سلام بر اعضای محترم کانال
ی کانال چیستان و معما زدیم، دوستان عزیزی که تمایل دارند میتونن عضو بشن👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4141482017Caa9523b271
#ملاقات_امام_زمان_عجل_الله_فرجه
#شرط_وصال
✍ یكى از علماء بزرگ (مرحوم آیة الله سید باقر مجتهد سیستانى پدر آیة الله سید على سیستانى ومرحوم سید محمود مجتهد سیستانى ) در مشهد مقدس براى آنكه به محضر امام زمان عجل اللّه شرفیاب شود ختم زیارت عاشورا در چهل جمعه هر هفته در مسجدى از مساجد شهر آغاز می كند ایشان فرمودند:
در یكى از جمعه هاى آخرین ، ناگهان شعاع نورى را مشاهده كردم كه از خانه ى نزدیك آن مسجدى كه من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم مى تابید، حال عجیبى به من دست داد، از جاى برخاستم و بدنبال آن نور به در آن خانه رفتم ، خانه كوچك و فقیرانه اى بود، از درون خانه نور عجیبى مى تابید.
در زدم وقتى در را باز كردند، مشاهده كردم حضرت ولى عصر امام زمان عجل اللّه فرجه در یكى از اتاق هاى آن خانه تشریف داشتند و در آن اتاق جنازه اى را مشاهده كردم كه پارچه اى سفید بروى آن كشیده بودند، وقتى من وارد شدم و اشك ریزان سلام كردم ، حضرت بمن فرمودند: چرا اینگونه دنبال من مى گردى و رنج ها را متحمّل مى شوى؟ مثل این باشید (اشاره به آن جنازه كردند) تا من دنبال شما بیایم!
بعد فرمودند: این بانوئى است كه در دوره بى حجابى (رضا خان پهلوى ) هفت سال از خانه بیرون نیامده مبادا نامحرم او را ببیند!
📚شيفتگان حضرت مهدى(عج)، ج 3، ص ۱۵۸،
گوهر صدف، ص 48
💟 @gharaati1 👈
💢 شبهات کرونایی
🔉 #حجت_الاسلام_قرائتی
✅ چرا برای مسلمانان و شیعیان این حوادث پیش میآید؟
مگر برای غیرمسلمانان مشکل پیش نمیآید؟ ممکن است زلزله بیاید و خانه ما را خراب کند، اما از نگاه قرآن مهم آن است که در دل ما زلزله نیفتد. مهم آن است که درگیر ویروس باطنی نشویم.
چون در قرآن دو زلزله مطرح شده است، یکی زمین میلرزد. «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها» (زلزال، 7)
آن گاه كه زمين به لرزش شديد خود لرزانده شود.
و دیگری دل میلرزد، «هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالًا شَدِيداً» (احزاب، 11)آن جا بود كه مؤمنان آزمايش شدند و به لرزهى سختى دچار شدند. یعنی آدمها از درون دچار زلزله میشوند.
باید مراقب باشیم که در حوادث تلخ عقایدمان سست نشود.
🌸🍃🌸🍃 شاید بپرسند چرا در این شرایط امام زمان علیهالسلام حمایت نمیکند و کاری نمیکند؟
من از شما میپرسم زمانی که سامرا بمبگذاری شد، چرا امام زمان علیهالسلام کاری نکرد؟
من از شما میپرسم قبر امام مهمتر است یا خود امام؟ مگر همهی ائمه ما شهید نشدند؟ مگر امام عسکری علیهالسلام به شهادت نرسید؟ چرا امام زمان علیهالسلام کاری نکرد؟
ما چهار نوع تبلیغ داریم: تبلیغ سمعی، بصری، سمعی - بصری و یک تبلیغ عملی هم داریم.
بهترین تبلیغ عملی است. امامان ما بهترین الگوهای تبلیغ هستند و این بهترین الگوها در سختترین شرایط از نفرین و دعا و علم غیب و قدرتهایی که داشتند استفاده نکردند.
اگر زندگی تک تک ائمه را بررسی کنیم خواهیم دید که مصیبتهایی که بر ائمه وارد شده بسیار تلخ و سخت بوده است
💟 @gharaati1 👈
✍ دکتر آیشان، پزشک و جراح مشهور پاکستانی، روزی برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت او بخاطر دستاوردهای پزشکیاش برگزار میشد؛
با عجله به فرودگاه رفت.
بعد از پرواز، ناگهان اعلان کردند؛
که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه،
که باعث از کار افتادن یکی از موتورهای هواپیما شده،
مجبوریم فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشیم ...
بعد از فرود هواپیما،
دکتر بلافاصله به دفتر فرودگاه رفت؛
و خودش را معرفی کرد؛
و گفت:
هر ساعت، برای من برابر با جان چند بیمار است؛
و شما میخواهید من 16 ساعت، در این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم؟
یکی از کارکنان گفت:
جناب دکتر، اگر خیلی عجله دارید؛
میتوانید یک ماشین دربست بگیرید؛
تا مقصد شما، سه ساعت بیشتر نمانده است...
دکتر آیشان، با کمی درنگ پذیرفت؛
و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد؛
که ناگهان در وسط راه، اوضاع هوا نامساعد شد و بارندگی شدیدی شروع شد؛
بطوریکه ادامه راه مقدور نبود ...
ساعتی گذشت تا اینکه احساس کرد راه را گم کرده است ...
خسته و کوفته و درمانده و با نا امیدی براهش ادامه داد ...
که ناگهان کلبه ای کوچک توجه او را به خود جلب کرد ...
کنار آن کلبه توقف کرد و در را زد؛
صدای پیرزنی را شنید:
بفرما داخل، هر که هستی در بازه ...
دکتر داخل شد و از پیرزن که زمین گیر بود؛ خواست که اجازه دهد از تلفنش استفاده کند.
پیرزن گفت:
کدام تلفن فرزندم؟
اینجا نه برقی هست و نه تلفنی ...
ولی بفرما و استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تا خستگی بدر کنی و کمی غذا هم هست بخور تا جون بگیری ...
دکتر از پیرزن تشکر کرد؛
و مشغول خوردن شد؛
در حالیکه پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود ...
که ناگهان متوجه طفل کوچکی شد که بی حرکت بر روی تختی نزدیک پیرزن خوابیده بود؛
که هر از گاهی بین نمازهایش، او را تکان می داد.
پیرزن مدتی به نماز و دعا مشغول بود.
بعد از اتمام نماز و دعا، دکتر رو به او کرد و گفت:
مادر جان، من شرمنده این لطف و محبت شما شدم؛
امیدوارم که دعاهایتان مستجاب شود.
پیرزن گفت:
شما رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش میهمان نوازیتان را کرده است.
من همه دعاهایم قبول شده، بجز یک دعا ...
دکتر آیشان می پرسد:
چه دعایی؟
پیرزن می گوید:
این طفل معصومی که جلو چشم شماست؛
نوه من هست که نه پدر داره و نه مادر،
به یک بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان اینجا، ازعلاج آن عاجز هستند ...
به من گفتهاند که یک پزشک جراح بزرگی بنام دکتر آیشان هست؛
که او قادر به علاجش هست، ...
ولی هم او خیلی از ما دور هست؛
و دسترسی به او مشکل هست؛
و هم میگویند هزینه عمل جراحی او خیلی گران است؛
و من از پس آن برنمیآیم ...
می ترسم این طفل بیچاره و مسکین، خوار و گرفتار شود ...
پس از خدا خواستهام که چاره ای برای این مشکل جلویم بگذارد؛
و کارم را آسان کند!
دکتر آیشان در حالیکه گریه می کرد؛
گفت:
به والله که دعای تو،
هواپیماها را از کار انداخت؛
و باعث زدن صاعقه ها شد؛
و آسمان را به باریدن وا داشت ...
تا اینکه منِ دکتر را بسوی تو بکشاند.
من هرگز باور نداشتم؛
که الله عزوجل با یک دعا،
این چنین اسباب را برای بندگان مومنش مهیا می کند؛
و بسوی آنها روانه می کند.
وقتی که دستها، از همه اسبابها کوتاه میشود؛
و امید، حتی در تاریکی ها همچنان ادامه دارد؛
فقط پناه بردن به آفریدگار زمین و آسمان بجا میماند؛
و راه ها از جایی که هیچ انتظارش را ندارید؛
باز میشود.
هر جایی که امید ادامه دارد؛
تمام کائنات در راستای خواسته او تلاش میکنند.
گابریل گارسیا مارکز:
باور نمیكنم خدا به كسی بگويد:
" نه...! "
خدا فقط سه پاسخ دارد:
١- چشم....
٢- یه کم صبر کن....
٣- پيشنهاد بهتری برايت دارم....
همیشه در فشار زندگی اندوهگین مشو...
برای تمام رنجهایی که میبری صبر کن!
صبر، اوج احترام به حکمت خداست.
فقط خدا مارا بس است
💟 @gharaati1 👈
💢 شبهات کرونایی
🔉 #حجت_الاسلام_قرائتی
✅ نقش دین در شرایط ویروس کرونا چیست؟
چه دین داشته باشیم و چه نداشته باشیم، ویروس کار خودش را میکند. اگر پا روی شیشه و چاقو بگذاری، میبرد. خواه آیت الله باشد یا آدم معمولی!!!
پس نقش دین چیست؟ دین امام خمینی میسازد، قاسم سلیمانیها میسازد. ما فکر میکنیم که چون جمهوری اسلامی است، نباید مشکل داشته باشیم، نباید بیماری داشته باشیم.
این تفکر اشتباه است... معنای دین این نیست که هیچ کس هیچ غصهای نداشته باشد. اینها توقعات بیجاست. دین درمان ویروسهای باطنی، مثل حرص و بخل و نفاق است. کارکرد دین چیز دیگری است. انبیاء و اوصیا که مؤمنترین افراد بودند، گاهی بیشترین سختیها را داشتند، مانند حضرت ایوب و گاهی در اوج قدرت و رفاه بودند مانند حضرت سلیمان. ولی در قرآن در سوره صاد تابلویی از این دو پیامبر در کنار هم قرار گرفته، و درباره هر دو میفرماید: نعم العبد.
امام حسین گاهی در کودکی روی دوش پیغمبر بود، و در کربلا زیر سم اسب. ولی آنچه امام حسین را عزت بخشید، راضی بودن به همه شرایط تلخ و شیرین بود.
💟 @gharaati1 👈
💢 شبهات کرونایی
🔉 #حجت_الاسلام_قرائتی
✅ آیا ویروس وارد حرم امام میشود؟
✍ حرم که ساختمان است، ویروس وارد بدن امام هم میشود. مگر امام رضا علیهالسلام با زهر به شهادت نرسید؟ مگر امام حسین علیهالسلام زیر سم اسب نرفت؟ مگر با خنجر سر از بدن مطهر امام جدا نکردند؟
امام علم غیب دارد، معجزه دارد، قدرت دارد، دعایش مستجاب است اما همهی اینها در گرو اذن خداوند است و هر کجا که خدا گفت به کار برده میشود.
بعضی ماشینها را نوشتهاند که استفاده اختصاصی ممنوع است، مثل اسلحهای که در اختیار مأمور است، ولی حق استفاده شخصی ندارد. هر کجا که اجازه دادند، باید از آن استفاده کند. در طبیعت قوانینی در جریان است که تغییر آن توسط اهل بیت امکان پذیر است ولی فقط با اذن و اراده الهی.
💟 @gharaati1 👈
فرزانه حق، مهر جهان، بحر ولایت
آمد به جهان آیت حق، کان کرامت
آفاق معطر شده از عارض ماهش
مولود حسین آمده، اکبر، مهِ عصمت
🌹 میلاد حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان مبارک 🌹
💟 @gharaati1 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹دلیـل علمے سجـــــده🌹🍃 ↯↯↯
💙👈 هیـــچ کـار خــ❣ــدا بے حڪمت نیست 👉💙
💖⚜💖⚜💖⚜💖
💟 @Gharaati1 👈
💢 شبهات کرونایی
✅ چرا باید سختی بکشیم؟
🔉 #حجت_الاسلام_قرائتی
✍ در سر بازخانه ها سه رقم سرباز را در سختی میگذارند:
🌸اول اينكه سربازی که خلاف کرده را تنبیه مى كنند، مسئولش بر سرش مى زند و مثلًا مى گويد: بايد همه دستشويی ها را بشويى!
🌸گاهى سرباز خلاف نكرده اذيتش مى كنند، براى اينكه رشدش بدهند. مثلا مى گويند: پانصدمتر بايد سينه خيز بروى و دستهايش زخم مى شود و اذيت هم مى شود، اما به خاطر اين است كه مى خواهند به او تعليم و رشد بدهند.
🌸 گاهی میخواهند به سرگردی درجه سرهنگی بدهند، میگویند در فلان عملیات سخت شرکت کن و زمانی که از عملیات موفق بیرون آمد، به او درجهی سرهنگی میدهند.
🌸 گاهى هم سرباز پيش مافوقش مى آيد و مى گويد: هفته آينده خواهرم عروس مى شود و مى خواهم مرخصى بروم! مى گويند: پس اين هفته كه حضور دارى، دو برابر كار كن و كارش را سنگين مى كنند.
يك چنين قانونی از سوى خدا هم هست.
🍃امام على (ع) مى فرمايد: «إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَب وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَهٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَهٌ» (بحارالأنوار، ج 64، ص 235)
در بحث عدالت مى گويند اگرخدا عادل است، چرا ناگوارى مى دهد؟ البته بلا و ناگوارىها وسيله آزمايش انسان هستند. بلاها براى انسان بدجنس ادب است، چون تخلف كرده است. «وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ» براى آدم مومن هم امتحان است، چون مى خواهيم او را رشد بدهيم. «وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَهٌ» براى اولياء بالابردن در درجه است! پس هيچگاه نگوييد: اگر خدا عادل است چرا ناگوارى مى دهد؟
قرآن میفرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَىْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ» (بقره/ 155) خدا مى گويد: شر وسيله آزمايش است، چون اگر زير پايت را داغ نكنم، حركت نمى كنى.
💟 @gharaati1 👈
🌹زنده شدن مفسر بزرگ قرآن داخل قبر
✅ قبر شيخ آماده بود و كنار آن تلي از خاك ديده مي شد. مردم اطراف قبر حلقه زدند.
صداي گريه آنها هر لحظه زيادتر مي شد. جسد شيخ طبرسي را از تابوت بيرون آوردندو داخل قبر گذاشتند. قطب الدين راوندي وارد قبر شد. جنازه را رو به قبله خواباند و در گوشش تلقين خواند.
سپس بيرون آمد و كارگران مشغول قرار دادن سنگهاي لحد در جاي خود شدند.
پيش از آنكه آخرين سنگ در جاي خود قرار داده شود; پلك چشم چپ شيخ طبرسي تكان مختصري خورد اما هيچ كس متوجه حركت آن نشد! كارگران با بيلهايشان خاكها را داخل قبر ريختند و آن را پر كردند. روي قبر را با پارچه اي سياه رنگ پوشاندند. آفتاب به آرامي در حال غروب كردن بود. مردم به نوبت فاتحه مي خواندند و بعد از آنجامي رفتند.
شب هنگام هيچ كس در قبرستان نبود.
شيخ طبرسي به آرامي چشم گشود.
اطرافش در سياهي مطلق فرو رفته بود.
