید به مردم کریمه آمده است بیاورید تمنا ، ستاره می ریزد کریمه ای که زیک گوشه چشمِ احسانش میانِ سفرۀ دنیا ستاره می ریزد به بارش آمد نه قطره قطره که این ابر به قدرِ وسعتِ دریا ستاره می ریزد فرشته ها همه تعارف کنن نقل و نبات نثار زینبِ آقا امام رضا صلوات _______ دوباره بحرِ کرم در تلاطم آمده است به جلوه طاهرۀ یذهب عنکم آمده است چه دیدینی ست در آغوشِ حضرتِ نجمه عزیز کردۀ مولایِ هفتم آمده است دهانش آب نیفتاده بلکه نهرِ عسل ز بوسه از لبِ سلطانِ هشتم آمده است نگاه کن به دلِ ذره ذرۀ هستی ز شوقِ آمدنش در ترنم آمده است تمام پنجره ها محو در تماشایت مگرکه حُسن خدا در تجسم آمده است سلام کرده و در پایِ گنبدش خورشید پی جوابِ سلامٌ علیکم آمده است سرِ گرفتنِ اذن طلوع چون هر روز از آسمانِ چهارم سویِ قم آمده است نشسته است دو زانو که مستفیض شود جنابِ خضر به کسبِ تعلم آمده است اگر که صحن عتیقش فرشته باران است عجیب نیست ، بهشتِ تبسم آمده است چه احتیاج به خواهش کریمه با رقبت به استجابت حاجاتِ مردم آمده است امام از تو بخواهد که کم دلیلی نیست کسی به جز تو سزاوارِ اشفعی لی نیست _______ سلام و عرضِ ارادت به محضرت بانو رسیده ام بزنم حلقه بر درت بانو به غیرِ گوشۀ بام تو آشیانم نیست بریز دانه برایِ کبوترت بانو امام تو به لبش مزۀ فداها داشت به سِیر در جَلواتِ مطهرت بانو ملیکه ای به حدودِ حریم اهل البیت و خواهریِ تو فخرِ برادرت بانو مصمم است به قربانیِ پسر این بار خلیل دست به سینه در برابرت بانو ز بیکرانِ علم تو قطره ای کافیست برایِ حورۀ علامه پرورت بانو نگاهِ ملتمس زائرِ تو دل بسته به دستگیریِ فردایِ محشرت بانو *گفت مردد بودم تو ذهنم اومده بود آیا این خانم روزِ محشر میتونه اهلِ قم رو شفاعت کنه یا نه ؟ در عالم رویا دیدم فرمودن این چه حرفیه داری میزنی ؟.. شفاعت اهلِ قمُ میرزایِ قمی هم میتونه انجام بده .. این خانم شفیعۀ عالمه .. روزِ محشرِ همه دست به دامنِ بی بی هستند ..* نگاهِ ملتمس زائرِ تو دل بسته به دستگیریِ فردایِ محشرت بانو فقط به نذرِ فرج این دو بیت هم روضه ببخش میشود آزرده خاطرت بانو به احترام شما را به قم که آوردن نه سنگ و چوب که گل بود بر سرت بانو ندید سایه ای از ناقۀ تو نامحرم نسیم کی شده نزدیکِ معجرت بانو؟ https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
4_5929343343019427092.mp3
983.8K
#نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ اول ماهِ محرم سال 1397 شکر خدا که باز عزادارتان شدیم یعنی دوباره گرمیِ بازارتان شدیم پرچم زدیم ، تکیه زدیم و علم زدیم شکرِ خدا که کارِگر کارتان شدیم از بامتان اگرچه هر از گاه می پریم بیخود نیامدیم گرفتارتان شدیم این ماه بار عام غذاهایِ حضرتی ست مثل همیشه نان خورِ دربارتان شدیم از دولت حسین و زِ الطافِ روضه هاست این که دوباره لایق دیدارتان شدیم باید چگونه شکر کنیم این مقام را با گریه هایِ هر شبمان یارتان شدیم *شب اولیه باید تیرِ خلاصُ بزنیم .. آقا .. ازتون معذرت می خوام ..* ” وَالشِمرُ جالسٌ ” نفسِ مادرت گرفت ما را ببخش باعثِ آزارتان شدیم ... #حاج_محمد_طاهری #مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی #شب_اول_محرم https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
4_5913639821598786059.mp3
5.1M
‍ #مدح_خوانی_زیبا #امام_حسن_عسکری_ع #حاج_محمد_طاهری #فارسی https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir 👇👇👇👇👇👇👇👇
