eitaa logo
استاد محمد بیابانی اسکوئی
369 دنبال‌کننده
138 عکس
55 ویدیو
172 فایل
کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی از اساتید مکتب معارفی خراسان و از شارحین آثار مرحوم آیت الله العظمی میرزا مهدی اصفهانی رضوان الله علیه آدرس سایت: https://biabanioskouei.ir/ ارتباط با ما @valiyollah14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴مظلومیت علم بخش 1 در نقد و بررسی مقاله ای در نشریه سمات اصل عبارت مرحوم میرزا: ثم اذا كان الغير ممن له الراي والبداء والايجاب يكون حيث ذات المجعولات بهذا الغير مجعولة بالذات ‏عند رايه وبدائه وايجابه بلاجعل ولافعل ولاتاثير ولاغيرها... ‏ اما مستشکل عبارت را اینگونه آورده است: ‏ ‏"يكون حيث ذات المجعولات بهذا الغير مجعولة بالذات بلاجعل ولافعل ولاتاثير ولاغيرها" ‏ و براساس این عبارت تقطیع شده هم ایراد اشکال نموده ومیفرماید:‏ مرحوم ميرزا ميخواهد بگويد مخلوقات به فعل وجعل وايجاد خدا خلق نشده اند واين همان وحدت وجود عرفاست. ‏ توضیح:‏ الف: مستشكل چون بنا داشته تا اثبات نماید كه مرحوم ميرزای اصفهانی منكر فعل وخلق وايجاد لامن شيء است، عبارت ‌‏" ثم اذا كان الغير ممن له الراي والبداء والايجاب" و سپس عبارت "عند رايه وبدائه وايجابه" را حذف نموده تا به مقصود خود ‏دست یابد. زيرا اگر عبارات فوق را حذف نمیکرد، مشخص ميشد كه مرحوم ميرزا خلقت را به مشيت واراده ميدانند. ‏ ب) دقيقا چند سطر قبل مرحوم ميرزا معناي فعل وجعل نزد فلاسفه وعرفاء را مطرح ميكنند ودر اين عبارات درصدد اثبات اين ‏هستند كه خلقت خداوند متعال به رأي واراده ومشيت است، نه به فعل وجعلي كه فلاسفه وعرفاء ميگويند.‏ واینک عبارات قبل:‏ ذهب اعاظم الفلاسفه الي ان قالوا قدرته تعالي عبارة عن فعلية التاثير وان الجعل والفعل منه تعالي هو الوجود الذي من لوازم ذاته وانه ‏ازلي لامتناع تخلف العلة التامة عن معلولها وذهب فحول العرفاء واكابرهم الي ان فعله تعالي هو التطور والتشان والتجلي بنفس ذاته ‏القدوس . ‏ پس مرحوم ميرزا خلقت را به تكوين وايجاد و رأي واراده ميدانند، اما نه به فعل وجعل موهوم نزد فلاسفه ( الوجود الذي من لوازم ‏ذاته) ونه به فعل وجعل موهوم نزد عرفاء ( التطور والتشان والتجلي )‏ وهمچنین در جایی دیگر میفرمایند:‏ فیکون الغیر الذی به الکون والتحقق حیث ذاته الجاعلیة بلا جعل ولا فعل ولا تاثیر ولا رشح ولا فیضان ولا تطور ولا تشأن ولا ‏مجعولیة وجود ولا ماهیة ولا غیر ذلک مما توهموه. آری، قید "مما توهموه" مهم است.‏ یعنی خلقت خدا به جعلی که فلاسفه توهم کرده اند نیست، به تطوّری که عرفا توهم کرده اند نیست، وقس علی هذا در فعل و تاثیر ‏و . . . .‏ ج) علاوه براين عبارت محل بحث ــ كه تصريح میکند خلقت، به رأي وخواست خداوند است ــ عبارات بسياري در معارف القران ‏وديگر اثار مرحوم ميرزا موجود میباشد كه نص بر این مطلب است. ‏ از باب نمونه : صرح بان الخالق اللطيف الجليل خلق وصنع لا من شيء وظاهر ان هذا عين المخالفة للمعارف البشرية فانهم يقولون ‏بانه تعالي هو المتعين بنفس ذاته وخلقة الاشياء عين تعينه تعالي. 📚معارف ج٢ ص٥٩٤‏ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی @ostad_biabani
🔴مظلومیت علم بخش 2 در نقد و بررسی مقاله ای در نشریه سمات آنچه مسلم است در مقاله مجله سمات ــ که توسط مستشکل تنظیم گردیده ــ عبارات مرحوم میرزا تقطیع شده و حاوی بحث ‏امکان نمیباشد.‏ به نظر میرسد انگیزه اصلی این تقطیع، عدم تلقی معنای صحیح عبارت مرحوم میرزا باشد بر همگان واضح است که ایراد اشکال، متوقف بر فهم صحیح کلام گوینده است، لذا اشکالی که بر اساس فهم شخصی ایراد گردد، ‏ارزش علمی نداشته و زبان طعن مخالفین را میگشاید.‏ ‏*** اصطلاح امكان در فلسفه الف ) امكان ماهوي: اين امكان وصف ماهيت است (ماهیت ممکنه) ودر تعریف ماهیت هم گفته اند:‏ الماهیة من حيث هي ليست الا هي، لاموجودةً ولا معدومةً. ‏ ومنظور از امكان، لا اقتضائیت ماهیت نسبت به وجود وعدم میباشد. به عبارت دیگر ماهیت ممکنه، نسبت به وجود وعدم حالت ‏تساوی دارد. ‏ ماهیت ممکنه برای اینکه موجود شود، احتیاج به علتی دارد تا او را از حالت تساوی خارج کرده و وجود داشتن را برایش ‏ضروری کند وآن را واجب الوجود بالغیر نماید.‏ ماهيت دارای حيثيت نفسی است و از حيث ذاتش مخلوق ومحتاج نيست، لذا الماهية من حيث هي لا مخلوقة ولا خالقة، ‏ لا مجعولة ولا جاعلة. ‏ وفقط در موجود شدن نیاز به غير دارد ولی از حيث ذاتش ديگر نيازي ندارد. ‏ ب) امكان فقری: اين اصطلاح در ظرف پذيرش اصالت الوجود واعتباريت ماهيت واينكه ماهيات اعدام هستند مطرح ميشود، ‏ومنظور از آن اين است كه احتياج ونياز حيث ذات وجود باشد وديگر معنای آن تساوی طرفی الوجود والعدم نيست، زيرا حقيقت ‏اشياء وجود است وخود وجود تساوی وجود وعدم برايش بی معناست. ‏ اين امكان فقری كه در حكمت متعالية مطرح می شود همان فقر و ربط وجود است به وجودي كه ان وجود عين مربوط اليه وغني ‏است، ولی نهايتا هر دو وجود سنخ هم بوده و وحدت در وجود است. و در واقع فقر الشي الي نفسه می باشد. يعنی وجود ربطي با ‏وجود مربوط اليه، يك وجود است ( همان خداست العياذ بالله ) واين نياز وفقر در ذات وجود منافات با غنا ندارد زيرا اين فقر ‏الشي الي نفسه است نه الي غيره. ‏ خلاصه اینکه : ‏ چون فلاسفه صدرايی قائل به اصالة الوجود هستند، لذا امكان ماهوي را نمی پذیرند. ‏ زيرا امكان ماهوي يعنی حد وسط وجود و عدم. و بنابر نظر ملا صدرا كه همه اشياء وجود هستند ــ ذات اشياء وجود است ــ ‏برای وجود فرض اينكه حد وسط وجود وعدم باشد نمیتوان کرد، در نتیجه وجود، ديگر امكان ماهوي ندارد. ‏ اما امكان فقری يعنی وجودی كه عين فقر الي الواجب است. و چون وجود واحد است ويك سنخ است، لذا در واقع دو وجود ‏متباين در كار نيست ــ اصلا غیری نیست ــ كه يكي محتاج ديگری باشد. بلكه خودش به خودش محتاج وفقير است.‏ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی @ostad_biabani
🔴مظلومیت علم بخش ۳ در نقد و بررسی مقاله ای در نشریه سمات اصل عبارت مرحوم میرزا از کمی قبل:‏ فیعرف بالعلم ان حیث ذاتها حیث الکون والتحقق والثبوت بالغیر ولیس لها حیث الذات والنفس، الا حیث الکون والتحقق بالغیر ‏وهذا حقیقة المجعولیة، لانه لو کان کنه الشیء هو الشیئیة والکون بالغیر لکان حیث ذاتها حیث المجعولیة فیکون الغیر الذی به الکون ‏والتحقق حیث ذاته الجاعلیة بلا جعل ولا فعل ولا تاثیر ولا رشح ولا فیضان ولا تطور ولا تشأن ولا مجعولیة وجود ولا ماهیة ولا ‏غیر ذلک مما توهموه.‏ اما مستشکل عبارت را اینگونه آورده است:‏ لانه لو کان کنه الشیء هو الشیئیة والکون بالغیر لکان حیث ذاتها حیث المجعولیة بلا جعل ولا فعل ولا تاثیر ولا مجعولیة وجود ولا ‏ماهیة ولا غیر ذلک مما توهموه.‏ وبر اساس عبارت تقطیع شده هم ‏"ولا رشح ولا فیضان ولا تطور ولا تشأن" ایراد اشکال نموده و میگوید مرحوم میرزا قائل است که مخلوقات به فعل وجعل خدا خلق ‏نشده اند ودر نتیجه مرحوم میرزا را هم مسلک با عرفا وفلاسفه معرفی میکند.‏ توضیح:‏ الف) مرحوم ميرزا ميخواهند بفرمايند كه حقيقت مخلوق بالغير است يعنی محتاج به غير (یعنی الله) است و اين احتياج و بالغير ‏بودن در حیث ذات مخلوق است، نه اينكه مخلوق ذاتی داشته باشد و بعد احتياج عارض بر ان شده باشد تا لازم ايد استقلال در ‏ذات را، بلكه ذات بتمام ذات بالغير ومحتاج است. ‏ ب) چنانچه در توضيح كليپ اول هم اورده شد مرحوم ميرزا جعل وفعل وتطوّری كه فلاسفه و عرفا می گويند را قبول ندارند وانرا ‏از خالق متعال نفی ميكنند اما فعل به معنای واقعي ان كه همان رأي و اراده و مشيت باشد را مكررا در كلماتشان اورده وپذيرفته ‏اند.‏ ج) مستشکل چون بنا داشته به هر صورت ممکن نسبت وحدت وجود را به مرحوم میرزا بدهد، عبارت "ولا رشح ولا ‏فیضان ولا تطور ولا تشأن" حذف نموده تا مخاطب دچار فهم نادرست از کلمات مرحوم میرزا گردد.‏ توضیح اینکه:‏ در متن تقطیع شده مستشکل، عبارت "ولا رشح ولا فیضان ولا تطور ولا تشأن" وجود ندارد. اگر این عبارت حذف نمیگردید، ‏مخاطب با خود میگفت که :‏ خلقت به فعل و جعل که نیست، به تطوّر و رشح هم که نیست. پس خلقت به چیست؟ وهنگامی که مخاطب به عبارت "مما توهموه" می رسید، مطلب را متوجه میشد، که در توضیح کلیپ اول بیان گردید. ویا اگر هم از قید "مما توهموه" متوجه مطلب ‏نمیشد، این سوال در ذهنش به جای میماند که: پس خلقت به چیست؟ اما وقتی تقطیع صورت گرفته وعبارت "ولا رشح ولا فیضان ولا تطور ولا تشأن" حذف گردید، مخاطب برداشت میکند که ‏مرحوم میرزا میگویند:‏ خلقت به فعل و جعل که نیست، پس به چیست؟ که در مقابل این سوال ذهنی خود، متوجه بحث تطوّر و تعین میگردد.‏ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴مظلومیت علم بخش ۴ در نقد و بررسی مقاله ای در نشریه سمات اصل عبارت مرحوم میرزا در معارف القرآن :‏ ‏" وکذلک من عرف العلم یعرف به ان اللاکائنات الخاصة حین الکون والتحقق لا واقعیة صرفة و فی مرتبة اللاکون لها الواقعیة ‏بالعرض"‏ اما مستشکل عبارت را در مجله سمات اینگونه آورده است:‏ ‏" ان الکائنات الخاصة حین الکون والتحقق لا واقعیة صرفة"‏ وسپس عبارت را اینگونه ترجمه می‌کند:‏ همانا موجودات تعين يافته، در حال وجود و تحقق، بطور كلی بدون واقعيت می باشند.‏ ‏ ‏ توضیح:‏ الف) مستشکل با آوردن این عبارت قصد داشته تا حرف عرفاء را به مرحوم میرزا نسبت دهد و بگوید که مرحوم میرزا برای اشیاء ‏موجود، واقعیتی نمیداند، همچنانکه عرفاء اینگونه‌اند (کل ما فی الکون وهم او خیال او عکوس فی المرایا او ظلال).‏ ب) متاسفانه چون مستشکل بنا دارد به هر صورت ممکن، ثابت کند که مرحوم میرزا همان حرف عرفاء وفلاسفه را میزدند، در ‏عبارت ایشان دست برده و عبارت " ان اللا کائنات" را به عبارت " ان الکائنات" تبدیل نموده است.‏ تفاوت این دو عبارت فوق، در کلمه "لا" میباشد که سبب میشود معنای این دو جمله، زمین تا آسمان متفاوت گردد.‏ ‏ و بر همین اساس مستشکل، عبارت تحریف شده را ترجمه نموده و نتیجه گیری نادرستی را به مخاطب القاء میکند. ظاهراً گمان نموده که فقط خودش کتب و نسخه های مرحوم میرزا را دارد ودیگران از داشتن این کتب بی بهره اند.‏ ج) آنچه تعجب را بیشتر میکند و بر حیرت می‌افزاید، ترجمه ای است که ایشان از عبارت عربی تحریف شده ان الکائنات ‏الخاصة ارائه کرده‌اند.‏ وی در ترجمه عبارت اینگونه آورده است: ‏ همانا موجودات تعين يافته . . . ‏ افرادی که مختصر آشنایی با ادبیات عرب دارند، بخوبی مشاهده میکنند که در عبارت مرحوم میرزا، صحبتی از (تعیّن) نیست. ‏ ولی مستشکل باز هم از روانشناسی تلقین سود جسته و با ترجمه اشتباه به مخاطب خود القاء می کند که: ‏ در نظر مرحوم میرزا، موجودات تعینات خدایند. ‏ د) لازم به ذکر است که ادعای اشتباه چاپی از طرف مجله سمات در اصل عبارت مرحوم میرزا، از سوی مستشکل پذیرفته ‏نیست زیرا ترجمه ایشان بر اساس عبارت تحریف شده صورت پذیرفته است.‏ ‏ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴مظلومیت علم بخش ۵ در نقد و بررسی مقاله ای در نشریه سمات اصل عبارت مرحوم میرزا در معارف القرآن:‏ ‏"والبرهان الاقدس الاشرف الاعظم لصاحب الشریعة هو الحق جلت عظمته فی تعریف نفسه لعبده فان من عرف ربه بربه یعرفه ان ‏حیث ذاته تعالی مقدس متعال فی شدة غیر متناهیة عن الفعل والحرکة والتاثیر والفیضان فیعرف بربه نفسه بانه شیئیة به تعالی وانه ‏مظلم الذات، فقیر الذات، عاجز الذات، مضطر الذات، وانه کون وتحقق به تعالی، لیس بینه وبین ربه فصل فهو اقرب الیه من حبل ‏الورید، وهذا عین المجعولیة الذاتیة بلا جعل ویعرف بربه جمیع الاشیاء بانها اشیاء به تعالی وهو المکوّن المحقّق المشیّء لها، فیعرف ‏بربه ان مکونیته وجاعلیته تعالی لا تعرف الا به."‏ اما ایشان عبارت را در مجله سمات اینگونه آورده است:‏ ‏"وانه کون وتحقق به تعالی، لیس بینه وبین ربه فصل . . . وهذا عین المجعولیة الذاتیة بلا جعل"‏ وی پس از تبدیل کردن عبارت (فهو اقرب الیه من حبل الورید) به سه نقطه، از جمله (بلا جعل) خواسته‌ استفاده کند که در نظر ‏مرحوم میرزا، خلقت به جعل نیست بلکه به تعیّن وتطوّر ذات خداوند متعال است. توضيح مطلب : ‏ ۱_نكته اول: ‏ منظور از (بلاجعل ) در عبارت مرحوم ميرزا ــ چنانچه مكررا بیان گردید و در توضیح کلیپ اول هم به آن ‏مفصلا اشاره شد که خوانندگان عزیز برای فهم بهتر، مراجعه می‌فرمایند ان شاء الله‌ ــ منظور جعل وفعلي است كه فلاسفه ‏وعرفاء انرا توهم کرده وثابت ميدانند (الوجود الذي من لوازم ذاته - التطور والتشان) ‏ پس عبارت (بلا جعل) نه تنها اثبات وحدت وجود نمی‌کند بلكه رد آن است زيرا جعل وفعل موهوم نزد فلاسفه وعرفا است كه ‏اثبات وحدت وجود می‌کند. ‏ ۲_ نكته دوم: ‏ با توجه به تصریحات متعدد مرحوم ميرزا در همين كتاب معارف القران ــ مبنی بر بینونت واقعی بین خالق ومخلوق ــ وبا توجه ‏به اصل بحث وبه قرينه بعد كه می‌فرمایند (فهو اقرب الیه من حبل الوريد ) معلوم ميشود كه منظور مرحوم ميرزا از عبارت (لیس ‏بینه وبین ربه فصل ) يعني تحقق وكيان اشياء عالم ــ مثل كوه ودرخت وامثال اينها ــ به خواست خداوند متعال است، نه اينكه ‏هر چيزي به چيز ديگر ودر اخر سلسله، امر به خالق متعال منتهي شود، بلكه همه چيز مستقيما به خواست اوست ولذا او از رگ ‏گردن هم نزديك تر است. ‏ ۳_ نكته سوم: ‏ منظور از عبارت " به تعالي " كه در تالیفات مرحوم ميرزا زياد تكرار شده، عدم استقلال مخلوق است واينكه مخلوق حاق ذاتش ‏به رأي وخواست اوست. بگونه اي كه اگر اراده كند نبود مخلوق را، او كاملا پوچ ميشود، نه اينكه معدوم شود ولی در رتبه ذاتش(ماهيت) واقعيت داشته باشد که توضيح اين مطلب مفصلا بیان خواهد شد ان شا الله تعالی. کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴مظلومیت علم بخش ۶ در نقد و بررسی مقاله ای در نشریه سمات اصل عبارت مرحوم میرزا در ابواب الهدی:‏ ‏"فهو جل جلاله خالق الوجود و رب الوجود و رب الحیاة و رب العقل والعلم والقدرة والقوة، وهذه الانوار المجردة التی بهرت افکار ‏البشر فظنوا انها الرب الملک القدوس هی من اعظم آیاته تعالی شأنه."‏ اما اشکال کننده عبارت را در مجله سمات اینگونه آورده است:‏ ‏"فهو جل جلاله خالق الوجود و رب الوجود"‏ و سپس در پی نوشت ۴۷ همان مقاله می‌نویسد:‏ ‏" البته منظور از خلقت، تعين دادن است، نه معنای واقعی آن."‏ نکات توضیحی:‏ ‏۱) کسانی که مختصر آشنایی با ادبیات عرب را داشته باشند و دو سطر عبارت مرحوم میرزا را از نظر بگذرانند، متوجه می‌شوند ‏که اصلا صحبتی از تعیّن نیست.‏ حتی با دیدن عبارت تقطیع شده هم کسی به ذهنش تعیّن خطور نمی‌کند. اما مستشکل از روانشناسی تلقین سود جسته وقصد دارد ‏تا از عبارت (خالق الوجود) مفهوم تعیّن را به مخاطب خود القاء نماید.‏ مضافا اینکه در ادامه مرحوم میرزا تصریح می‌کنند که افکار بشر در این زمینه به خطا رفته است.‏ اگر بنا به تاویل نصوص عبارات اشخاص باشد، حتی مستشکل هم از نسبتهای کفر در امان نخواهد بود.‏ تعبير (خالق الوجود ورب الوجود) نه تنها هیچ دلالتي بر وحدت وجود وموجود ندارد، بلکه دقیقا خلاف آن را ثابت می‌کند.‏ ۲) مستشكل ‏مثل بقيه عبارات،خواسته توهمات ذهن خود را تحميل به نصوص عبارات میرزا كند واستفاده وحدت وجود و موجود نماید.‏ ۳) فلاسفه در مقام اثبات وحدت وجود استدلالي دارند که در زیر به آن اشاره می‌گردد :‏ وجود وعدم نقيضين هستند وخالق اگر در طرف وجود نباشد، بايد طرف عدم باشد كه در اين صورت تعطيل رب است، پس بايد ‏طرف وجود باشد. ‏ مخلوق هم بالوجدان طرف عدم نيست، لذا هم خالق و هم مخلوق، هر دو طرف وجود هستند واين همان اشتراك معنوی است ‏وچون ( طبق مبنای فلاسفه) انتزاع مفهوم واحد از متباينات بما هي متباينات محال است، پس هر دو مصداق، در حقيقت وجود ‏مشتركند.‏ از طرفی چون اصالت با وجود است پس ما به الاشتراك در هر دو وجود است وبراي اينكه ذات الهي محدود نشود بايد تمام ‏وجود ها خود او باشند. ‏ ✍مرحوم ميرزا ريشه اين استدلال را از اساس باطل كرده اند بدين صورت كه: "ولا یلزم ارتفاع النقیضین لان مالک الوجود لیس فی رتبة الوجود، والاتحاد فی الرتبة شرط التناقض" باری ، در تناقض، وحدت رتبه شرط است وخالق متعال خالق وجود است وچون خالق وجود است در رتبه وجود وعدم نيست تا ‏ارتفاع نقيضين پيش بيايد.‏ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴مظلومیت علم بخش ۷ در نقد و بررسی مقاله ای در نشریه سمات اصل عبارت مرحوم میرزا در ابواب الهدی:‏ ‏"معرفة ان لرب العزة تعالی شأنه فی العلوم الالهیة کمالات، ولکمالاته آیات وعلامات، ولا نهایة لکمالاته کما لا نهایة لذاته جل ‏وتقدّس. منها: العلم الظاهر بآیاته فهو جل شأنه عالم بالاشیاء اذ لا معلوم، وعلمه بها بنفس ذاته المقدسة فی رتبة ذاته التی هی ‏نفس الازل والابد فلا حدّ ولا نهایة لعلمه کما لا حد لذاته "‏ اما مستشکل عبارت را در مجله سمات اینگونه آورده است:‏ ‏"ولا نهایة لکمالاته کما لا نهایة لذاته جل وتقدّس"‏ وی توضیح خاصی نسبت به این عبارت بیان نکرده است، ولی احتمالا قصد داشته از این عبارت و با پیش فرض ذهنی خود که تناهی و عدم تناهی را وصف اشیاء ذات مقدار می‌داند به مرحوم میرزا ‏نسبت ‌دهد که ایشان خالق متعال را ذات مقداری می‌دانند و بر اساس این مطلب مثل همیشه بحث وحدت وجود به ‏عنوان عقیده میرزا مطرح می‌گردد. ‏ ✍توضیح:‏ ‏١)اولاً خود عبارت مرحوم ميرزا حتی عبارت تقطیع شده هيچ ربطی به وحدت وجود ندارد زيرا بحث كمالات خالق ‏متعال مطرح است مثل علم وقدرت و... واينكه اين كمالات محدود نيستند يعنی علم الهی محدود نيست و لامنتهی لعلمه وهكذا ‏بقيه كمالات همانطور كه خود ذات محدود نيست.‏ ‏٢)مستشکل تناهی وعدم تناهی را وصف اشياء ذات مقداری ميداند وميگويد اين دو از باب ملكه وعدم ملكه است وخالق چون ‏ذات مقداري نيست، اصلا نه تناهی دارد ونه عدم تناهی، بلكه خالق فوق مقدار وحد واندازه است. ‏ لذا وی ميخواهد از عبارت (لا حدّ لكمالاته) استفاده كند كه مكتب تفكيك هم خالق را ذات مقداری ميدانند. ‏ وحال انكه مضافا بر اينكه در آينده اين نظريه ايشان مفصلا نقد گردیده وتسلط ایشان به روایات ومبانی اهل بیت سلام الله علیهم بر همگان روشن خواهد گردید مرحوم ميرزا وشاگردان ايشان منظورشان از (لا حد لكمالاته) اينست كه ذات خالق ‏وكمالات او متعالی از حد ومقدار است وهيچگاه خالق را ذات مقداری نميدانند.‏ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴مظلومیت علم بخش ۸ در نقد و بررسی مقاله ای در نشریه سمات اصل عبارت مرحوم میرزا در ابواب الهدي: ‏ ‏" قد سمعت بصريح الروايات اختلاف المعني في تلك الالفاظ ولا جامع بين الخالق والمخلوق حتي يكون المعني واحدا، و لأجل ‏عدم التشبيه في ذات الباري جل اسمه ذكر في الاحاديث قيود حين اثبات هذه الكمالات له لئلا یلزم التشبيه كما يقال : شي بحقيقة ‏الشيئية احترازا عن الشيئية في المخلوق حيث انها فيه بالغير، فالشيئية في الخالق جل شانه هي الشيئية الحقيقية وفي غيره هي الشيئية ‏بالغير ولا شيئية له" ( الباب الثالث عشر )‏ عبارت نقل شده توسط مستشکل در مجله‌ی سمات: ‏ ‏" فالشيئية في الخالق جل شانه هي الشيئية الحقيقية وفي غيره هي الشيئية بالغير ولا شيئية له" ‏ وی خواسته از عبارت (ولا شيئية له) استفاده كند كه مخلوق اصلا واقعيت وشيئيتي ندارد وفقط خدا واقعيت دارد واين معنای ‏وحدت وجود و موجود است. ‏ توضيح مطلب: ‏ ۱_مرحوم ميرزا در بحث بكار بردن الفاظ درباره خالق متعال ميفرمايند:‏ طبق روايات، الفاظی كه در مورد خالق بكار ميرود اختلاف معنایی دارد با الفاظی كه برای مخلوق بكار ميرود.‏ ‏ مثلا لفظ عالم هم براي خالق متعال بكار ميرود وهم برای مخلوق، اما چون بينونت بين خالق و مخلوق است وهيچ شباهتی ‏وجود ندارد لذا معنای عالمی كه در خالق بكار ميرود با معنای عالمی كه در مخلوق به كار ميرود مختلف ومتفاوت است.‏ ‏ ۲_اهل البيت عليهم السلام در هنگام ذكر كمالات خالق متعال برای اينكه اين الفاظ مشترك است و در مخلوق نيز به كار ‏ميرود قيودی را آورده اند تا افراد دچار تشبيه نشوند.‏ ‏ مثلا فرموده اند (شيء بحقيقة الشيئية) تا با شيء كه در مخلوق بكار ميرود تشبيه نشود وهكذا در مثل (كائن لا عن عدم) و (سميع ‏لا بآلة). ‏ ۳_حتی در عبارتی كه مستشكل آورده، دو بار تصريح شده است كه مخلوق شيئيت و واقعيت دارد ولی ‏شيئيتش بالغير است، نه بالذات وحقيقة الشيئية.‏ ‏۴_با توجه به عبارات قبل وبا توجه به اصل بحث منظور از (لا شيئية له) يعنی (لا شيئية حقيقية له).‏ حتی اگر کسی مختصر آشنایی با زبان عربی داشته باشد، از عبارت نقل شده توسط مستشکل هم، کاملا مطلب را می‌فهمد. ‏ اما مستشکل با سود جستن از روانشناسی تلقین قصد دارد تا به مخاطبین خود القاء کند که مرحوم میرزا شیئیتی برای غیر ‏خدا قائل نمی‌باشد. ‏ ‏ ‏ ‏۵_اين بحث مرحوم ميرزا، نه فقط اثبات وحدت وجود است بلكه نقد ريشه ای ترين مبنای وحدت وجود است، زيرا پله اول ‏اثبات وحدت وجود، اشتراك معنوی وجود است كه ايشان با بحث مفصلي درباره حقيقت لفظ و معنی و استعمال آنرا نقد ميكنند (رجوع شود به همين باب سيزدهم در ابواب الهدی) ‏ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴مظلومیت علم بخش ۹ در نقد و بررسی مقاله ای در نشریه سمات اصل عبارت مرحوم میرزا در ابواب الهدی:‏ ‏"من کان عارفا بالله تعالی عالما یعرف ان هذا الکون الواحد المقدر المکمم بالابعاد هو الذی عرض علیه الانفصال والاختلاف ‏والایتلاف وانه المکان وانه حقیقة کل الحقائق وجوهر کل الجواهر فی جمیع العوالم فی عین انه یعرف ان هذا الکون المتطور ‏بالکائنات و إن کانت غیر متناه فی العقول حیث ذاته الشیئیة والکون بالحق تعالی شانه، ولیس له کینونة وشیئیة بنفسه فی وجه من ‏الوجوه، فلیست العوالم الغیر المتناهیة منعزلة عن الحق وبعیدة عنه بمسافة کما یعرف ان العوالم الاخرویة والدنیویة کلها مکممة ‏بالابعاد ولها المدة بلا مادة ولا هیولی . . . "‏ واما عبارت نقل شده توسط مستشکل در مجله‌ی سمات:‏ ‏" ان هذا الکون المتطور بالکائنات ... حیث ذاته الشیئیة والکون بالحق تعالی شانه ولیس له کینونة وشیئیة بنفسه فی وجه من الوجوه ‏فلیست العوالم الغیر المتناهیة منعزلة عن الحق وبعیدة عنه بمسافة " ‏ متاسفانه مستشکل هیچ گونه بیانی درنحوه دلالت عبارت بر وحدت وجود وسنخیت وتطور رب متعال ندارد. همان طور که میبینید این عبارت هیچ ربطی به حسب ظاهرش به وحدت وجود یا سنخیت یا تطور وتعین بودن مخلوق ندارد .‏ مرحوم میرزا در این جا بحث مادة المواد را مطرح می‌کند که در روایات از آن تعبیر به ماء شده است. ‏ طبق روایات، اهل البیت سلام الله علیهم معتقدند که تمام موجودات عالم اعم از دنیا واخرت وما فیهما همه از همان ماء ‏خلق شده اند وتمام ما سوی الله تطورات همان ماء می باشند.‏ یعنی همان ماء به اشکال وگونه های مختلف در امده است و خود آن ماء دارای مقدار و حد واندازه وابعاد میباشد و همین ماء به ‏خواست خالق متعال به اطوار واشکال مختلف درمی اید واین اشکال واطوار حد ومقدار خاصی ندارد یعنی به هر مقدار شکل ‏وطور که فرض شود باز عقلا فرض بیشتر از ان هم برای آن وجود دارد.‏ یعنی نمیتوان گفت مثلا از آن ماء صد میلیون شکل میتوان درست کرد بلکه عقلا بیشتر از آن نیز فرض دارد.‏ حقیقت آن ماء حقیقتی است بالله، یعنی محتاج وفقیر الی الله تعالی وهیچ گونه واقعیت وشیئیت وحقیقت بالذات ومستقل برایش ‏فرض نمیشود، بلکه به تمام ذات محتاج وفقیر و بالغیر است وبه خواست خالق متعال هست وبه خواست او معدوم و نیست می شود ‌.‏ این بیان ایشان دقیقا مضمون روایات اهل البیت سلام الله علیهم میباشد.‏ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a