بوي تند كافور و خاك مرطوب مشامش را آزار مي داد. ناله اي كرد. دست راستش زيربدنش مانده بود. دست چپش را بالا برد. نوك انگشتانش با تخته سنگ سردي تماس پيداكرد. با زحمت برگشت و به پشت روي زمين دراز كشيد. كم كم چشمش به تاريكي عادت مي كرد. بدنش در پارچه اي سفيد رنگ پوشيده بود.
آرام آرام موقعيتي را كه در آن قرار گرفته بود درك مي كرد. آخرين بار حالش هنگام تدريس به هم خورده بود و ديگر هيچ چيز نفهميده بود. اينجا قبر بود! او رابه خاك سپرده بودند. ولي او كه هنوز زنده بود. زنده به گور شده بود. هواي داخل قبر به آرامي تمام مي شد و شيخ طبرسي صداي خس خس سينه اش را مي شنيد. چه مرگ دردناكي انتظار او را مي كشيد. ولي اين سرنوشت شوم حق او نبود. آيا خدا مي خواست امتحانش كند؟
چشمانش را بست و به مرور زندگيش پرداخت. سالهاي كودكي اش را به ياد آورد واقامتش در مشهد رضا را. پدرش «حسن بن فضل » خيلي زود او را به مكتب خانه فرستاد.
از كودكي به آموختن علم و خواندن قرآن علاقه داشت. سالها پشت سر هم گذشتند. به سرعت برق و باد! شش سال پيش زماني كه 54 ساله بود; سادات آل زباره او را به سبزوار دعوت كردند. آنها با او نسبت فاميلي داشتند. دعوتشان را پذيرفت و به سبزوار رفت. مديريت مدرسه دروازه عراق را پذيرفت و مشغول آموزش طلاب گرديد وسرانجام هم زنده به گور شد! چشمانش را باز كرد. چه سرنوشت شومي برايش ورق خورده بود. ديگر اميدي به زنده ماندن نداشت. نفس كشيدن برايش مشكل شده بود. هر بارهواي داخل گور را به درون ريه هايش مي كشيد; سوزش كشنده اي تمام قفسه سينه اش رافرا مي گرفت. آن فضاي محدود دم كرده بود و دانه هاي درشت عرق روي صورت و پيشاني شيخ را پوشانده بود. در اين موقع به ياد كار نيمه تمامش افتاد. از اوايل جواني آرزو داشت تفسيري بر قرآن كريم بنويسد. چندي پيش محمد بن يحيي بزرگ آل زباره نيزانجام چنين كاري را از او خواستار شده بود. هر بار كه خواسته بود دست به قلم ببرد و نگارش كتاب را شروع كند; كاري برايش پيش آمده بود. شيخ طبرسي وجود خدارا در نزديكي خودش احساس مي كرد. مگر نه اينكه خدا از رگ گردن به بندگانش نزديك تر است؟ به آرامي با خودش زمزمه كرد:
خدايا اگر نجات پيدا كنم; تفسيري بر قرآن تو خواهم نوشت. مرا از اين تنگنانجات بده تا عمرم را صرف انجام اين كار كنم.
شيخ طبرسي در حال خفه شدن بود.
پنجه هايش را در پارچه كفن فرو برد و غلت خورد. صورتش متورم شده بود.
ت كفن دزد با ترس و لرز وارد قبرستان بزرگ شد. بيلي در دست داشت. به سمت قبرشيخ طبرسي رفت.
بالاي قبر ايستاد و نگاهي به اطراف انداخت. قبرستان خاموش بود و هيچ صدايي به گوش نمي رسيد. پارچه سياه رنگ را از روي قبر كنار زد و با بيل شروع به بيرون ريختن خاكها كرد. وقتي به سنگهاي لحد رسيد; يكي از آنها را برداشت.
صورت شيخ طبرسي نمايان شد.
نسيم خنكي گونه هاي شيخ را نوازش داد. چشمانش را باز كرد و با صداي بلند شروع به نفس كشيدن كرد. كفن دزد جوان، وحشت زده مي خواست از آنجا فرار كند اما شيخ طبرسي مچ دست او را گرفت.
صبر كن جوان! نترس من روح نيستم. سكته كرده بودم. مردم فكر كردند مرده ام مرا به خاك سپردند. داخل قبر به هوش آمدم. تو مامور الهي هستي....
آیامرا میشناسی؟
بله مي ... شناسم! شما شيخ ط...طبرسي هستيد. امروز تشييع جنازه تان بود. دلم مي خواست ... دلم مي خواست زودتر شب شود و بيايم كفن شما را بدزدم! به من كمك كن از اينجا بيرون بيايم. چشمانم سياهي مي رود. بدنم قدرت حركت ندارد.
كفن دزد جوان سنگها را بيرون ريخت; پايين رفت و بدن كفن پوش شيخ طبرسي رابيرون آورد. در گوشه اي خواباند و بندهاي كفن را باز كرد و آن را به كناري انداخت.
مرا به خانه ام برسان. همه چيز به تو مي دهم. از اين كار هم دست بردار.
كفن دزد جوان لبخند زد و بدون آنكه چيزي بگويد شيخ را كول گرفت و به راه افتاد.
شيخ طبرسي به كفن اشاره كرد و گفت:
آن را هم بردار. به رسم يادگاري! به خاطر زحمتي كه كشيده اي جوان به
💢 شبهات کرونایی
🔉 #حجت_الاسلام_قرائتی
✅ اهل بیت علیهمالسلام و کاربرد توسل به آنان تا کجاست؟
✍ اهل بیت علیهمالسلام واسطه فیض هستند. خداوند در قرآن آیات بسیاری دارد که به واسطه در کارها اشاره میکند. یعنی وقتی میخواهیم بگوییم: خدا ببخش، بگوییم خدایا به آبروی پیغمبرت ببخش!
وهابیها این را قبول ندارند. از قرآن به آنها پاسخ میدهیم!
قرآن در چند آیه میفرماید: «یحیی الارض» یعنی زمین مرده را زنده میکند.
در مقابل در چند آیه دیگر میفرماید: «یحیی به الارض» یعنی زمین مرده را به واسطه باران زنده میکند.
در قرآن به پیغمبر میگوید: «وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ» (ممتحنه، 12) در حق این خانمهایی که از مکه به مدینه هجرت کردند، دعا کن.
میگوییم: خوب خدایا خودت ببخش، میگوید نه من میبخشم، ولی واسطه میخواهد.
در آیه دیگر میفرماید: «فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» (نساء، 64) آنان از کردار خود به خدا توبه نموده و تو هم برای آنها استغفار میکردی، و از خدا آمرزش میخواستی. یعنی هم خودشان توبه کنند و هم پیغمبر برایشان طلب استغفار کند.
💟 @gharaati1 👈
🌹استاد قرائتی🌹
🌹زنده شدن مفسر بزرگ قرآن داخل قبر ✅ قبر شيخ آماده بود و كنار آن تلي از خاك ديده مي شد. مردم اطر
سمت كفن رفت. خم شد و آن را برداشت.
خيلي وقت است به اين كار مشغولي؟
بله جناب شيخ. چندين سال است عادت كرده ام در اين شهر مرگ و مير زياد است.
اگر روزي مرده اي را در يكي از قبرستانهاي اين شهر خاك كنند و من شب كفنش راندزدم آن شب خوابم نمي برد. كفن ها را به بازار مشهد رضا مي برم و مي فروشم.
از اين كار توبه كن، خدا از سر تقصيراتت مي گذرد.
آن دو از قبرستان خارج شدند. جوان پرسيد:
از كدام طرف بروم؟
برو محله مسجد جامع، من همسايه محمد بن يحيي هستم.
جوان به راه خود ادامه داد. شيخ طبرسي نگاهش را به آسمان و ستاره هاي بيشمارآن دوخته بودوخدارا شکر میگفت.
علامه طبرسی با کمک خداوند نذرش را ادا کرد و کتاب گرانبهای تفسیر مجمع البیان را به اتمام رساندند......
منبع👈شیعه نیوزگزارش 598 به نقل از خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس،
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
💟 @gharaati1 👈