این خانواده که همه آقایِ ما شدند روزی رسان سفرۀ شبهایِ ما شدند وقتی که پا به عرصۀ خلقت گذاشتیم آغوش باز کرده پذیرایِ ما شدند ماها یکی یکی همه مجنونشان شدیم اینها یکی یکی همه لیلایِ ما شدند نوکر شدن همان و سلیمان شدن همان اینها دلیل رتبۀ والایِ ما شدند دنیا و کل لذت آن مال دیگران این خانواده لذت دنیایِ ما شدند چیزی به جز محبت اینها نخواستیم در هر شبانه روز تمنای ما شدند حرف از عذاب و آتش دوزخ نیاوردید این خانواده شافع فردایِ ما شدند مثلِ عقیق که یمنش چیز دیگری است این خانواده هم حسنش چیز دیگری است می‌آیی و نشاط به عالم می‌آوری در هر نفس بهار مجسم می‌آوری دل می‌بری ز عالم و آدم بدون شک تا عطری از پیمبر اکرم می‌آوری حبل‌المتین خلق خدایی و بی‌گمان راهی برای توبۀ آدم می‌آوری بالای دست هر چه کریم است دست توست نانی برای سفرۀ حاتم می‌آوری دور خودت گدا همه شب جمع میکنی با سفرۀ خانه‌ای که فراهم می‌آوری راضی نمی‌شوی که مرا کم محل دهی ابن‌الرضایی به حسابم می‌آوری از سجدۀ سحر احدی با خدا نشد با بچه‌های فاطمه گر آشنا نشد بی آفتاب روی تو دنیا به کام نیست خورشید بی اجازۀ تو روی بام نیست سر تا به پا حسینی و پا تا به سر حسن جز تو کسی که مظهر حسین تمام نیست از جود مجتبی چقدر ارث برده‌ای هر سفره‌دار با کرمی که به نام نیست عالی‌جناب پروریِ تو زبان‌زد است در خانۀ تو حرف کنیز و غلام نیست زائر در انتظار علیک‌السلام توست بیهوده گرم گفتن عرض سلام نیست روزی سه بار کعبه تو را می‌کند طواف جز محرم نگاه تو بیت‌الحرام نیست باید به خاک تو دل بست آخرش وقتی که دردهای مرا التیام نیست در زیر چتر لطف تو آسوده خاطرم هر سایه‌ای که بر سر من مستدام نیست نسل تو آخرین گل باغ ولایت است جز طفل مکتب تو که حسن ختام نیست باید به نسل اطهر تو احترام کرد باید به پای مهدی قائم قیام کرد یوسف اگر ملیح تو هستی ملیح‌تر از بین انبیا به محمد شبیه‌تر باید نوشت از برکات وجود تو از نوح مهربان‌تر از عیسی مسیح‌تر تنها تو با زبان خدا حرف میزنی ای لهجه تو از همه عالم فصیح‌تر دنیا ندارد از تو فقیهی بزرگتر عقبا ندارد از بزرگی فقیه‌تر راه رسیدن به تو را برگزیده‌ام با توست راه سیر و سلوکم صحیح‌تر یادش بخیر در حرمت خاکبوسی‌ام از اشک چشم‌های ترم شد ضریح، تر رنگ رواق‌های تو را شاد می‌زنم در مشهد تو پنجره فولاد می‌زنم ای آن که کار روز و شبت ذره‌پروری‌ست چشمان تو هر آینه مشغول دلبری‌ست روی گشادۀ تو همانند فاطمه جنس کلام و خطبۀ ناب تو حیدری‌ست مشتاق خطبۀ تو ابوسهل‌های عصر حیران یک حدیث لبت ابن‌جعفری‌ست تنها علی که فاتح میدان نبوده است در هر مناظرات، تو هم فتح خیبری‌ست امشب به یُمن مقدمت اقرار می‌کنم مستی‌ام از عنایت انگور عسکری‌ست تنها نه مادر و پدرم خادمت شدند این بنده‌زاده نیز به دنبال نوکری‌ست هرکس گرفت چشم تو را می‌شود عزیز وابستگی به مهر تو معیار برتری‌ست زیباست کاظمین، نجف، کربلا ولی سرداب سامرایِ تو یک چیز دیگری‌ست فهمیدم از ارادت بر نام فاطمه هرکس حسن شود همۀ عمر مادری‌ست این شعرهای من که نشد باب میل تو مدح تو کار دعبل و عمان و حمیری‌ست با گفتن از تو فاطمه را شاد می‌کنم صحن تو را دو مرتبه آباد می‌کنم سر را برای هدیه به دلدار می‌دهیم دل را به دست میثم تمار می‌دهیم تاریخ شاهد است که اهل شهادتیم هر بار با شهید شدن بار می‌دهیم ما هم شبیه شیخ نمر با بصیرتیم ما ذکر یا علی به سرِ دار می‌دهیم باید نشاند بر سر جایش یهود را بر بزدلان منطقه هشدار می‌دهیم سید علی خامنه‌ای اذن اگر دهیم ما پاسخی خشن به ستمکار می‌دهیم تا فارس‌الحجاز خدا قد علم کند دائم به خویش عدۀ دیدار می‌دهیم همراه رهبرم عَلَم انقلاب را صبح شهور دست علمدار می‌دهیم آل سقوط حربۀ خود را غلاف کن این بار چندم است که اخطار می‌دهیم یک روز می‌رسد که میان رسانه‌ها از کشته‌های تو فقط آمار می‌دهیم آن برج‌های تا به فلک رفتۀ تو را تقسیم می‌کنیم و به زوار می‌دهیم بشنو که حرف اولمان حرف آخر است دنیا به کام شیعۀ زهرا و حیدر است ‍ https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir