📜#بــرگےازخـاطــرات_افـلاڪـیـان
✳️ماجرای تحول #شهید «#احمد_علی_نیری» به خاطر دوری از #گناه
یڪ روز بهش گفتم من نمیدانم چرا توی این چند سال اخیر شما در #معنویات رشد ڪردی . می خواست بحث را عوض ڪند اما سؤالم را تڪرار کردم . گفتم حتما علتی داره .
گفت اگه طاقتش رو داری بشین تا برات بگم .
یه روز با رفقای محل و بچه های مسجد رفته بودیم #دماوند . همه مشغول بازی بودند یڪی از بزرگترها گفت #احمدآقا برو ڪتری روآب ڪن بیار …
منم راه افتادم راه زیاد بود ڪم ڪم صدای آب به گوش رسید . از بین بوته ها به رودخانه نزدیڪ شدم . تا چشمم به رودخانه افتاد ، یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع ڪرد به #لرزیدن نمیدانستم چه ڪار ڪنم .....😔😔
همان جا پشت درخت #مخفی شدم …می تونستم به راحتی #گناه بزرگی انجام دهم . پشت آن درخت و کنار رودخانه چندین #دخترجوان مشغول شنا بودن . همان جا #خدا را صدا زدم و گفتم خدایا ڪمڪ ڪن .😔🙏🙏
خدایا الان #شیطان به شدت من را #وسوسه میڪنه ڪه من نگاه ڪنم هیچ ڪس هم متوجه نمیشه ...
اما خدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم . ڪتری خالی را برداشتم از جایی دیگر آب تهیه ڪردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست ڪردن آتش شدم .
به سختی آتش را آماده ڪردم و خیلی دود توی چشمم رفت و اشڪم جاری بود ،
یادم افتاد حاج آقا گفته بود هرڪس برای #خدا گریه ڪند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت .
گفتم از این به بعد برای خدا گریه میڪنم حالم منقلب بود و از آن #امتحان سخت ڪنار رودخانه هنوز دگرگون بودم ...
واشڪ میریختم و مناجات می ڪردم خیلی باتوجه گفتم #یاالله #یاالله…
به محض تڪرار این عبارات صدایی شنیدم ڪه از همه طرف شنیده میشد به
اطرافم نگاه ڪردم صدا از همه #سنگریزه های #بیابان و #درختها و ڪوه می آمد !!! ..
همه می گفتند #سبوح_القدوس_و_ربنا_الملاڪه_و_الروح…
از آن موقع ڪم ڪم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد…”...
___
به کانال رسمی #اصولگرایان، خانه بچههای انقلاب بپیوندید👇
🇮🇷 @OsoulgaraNews